خانه » همه » مذهبی » نگاهی بر کارهای ادبی پورسینا

دانلود کتاب های امتحان شده

نگاهی بر کارهای ادبی پورسینا

۱ـ  تالیف های پور سینا
شمار تالیف های پور سینا اگر رساله های کوچک و نامه ها را نیز به شمار بیاوریم  به ۲۵۰ بالغ می شود و تقریبن دارای موضوع هایی است که در قدیم وجود داشته است. بیش تر این آثار را به زبان عربی و البته “دانش نامه ی علایی” را نیز به فارسی نوشته است. نوشته های فلسفی پور سینا مشتمل است بر: شاهکار مشائی وی کتاب “شفا” که مفصل ترین دایرة المعارف علمی است که در همه ی زبان ها به دست یک نفر نوشته شده است. از آثار دیگر وی می توان به “نجات” که خلاصه ی شفاست و “عیون الحکمه” و آخرین کتاب وی “الاشارات و تنبیهات” اشاره کرد. پور سینا آثاری رمزی و تمثیلی و باطنی نیز دارد که از آن جمله است سه رساله ی همنوع “حی بن یقضان و رسالة الطیر و سلامان و ابسال” که این ها از کارهای مهم پور سینا در زمینه ی ادبیات است. پور سینا یک رساله ی پرشکی نیز به نام “الارجوزة فی الطب” دارد که اصول پرشکی اسلامی را برای این که به خاطر سپردن آن آسان باشد را به صورت شعر نوشته است و چندین منظومه ی فارسی و عربی نیز دارد که از میان آن ها می توان به “القصیدة العینیة” اشاره کرد.  
در زمینه ی شعر و موسیقی شاید بتوان گفت که پور سینا به ترین اثر را در این زمینه پدید آورده است. اهمیت “جوامع علم الموسیقی” پور سینا، افزون بر نظم علمی و حُسن تالیف مطالب، در برخی نکته سنجی ها و مطالبی است که او بدان ها پرداخته است و مولفان پیش از او حتا فارابی که وسیع ترین تالیف را در این زمینه پدید آورده است، از آن غافل بوده اند. پور سینا در باب شعر به غیر از فن شعر شفا آرا دیگری نیز عرضه کرده است که از آن جمله فن خطابه ی شفا است. و در آثار منطقی دیگرش از قبیل نجات و دانش نامه ی علایی مباحثی در باب شعر دارد که تلخیص همان مباحث فن شعر شفا هستند.  
۲ـ  تعریف شعر
بوتیقای پور سینا با تعریف و توضیحی از شعر آغاز می شود : « اِنَ الشعر هو کلام ٌ مخیل ، مولف ٌ مِن اقوال موزونة متساویة و عند العرب مُقفاة …..شعر کلامی است خیال انگیز و ساخته شده از قول ها و گفته هایی موزون، متساوی و نزد اعراب مقفی ( قافیه دار )»
پور سینا در این جا شعر را کلام خیال انگیز می خواند و خیال که “محاکات نفس است ” .
«ولا نَظَرَ للمنطقی فی شی مِن ذلک الا فی کونِهِ کلاماً مخیلا ً … و انّما یَنظُرُ المنطق فی الشعر  مِن  حیثُ هو مُخَیَّل »  از همه ی ویژگی های گقته شده در تعریف شعر تنها مخیل بودن کلام منظور نظر اهل منطق است. (ویژگی های دیگر مربوط به علوم دیگر است. قافیه دار بودن مربوط به علم قافیه،  وزن شعر مربوط به علم موسیقی و…است . )
پور سینا نیز در تلخیص خویش از کتاب ارستو چنین می گوید : «والاَقاویل الشعریه هی الاقاویل المخیله و اصناف التخییل و التشبیه الثلاثه » یعنی اقاویل شعری اقاویل خیال برانگیز (یا اوهامی) هستند که در این جا عطف گرفتن تشبیه به تخییل در تعبیر او نشانه ی این است که وی این دو را به یک معنی تلقی کرده است ، به ویژه که تشبیه در نظر او در این مورد همان مفهومی را دارد که مترجمان از آن به محاکات و تقلید تعبیر کرده اند.  
در باب تخییل فارابی در احصا ء العلوم می گوید : « اقاویل شعریه ، آن هاست که از چیزهایی ترکیب یافته باشد که مایه ی تخییل شود بدان گونه که چیزی را یا حالتی را از آن چه که هست  برتر یا فروتر نشان دهد ، خواه از نظر زشتی یا بزرگواری یا چیزهایی دیگر مانند آن.»
