هوی پرستی و مبارزه با خودیت و منیت
۱۳۹۷/۰۷/۱۳
–
۳۹۸ بازدید
سلام,درباره عبادت نفس توضیح می دهید, ازکجا بفهمیم کارهایی که انجام می دهیم عبادت نفس است یا نه؟ممنون ازراهنماییتان.
تعبیر قرآن کریم در این مورد جالب است: أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ (جاثیه 23) پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است؟ آیا پس از خدا چه کسى او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمى گیرید؟عبادت چیزى به جز اظهار خضوع و مجسم نمودن بندگى بنده نیست. عابد در عبادتش مى خواهد این معنا را مجسم سازد، که من بجز آنچه معبودم اراده کرده اراده نمى کنم، و به جز آنچه او راضى است عمل نمى کنم. و بنا بر این، هر کس هر چیزى را اطاعت کند در حقیقت او را عبادت کرده و او را معبود خود گرفته است، پس اگر هواى نفس خود را اطاعت کند، آن را اله خود گرفته و پرستیده، با اینکه غیر خدا و غیر هر کسى که خدا دستور دهد نباید اطاعت شود.پس معناى اینکه فرمود: أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ این مى شود: آیا عجب نیست که کسى هواى نفس خود را بپرستد، و آن را اطاعت و پیروى کند با اینکه مى داند غیر از هواى نفس معبودى دارد که باید او را بپرستد و اطاعت کند، و لیکن در عین حال معبود و مطاع خود را هواى نفس خود مى گیرد؟در حدیث آمده که مبغوض ترین معبودى که مورد پرستش واقع شده است نزد خداوند بت هوى و هوس است. در این سخن هیچگونه مبالغه نیست، چرا که بتهاى معمولى موجوداتى بى خاصیتند، ولى بت هوى و هوس اغوا کننده، و سوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است.مؤثرترین راه نفوذ شیطان هوى پرستى است ، چرا که تا پایگاهى در درون انسان وجود نداشته باشد شیطان قدرت بر وسوسه گرى ندارد و پایگاه شیطان چیزى جز هواپرستى نیست، همان چیزى که خود شیطان به خاطر آن سقوط کرد، و از صف فرشتگان و مقام قرب الهى طرد شد.
هواپرستى مهمترین وسیله هدایت را که درک صحیح حقایق است از انسان مى گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مى افکند، چنان که در آیات مورد بحث بعد از ذکر مساله هواپرستى صریحا به این موضوع اشاره شده است، آیات دیگر قرآن نیز گواه بر این حقیقت است.
هواپرستى انسان را تا مرحله مبارزه با خدا (نعوذ باللَّه) پیش مى برد- همانگونه که پیشواى هوى پرستان یعنى شیطان به چنین سرنوشت شومى گرفتار شد، و به حکمت خداوند در مساله امر به سجده بر آدم اعتراض نمود و آن را غیر حکیمانه پنداشت!
عواقب هواپرستى آن قدر شوم و دردناک است که گاه یک لحظه هواپرستى یک عمر پشیمانى ببار مى آورد، و گاه یک لحظه هواپرستى محصول تمام عمر انسان و حسنات اعمال صالح او را بر باد مى دهد. لذا در آیات قرآن و روایات اسلامى روى این امر تاکید و هشدار داده شده است.
در حدیث معروف پیامبر ص آمده است: ان اخوف ما اخاف على امتى الهوى و طول الامل، اما الهوى فانه یصد عن الحق، و اما طول الامل فینسى الآخرة!: خطرناکترین چیزى که بر امتم از آن مى ترسم هواپرستى و آرزوهاى دراز است چرا که هواپرستى انسان را از حق بازمى دارد و آرزوى دراز آخرت را به فراموشى مى سپارد.
و در حدیثى از امیر مؤمنان على ع مى خوانیم: که در پاسخ این سؤال اى سلطان اغلب و اقوى؟: کدام سلطان ستمگر غالب تر و نیرومندتر است؟ فرمود: الهوى.
و در حدیث دیگرى از امام زین العابدین ع آمده است که خداوند مى فرماید: و عزتى و عظمتى، و جلالى و بهایى، و علوى و ارتفاع مکانى، لا یؤثر عبد هواى على هواه الا جعلت همه فى آخرته، و غناه فى قلبه، و کففت عنه ضیعته، و ضمنت السماوات و الارض رزقه، و اتته الدنیا و هى راغمة: به عزت و عظمتم سوگند به جلال و نورانیت و مقام بلندم قسم که هیچ بنده اى خواست مرا بر هوى خود مقدم نمى دارد مگر اینکه همت او را در آخرت و بى نیازى او را در قلبش قرار مى دهم، و امر معاش را بر او آسان مى سازم، و روزى او را بر آسمانها و زمین تضمین مى کنم و مواهب دنیا با تواضع به سراغ او مى آید!.
