۱۳۹۶/۰۵/۰۳
–
۱۲۸ بازدید
سلام. تفسیرآیه یک سوره قلم چیست؟ لطفا کامل شرح بدین . ممنون یا علی مدد.
سوره قلم تنها سوره اى است که با حرف مقطع” ن” آغاز شده است، ابتدا مى فرماید: (ن) ؛
بعضى در اینجا” ن” را مخفف کلمه” رحمان” و اشاره به آن دانسته اند و بعضى آن را به معنى” لوح” یا به معنى” دوات” و یا” نهرى” در بهشت تفسیر کرده اند.
سپس به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگى بشر سوگند یاد کرده، مى افزاید: سوگند به” قلم” و آنچه را با قلم مى نویسند:” (وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ).
چه سوگند عجیبى؟ در واقع آنچه به آن در اینجا سوگند یاد شده است ظاهرا موضوع کوچکى است: یک قطعه نى، و یا چیزى شبیه به آن، و کمى ماده سیاه رنگ، و سپس سطورى که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده مى شود.
اما در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدنهاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشه ها و افکار، و شکل گرفتن مذهبها، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مى کند” دوران تاریخ” و” دوران قبل از تاریخ”، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مى شود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند، و یا به تعبیر دیگر دورانى است که انسان دست به قلم گردید، و از او” ما یَسْطُرُونَ” یادگار ماند.
عظمت این سوگند هنگامى آشکارتر مى شود که توجه داشته باشیم آن روزى که این آیات نازل گشت، نویسنده و ارباب قلمى در آن محیط وجود نداشت، و اگر کسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در کل سرزمین مکه که مرکز عبادى و سیاسى و اقتصادى حجاز بود به بیست نفر نمى رسید، آرى سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطى عظمت خاصى دارد.
و جالب اینکه: در نخستین آیاتى که در” جبل النور” و غار” حرا” بر قلب پاک پیامبر ص نازل شد نیز به مقام والاى قلم اشاره شده، آنجا که مى فرماید:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ- خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ- اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ- الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ- عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ:
” بخوان به نام پروردگارت که مخلوقات را آفرید، و انسان را از خون بسته اى ایجاد کرد، بخوان به نام پروردگار بزرگت، هم او که انسان را به وسیله” قلم” تعلیم داد، و آنچه را نمى دانست به او آموخت” (سوره علق 1- 5).
و از همه جالبتر اینکه: همه این سخنان از زبان کسى تراوش مى کند که خودش درس نخوانده بود، و هرگز به مکتب نرفت و خط ننوشت، و این هم دلیل بر آن است که چیزى جز وحى آسمانى نیست.
بعضى از مفسران” قلم” را در اینجا به قلمى تفسیر کرده اند که فرشتگان بزرگ خدا وحى آسمانى را با آن مى نویسند، و یا نامه اعمال آدمیان را با آن رقم مى زنند، ولى مسلما آیه مفهوم گسترده اى دارد که این تفسیر بیان یکى از مصداقهاى آن است، همانگونه که” ما یَسْطُرُونَ” نیز مفهوم وسیعى دارد، و تمام آنچه را در طریق هدایت و تکامل فکرى و اخلاقى و عملى بشر به رشته تحریر مى آورند شامل مى شود و منحصر به وحى آسمانى یا اعمال انسانها نیست «1» و «2».
پی نوشتها :
(1)” ما” در” ما یَسْطُرُونَ” را بعضى” ما مصدریه” دانسته اند و بعضى” ما موصوله” و معنى دوم مناسبتر است، و در تقدیر چنین مى باشد” و ما یسطرونه” بعضى نیز آن را به معنى” لوح” یا” کاغذى” دانسته اند که روى آن کتابت مى شود، و در تقدیر” ما یسطرون فیه” است، بعضى نیز” ما” را در اینجا اشاره به ذوى العقول و کسانى که نویسندگان این سطورند دانسته، ولى همان معنى که در متن ذکر کردیم از همه مناسبتر به نظر مى رسد.
(2) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 24، ص 369 .
