۱۳۹۶/۰۸/۲۵
–
۸۵ بازدید
سلام! فرق ندای نفسلوامه و اماره رو از کجا بفهمیم؟ از کجا تشخیصش بدیم؟وقتی که موضوعی ذهن رو درگیر کرده و بین چندین ندا و احساسات گیرکردی و مغز نمی تونه تشخیص بده کدوم درسته و کدوم غلط، چه راهی رو پیشنهاد می کنید؟؟
نفس آدمى داراى شؤون و مراتبى است. پایین ترین مرتبه آن، نفس اماره بالسوء است که مربوط به حالت نقص نفس و مرحله اى است که انسان از درون میل به کج روى و افراط و تفریط در امور زندگى و گرایش به بدى و شرور دارد و از خیر و حالت تعادل در انتخاب و گرایش منحرف مى شود. مرتبه دوم نفس – که مربوط به نفوس در حال کمال و خودساخته است – نفس لوامه مى باشد. نفس آدمى در این مرحله، بیشتر میل به خیر و نیکى و اعتدال دارد و چنانچه انسان احیانا دچار انحراف، بدى و افراط و تفریط شود، از درون او را ملامت و سرزنش مى کند تا دوباره او را به طرف اعتدال و خیر وادار نماید.
یکی از الطاف خاصّه الهی نسبت به بندگان اعطایدو رسول و راهنما است یکی رسول باطن [است]، یعنی عقل که حسن و قبح اشیاء را ممیّز باشد، از طرف دیگر خداوند متعال می فرماید : «فالهمها فجورها و تقویها» ( سوره شمش ،آیه8 ) « و خیر و شر آن را به او الهام کرده » پس از تنظیم قوى و جسم و جان آدمى ، فجور و تقوى را به او الهام کرد ، آرى هنگامى که خلقتش تکمیل شد، و ((هستى )) او تحقق یافت ، خداوند بایدها و نبایدها را به او تعلیم داد، و به این ترتیب وجودى شد از نظر آفرینش مجموعه اى از گل بد بو و روح الهى و از نظر تعلیمات آگاه بر فجور و تقوى و در نتیجه وجودى است که مى تواند در قوس صعودى برتر از فرشتگان گردد، و از ملک پران شود، و آنچه اندر وهم ناید آن شود، و در قوس نزولى از حیوانات درنده نیز منحطتر گردد و به مرحله ((بل هم اضل )) برسد و این منوط به آن است که با اراده و انتخابگرى خویش کدام مسیر را برگزیند.
و دیگری رسول ظاهر، یعنی پیغمبر که به توسط کتاب آسمانی راه خیر و شر و صلاح و فساد و تقوا و فجور را مبیّن ساخته، که تعبیر از آن به اتیان اوامر و ترک مناهی شده. چنانچه در کافی حضرت صادق علیه السّلام تفسیر اینکه آیه را فرماید: «بیّن لها ما تأتی و ما تترک»: و بعد از اوامر و نواهی تمکین بندگان فرموده در اختیار فعل و ترک نسبت به هر دو اینکه ما یعنی بندگان را مختار ساخته تا بر افعال صادره، ثواب و عقاب مترتب آید.
بنابراین در جایی که مغز ما گیر کرده باید به شرع رجوع کرده و هرچه خداوند متعال امر کرده انجام دهیم و هر چه را که نهی کرده از آن دوری کنیم .
یکی از الطاف خاصّه الهی نسبت به بندگان اعطایدو رسول و راهنما است یکی رسول باطن [است]، یعنی عقل که حسن و قبح اشیاء را ممیّز باشد، از طرف دیگر خداوند متعال می فرماید : «فالهمها فجورها و تقویها» ( سوره شمش ،آیه8 ) « و خیر و شر آن را به او الهام کرده » پس از تنظیم قوى و جسم و جان آدمى ، فجور و تقوى را به او الهام کرد ، آرى هنگامى که خلقتش تکمیل شد، و ((هستى )) او تحقق یافت ، خداوند بایدها و نبایدها را به او تعلیم داد، و به این ترتیب وجودى شد از نظر آفرینش مجموعه اى از گل بد بو و روح الهى و از نظر تعلیمات آگاه بر فجور و تقوى و در نتیجه وجودى است که مى تواند در قوس صعودى برتر از فرشتگان گردد، و از ملک پران شود، و آنچه اندر وهم ناید آن شود، و در قوس نزولى از حیوانات درنده نیز منحطتر گردد و به مرحله ((بل هم اضل )) برسد و این منوط به آن است که با اراده و انتخابگرى خویش کدام مسیر را برگزیند.
و دیگری رسول ظاهر، یعنی پیغمبر که به توسط کتاب آسمانی راه خیر و شر و صلاح و فساد و تقوا و فجور را مبیّن ساخته، که تعبیر از آن به اتیان اوامر و ترک مناهی شده. چنانچه در کافی حضرت صادق علیه السّلام تفسیر اینکه آیه را فرماید: «بیّن لها ما تأتی و ما تترک»: و بعد از اوامر و نواهی تمکین بندگان فرموده در اختیار فعل و ترک نسبت به هر دو اینکه ما یعنی بندگان را مختار ساخته تا بر افعال صادره، ثواب و عقاب مترتب آید.
بنابراین در جایی که مغز ما گیر کرده باید به شرع رجوع کرده و هرچه خداوند متعال امر کرده انجام دهیم و هر چه را که نهی کرده از آن دوری کنیم .