۱۳۹۶/۰۱/۳۰
–
۷۸۵ بازدید
چرا وحی فقط مخصوص پیامبران بود?
پرسشگر محترم! برای تبیین وحی و لزوم وجود پیامبران علیهم السلام نکات زیر تقدیم میگردد :
1-وحی، راهکاری شناختی است که از سوی خداوند متعال، با هدف نشان دادن راه نیک بختی به بشر از یک سو و پاسخگو نبودن وسایل شناختی در اختیار او، همچون حس و عقل, از دیگر سوست. بدین سان، این وسیله شناختی الهی, نارسایی های دانش بشری و نیز یافته های عقلانی او را در تکاپوی نیازهای هدایتی، پوشش می دهد (استاد محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید (دوره کامل سه جلدی)، صص177-180،شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، 1381).
2-چیستی وحی، با همه زوایایش برای ما شناخته شده نیست. تنها می دانیم که گونه ای دریافت درونی، از راهی جز اندیشه ورزی و به دور از خطا می باشد که در فرآیند آن، شخصی که از سوی خداوند گزینش شده به علم غیب و دنیای پنهان از دیده ها، راه می یابد و به دنبال آن، از حقایقی که به نیک بختی یا تیره روزی آدمی پیوسته است، برخوردار می شود (علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2,ص131و ص157،مؤسسه الاعلمی)
3-انسان براى این آفریده شده که با عبادت و اطاعت خداى متعال، شایستگى دریافت رحمت هایى را پیدا کند که ویژه انسان هاى کامل است. اما از آن جا که این کمال و سعادتِ والا، جز از راه انجام دادن افعال اختیارى، حاصل نمى شود، مسیر زندگى بشر دو راهه و دو سویه قرار داده شده است، تا زمینه گزینش براى وى فراهم شود.
4- اختیار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام کار و فراهم شدن زمینه هاى بیرونى براى کارهاى گوناگون و وجود میل و کشش درونى به سوى آنها، نیاز به شناخت صحیح نسبت به کارهاى خوب و بد و راه هاى شایسته و ناشایسته دارد؛ و در صورتى انسان مى تواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه انتخاب کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد و از فراز و نشیب ها و پیچ و خم ها و لغزشگاه هاى آن، آگاه باشد. پس مقتضاى حکمت الهى این است که ابزار و وسایل لازم براى تحصیل چنین شناخت هایى را در اختیار بشر قرار دهد؛ وگرنه همانند کسى خواهدبود که مهمانى را به مهمانسرایش دعوت کند. ولى محل مهمانسرا و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد؛ و بدیهى است که چنین رفتارى خلاف حکمت و موجب نقض غرض است.
5-شناخت هاى عادى و متعارف انسان ها که از همکارى حس و عقل به دست مى آید، هر چند نقش مهمى در تأمین نیازمندى هاى زندگى ایفا مى کند؛ براى بازشناختن راه کمال و سعادت حقیقى، در همه ابعاد فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و دنیوى و اخروى کافى نیست؛ زیرا این همه صفات ناپسند و کارهاى ناروا که در جامعه انسانى مشاهده مى شود، همه از کسانى است که عقل و قوه تمیز دارند؛ جز این که در اثر خودخواهى و سودپرستى و هوسرانى، عقلِ آنان مغلوب عواطف و تابع هوا و هوس گردیده، در نتیجه دچار گمراهى شده اند. علاوه بر آن که براى شناخته شدن راه صحیح زندگى در همه ابعاد و جوانبش، باید آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایى که با موجودات دیگر دارد؛ و روابطى که مى تواند با همنوعان و سایر آفریدگان برقرار کند و تأثیراتى که انواع روابط گوناگون مى تواند در سعادت یا شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد؛ و نیز باید کسر و انکسار بین سودها و زیان ها و مصالح و مفاسدِ مختلف شناخته شود و مورد ارزیابى قرار گیرد، تا وظایف میلیاردها انسانى که داراى ویژگى هاى بدنى و روانى متفاوت هستند و در شرایط مختلف طبیعى و اجتماعى زندگى مى کنند، مشخص شود. در نتیجه این عناوین مختصر برگرفته از پاسخهای مفصل ضرورت انحصار وحی به انبیا علیهم السلام روشن گردید .
1-وحی، راهکاری شناختی است که از سوی خداوند متعال، با هدف نشان دادن راه نیک بختی به بشر از یک سو و پاسخگو نبودن وسایل شناختی در اختیار او، همچون حس و عقل, از دیگر سوست. بدین سان، این وسیله شناختی الهی, نارسایی های دانش بشری و نیز یافته های عقلانی او را در تکاپوی نیازهای هدایتی، پوشش می دهد (استاد محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید (دوره کامل سه جلدی)، صص177-180،شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، 1381).
2-چیستی وحی، با همه زوایایش برای ما شناخته شده نیست. تنها می دانیم که گونه ای دریافت درونی، از راهی جز اندیشه ورزی و به دور از خطا می باشد که در فرآیند آن، شخصی که از سوی خداوند گزینش شده به علم غیب و دنیای پنهان از دیده ها، راه می یابد و به دنبال آن، از حقایقی که به نیک بختی یا تیره روزی آدمی پیوسته است، برخوردار می شود (علامه محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج2,ص131و ص157،مؤسسه الاعلمی)
3-انسان براى این آفریده شده که با عبادت و اطاعت خداى متعال، شایستگى دریافت رحمت هایى را پیدا کند که ویژه انسان هاى کامل است. اما از آن جا که این کمال و سعادتِ والا، جز از راه انجام دادن افعال اختیارى، حاصل نمى شود، مسیر زندگى بشر دو راهه و دو سویه قرار داده شده است، تا زمینه گزینش براى وى فراهم شود.
4- اختیار و انتخاب آگاهانه، علاوه بر قدرت بر انجام کار و فراهم شدن زمینه هاى بیرونى براى کارهاى گوناگون و وجود میل و کشش درونى به سوى آنها، نیاز به شناخت صحیح نسبت به کارهاى خوب و بد و راه هاى شایسته و ناشایسته دارد؛ و در صورتى انسان مى تواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه انتخاب کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد و از فراز و نشیب ها و پیچ و خم ها و لغزشگاه هاى آن، آگاه باشد. پس مقتضاى حکمت الهى این است که ابزار و وسایل لازم براى تحصیل چنین شناخت هایى را در اختیار بشر قرار دهد؛ وگرنه همانند کسى خواهدبود که مهمانى را به مهمانسرایش دعوت کند. ولى محل مهمانسرا و راه رسیدن به آن را به او نشان ندهد؛ و بدیهى است که چنین رفتارى خلاف حکمت و موجب نقض غرض است.
5-شناخت هاى عادى و متعارف انسان ها که از همکارى حس و عقل به دست مى آید، هر چند نقش مهمى در تأمین نیازمندى هاى زندگى ایفا مى کند؛ براى بازشناختن راه کمال و سعادت حقیقى، در همه ابعاد فردى و اجتماعى و مادى و معنوى و دنیوى و اخروى کافى نیست؛ زیرا این همه صفات ناپسند و کارهاى ناروا که در جامعه انسانى مشاهده مى شود، همه از کسانى است که عقل و قوه تمیز دارند؛ جز این که در اثر خودخواهى و سودپرستى و هوسرانى، عقلِ آنان مغلوب عواطف و تابع هوا و هوس گردیده، در نتیجه دچار گمراهى شده اند. علاوه بر آن که براى شناخته شدن راه صحیح زندگى در همه ابعاد و جوانبش، باید آغاز و انجام وجود انسان و پیوندهایى که با موجودات دیگر دارد؛ و روابطى که مى تواند با همنوعان و سایر آفریدگان برقرار کند و تأثیراتى که انواع روابط گوناگون مى تواند در سعادت یا شقاوت او داشته باشد، معلوم گردد؛ و نیز باید کسر و انکسار بین سودها و زیان ها و مصالح و مفاسدِ مختلف شناخته شود و مورد ارزیابى قرار گیرد، تا وظایف میلیاردها انسانى که داراى ویژگى هاى بدنى و روانى متفاوت هستند و در شرایط مختلف طبیعى و اجتماعى زندگى مى کنند، مشخص شود. در نتیجه این عناوین مختصر برگرفته از پاسخهای مفصل ضرورت انحصار وحی به انبیا علیهم السلام روشن گردید .