و تعریف کلام مخیل از پور سینا « و المخیل هو کلام الذی تذعن له النفس فتبسط …عن امور من غیر رویة و فکر و اختیار . » یعنی کلام مخیل گفته ای است که نفس به آن اذعان می کند و بدان بدون متد، اندیشه و گزینش ؛ بسط و قبض پذیرد و بی اختیار و بی اراده از آن متاثر شود و این تاثر و انفعال دخلی به صحت و سقم مفهوم شعر ندارد چون عنصر اصلی و لازم خیال انگیز بودن سخن است نه راست و دروغ بودن آن .
و اما این عنصر خیال انگیزی در تفکر غیر مشائی ادب اسلامی نیز مقامی ویژه دارد . نظامی عروضی در چهار مقاله می نویسد :« شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهومه کند و التئام قیاسات منتجه و…  » که استاد دکتر شفیعی کدکنی می گوید که منظور نظامی از صناعات موهومه همان جنبه ی تخیلی و زمینه ی خیالی شعر است .  
۳ ـ  مقصود پور سینا از محاکات
«محاکات برای انسان یک امر کاملن طبیعی است و منظور از محاکات ذکر امری نه به صورت این همانی و ماهیت واقعی آن بلکه به تعبیر و تمثیل و تشبیه است. مانند این که برخی از انسان ها را در برخی از حالاتشان به حیوان تشبیه می کنند . این محاکات (تشبیه) گاهی از باب بداعت و صناعت و تخییل است و گاهی از باب عادت و باز گاهی از طریق تقلید به فعل و حرکات بدنی است و گاهی از طریق زبان و گفتار.»
پور سینا در توضیح محاکات خود اشاره های جالبی دارد از جمله این که برخی از انسان ها را در برخی حالاتشان به حیوان تشبیه می کنند .
البته ارستو خود تعریفی از محاکات یا تقلید و تشبیه نداده است و بیش تر به بحث درباره ی انواع و ابزار های آن پرداخته است و وزن و سخن و آهنگ را ابزارهای این عمل می خواند. و این علمای بلاغت و فلاسفه هستند که کوشش در تعریف و توضیح دقیق محاکات و… می کنند . « ولی مقصود ارستو نوعی ظهور و انعکاس تصویری از طبیعت یا جهان خارج است در پرده ی ذهن شاعر و ظهور و نمود آن خیال از رهگذر بیان و کلمات شاعر است در خواننده . »
۴ـ ابزارهایی که کلام را خیال انگیز می کنند.
این اقسام عبارتند از : ً آن ها که به مدت و زمان طول کشیدن کلام مرتبط است و آن وزن و یا متساوی بودن کلام است. برخی از آن ها مرتبط با گوش نوازی کلام و آوای حروف است.
برخی از آن ها مرتبط به مفهوم و مضمون کلام است.
و برخی از آن ها بینابین مسموع و شنیداری.
«و مقصود از محاکات هنری، یا تحسین و ستایش است یا تقبیح و نکوهش. پس اگر چیزی موضوع محاکات قرار گیرد، به قصد نیک نمایاندن یا بدشناساندن آن است. در شعر یونانی در اکثر موارد، توام با تقلید افعال و احوال انسان است، بر خلاف شعر عرب که مشتمل بر محاکات حیوانات نیز هست. »
پور سینا در این جا به نکته ی خوبی اشاره می کند، این که در شعر یونانی محاکات توام با تقلید افعال و احوال انسان است. به نظر می رسد این شرح و توضیح ناقصی از این سحن ارستو است که می گوید : «تراژدی داستانی است که در صحنه ی نمایش به عمل در می آید.» و محاکات توام با تقلید افعال و احوال انسانی، بالقوه این قابلیت را دارد که نمایش بشود.
و اما شعر از سه طریق به خیال انگیزی و محاکات شاعرانه دست می یابد:
نخست از رهگذر لحن و آواز که به آن نغمه خوانی گقته می شود . لحن و آواز در نفس تاثیری غیر قابل انکار دارد . برای هر منظور و غرضی ـ از باب بلندی یا پستی یا میانه بودن ـ آهنگ و لحنی مناسب واجب است. در اثر این تاثیر است که انسان به هنگام اندوه و یا خشم به تقلید و محاکات بدون تفکر و تامل حرکاتی سر می زند . (ارستو می گوید که غریزه ی محاکات از کودکی در انسان ظاهر می شود و یکی از تفاوت انسان با سایر موجودات آن است که وی مقلدترین مخلوق جهان است.)
دوم از رهگذر خود سخن و نفس کلام که اگر خیال انگیز و محاکاتی هنرمندانه و شاعرانه باشد، در مخاطب تاثیر گذار است .
سوم از رهگذر وزن و ضرباهنگ. چرا که برخی از وزن ها موجب تحرک و ترقص و برخی دیگر اسباب سکون و وقار می شوند.
