سلمان رشدى نویسنده ى هندى الاصل، به سال 1326 ه.ش، در خانواده ى مسلمان در بمبئى متولد شد، و در سیزده سالگى جهت تحصیل به انگلستان اعزام شد و مدتى با نوشتن مقالات تبلیغى در انگلستان به تأمین مخارج زندگى پرداخت و سپس شناسنامه ى انگلیسى گرفت و تبعه ى آنجا شد. رشدى در مصاحبه با مجله ى اشپیگل در 21 اردیبهشت 1371، درباره ى خانواده اش مى گوید: «خانواده ى من به اسلام گرایش داشتند، ولى در خانه ما از دین خبرى نبود. فقط سالى یک بار مرا براى عبادت به مسجد مى بردند. مثل مراسم سال نو در نزد مسیحیان، یک دایه ى مسیحى داشتم،… اکثر دوستان من غیرمسلمان بودند. پدرم از قانون قرآن در منع نوشیدن مشروبات الکلى تبعیت نمى کرد. خوشبختانه مى توانم بگویم که پدر و مادر من مسلمان بدى بودند». رشدى در طول زندگى خود در انگلستان به بى دینى و بى اعتقادى مطلق مى رسد و در نهایت، منکر خدا مى شود و این عقیده را رسما در مصاحبه با مجله اشتترن در 7 آبان 1371، تحت عنوان «من قهرمان نیستم» بیان مى کند. چنین نویسنده اى تحت حمایت غرب و صهیونیسم به منظور مقابله با رشد روز افزون اسلام خواهى در جهان، دست به نوشتن کتاب «آیات شیطانى» مى زند. و آن را «اثرى، حاوى ضدیت و شک بنیادى مى نامد»او در این اثر هرگز در مقام تحدی با قرآن بر نمی آید زیرا به خوبی میداند که چنین چیزی از او ساخته نیست, بلکه در آن به مقام مقدس حضرت پیامبر اکرم(ص) و به مقدسات مسلمین با قالبی رمانتیک وبا استفاده از زشت ترین و رکیک ترین عبارات اهانت مى کند. (روزها و رویدادها، مرکز فرهنگى تربیتى نور ولایت، نشر پیام مهدى(عج)، چاپ چهارم 1379، ص 538) از این رو در پى انتشار این کتاب و با توجه به توطئه گسترده صهیونیستها نسبت به خیانت به اسلام ، حکم تاریخى امام خمینى(ره) در مورد مرتدّ بودن و وجوب قتل این نویسنده در تاریخ 25/11/1367 صادر مى شود. این حکم مبتنى بر احکام قطعیه و مسلم دین مبین اسلام مى باشد. توضیح آن که براساس روایات متعددى که از ناحیه معصومین(ع) وارد شده است و مورد توافق تمامى علماى اسلامى، اعم از شیعه و سنى مى باشد؛ شخصى که به خداوند متعال، یا رسول اکرم(ص) یا ائمه معصومین(ع) (مورد اخیر از اختصاصات شیعه مى باشد) توهین و هتاکى کند، کافر و مرتد گردیده و کشتن گوینده ناسزا واجب است. چنین حکمی در برخی از دیگر ادیان نیز سابقه دارد و اساسا در منطق بشری اهانت به مقدسات امری مذموم و محکوم است. امام صادق(ع) در پاسخ سؤالى در مورد کسى که حضرت رسول اکرم(ص) را ناسزا گفته است مى فرمایند: « … یقتله الادنى فالادنى قبل ان یرفع الى الامام»؛ (ر.ک: وسائل الشیعه، ج 18، ابواب حد المرتد، ص 555 – جواهرالکلام، ج 43، ابواب الحدود – آیت الله گلپایگانى، مجمع المسائل، ج 3، ص 201 و…). از آنجا که در کتاب آیات شیطانى مسأله رسالت پیامبر اکرم(ص) و نزول آیات الهى به صورتى بسیار توهین آمیز و مسخره وار طرح گردیده و نهایتا نزول آیات الهى را امرى وابسته به تلقینات شیطانى معرفى کرده و اصلى ترین ضروریات دین مبین اسلام را انکار نموده است مشمول حکم فوق مى گردد و حضرت امام با تکیه بر این مبانى، این حکم را صادر نموده و فرمودند: به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى رسانم، مؤلف کتاب آیات شیطانى که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، هم چنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى باشند. از مسلمانان غیور مى خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند سریعا آنان را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود شهید است «ان شاءالله». ضمنا اگر کسى دست رسى به مؤلف کتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد، (ر.ک: صحیفه نور، ج 21، ص 86) و این حکم مورد قبول و استقبال قاطبه علماى اسلام در سراسر جهان و ملت هاى اسلامى قرار گرفت.