و در حدیثى از امام صادق ع آمده است: احذروا اهوائکم کما تحذرون اعدائکم، فلیس شى ء اعدى للرجال من اتباع اهوائهم و حصائد السنتهم: از هواى نفس بترسید همانگونه که از دشمنان بیم دارید، چرا که چیزى براى انسان دشمن تر از پیروى هواى نفس و آنچه بر زبان جارى مى شود نیست.
و بالآخره در حدیثى دیگر از امام صادق ع آمده است که فرمود: انى لارجو النجاة لهذه الامة لمن عرف حقنا منهم الا لاحد ثلاثة: صاحب سلطان جائر، و صاحب هوى، و الفاسق المعلن: من امید نجات را براى این امت براى آنها که حق ما را بشناسند دارم، مگر براى سه گروه: دوستان سلاطین جور، و هوى پرستان، و گنهکارى که آشکارا گناه مى کند (و باک ندارد)
وقتی این حقایق را دانستیم باید به اصل توحید برگردیم و فقط به دنبال تحصیل رضای خدا و قرب به او باشیم.
توحید یک آموزه جامع برای زندگی انسان است. روح اسلام توحید است و تنها راه رسیدن به فنای فی الله که اصل سوال شما است، زندگی بر اسای توحید است. یعنی اعتقاد توحیدی و اخلاق توحیدی و سبک زندگی توحیدی همان که عرفا به آن تاکید می کنند و قرآن کریم به ما می آموزد، دقیقا برای رسیدن به چنین خواسته ای است. البته یاد گرفتن روش توحید و پیاده سازی آن در زندگی آسان نیست و نیاز به معرفت و آموزش فراوانی دارد،اما منابع آن در اختیار ما است و همه انبیای الهی می خواستند همین روش را به انسان بیاموزند.
در اثر توحید است که می توان با رعایت تقوا و مخالفت با خواستههای نفس، او را به بند کشید و در اثر مراقبت از فکر و چشم و گوش و دهان آن را ضعیف کرد. دل ما در جهات مختلف خواستههای فراوانی دارد. باید مقابل آنها ایستاد. اما برای این که بتوان جلوی خواستهاش را گرفت باید از مجاری ورودی دل به خوبی مراقبت کرد تا انسان را تا مرز گناه پیش نبرند و بعد در گناه نیاندازند.
باید بر معرفت افزود و هر دو راه خدا پرستی و منیت را خوب شناخت و بر آثار هر یک واقف شد. آن وقت عقل به راحتی بر مسیر صحیح صحه میگذارد.
با تفکر در مرگ و عاقبت امرمان، روحیه حرکت در مسیر بندگی را قوی و نفس را ضعیف می کنیم. یاد مرگ ویران کننده لذتهایی است که نفس به دنبال آنها است. وقتی عقل از این کششهای مزاحم راحت شد، میتواند مسیر صحیح را به انسان نشان بدهد.
هر یک از این راهها البته تفاصیلی دارد که میتوان در جای خود به آنها پرداخت.
موفق باشید.
هواپرستى مهمترین وسیله هدایت را که درک صحیح حقایق است از انسان مى گیرد و پرده بر چشم و عقل آدمى مى افکند، چنان که در آیات مورد بحث بعد از ذکر مساله هواپرستى صریحا به این موضوع اشاره شده است، آیات دیگر قرآن نیز گواه بر این حقیقت است.
هواپرستى انسان را تا مرحله مبارزه با خدا (نعوذ باللَّه) پیش مى برد- همانگونه که پیشواى هوى پرستان یعنى شیطان به چنین سرنوشت شومى گرفتار شد، و به حکمت خداوند در مساله امر به سجده بر آدم اعتراض نمود و آن را غیر حکیمانه پنداشت!
عواقب هواپرستى آن قدر شوم و دردناک است که گاه یک لحظه هواپرستى یک عمر پشیمانى ببار مى آورد، و گاه یک لحظه هواپرستى محصول تمام عمر انسان و حسنات اعمال صالح او را بر باد مى دهد. لذا در آیات قرآن و روایات اسلامى روى این امر تاکید و هشدار داده شده است.