بعضى در اینجا” ن” را مخفف کلمه” رحمان” و اشاره به آن دانسته اند و بعضى آن را به معنى” لوح” یا به معنى” دوات” و یا” نهرى” در بهشت تفسیر کرده اند.
سپس به دو موضوع از مهمترین مسائل زندگى بشر سوگند یاد کرده، مى افزاید: سوگند به” قلم” و آنچه را با قلم مى نویسند:” (وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ).
چه سوگند عجیبى؟ در واقع آنچه به آن در اینجا سوگند یاد شده است ظاهرا موضوع کوچکى است: یک قطعه نى، و یا چیزى شبیه به آن، و کمى ماده سیاه رنگ، و سپس سطورى که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده مى شود.
اما در واقع این همان چیزى است که سرچشمه پیدایش تمام تمدنهاى انسانى، و پیشرفت و تکامل علوم، و بیدارى اندیشه ها و افکار، و شکل گرفتن مذهبها، و سرچشمه هدایت و آگاهى بشر است، تا آنجا که دوران زندگى بشر را به دو دوران تقسیم مى کند” دوران تاریخ” و” دوران قبل از تاریخ”، دوران تاریخ بشر از زمانى شروع مى شود که خط اختراع شد، و انسان توانست ماجراى زندگى خود را بر صفحات نقش کند، و یا به تعبیر دیگر دورانى است که انسان دست به قلم گردید، و از او” ما یَسْطُرُونَ” یادگار ماند.
عظمت این سوگند هنگامى آشکارتر مى شود که توجه داشته باشیم آن روزى که این آیات نازل گشت، نویسنده و ارباب قلمى در آن محیط وجود نداشت، و اگر کسانى مختصر سواد خواندن و نوشتن را داشتند تعداد آنها در کل سرزمین مکه که مرکز عبادى و سیاسى و اقتصادى حجاز بود به بیست نفر نمى رسید، آرى سوگند به قلم یاد کردن در چنین محیطى عظمت خاصى دارد.
و جالب اینکه: در نخستین آیاتى که در” جبل النور” و غار” حرا” بر قلب پاک پیامبر ص نازل شد نیز به مقام والاى قلم اشاره شده، آنجا که مى فرماید:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ- خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ- اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ- الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ- عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ:
” بخوان به نام پروردگارت که مخلوقات را آفرید، و انسان را از خون بسته اى ایجاد کرد، بخوان به نام پروردگار بزرگت، هم او که انسان را به وسیله” قلم” تعلیم داد، و آنچه را نمى دانست به او آموخت” (سوره علق 1- 5).
و از همه جالبتر اینکه: همه این سخنان از زبان کسى تراوش مى کند که خودش درس نخوانده بود، و هرگز به مکتب نرفت و خط ننوشت، و این هم دلیل بر آن است که چیزى جز وحى آسمانى نیست.
بعضى از مفسران” قلم” را در اینجا به قلمى تفسیر کرده اند که فرشتگان بزرگ خدا وحى آسمانى را با آن مى نویسند، و یا نامه اعمال آدمیان را با آن رقم مى زنند، ولى مسلما آیه مفهوم گسترده اى دارد که این تفسیر بیان یکى از مصداقهاى آن است، همانگونه که” ما یَسْطُرُونَ” نیز مفهوم وسیعى دارد، و تمام آنچه را در طریق هدایت و تکامل فکرى و اخلاقى و عملى بشر به رشته تحریر مى آورند شامل مى شود و منحصر به وحى آسمانى یا اعمال انسانها نیست «1» و «2».
پی نوشتها :
(1)” ما” در” ما یَسْطُرُونَ” را بعضى” ما مصدریه” دانسته اند و بعضى” ما موصوله” و معنى دوم مناسبتر است، و در تقدیر چنین مى باشد” و ما یسطرونه” بعضى نیز آن را به معنى” لوح” یا” کاغذى” دانسته اند که روى آن کتابت مى شود، و در تقدیر” ما یسطرون فیه” است، بعضى نیز” ما” را در اینجا اشاره به ذوى العقول و کسانى که نویسندگان این سطورند دانسته، ولى همان معنى که در متن ذکر کردیم از همه مناسبتر به نظر مى رسد.
(2) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 24، ص 369 .