۵ ـ تعریف تراژدی و کمدی از نظر پور سینا
«یونانیان اهداف و اغراض معینی از سرایش شعر داشتند و هر گونه شعری را بر حسب هدف و غرض مخصوص آن به وزن جداگانه ای می سرودند و بر هر وزنی هم نامی جداگانه می نهادند. از آن میان یک گونه ی شعری وجود دارد که به آن طراغودیا می گویند و آن وزنی دارد طرفه و لذیذ و مشتمل است بر ذکر خوبی ها و نیکویی ها و فضیلت های شخصی انسانی معینی که همه ی آن صفات نیکو را شاعر به ممدوحی که مقصودش ستایش اوست نسبت می دهد. شاعران یونانی با استفاده از این وزن نزد پادشاهان سرود خوانی می کردند و گاهی به منظور نوحه خوانی و مرثیه سرایی به هنگام مرگ و میر، نغمه ها و آهنگ هایی بر آن می افزودند و بدین گونه شعر تراژدی می گفتند. »(فصل نخست بوتیقا)
تعریف تراژدی از زبان ارستو چنین است: «تقلید یا محاکات یک عمل جدی و کامل که دارای طول معینی باشد، سخن در هر قسمت آن به وسیله ای مطبوع و دلنشین  شود، تقلید به صورت روایت نباشد و در صحنه ی نمایش به عمل در آید و وقایع باید حس رحم و ترس را برانگیزد تا تزکیه ی این عواطف را موجب شود.»
چنان که می بینید نکته ی مهمی که در تعریف پور سینا از آن غفلت شده است این است که تراژدی بایستی در صحنه ی نمایش به عمل در آید. و این مهم ترین نکته در تعریف تراژدی است. (به دلیل نبودن تئاتر در ایران این اپیدمی در میان تفسیرکنندگان ارستو وجود دارد.)
البته این نکته  که پور سینا در تعریف تراژدی سخنی از به صحنه در آوردن تراژدی نمی آورد شاید به دلیل این اشتباه و خلط مبحثی باشد که او در تعریف انواع شعر دچارش می شود . او گونه ای از شعر را درام می نامد. به تعریف درام از فصل اول بوتیقای پور سینا توجه کنید : « ۵ – گونه ی دیگری از شعر دراماطا است که آن هم درحقیقت یک نوع ایامبو است با این تفاوت که در درام شخص یا جماعت معینی منظور نظر شاعر است. » تعریف ایامبو نیز چنین است : « ۴ – گونه ی دیگر شعر ایامبو (یا رجز) است که در آن داستان های مشهور یا امثال سایر مردم و در رشته های گوناگون به زبان می آید و این گونه ی شعر مشترک بین رزم و ذکر جنگ ها و تشجیع به حمله و هجوم است و مضمون های آن ها به خشم و خشونت اختصاص دارد .»
همان گونه که می بینید پور سینا درام و تراژدی را جدای از هم می داند و دراماطا را نیز گونه ای از شعر به شمار می آورد . البته این تعریف با تعریف تراژدی تفاوت خاصی نمی کند. ولی این که  گونه ی ایامبو از کجا وارد بوتیقای پور سینا شده است مبهم است. در فن شعر که چنین چیزی وجود ندارد.
شاید این اشتباه پور سینا از آن جا ناشی می شود که ارستو وجه تسمیه درام را می آورد و می گوید که « چنان که برخی عقیده دارند، از این روست که داستان های نمایشی  “درام” نامیده می شوند . زیرا که داستان در صحنه ی نمایش به عمل آورده می شوند و از این روست که دوریان ها ابداع کمدی و تراژدی را به خود نسبت می دهند.»
و اما «گونه ی دیگر شعر، قومودیا (هزل و هجاست) که در آن از بدی ها و رذیلت ها و زشتی های طرف سخن به میان می آید و بسا که به آن آهنگ هایی شبیه صدای حیوانات، بیافزایند تا بدی های مشترک بین انسان و حیوان را خاطر نشان کنند که برای این منظور از صورتی مسخره یا صورتکی که خنده می آورد استفاده می کنند.»
و سپس در تعریف کمدی می نویسد : «کمدی تقلید کسانی است که از حد متعارف بدتر باشند ولی نه از حیث هرگونه عیب و نقص، بلکه فقط از حیث زشتی های خنده آور. و عیب و خطایی را خنده آور می گوییم که دیگران را از آن گزندی نرسد. چنان که نقاب هایی که بر چهره می گذارند، زشت و بدشکل است، لیکن موجب خنده می گردد و کسی را رنج و زیانی نمی رسانند . »
شاید بتوان گفت که تعریف کمدی ارستو و پور سینا مشابهت های فراوانی با خود دارد و البته یک  دلیل آن می تواند وجود خرده نمایش های مسخره آمیز در آن دوره باشد که این را در تاریخ برخی واژه های نمایشی در نوشته های بین قرن چهارم تا هشتم اثبات می کنند. (پور سینا نیز در سده ی چهارم می زیست)
٦  ـ اجزای تراژدی
«چون تقلید در تراژدی به وسیله ی کردار اشخاص که نمایش می دهند تمام می شود، پس به حکم ضرورت می توان اجزای تراژدی را عبارت دانست از ترتیب منظره ی نمایش و سپس آواز و گفتار، زیرا این امور وسایلی هستند که تقلید در تراژدی بدان ها تمام می شود »
«پس قسمت ها و لوازمات آن تقسیم می شوند به …
۱ : هر آن چه ما در جلوی چشم خود می بینیم (محلی که دیده می شود و در آن محل چیزهایی است.)