در حدیث معروف پیامبر ص آمده است: ان اخوف ما اخاف على امتى الهوى و طول الامل، اما الهوى فانه یصد عن الحق، و اما طول الامل فینسى الآخرة!: خطرناکترین چیزى که بر امتم از آن مى ترسم هواپرستى و آرزوهاى دراز است چرا که هواپرستى انسان را از حق بازمى دارد و آرزوى دراز آخرت را به فراموشى مى سپارد.
و در حدیثى از امیر مؤمنان على ع مى خوانیم: که در پاسخ این سؤال اى سلطان اغلب و اقوى؟: کدام سلطان ستمگر غالب تر و نیرومندتر است؟ فرمود: الهوى.
و در حدیث دیگرى از امام زین العابدین ع آمده است که خداوند مى فرماید: و عزتى و عظمتى، و جلالى و بهایى، و علوى و ارتفاع مکانى، لا یؤثر عبد هواى على هواه الا جعلت همه فى آخرته، و غناه فى قلبه، و کففت عنه ضیعته، و ضمنت السماوات و الارض رزقه، و اتته الدنیا و هى راغمة: به عزت و عظمتم سوگند به جلال و نورانیت و مقام بلندم قسم که هیچ بنده اى خواست مرا بر هوى خود مقدم نمى دارد مگر اینکه همت او را در آخرت و بى نیازى او را در قلبش قرار مى دهم، و امر معاش را بر او آسان مى سازم، و روزى او را بر آسمانها و زمین تضمین مى کنم و مواهب دنیا با تواضع به سراغ او مى آید!.
و در حدیثى از امام صادق ع آمده است: احذروا اهوائکم کما تحذرون اعدائکم، فلیس شى ء اعدى للرجال من اتباع اهوائهم و حصائد السنتهم: از هواى نفس بترسید همانگونه که از دشمنان بیم دارید، چرا که چیزى براى انسان دشمن تر از پیروى هواى نفس و آنچه بر زبان جارى مى شود نیست.
و بالآخره در حدیثى دیگر از امام صادق ع آمده است که فرمود: انى لارجو النجاة لهذه الامة لمن عرف حقنا منهم الا لاحد ثلاثة: صاحب سلطان جائر، و صاحب هوى، و الفاسق المعلن: من امید نجات را براى این امت براى آنها که حق ما را بشناسند دارم، مگر براى سه گروه: دوستان سلاطین جور، و هوى پرستان، و گنهکارى که آشکارا گناه مى کند (و باک ندارد)
وقتی این حقایق را دانستیم باید به اصل توحید برگردیم و فقط به دنبال تحصیل رضای خدا و قرب به او باشیم.
توحید یک آموزه جامع برای زندگی انسان است. روح اسلام توحید است و تنها راه رسیدن به فنای فی الله که اصل سوال شما است، زندگی بر اسای توحید است. یعنی اعتقاد توحیدی و اخلاق توحیدی و سبک زندگی توحیدی همان که عرفا به آن تاکید می کنند و قرآن کریم به ما می آموزد، دقیقا برای رسیدن به چنین خواسته ای است. البته یاد گرفتن روش توحید و پیاده سازی آن در زندگی آسان نیست و نیاز به معرفت و آموزش فراوانی دارد،اما منابع آن در اختیار ما است و همه انبیای الهی می خواستند همین روش را به انسان بیاموزند.
در اثر توحید است که می توان با رعایت تقوا و مخالفت با خواستههای نفس، او را به بند کشید و در اثر مراقبت از فکر و چشم و گوش و دهان آن را ضعیف کرد. دل ما در جهات مختلف خواستههای فراوانی دارد. باید مقابل آنها ایستاد. اما برای این که بتوان جلوی خواستهاش را گرفت باید از مجاری ورودی دل به خوبی مراقبت کرد تا انسان را تا مرز گناه پیش نبرند و بعد در گناه نیاندازند.
باید بر معرفت افزود و هر دو راه خدا پرستی و منیت را خوب شناخت و بر آثار هر یک واقف شد. آن وقت عقل به راحتی بر مسیر صحیح صحه میگذارد.
با تفکر در مرگ و عاقبت امرمان، روحیه حرکت در مسیر بندگی را قوی و نفس را ضعیف می کنیم. یاد مرگ ویران کننده لذتهایی است که نفس به دنبال آنها است. وقتی عقل از این کششهای مزاحم راحت شد، میتواند مسیر صحیح را به انسان نشان بدهد.
هر یک از این راهها البته تفاصیلی دارد که میتوان در جای خود به آنها پرداخت.
موفق باشید.