اولاً، کنترل چنین افکار مزاحم نیازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نباید پنداشت که با بیان یکى دو نکته همه چیز درست مى شود ثانیا خطور این گونه افکار مزاحم در ذهنتان که بدون اختیار به شما هجوم مى آورند، گناه محسوب نمى شود. بنابراین نگران آن نباشید. اما جهت مقابله با چنین افکار مزاحم مى توانید از دستورالعمل هاى زیر بهره گیرید و امیدواریم به تدریج از شر آن رهایى یابید:
1. از آنجا که معمولاً این افکار به هنگام بیکارى به سراغ فرد مى آید، سعى کنید با یک برنامه ریزى دقیق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر کنید و هیچ گاه بیکار نباشید. به مطالعه، نظافت اتاق، کمک به دوستان، ورزش و… مشغول باشید. و هر گاه بیکار شدید خود را به کارى مشغول سازید.
2. مطمئن باشید و بدانید که وقتى به چیزى فکر مى کنید به این معنا نیست که آن کار را انجام خواهید داد مثلاً اگر در ذهن و قلبتان به فردى فحش مى دهید، به این معنا نیست که آن جمله و کلام زشت و فحش را به زبان جارى خواهید کرد. یعنى فکر کردن در باره موضوعى الزاما به فعل و انجام آن منتهى نمى شود. این مطلب را خودتان مى توانید در طول روز چندین بار مشاهده و لمس کنید و به آن باور کنید.
3. در صورتى که به چنین افکارى اهمیت ندهید مطمئن باشید اگر تحمل کنید پس از چندى نهایتا آن را رها خواهید کرد.
4. هرگاه افکار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول کار دیگرى کنید و با ایجاد حواس پرتى از آن افکار مزاحم دورى کنید.
5. هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: «بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى دیگر خواهید رفت.
6. غالبا افکار مشوش و آلوده از وسوسه های شیطان و نفس است که هدف از آن سرگرم کردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نیک است و انسان باید در برابر این نوع افکار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پرکردن فضاى قلب و سینه از یاد خداوند و ذکر او و تفکر در شگفتى هاى خلقت او جایى خالى براى شیطنت شیطان در قلب خود باقى نگذارد.
7. کنترل افکار (خواطر) راه های متعددی دارد ولی نباید پنداشت که با اولین گام همه چیز درست می شود. بلکه کسی که می خواهد زمام افکار خویش را به کف گیرد باید با تمام توان به خودسازی بپردازد و با جدیت این راه را دنبال نموده تا تدریجا به هدف نزدیک گردد:
8. راه دل و عشق : ذهن و فکر انسان همواره متوجه چیزی است که به آن عشق می ورزد چنان که عاشق آنی از فکر معشوق خود بیرون نمی رود. این که مثلا ما همیشه در نمازهای خود به یاد دیگر مسائل می افتیم به جهت تعلق نفس به آنها و عدم آشنایی با محبوب حقیقی است . لیکن عاشق دلباخته ذات جمیل علی الاطلاق در همه حال به یاد خداست چنان که گویی همیشه درنماز است . پس باید دل را از تعلق به کثرات پالایید و منزلگه عشق ربوبی ساخت تا اندیشه نیز بدان سوی توجه یابد.
9. ضبط قوه خیال : پرنده لجام گسیخته خیال چون چکاوکی است که هر دم بر سرشاخساری نشسته و به زودی به شاخه دیگر پرواز می کند. از این رو افکار انسان خود ناساخته قرار و آرامی ندارد. آن گاه اگر آدمی با دقت در کنترل آن بکوشد; یعنی , همواره از آن مراقبت نموده و هرگاه به این سوی و آن سوی گریخت بلافاصله آن را به امور شریفه متوجه گرداند, کم کم رام و مطیع می گردد.
10. انس دادن ذهن : با داشتن برنامه منظم و پیوسته , می توان ذهن را به سمت خاصی جهت داد; مثلا داشتن برنامه های منظم همه روزه دعا و قرآن , مطالعه کتاب هایی پیرامون : اخلاق , معاد, خداشناسی , عواقب گناه و حداقل روزی یک ساعت شرکت منظم و پیوسته در مجالس دینی .
11. کنترل حواس: گرچه ذهن انسان این توانایی را دارد که حتی بدون استفاده از حواس ظاهری افکاری را تولید کند ولی عمده آن چیزهایی که انسان در مورد آن فکر می کند اعم از چیزهای خوب یا بد. داده های حواس ظاهری او است لذا باید مجاری ورودی ذهن را که همان حواس ظاهری است کنترل کرد؛ یعنی چشم، گوش، زبان و لامسه و…
قرآن در این زمینه می فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم ان السمع والبصر والفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ و هرگز آنچه را علم و اطمینان به آن نداری دنبال مکن که (در پیشگاه حکم خدا) چشم و گوش و دل ها همه مسؤولند» (اسراء، آیه 36).
بنابراین یکی از مهمترین راه های کنترل فکر، کنترل حواس ظاهری است.
12.اگر احساس میکنید این حالت ناشی از نوعی حسادت به وی است به کمک راهکارهای درمان حسادت اقدام کنید.
برای آگاهی بیشتر ر.ک :
– آداب الصلوه یا پرواز در ملکوت امام خمینی.
– مراحل اخلاق در قرآن , آیت الله جوادی آملی.
در ادامه لازم به ذکر است که جوانان معمولا درباره مسائل مختلف از جمله اعتقادات و باورهاى دینى خود دچار تردید مى شوند و در صدد پیدا کردن دلایل منطقى و پشتوانه قابل قبولى براى آن ها هستند. آنان مى خواهند نظام فکرى و اعتقادى خود را تجدید بنا کنند و به آن استحکام فزون تر بخشند .از آن جا که گاه گمان مى کنند باورهاى دینى شان بر تقلید مبتنى است، تصمیم به اصلاح آن مى گیرند و مى کوشند با تحقیق و موشکافى درباره آن ها به ثبات فکرى دست یابند؛ چنین تردیدهایى که فرد را به تحقیق وا مى دارد به مرحله یقین و علم مى رساند، خوب و پسندیده است؛ ولى به شرط آن که همزمان با پدید آمدن آن، شخص به دنبال پاسخ باشد و در تردید باقى نماند. شک توقفگاه خوبى نیست؛ اما اگر آغاز حرکت باشد، نیکو و شایسته است. اگر تردیدهاى شما از این قبیل است، نگران نباشید. بکوشید با مطالعه و پرسیدن از استادان و کارشناسان، جنبه اعتقادى و فکرى خودرا تقویت کنید و با عمل به دستورهاى دینى(مثل نماز و عبادات دیگر) و پایبندى بیش تر به آن ها، ایمان خود را مستحکم سازید. اگر تردیدهاى شما وسواس گونه است؛ یعنى بدون اختیار و به طور مکرر مطالبى به ذهنتان خطور مى کند – و قادر به قطع آن نیستید – و شما را از فکر کردن درباره چیزهاى دیگر باز مى دارد، اختلالى است که باید درمان شود. این اختلال اصطلاحاً «وسواس فکرى» نام دارد. در ذهن مبتلا یان به این اختلال افکارى بیهوده، شرم آور یا وحشتناک به وجود مى آید و در چرخه اى بى پایان پیوسته تکرار مى شود.
اگر تردیدهاى شما درباره باورهاى دینى از نوع وسواس فکرى است، نیازمند پى گیرى و تلاش بیش ترى است و توصیه مى شود با مشاوره اى حضورى با یکى از کارشناسان در این زمینه(روان شناسان بالینى) به حل آن بپردازید. در عین حال در این نوشتار کوتاه نکاتى چند را به عرضتان مى رسانیم، امید است مفید و مؤثر واقع شود. در ابتدا لازم است به آثار و پیامدهاى سوء این نوع افکار و تفکرات وسواس گونه توجه فرمایید و سپس با انجام راهکارهاى ارائه شده در جهت رهایى از آن گام بردارید. بخشى از پیامدهاى سوء وسواس فکرى عبارت است از:
1. اتلاف عمر
2. حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز حواس
3. بازماندن از کارهاى اصلى مانند تحصیل علم و مطالعه
4. سست شدن باورهاى دینى
با توجه به زیان هاى یاد شده با رعایت دستورالعمل هاى زیر قاطعانه به حل مشکل بپردازید:
1. تلقین: به خود تلقین کنید من به اصول فکرى ام کاملاً ایمان دارم و مى توانم تردیدهایم را رها کنم.
2. تغییر حالت: هرگاه تردید به سراغ شما آمد، مشت خود را محکم به زمین بکوبید و با گفتن ذکرى مثل «لاحول و لا قوة الا بالله» تغییر حالت داده، از آن افکار رهایى یابید و بى درنگ به کارى مشغول شوید یا به موضوعى دیگر بیندیشید.
3. به مچ دستتان کش نازکى ببندید؛ هرگاه افکار تردیدآمیز به ذهنتان آمد و شما را رنج داد، کش را بکشید و رها کنید. با احساس دردى شدید که به شما دست مى دهد، از آن افکار خارج خواهید شد.
4. زمان خاصى، مثلاً ساعت 4/30 تا 4/45 بعداز ظهر، را به چنین افکارى، اختصاص دهید و هر گاه در طول روز تردید به سراغ شما آمد، به خودتان بگویید زمان چنین افکارى فلان ساعت است. در آن زمان مشخص به تردیدها فکر کنید و در طول زمان به تدریج(مثلاً روزى یک دقیقه) از زمان اختصاص داده شده بکاهید تا به صفر برسد.
با انجام راهکارهاى ارائه شده(در یک ماه) نتیجه و ارزیابى خودتان براى ما بنویسید تا در صورت لزوم نکات دیگرى برایتان ارسال گردد.