۲ : آواز و شاید آوازها و لحن های موسیقی دار
۳ : و کلام منظوم (و یا گفتاری که موزون باشد.)»
این موارد در فصل ششم بوتیقای پور سینا وجود دارد .
ارستو می گوید : « پس اعمال آدمیان به صورت داستان نمایش داده می شود . و من در این جا ترکیب وقایع را داستان  و آن چه را که به حکم  آن صفاتی به اشخاص نسبت می دهند، اخلاق و هر چیز را که اشخاص در اثبات نکته ای و یا در بیان حقیقتی بگویند، افکار ایشان می نامم. »
پور سینا به داستان مثل الخرافه یا مثل های افسانه ای و استوره ای می گوید و هر چیزی را که به حکم آن صفاتی را به اشخاص نسبت می دهند العادة الاخلاق و هر چیز را که اشخاص در اثبات نکته ای یا در بیان حقیقتی بگویند الرای می گوید.
۷ ـ  نتیجه
شاید نتیجه گیری در این جا اضافه به نظر آید زیرا نتیجه این نوشتار خود از پیش مشخص است. ولی بر حسب ضرورت باید بگوییم که متاسفانه شرح و توضیح فن شعر توسط پور سینا (و به طور کلی هر فیلسوف مسلمانی که فن شعر را شرح کرده است) کاری ناقص و پر اشتباه بوده است و این دلیلی ندارد جز این که در ایران و تمدن اسلامی هیچ گاه تئاتر رشد نکرد. حال این جریان مانند حال آن کسانی می ماند که در تاریکی محض و با لمس اجزایی از بدن فیل خواستند فیل را تعریف کنند . البته با این وجود در این ترجمه ها و شرح ها نکات درخشانی به چشم می خورد که در جای دیگر من مفصل به آن پرداخته ام. به عنوان مثال ترجمه ی لغت ممسیس به محاکات در زبان عربی توسط ابوبشر متی ، که خیلی دقیق است، ولی این ترجمه ها و شرح ها هیچ گاه به کار آن بنده خدایی که کوشش می کرد در مواقعی با حرکات خود اندکی شادی بر لبان ایرانیانی که همیشه در حال گریه و زاری بودند بیاورد، نمی آمد. او را به این بحث های منطقی فلسفی چه کار ؟
– – –
پی نوشت ها: 
۱) نصر سید حسین- سه حکیم مسلمان – ترجمه ی احمد آرام- انتشارات علمی و فرهنگی- چ هفتم- تهران ۱۳۸۵- برگ های ۲۵ و ۲۴             
۲ ) شفیعی کدکنی- محمد رضا- موسیقی شعر- نشر آگه- چ هفتم- تهران ۱۳۸۱- یرگ های ۳۴۲ و ۳۴۱ و ۳۴۰ و ۳۳۹ 
۳ ) شفیعی کدکنی- محمد رضا- صور خیال در شعر فارسی – انتشارات آگه- چ نهم ۱۳۸۳- برگ ۳۱
۴  ) همان برگ ۳۲
۵ ) به ترجمه ی بوتیقا در سایت والس ادبینگاه کنید. .در این نوشتار هرگاه جمله هایی از بوتیقا می آید از آن ترجمه است.
۶ ) نظامی عروضی- چهار مقاله – به اهتمام دکتر محمد معین- انتشارات امیر کبیر- چاپ هشتم تهران ۱۳۶۴- برگ ۴۲
۷ ) صور خیال در شعر فارسی- همان برگ ۸
۸ ) همان برگ ۳۱
۹) همان
۱۰ ) ارستو  – هنر شاعری (بوتیقا)- ترجمه ی فتح الله مجتبایی- بنگاه نشر اندیشه- تهران ۱۳۳۷- برگ ۶۸
۱۱) هنر شاعری برگ ۵۱
۱۲  ) بیضایی بهرام- نمایش در ایران- انتشارات روشنگران و مطالعات زنان- چ چهارم ۱۳۸۳- برگ ۵۱
۱۳) زرین کوب عبدالحسین- ارستو و فن شعر – انتشارات امیر کبیر-  چ چهارم تهران ۱۳۸۲ برگ ۱۲۲
محمد آسیابانی

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها