طلسمات

خانه » همه » مذهبی » من فکر می کنم به همین دلایلی که شما عرض کردید انسان همان طور که دارو را برای تسکین درد اختراع کرد دین را هم اختراع کرد حقیقت امر من به نوعی تمام دلایل اثبات وجود خدا را نقد می کنم آنچه من را به راه می آورد دیدن کرامات اولیا از یکی از بزرگان می باشد اگر شما چیزی مانند معجزه سراغ دارید که عقل من با دیدن آن سر جایش بنشیند لطفا به من بگویید تا من معتقد به وجود ما بعد طبیعه شوم یعنی خودم ببینم نه اینکه از راه فیلم یا نقل قول از دیگری باشد و نه ماجراهای تاریخی بلکه برای خودم تجربه شود؟

من فکر می کنم به همین دلایلی که شما عرض کردید انسان همان طور که دارو را برای تسکین درد اختراع کرد دین را هم اختراع کرد حقیقت امر من به نوعی تمام دلایل اثبات وجود خدا را نقد می کنم آنچه من را به راه می آورد دیدن کرامات اولیا از یکی از بزرگان می باشد اگر شما چیزی مانند معجزه سراغ دارید که عقل من با دیدن آن سر جایش بنشیند لطفا به من بگویید تا من معتقد به وجود ما بعد طبیعه شوم یعنی خودم ببینم نه اینکه از راه فیلم یا نقل قول از دیگری باشد و نه ماجراهای تاریخی بلکه برای خودم تجربه شود؟


با توجه به گفته خودتان که از ما خواستید تا معجزه ای را به شما معرفی کنیم و شما نیز با دیدن آن دلتان آرام گیرد که ما ورای این عالم ، عالمی است و جهان آفرینش خدا و آفریننده ای دارد. ما نیز به شما معجزه پیامبر اسلام و دلیل حقانیت این دین را معرفی می کنیم کتابی که تا کنون کسی نتوانسته مثل و مانند آن را بیاورد با آنکه قرآن بسیار کافران و تردید کنندگان فرا خوانده و به آنها خطاب نمود و چنین گفته که اگر بر این مطلب اصرار دارید و می گویید این کتاب از جانب خداوند نیست پس تلاش کنید و هر که را می خواهید به یاری بطلبید تا چیزی مانند آن بیاورید. اما انسان هیچ گاه نتواست چنین کاری را انجام دهد. ما اینک به جنبه هایی از اعجاز این کتاب اشاره می کنیم . البته پیش از آن باید تذکر داد که خداوند برای هدایت انسان او را مجهز به دو عقل نمود عقل درون که چون با حقیقتی روبرو گردد تصدیق می کند و عقل بیرون که همان پیامبر است و به کمک عقل درون آمده و یاری دهنده اوست در مسائل و محدوده ای که توان راه یابی بدان ندارد . برای اینکه انسان به راستی و حقیقی بودن عقل بیرونی پی برد او را به عقل درونی مجهز ساخت تا با دیدن نشانه های راهنمای الهی خود آن را تصدیق نماید.
بهترین راه برای باور کردن عالم ماوراء طبیعت،مطالعه در خود انسان است که موجودی با این همه پیچیدگی وظرافت است.انسانی که ابر رایانه ها را می سازد ،موشک های با دقت زیاد،وامور دیگری که حاکی از خالق ومدبری حکیم می باشد.اینها معجزاتی است که هر کس در درون خود دارد ولی از آنها غافل است،مطالعه در تک تک اندام انسان با ویژگی های ظاهری وباطنی که در هر کدام از آنها وجود دارد،بعنوان نمونه ،خصوصیات چشم انسان را مطالعه کنید،تا اذعان کنید معجزه در درون ماست ونیازی به جستجو در کتابها نیست.این فقط اشاره کوتاهی بود به دقائق وظرائفی که در وجود ما بکار رفته است ،مطالعه تفصیلی را در کتاب توحید مفضّل ملاحظه نمائید،که بر حسب نقل امام صادق (ع)ویژگی ها وعملکرد هر عضو را تشریح نموده است.
اعجاز قرآن
بعضى از جنبه هاى اعجاز قرآن عبارت است از: (علاوه بر تحدی و مبارزه طلبی قرآن برای آوردن چیزی مانند قرآن از سوی منکران می توان به موارد دیگر اعجاز قرآن اشاره کرد) 1. اعجاز ادبى؛ قرآنکه برجسته ترین ادیبان عرب را سخت شگفت زده ساخته است و سرسخت ترین دشمنان پیامبر (مانند ولید) بر فرابشرى بودن اسلوب زیبا و ترکیب بدیع آهنگ بى نظیر قرآن اعتراف کرده اند. «آربرى» (Arberry.J.A) در این زمینه مى گوید: «قرآن آهنگ و موسیقى دلنشینى دارد که عرب پیش از قرآن هرگز با چنین آهنگى آشنا نبوده است». همو گوید: «از قرآن ترجمه هاى بسیار زیادى انجام شده و هریک پس از چند روزى به کهنگى و فرسودگى گراییده است؛ اما قرآن هم چنان بر فراز اعصار با طراوت و تازگى برقرار مانده است. آیا این خود نشانه الهى بودن آن نیست؟» 2. اعجاز علمى؛ یا رازهاى علمى نهفته در قرآن، اقیانوس بیکرانى از دانش هاى کیهان شناختى، انسان شناختى، تاریخ، نجوم، جنین شناسى و… است که دانشمندان شرق و غرب را به تحقیقات زیادى واداشته و سخت آنان را به حیرت افکنده است. در این زمینه هزاران کتاب و مقاله از سوى دانشمندان در رشته هاى مختلف علوم به نگارش درآمده و همه از عظمت قرآن و تطبیق آیات آن با جدیدترین رهیافت هاى دانش بشرى سخن گفته اند. «موریس بوکاى» (Maurice,Bucaille) در کتاب مقایسه اى میان تورات، انجیل و قرآن و علم مى گوید: «چگونه مى توان از تطبیق قرآن با جدیدترین فرآورده ها علمى بشر در شگفتى فرو نرفت و آن را اعجاز به حساب نیاورد». 3. اعجاز در پیشگویى هاى تاریخى؛ مانند: غلبه روم بر ایران. 4. اعجاز در بیان رخدادهاى تاریخى پیشین؛ و … .
پس این این مطالب باید تاکید کرد که شک ذاتا چیز ناپسند و بدی نیست چرا که حرکت های بزرگ و یقین های پایدار اساسا از این نقطه آغاز می گردنند. اما ماندن در شک بسیار خطرناک و مشکل آفرین است شک پلی است که می تواند ما را به منزلی آرام و سرسبز برساند اما ماندن وتوقف در آن ما نهایتا به دره ای عمیق فرو خواهد برد. از این رو سعی کنید تا از این شک و تردید برای خود پلی بسازید تا شما را به ساحل آرامش و سکون برساند . ما آنچه را برای چنین حرکتی به ذهنمان می رسد را به شما عرضه می داریم بدان امید که بتوانیم با یکدیگر این مسیر را طی کنیم و به ساحل برسیم. ما با هم سعی می کنیم تا در دنیایی که مشکلات و گرفتاری های بسیاری انسان را احاطه نموده است و هر روز نیز بیشتر و بیشتر می گردد دنبال دارو و پناه گاهی باشیم تا زندگی چند روزه این دنیا برایمان قابل تحمل باشد.
مطمئنا برای درمان چنین مشکلاتی ، کسی نمی تواند به داروخانه رود و دارویی بگیرد یا از ساخته های دست بشری سراغی گرفته و یکی را بیابد و به کمک آن مشکلش حل گردد. اصلا ساخته های دست بشری توان رفع مشکلات اساسی انسان – همان چیزهایی که همواره با او بوده است- را ندارند. زیرا این ساخته ها را انسانی محدود ، با آگاهی ای ناچیز در دنیای پر از تزاحم و جدال ساخته است ، و با وجود این ، نباید از آن انتظاری بیش از مسکن بودن را داشت. مسکنی که با سر برآوردن مشکلی جدید به کلی کار آرایی خود را از دست می دهد.
اگر انسان بتواند با عقل و اطلاعات و توان ناچیزش چیزی اختراع کند که بتواند پاسخ گوی مشکلات او در این دنیا باشد و با آن بتوان عمری را با آرامش سرکرد ، سزاوار است او را به مقام پادشاهی و خدایی این عالم منسوب کرد. ساخته های دست بشری آنچه را به ما می دهند تنها سرعت بخشیدن به کارها یا کاهش موقتی دردی است که همراه اینها نیز مشکلات دیگری سر برمی آورد. اگر ما به توصیه های پزشکان در مورد برخی دارو ها توجه کنیم می بینیم که آنان پس از مدتی مصرف برخی داروها را ممنوع اعلام می کنند چرا که این داروها را ضرر های بوده که یا اکنون بدانها علم یافته اند و یا اینکه حال با تلاش بیشتر به دارویی با عوراض کمتردست یافته اند. به هر حال تمام اینها از ضعف و آگاهی ناچیز انسان حکایت می کند.
تصور نمی کنم انسان توان ساختن چیزی را داشته باشد که بتواند آرامش یک عمر او را تامین نماید. از سوی دیگر اگر دین هم ساخته دست بشر باشد – که غیر ممکن است – مگر نه این است که برای رسیدن به آرامش حاضر است خطرناک ترین داروها را مصرف کند حا که خود بی خطرترین شان را ساخته چرا از آن استفاده نکند.
باید خاط نشان کرد که برای داشتن بحثی مفید و ثمر بخش بهتر است شما دوست گرامی سوالات خودتان بطور صریح و روشن بیان کنید تا ما نیز بتوانیم با شما وارد گفتگویی کارسازتر گردیم. درخواست ما این است که مثلا اساسی ترین سوالتان را برای بفرستید تا آن بتواند نقطه شروع صحبتمان گردد و به بیراه نرویم. در ضمن از شما دوست عزیز می خواهیم که ارتباطتان را با ما نیز قطع نکنید. از این رو ما منتظر سخنان و مطالب شما در قالب سوالاتی خاص و جزئی هستیم.

راهکار عملی
به هر حال با توجه به اینکه چند باری با شما دوست عزیز به گفتگو نشسته ایم تا حدی با مشکلات و مسایل شما آشنا گشتیم ، هرچند بهتر بود دقیقا می گفتید که کدامین مساله ذهن تان را درگیر کرده و به چالش کشانده است. آنچه را ما می توانیم در مرحله نخست به شما توصیه کنیم کنیم این است که تا می توانید به ذهنتان اجازه ندهید تا به این شبهات فکر کند و خود نیز سعی نکنید تا از نزد خویش بدان ها پاسخ دهید. خود را به فعالیتهای جسمی و ورزشی و کاری مشغول سازید و فرصت بیشتری را به همراهی خانوده تان اختصاص دهید نگذارید تا این اندیشه و شبهات فرصت یابند و ذهن تان را به چالش کشانند. بعد از چندی که ذهنتان کمی آرام گرفت و جولان فکری آن فروکش نمود، برخی از کتابهای شهید مطهری و دکتر علی شریعتی شروع به مطالعه کنید ، فرقی نمی کند هر کدام را و در هر موضوعی که علاقه داشتید ، بگیرید و مطالعه نمایید.
برای شروع بهتر است از اینجا آغاز کنید که اگر واقعا دین حقیقت نداشته باشد و خدایی هم در کار نباشد فرق فرد مؤمن و کافر در چیست ، آیا فرد مؤمن چیزی را از دست می دهد که کافر آنها را بدست می آورد. تنها این است که فرد مؤمن برخی کارها را انجام نداده است – کارهایی که عمدتا گرفتاری ها و مشکلات جسمی و روحی اش بسیار است – و برخی کارها را نیز انجام داده است که آرامش روحی برآمده از آن گویای مفید بودنش است. اما اگر دین حقیقت داشته باشد و خدایی در کار باشد فرد کافر بسیار زیان کار خواهد بود.
از این نقطه شروع کنید و سفارشات گفته شده را نیز به کار بندید و با ما نیز بیشتر در ارتباط باشد . باشد که از این باتلاق شک رهایی یابید.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد