«حق انتخاب». این جمله کوتاهترین جوابی است که سینای ۱۶ساله درباره خواستههای همسنوسالانش میدهد: «مطالبه من حق انتخاب است در همه چیز. در اینکه چه بپوشم و چطور رفتار کنم. در اینکه چه زمانی درس بخوانم و چه زمانی سرم در گوشی و تبلت باشد.» وقتی میگویم این آزادی و حق انتخاب که از آن صحبت میکنی باید در چه سطحی باشد که تو را راضی کند، از چارچوبهای قوانین اجتماعی صحبتمیکند، اما میگوید این چارچوبها باید قابل تغییر باشد. «چیزی که من امروز میخواهم با چیزی که پدرم در دهه ۷۰ میخواست متفاوت است، اما قوانین و قاعدهها همان است و تغییری نکرده است.»
به گزارش شهروند، در وقایع اخیر اجتماعی ایران حضور نسل z یا همان دهه هشتادیها از منظر جامعهشناسان مورد توجه قرار گرفت. بچههایی که شاید قوانین اجتماعی را زیر پا گذاشتند تا بگویند به چیزهایی اعتراض دارند.
شما بیخیال خواستهتان میشدید ما نه
«بچه که بودیم، تازه گودزیلا مد شده بود. به ما میگفتند گودزیلا؛ چون در تصور بزرگترها بیشتر از سنمان میفهمیدیم و حاضرجوابتر از بچههای دورههای قبل بودیم. نگار ۱۳ ساله است و درباره مطالبه همسنوسالهایش میگوید: «ما گودزیلا نیستیم، اما، چون حرفمان را میزنیم و با کسی تعارف نداریم، برای بزرگترها عجیب است. من خودم فکر میکنم یک بار فرصت زندگیکردن بیشتر ندارم و اگر نتوانم آن چیزی که دوست دارم و حق من از زندگی است داشته باشم، در دورههای بعدی زندگی هم همیشه احساس سرخوردگی خواهم کرد.»
او میگوید وقتی یک مطالبه ساده را در مدرسه و خانه بیان میکند و با برخورد منفی مواجه میشود، والدینش را زیر سوال میبرد: «به آنها میگویم خودتان همسنوسال من بودید مگر این چیزها را نمیخواستید؟ میخواستید، اما بیخیالش میشدید و برای خواستهتان مقاومت نمیکردید.» منظورش از این چیزها استقلال و خلاصشدن از کنترل همیشگی والدین و کمی آزادیداشتن در محیط مدرسه است.
زومرها یا دیجیتایستها
نسل Z یا نسل زومرها به افراد متولد بین اواخر دهه ۱۹۹۰ تا اوایل دهه۲۰۱۰ میلادی گفته میشود، یعنی افرادیکه حداقل ۱۰ سال و حداکثر ۲۵ سال دارند. در ایران مشخصا دهه هشتادیها بهصورت کامل در این نسل قرار میگیرد.
به این افراد بومی فضای دیجیتال یا دیجیتالیستها هم گفته میشود، چراکه تولد اغلب آنها همزمان با تغییرات و پیشرفتهای بزرگ در دنیای تکنولوژی است. یکی از تفاوتهای اساسی آنها با نسلهای قبل از خودشان شناخت کاملتر نسبت به فناوریهای روز بهخصوص فناوریهای دیجیتال است.
میگویند نسل Z با فناوری متولد شدهاند، با این حال نسل Y یا همان دهه هفتادیها اولین نسلی بودند که کار با فناوریهای جدید را به پدر و مادر خود آموزش دادهاند! ولی مقوله فناوری و دنیای دیجیتال برای این نسل جدی است. این اهمیت آنقدر زیاد است که سایر تفاوتها را باید از منظر این عامل کالبدشکافی کرد.
دسترسی به اطلاعات و شبکه جهانی وب نسل دهه هشتادی را پختهتر کرده و روحیه پرسشگری را در آنها تقویت کرده است. سینا از فکرکردن به فلسفه زندگی میگوید: «به اینکه برای چه به دنیا آمدهام و قرار است در این دنیا چه تاثیر مثبتی داشته باشم، زیاد فکر میکنم و البته به اینکه برای رسیدن به هدفهایم چقدر مسیرم هموار است یا چالشبرانگیز.
اینکه فارغالتحصیلان دانشگاهی الان در ایران دنبال کار میگردند و خیلیها امنیت شغلی ندارند، ما را که در آستانه کنکور هستیم هم اذیت میکند و پیش خودمان میگوییم چه آیندهای در انتظار ما است؟»
فردگراهایی که الگوهای خودشان را دارند و صبور هم نیستند
حمید جلالی، پژوهشگر اجتماعی درباره وجوه تمایز این نسل با نسلهای قبل با اشاره به اینکه این بچهها ارجحیتهای ذهنی خودشان را دارند و خودشان را با کسی مقایسه نمیکنند، میگوید: «نسل Z بهشدت فردگراست، اما فردگرایی نه به این معنا که روابط اجتماعی ضعیفی دارد.
دوستان اجتماعی آنها در فضای مجازی زیاد است، اما با وجود تعدد دوستان اجتماعی، شاید احساس تنهایی بیشتری نسبت به نسلهای قبل دارد. اما این احساس تنهایی لزوما آزاردهنده نیست، چون این بچهها بیشتر برای خودشان زندگی میکنند. الگوهای رفتاری منحصر به خودشان را دارند و این فردگرایی در آنها یعنی حرکت در راستای تحقق اهداف فردی.
نسل دهه هشتادی به صبوری دهه شصتیها نیستند و تمایل دارند یه شبه ره صد ساله را بروند و به آنچه میخواهند برسند. همین امر باعث میشود در بزنگاههای اجتماعی صدایشان بلندتر از نسلهای قبل باشد و حضورشان بیشتر.»
زمزمههایی که فریاد شده
سیامک زندرضوی، جامعهشناس و عضو انجمن جامعهشناسی ایران درباره تفاوت نسلهای پنج دهه اخیر و ویژگیهای خاص نسل هشتادیها میگوید: «اگر به دورهبندیهای ۱۰ ساله نگاه کنیم بهتر میتوانیم تفاوتهای گروههای سنی متفاوت را بیابیم. خود من متولد دهه ۳۰ هستم؛ من و همدورهایهایم نسل رادیو هستیم، با رادیو بزرگ شدیم. یعنی ما یک رابطه پایدار با رادیو بهعنوان یک رسانه داریم. رابطهای که یکطرفه است. ما میشنویم و رادیو میگوید؛ دهه چهلیها و پنجاهیها نسل تلویزیون هستند. تصویری به صدا اضافه میشود، اما باز رابطه یکطرفه است.
دهه شصتیها نسل پیسی یا کامپیوترهای شخصی و خانگی هستند که ارتباط به نوعی توسعهیافتهتر بود، بهطوری که میتوانستند با کامپیوترهای شخصی شطرنج بازی کنند. دهه هفتادیها بچههای نسل لپتاپ هستند و این نسل در مقیاسی اجتماعی اتصال به شبکه جهانی وب را برای اولینبار تجربه کردند. ارتباط دو طرفهای قابل قبول در حالی که دشواریهای خودش را هم داشت، از جمله دسترسی یافتن کودکان به سایتهای خاص بزرگسالان.
«هرچند برای این گروه سنی در آن زمان دسترسی به شبکه جهانی وب آسان نیست، با این حال، به درجهای ارتباط دو سویه را تجریه میکنند.» زندرضوی با این توضیحات ادامه میدهد: «دهه هشتادیها غیر از همه آن وسایل ارتباطی پیش از خودشان نسل گوشیهای هوشمند هستند و یک رابطه تعاملی دو طرفه متصل به وب را به شکلی گسترده، همراه و در تعامل با گروههای دوستی خود تجربه میکنند.»
نسلی دارای فردیت کنجکاو و خلاق
به عقیده زندرضوی مهمترین نکتهای که در تفاوتهای نسلی وجود دارد بازیهای کامپیوتری است که بسیار به تواناییهای نسل هشتادیها و بعد آن کمک میکند: «ما سه ویژگی اساسی در انسان داریم که در کودکان بهسادگی قابل شناسایی است. اول تشخص یا همان فردیت آنهاست، اینکه تلاش میکنند خودشان را در مقابل دیگران به روشنی تعریف کنند.
دومین ویژگیشان کنجکاوی است. هر کودکی تشخص خودش را با کنجکاوی و پرسشهای مکررش از دیگران نشان میدهد. مهمتر از این دو ویژگی، خلاقیتهای کودک است؛ اینکه آنها تلاش میکنند برای هر پرسش پاسخ و هر مسألهای راهحل مناسب پیدا کنند.»
این جامعهشناس نتیجهگیری میکند که بازیها از هر نوع و بهویژه بازیهای کامپیوتری به بچهها در پرورش این ویژگیها و افزایش مهارتهایشان کمک میکنند: «بازی برنده و بازنده دارد و به بازیکن خود میآموزد که هرچند پیروزی هدف است، اما همیشه برای شکست سهمی قائل شوند؛ بنابراین نسل دهه هشتادی برخلاف نسلهای گذشته خود که برنده و بازندگی را عموما مطلق تعریف میکردند، اینها میدانند که همیشه نسبتی از شکست را گوشه ذهن داشته باشند.
از طرف دیگر میدانند که اگر به اندازه کافی خلاق و کنجکاو باشند، میتوانند راهحلهای مسأله را نه به تنهایی بلکه با کمک جمع دوستان خود پیدا کنند. اولین وجه تمایز این نسل در دسترسبودن اطلاعات است. برخلاف نسلهای قبل خود که باید میرفتند مدرسه و دانشگاه تا مثل بانک معلمان و آموزگاران در محیط آموزشی چیزی در شأن ذخیره میکردند تا در وقت امتحان محموله را پس بدهند و نمرهای بگیرند و گذر کنند.
این نسل میدانند که بخش بزرگی از اطلاعات را میتوان در وب پیدا، سه گوشهسازی و راستیآزمایی کرد. البته مسأله فقط اطلاعات نیست. مسأله فرآیندها هم هست، بهویژه میانبرها و استفادهای که میشود از این اطلاعات و دادهها کرد. بازیهای کامپیوتری به نسل دهه ۸۰ و ۹۰ تواناییهای خاص داده و آنها را در چارچوب فردیت و تشخص آماده کرده است و خود را از هیچ کودکی در سایر مناطق توسعهیافته جهان پایینتر نمیبینند و همان مطالبات را هم دارند.»
نظام آموزشوپرورش برخلاف تشخص پرسشگر دهه هشتادیهاست
به اعتقاد زندرضوی جایگاه نسل مذکور در مطالبات اجتماعی با توجه به شنیدهشدن صدای اعتراض این گروههای سنی در شرایط اخیر جامعه ما به نه بلند گفتن آنها به نظم و نظام موجود برمیگردد. «بهویژه به نظام آموزشوپرورش که با آن در ارتباط روزانه هستند. نظامی که برخلاف تشخص پرسشگر آنها تلاش میکند دانشآموزان را در قالبهای همسان جای دهد و به یک محصول برسد. این فرآیند نهتنها تشخص این نسل را انکار میکند، بلکه کنجکاوی آنها را هم جواب نمیدهد، زیرا با پرسشگری میانه خوبی ندارد.»
نکته سوم مقابله با نظام آموزشی به ویژگی خلاقیت این نسل برمیگردد که این جامعهشناس توضیح میدهد: «زمانی که آموزش را محدود میکنیم به کلاس درس و از سوی دیگر فرزندان صاحبان سرمایه و مقامهای گوناگون را به عنوان اقلیت از هر نظر اولویت میدهیم و اکثریت دانشآموزان را در مجموعهای از کمبودها رها میکنیم و آنها را در فضایی با کمترین توجه به تشخص و کنجکاوی و خلاقیت نادیده میگیریم، صدای اعتراض آنها هم بلند میشود.»
چراهایی که باید پاسخ داده شود
پیکان و مطالبه اصلی دهه هشتادیها علیه نظام آموزشی همسانخواه ما است که البته کودکان نسلهای قبل نیز همین چالشها را داشتند. زندرضوی معتقد است: «نوجوانان امروز به دلیل دسترسی به شبکه جهانی وب و مهارت بهتر در زبان انگلیسی و همینطور روحیه پرسشگری و جایگاه بهتری که در خانوادههای کمفرزند دارند، با ذهنی پر از چرا مواجه هستند که نیاز به پاسخ دارد.
آنها آرزوهایشان را در مقیاس دیگر همسنوسالهایشان در سطح جهان و در بهترین کشورها تعریف میکنند. این نسل به دانش و بینش جهانی اعتقاد دارد و خودش را برابر حقوق با جنس مخالف خودش و سایر نوجوانان جهان میداند و وقتی که در مطالباتش جواب نمیگیرد، کل ساختار را مورد سوال و پرسش قرار میدهد و هراسی هم ندارد از اینکه این پرسشگری را به خیابان بیاورد. این مشخصه در دهههای قبل هم وجود داشت، ولی آنها زیر لب اعتراض و پرسش خود را بیان میکردند، اما این نسل صدایشان کاملا بلند شده است.»