فرارو- تصور کنید امریکاییها مجسمه مردی که «آبراهام لینکلن» رئیس جمهوری اسبق امریکا را ترور کرد در شهرهای خود نصب کنند. مشابه این اتفاق امروز در هندوستان در حال رخ دادن است.
به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، آمریکا را در آیندهای نه چندان دور تصور کنید. یک سیاستمدار پوپولیست دست راستی به تازگی به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شده و موجی از قوم گرایی را برانگیخته است موجی که از زمان ریاست جمهوری ترامپ مشاهده نشده است. در میان چرخش بومیگرایانه کشور، کیش شخصیتی حول محور «جان ویلکس بوث» بازیگری که تنها چند روز پس از پایان جنگ داخلی «لینکلن» را در تئاتر فورد به قتل رساند شکل میگیرد.
اعضای حزب رئیس جمهور از بوث به عنوان قهرمان آرمان کنفدراسیون تجلیل به عمل میآورند. مجسمهها و یادبودهایی به افتخار او برپا میشوند. اگرچه رئیس جمهور هنوز به لینکلن و میراث او احترام میگذارد، اما از نظر سیاسی بسیار نزدیکتر به بوث است. در ایالات متحده، این یک فانتزی آینده گرایانه است، اما در هند سناریوی مشابهی در حال تحقق یافتن و تبدیل شدن به واقعیت است: یاد مردی که «مهاتما گاندی» پدر جنبش استقلال هند و محترمترین شخصیت این کشور را ترور کرد امروز در هند مورد تجلیل قرار میگیرد.
امروز ملی گرایان هندو از جمله برخی از اعضای حزب «بهاراتیا جاناتا» حزب حاکم تحت رهبری «نارندرا مودی» نخست وزیر فعلی هند از «ناتورام گودسه» که در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸ میلادی گاندی را به ضرب گلوله به قتل رساند و سال بعد به دار آویخته شد به عنوان قهرمان ملی یاد میکنند و او را یک شهید و میهن پرست قلمداد کرده و مجسمهها و یادبودهایی را به افتخار او ساخته اند. حتی اعضای حزب سیاسی راستگرای هندوی «ماهاسبها» ۱۹ مه روز تولد گودسه را به عنوان روزی مقدس جشن میگیرند.
امسال در همان روز یعنی در تاریخ ۱۹ مه نمایشنامه تازهای در تئاتر ملی لندن درباره زندگی گودسه نوشته «آنوپاما چاندراسخار» نمایشنامهنویس هندی به روی صحنه رفت. این که نمایشی درباره مردی که گاندی را به قتل رساند امروز در یک شهر بینالمللی اجرا میشود نشان دهنده تبدیل شدن شخصیتی که زمانی مورد تحقیر قرار میگرفت به نمادی برجسته از ناسیونالیسم هندو و تسلط آن بر هند امروز است.
گودسه از آموزههای سیاستمدار و فعال سیاسی هندی «وینایاک دامودار سوارکار» که ایدئولوژی هندوتوای او هویت هندی را به طور جدایی ناپذیری با مذهب هندو در پیوند قلمداد میکرد تاثیرپذیر بود. هم چنین، گودسه عضوی از «راشتریا سوایامسواک سانگ» یک سازمان شبه نظامی ملی گرای هندو بود که در سال ۱۹۲۵ میلادی تاسیس شد و به دنبال ایجاد یک راشترای هندو یا یک ملت بود.
این ایده در هند چالشی مستقیم برای دیدگاه یک کشور سکولار و فراگیر بود که توسط گاندی و دیگر بنیانگذاران هند مورد حمایت قرار گرفته بود. گودسه معتقد بود که گاندی با تن دادن به تجزیه هند (که منجر به ایجاد پاکستان با اکثریت مسلمان شد) و پذیرفتن خواستههای مسلمانان به هندوها خیانت کرده بود.
بازیگر نقش گودسه در تئاتر لندن میگوید: «وقتی با داستان من آشنا شدید آن زمان مرا درک خواهید کرد». در یک چشمانداز بزرگتر، امروز درک شهرت گودسه بدان معناست که خود هند را بشناسید و ببینید که چگونه تغییر کرده است.
قهرمانسازی از چهره گودسه در هند امروزی تا چند دهه پیش غیر قابل تصور بود. پس از ترور گاندی، گودسه و همدستانش به عنوان خائن محکوم شدند. سازمانهایی که گودسه با آن مرتبط بود مورد سرزنش قرار گرفتند و در مورد «راشتریا سوایامسواک سانگ» فعالیت آن سازمان به طور موقت ممنوع اعلام شد.
«کاپیل کومیردی» نویسنده کتاب «جمهوری بدخواه: تاریخ کوتاهی از هند نوین» به «آتلانتیک» میگوید: «دلیلی که او برای آن ایستاده بود ناگهان بیاعتبار شد. با کشتن باپو یا پدر ملت گودسه به عنوان یک هیولا و شیطان قلمداد شد».
وجهه مسموم از گودسه تا دهه ۱۹۸۰ میلادی حفظ شد زمانی که «بهاراتیا جاناتا» شاخه سیاسی راشتریا سوایامسواک سانگ تشکیل شده بود حزبی که اکنون بر سیاست هند حاکم است.
«اودری تروشکه» مورخ جنوب آسیا در دانشگاه راتگرز به «آتلانتیک» میگوید: «هیچ فرد محترمی نمیخواست به راشتریا سوایامسواک سانگ نزدیک شود». با این وجود با محبوبتر شدن بهاراتیا جاناتا سیاستهای ملی گرای هندو به آرامی تبدیل به ایدههایی ارزشمند شدند. با انتخاب مودی در سال ۲۰۱۴ میلادی این وضعیت به اوج خود رسید. در حالی که مودی همچنان به ادای احترام به گاندی که میراثش کماکان دارای قدرت نرم عظیمی در هند و سراسر جهان است ادامه میدهد سیاستها و جهان بینی ملی گرای هندوی او هماهنگی بیشتری با دیدگاه گودسه قاتل گاندی دارد.
در نمایشنامه ساخته شده از گودسه، یکی از نگهبانان زندان به او در حالی که منتظر محاکمه شدن به جرم قتل گاندی است میگوید: «تو همیشه یک پاورقی باقی خواهی ماند». این در حالی است که امروز گودسه در متن سیاست هند قرار گرفته است و در سراسر کشور مجسمه ها، معابد و بناهای یادبود به نام او و از وی قابل مشاهده هستند. ایالت اوتار پرادش هند که توسط اعضای حزب بهاراتیا جاناتا اداره میشود تا جایی پیش رفت که تلاش کرده بود تا نام شهر «میروت» را به «گودسه» تغییر دهد، اما در نهایت شکست خورد.
با این وجود، آن چه در مورد قاتل گاندی کمتر شناخته شده آن بوده که نماد هندو – ناسیونالیستی که حول محور او شکل گرفته شباهت کمی به آن چه او در واقعیت بود داشته است. «چاندراسخار» در نمایشنامه خود از گودسه نه به عنوان یک ایدئولوگ مانند سوارکار و نه به عنوان یک غول سیاسی مانند گاندی یاد کرده است. در عوض، گودسه به عنوان یک مرد تاثیرپذیر به نمایش درآمده که در جستجوی یک هدف در کشوری در حال تغییر بود.
«دیرندرا کی جها» نویسنده کتاب «قاتل گاندی: شکل گرفتن ناتورام گودسه و ایده او درباره هند» میگوید: «امروز گودسه را به عنوان یک ملی گرا معرفی میکنند به عنوان فردی که بسیار نگران منافع هندو بود، اما واقعیت کاملا متفاوت بود».
جها میگوید که گودسه فارغ از مذهبی یا میهن پرست بودن صرفا به راشتریا سوایامسواک سانگ و اهداف افراطی آن سازمان شبه نظامی وفادار بود. آن گروه پس از ترور گاندی قدرشناس وفاداری گودسه نبود و این ادعا را مطرح کرد که گودسه دیگر عضوی از آن سازمان نبوده و بدین ترتیب از قاتل گاندی فاصله گرفت. به نظر میرسد مسئله هویت واقعی گودسه به یک معنا بیربط است. جذابیت گودسه چندان به شخص او متکی نیست بلکه وابسته به جذابیت مودی و نوعی کشوری است که هند در حال تبدیل شدن به آن است.