۱۳۹۹/۰۱/۱۰
–
۱۲۲۹ بازدید
نکاح البدل چیست؟
یکی از اقسام نکاح در دوران جاهلیت، نکاح البَدَل (زناشویى تعویضى) بود. در عصر جاهلیت هر مردى که زن شوهردارى را مى پسندید و نسبت به او تمایل جنسى پیدا مى کرد به شوهر آن زن پیشنهاد معاوضه را مى داد که زن خودش را به او بدهد و در مقابل زن او را بر اساس مدتى که طرفین مشخص مى کنند در اختیار بگیرد.
در این میان زنان هیچ گونه اختیارى نداشتند و راهى جز تسلیم شدن براى آنان وجود نداشت.
این نکاح را با این الفاظ انجام مى دادند: اَنْزِلْ الىّ عن امرئتک اَنزِلُ لک عن امرأتى.
تو از زنت به نفع من پیاده شو، من نیز از زنم به نفع تو پیاده مى شوم.
در قرآن کریم خداوند می فرماید:
«لا یحِلُّ لَک النِّساءُ مِن بَعْدُ وَ لا أَن تَبَدَّلَ بهِنَّ مِنْ أَزْوَجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَک حُسنهُنَّ إِلا مَا مَلَکَت یَمِینُک وَ کانَ اللَّهُ عَلى کلِّ شىْ ءٍ رَّقِیباً»(1)بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمى توانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدّل کنى ]= بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى [هر چند جمال آن ها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است .
در مورد جمله )و لا اَنْ تَبَدَّل بهنَّ من ازواج( مفسرآن قرآن کریم دو احتمال داده اند: 1- این جمله در مورد طلاق دادن یکى از همسران و ازدواج با زن دیگر مى باشد که خداوند پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را از این کار منع نموده است. این احتمال در تفسیر المیزان و نمونه آمده است.
در تفسیر روض الجنان و روح الجنان جلد 16، ص 10 در ذیل این آیه شریفه آمده است: ابومالک که از رؤساى قبائل و هنوز مسلمان نشده بود، با شنیدن اوصاف پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تصمیم گرفت به دیدار ایشان برود. آمد مدینه و سراغ منزل رسول خداصلى الله علیه وآله را گرفت و بدون گرفتن اجازه به صورت ناگهانى وارد منزل آن حضرت شد.
عایشه نزدیک آن حضرت نشسته بود حضرت با عصبانیت فرمودند: چرا بى اجازه داخل شدى؟
ابومالک پاسخ داد: براى رؤسا و اشراف، کسب اجازه ننگ است و منافات با عظمت آن ها دارد و من تاکنون از صاحب هیچ منزلى اجازه نگرفته ام. حضرت فرمودند: این از رسوم جاهلیت است و روش اسلام غیر از این است آن گاه آیه 27 سوره نور را تلاوت فرمودند:
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیرَ بُیُوتِکمْ حَتى تَستَأْنِسوا وَ تُسلِّمُوا عَلى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ(2)
اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این براى شما بهتر است؛ شاید متذکّر شوید!
ابومالک که انتظار این برخورد را نداشت براى تسکین حضرت گفت: چرا ناراحت شدید؟ آیا به خاطر این بانوى گلرخ است که نزدیک شماست؟
و پیشنهاد داد آیا قبول مى کنى به نفع تو از زیباترین زنان خویش پیاده شوم و تو نیز از این زن پیاده شوى؛ اَفَلا اَنْزِلُ لَکَ عَنْ اَحْسِنِ الخَلق وَ تَنْزِلُ عَنْها؛ یعنى نکاح البدل را انجام دهیم.
حضرت پاسخ دادند این سنت زشت جاهلیت است که در اسلام تحریم گردیده است.
ابو مالک از منزل رسول خداصلى الله علیه وآله بیرون رفت عایشه پرسید این مرد چکاره بود؟
حضرت فرمودند: این مرد با این حماقتش که دیدى رئیس و بزرگ قبیله خودش است.
به نقل از: سایت تبیان
در این میان زنان هیچ گونه اختیارى نداشتند و راهى جز تسلیم شدن براى آنان وجود نداشت.
این نکاح را با این الفاظ انجام مى دادند: اَنْزِلْ الىّ عن امرئتک اَنزِلُ لک عن امرأتى.
تو از زنت به نفع من پیاده شو، من نیز از زنم به نفع تو پیاده مى شوم.
در قرآن کریم خداوند می فرماید:
«لا یحِلُّ لَک النِّساءُ مِن بَعْدُ وَ لا أَن تَبَدَّلَ بهِنَّ مِنْ أَزْوَجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَک حُسنهُنَّ إِلا مَا مَلَکَت یَمِینُک وَ کانَ اللَّهُ عَلى کلِّ شىْ ءٍ رَّقِیباً»(1)بعد از این دیگر زنى بر تو حلال نیست، و نمى توانى همسرانت را به همسران دیگرى مبدّل کنى ]= بعضى را طلاق دهى و همسر دیگرى به جاى او برگزینى [هر چند جمال آن ها مورد توجّه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است .
در مورد جمله )و لا اَنْ تَبَدَّل بهنَّ من ازواج( مفسرآن قرآن کریم دو احتمال داده اند: 1- این جمله در مورد طلاق دادن یکى از همسران و ازدواج با زن دیگر مى باشد که خداوند پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را از این کار منع نموده است. این احتمال در تفسیر المیزان و نمونه آمده است.
در تفسیر روض الجنان و روح الجنان جلد 16، ص 10 در ذیل این آیه شریفه آمده است: ابومالک که از رؤساى قبائل و هنوز مسلمان نشده بود، با شنیدن اوصاف پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تصمیم گرفت به دیدار ایشان برود. آمد مدینه و سراغ منزل رسول خداصلى الله علیه وآله را گرفت و بدون گرفتن اجازه به صورت ناگهانى وارد منزل آن حضرت شد.
عایشه نزدیک آن حضرت نشسته بود حضرت با عصبانیت فرمودند: چرا بى اجازه داخل شدى؟
ابومالک پاسخ داد: براى رؤسا و اشراف، کسب اجازه ننگ است و منافات با عظمت آن ها دارد و من تاکنون از صاحب هیچ منزلى اجازه نگرفته ام. حضرت فرمودند: این از رسوم جاهلیت است و روش اسلام غیر از این است آن گاه آیه 27 سوره نور را تلاوت فرمودند:
یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیرَ بُیُوتِکمْ حَتى تَستَأْنِسوا وَ تُسلِّمُوا عَلى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ(2)
اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این براى شما بهتر است؛ شاید متذکّر شوید!
ابومالک که انتظار این برخورد را نداشت براى تسکین حضرت گفت: چرا ناراحت شدید؟ آیا به خاطر این بانوى گلرخ است که نزدیک شماست؟
و پیشنهاد داد آیا قبول مى کنى به نفع تو از زیباترین زنان خویش پیاده شوم و تو نیز از این زن پیاده شوى؛ اَفَلا اَنْزِلُ لَکَ عَنْ اَحْسِنِ الخَلق وَ تَنْزِلُ عَنْها؛ یعنى نکاح البدل را انجام دهیم.
حضرت پاسخ دادند این سنت زشت جاهلیت است که در اسلام تحریم گردیده است.
ابو مالک از منزل رسول خداصلى الله علیه وآله بیرون رفت عایشه پرسید این مرد چکاره بود؟
حضرت فرمودند: این مرد با این حماقتش که دیدى رئیس و بزرگ قبیله خودش است.
به نقل از: سایت تبیان