۱۳۹۶/۰۶/۲۶
–
۷۳۵ بازدید
با سلام
جزا و پاداش افراد غیر مسلمان که خدمات بزرگی به مردم ارائه کردن چگونه خواهد بود؟
مثلا مخترع تلفن با اکتشاف بزرگش آیا وارد بهشت خواهد شد؟
اجر و پاداش کار نیک یا بد، جایگاه و ظرف مخصوصی از لحاظ دنیا یا آخرت ندارد و منحصر در شخص معین نیست بر پایه این اصل کلی:
الف: ممکن است کسی کار نیک یا بدی انجام دهد و پاداش و کیفر آن را در دنیا ببیند؛ چنان که در قرآن آمده: «قالُوا أَإِنَّک لِأَنت یوسف قال أَنا یُوسف و هذا أَخی قَد مِن الله عَلَینا إِنَّه مَن یَتق و یَصْبِر فَإِن الله لا یُضیعُ أجرَ المُحسِنین» یوسف/90 . [برادران یوسف گفتند: آیا تو همان یوسف هستی؟ پاسخ داد: آری من همان یوسفم و این برادر من است. خداوند به رحمت بی شمار خود بر ما منت نهاد و پس از سال ها ما را به دیدار هم رساند. همانا کسی که پارسا و شکیبا باشد چنین کسی نیکوست، و خدا پاداش نیکان را از بین نمی برد.]ذیل آیه یک اصل کلی را خاطر نشان می سازد که نیکویی ها بر محور تقوا و بردباری می گردد؛ همچنین می فرماید: «رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنیا حَسَنه و فِی الاخِره حَسنَه و قِنا عَذاب النّار» بقره/201 . [بار خدایا ما را از نعمت حلال و پاک دنیا و آخرت بهره مند گردان و از شکنجه آتش دوزخ نگاه دار.]امام صادق(ع) در تفسیر آیه مزبور می فرماید: حسنه و نعمت خدا در آخرت عبارت است از خشنودی خدا و بهشت، و در دنیا عبارت است از گشایش در روزی، و زندگی و خلق و خوی نیکو: «رِضوان الله وَالجَنه فِی الاخِره و السَعه فِی الرِّزق و المَعاش و حُسن الخُلق فِی الدُّنیا» (نورالثقلین 1/199، ح 725.) بنابراین، داشتن همسر و زندگی آبرومند، مال حلال، دوستان با صفا و باوفا، همسایه خوب، محفل های ذکر و انس، مسافرت های نیکو، همه از پاداش هایی است که ممکن است در دنیا نصیب انسان شود.
ب: اجر و پاداشی که در علم برزخ به انسان می رسد. در این باره آیات فراوانی وجود دارد؛ چنان که برخی از آنها درباره روز هایی است که در برزخ نصیب شهیدان راه خدا می شود؛ مانند: «وَ مَن یَخْرُج مِن بَیْتِه مُهاجِراً إِلی الله ثُمَّ یُدرکه المَوت فَقَد وَقَعَ أَجره عَلی الله و کان الله غَفورا رَحیما» نساء/100[و هرگاه کسی از شهر و کاشانه خود بیرون آید و مرگش در سفر فرا رسد اجر و پاداش وی بر خداست و خدا پیوسته بر خلق آمرزنده و مهربان است.]بر پایه روایتی در ذیل آیه پاداش او بهشت دانسته شده و در حدیث دیگری پاداشش را محشور شدن با اصحاب بدر آورده، و در حدیث سوم دوستی و رفاقت پیامبر اکرم(ص) و حضرت ابراهیم(صلوات الله علیهما) به عنوان اجر و مزد او به شمار آمده است. (نورالثقلین 1/540، ح 524 و… .)
بر اساس مجموعی از روایات در کتاب شریف بحار الانوار جلد 69 و دیگر منابع دینی خلاصه مفاد روایات چنین است :
1 شیعیان غیر فاسق اهل بهشتند لکن مرتبه بهشت آنها تابع درجه ایمان و عمل آنهاست .
2 شیعیان فاسق اگر فسقشان در حدّ زیاد باشد ابتدا وارد جهنّم شده و بعد از مدتى به حدّ فاصل بین بهشت و جهنّم منتقل مى شوند و در نهایت وارد درجات پایین بهشت مى شوند . ولى اگر فسق آنها متوسّط باشد وارد جهنّم نمى شوند بلکه بین بهشت و جهنّم منتظر شفاعت اولیاء الهى مى مانند و در نهایت به درجات پایین بهشت بار مى یابند . امّا اگر فسق آنها اندک باشد بنا به برخى روایات که در اینجا ذکر نشد در برزخ معذّب مى شوند ولى در آخرت وارد بهشت مى شوند . همچنین همه این سه گروه در برزخ معذّب خواهند بود .
3 کفّار ، مشرکین ، و مسلمانان ناصبى که با اهل بیت ( ع ) عداوت دارند ، اهل جهنّم اند .
4 مسلمانان غیر شیعه که عداوتى با اهل بیت ( ع ) ندارند ، اگر فاسق باشند اهل جهنّمند چون وقتى شیعه فاسق اهل جهنّم شد غیر شیعه فاسق به نحو اولى اهل جهنّم است لکن امید نجات براى این گروه نیز وجود دارد به خصوص اگر اهل بیت ( ع ) را محترم بدانند .
5 مسلمانان غیر شیعه و غیر ناصبى اگر اهل ورع باشند و راه تقوا پیش بگیرند اهل بهشتند لکن به درجات بالاى بهشت نمى رسند . البته به شرط آنکه حقیقتاً از درک حقّانیّت اهل بیت ( ع ) قاصر باشند . امّا اگر قدرت درک حقّ و باطل را در مساله امامت داشته باشند ولى عمداً در این باره تحقیق نکنند ، به این راحتى نمى توان آنها را اهل بهشت دانست گرچه حکم به جهنّمى بودن آنها نیز آسان نیست . شاید بتوان اینها را هم در ردیف مسلمانان غیر شیعه ى فاسق و غیر معاند قرار داد چون تحقیق در مساله امامت بر آنها واجب بوده است . امّا اگر کسى که به گمان خود قدرت فهم را در این زمینه دارد ، تحقیق کند ولى حقّانیّت شیعه براى او ثابت نشود ، او معذور است و در حقیقت چنین کسى قدرت درک لازم را در این رابطه ندارد بلکه خودش خودش را اهل درک مى پندارد . لذا چنین کسى در جرگه مستضعفین فکرى است . چنین کسى اهل اجتهاد و فهم نیست بلکه اهل سواد و حفظ و ارائه مطالب است . مستضعف فکرى بودن مستلزم بى سواد یا کم سواد بودن نیست بلکه حتّى ممکن است یک شخص مجتهد و دانشمند در برخى علوم نیز در بحث اعتقادات مستضعف فکرى باشد ، و نتواند در میان انبوه آراء و ادلّه ، رأى و دلیل درست را تشخیص دهد . امّا اگر کسى حقیقتاً اهل فهم باشد و در این رابطه تحقیق کرده و حق را دریابد ولى تحت تاثیر هواى نفس ، آن را نپذیرد ، یقیناً چنین کسى اهل جهنّم خواهد بود بلکه چنین کسى از بدترین ساکنان جهنّم است . چون عدم اعتراف او به حقیقت باعث انحراف دیگران نیز مى شود . این گروه در واقع ناصبیهاى پنهانند که آشکارا با اهل بیت ( ع ) دشمنى نمى کنند ولى در دل از آنها روى گردانند . اینها به صراحت بر ضدّ اهل بیت ( ع ) سخن نمى گویند ولى معارف آنها و اعتقادات شیعه را که از اهل بیت ( ع ) گرفته اند به باد انتقاد و فحش مى گیرند و چه بسا فتوا به شرک شیعه مى دهند .
عدم اظهار دشمنى اینها با اهل بیت ( ع ) نیز عمدتاً از آن جهت است که اکثر علماى اهل سنّت محبّت اهل بیت ( ع ) را بنا به آیه « . . . قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى . . . » ( الشورى : 23 ) واجب شرعى دانسته اند . لذا اینها از ترس واکنش اکثر علماى اهل سنّت دشمنى خود را به زبان نمى آورند ولى در عمل ، سعى مى کنند هر اثرى را که مربوط به اهل بیت مى باشد ، نابود کنند .
6 مستضعفین فکرى ( کسانى که قدرت تشخیص حقّ و باطل را ندارند ) و نیز اطفال و افراد دیوانه به ارده ى خدا واگذار مى شوند تا خدا با علم جامع خود وضع ایشان را مشخّص سازد و البته روشن است که رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد . لذا اینان در نهایت یقیناً بهشتى خواهند بود لکن بهشت آنها تابع درجه ى وجودى آنها بود .
7 اهل ادیان دیگر نیز اگر عنادى با حقّ نداشته باشند و فاقد قدرت تحقیق باشند و به آن مقدار از حقیقت که رسیده اند عمل نموده باشند ، پاداش داده خواهند شد . امّا اگر قدرت تحقیق داشته باشند و درباره ى دین حقّ تحقیق نکنند مجازات خواهند شد اگر چه جهنّم آنها ابدى نخواهد بود . نیز اگر حقیقتاً و بدون غرض تحقیق کنند ولى حقّانیّت اسلام براى اثبات نشود ، معذور خواهند بود . ولى در حال درجه بهشت اینان در حدّ بهشت یک مومن شیعه نخواهد بود . چرا که بهشت تجّسم عمل و اخلاق و اعتقاد است و چنین کسى یقیناً فاقد برخى اعتقادات درست و اعمال الهى مى باشد .
الف: ممکن است کسی کار نیک یا بدی انجام دهد و پاداش و کیفر آن را در دنیا ببیند؛ چنان که در قرآن آمده: «قالُوا أَإِنَّک لِأَنت یوسف قال أَنا یُوسف و هذا أَخی قَد مِن الله عَلَینا إِنَّه مَن یَتق و یَصْبِر فَإِن الله لا یُضیعُ أجرَ المُحسِنین» یوسف/90 . [برادران یوسف گفتند: آیا تو همان یوسف هستی؟ پاسخ داد: آری من همان یوسفم و این برادر من است. خداوند به رحمت بی شمار خود بر ما منت نهاد و پس از سال ها ما را به دیدار هم رساند. همانا کسی که پارسا و شکیبا باشد چنین کسی نیکوست، و خدا پاداش نیکان را از بین نمی برد.]ذیل آیه یک اصل کلی را خاطر نشان می سازد که نیکویی ها بر محور تقوا و بردباری می گردد؛ همچنین می فرماید: «رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنیا حَسَنه و فِی الاخِره حَسنَه و قِنا عَذاب النّار» بقره/201 . [بار خدایا ما را از نعمت حلال و پاک دنیا و آخرت بهره مند گردان و از شکنجه آتش دوزخ نگاه دار.]امام صادق(ع) در تفسیر آیه مزبور می فرماید: حسنه و نعمت خدا در آخرت عبارت است از خشنودی خدا و بهشت، و در دنیا عبارت است از گشایش در روزی، و زندگی و خلق و خوی نیکو: «رِضوان الله وَالجَنه فِی الاخِره و السَعه فِی الرِّزق و المَعاش و حُسن الخُلق فِی الدُّنیا» (نورالثقلین 1/199، ح 725.) بنابراین، داشتن همسر و زندگی آبرومند، مال حلال، دوستان با صفا و باوفا، همسایه خوب، محفل های ذکر و انس، مسافرت های نیکو، همه از پاداش هایی است که ممکن است در دنیا نصیب انسان شود.
ب: اجر و پاداشی که در علم برزخ به انسان می رسد. در این باره آیات فراوانی وجود دارد؛ چنان که برخی از آنها درباره روز هایی است که در برزخ نصیب شهیدان راه خدا می شود؛ مانند: «وَ مَن یَخْرُج مِن بَیْتِه مُهاجِراً إِلی الله ثُمَّ یُدرکه المَوت فَقَد وَقَعَ أَجره عَلی الله و کان الله غَفورا رَحیما» نساء/100[و هرگاه کسی از شهر و کاشانه خود بیرون آید و مرگش در سفر فرا رسد اجر و پاداش وی بر خداست و خدا پیوسته بر خلق آمرزنده و مهربان است.]بر پایه روایتی در ذیل آیه پاداش او بهشت دانسته شده و در حدیث دیگری پاداشش را محشور شدن با اصحاب بدر آورده، و در حدیث سوم دوستی و رفاقت پیامبر اکرم(ص) و حضرت ابراهیم(صلوات الله علیهما) به عنوان اجر و مزد او به شمار آمده است. (نورالثقلین 1/540، ح 524 و… .)
بر اساس مجموعی از روایات در کتاب شریف بحار الانوار جلد 69 و دیگر منابع دینی خلاصه مفاد روایات چنین است :
1 شیعیان غیر فاسق اهل بهشتند لکن مرتبه بهشت آنها تابع درجه ایمان و عمل آنهاست .
2 شیعیان فاسق اگر فسقشان در حدّ زیاد باشد ابتدا وارد جهنّم شده و بعد از مدتى به حدّ فاصل بین بهشت و جهنّم منتقل مى شوند و در نهایت وارد درجات پایین بهشت مى شوند . ولى اگر فسق آنها متوسّط باشد وارد جهنّم نمى شوند بلکه بین بهشت و جهنّم منتظر شفاعت اولیاء الهى مى مانند و در نهایت به درجات پایین بهشت بار مى یابند . امّا اگر فسق آنها اندک باشد بنا به برخى روایات که در اینجا ذکر نشد در برزخ معذّب مى شوند ولى در آخرت وارد بهشت مى شوند . همچنین همه این سه گروه در برزخ معذّب خواهند بود .
3 کفّار ، مشرکین ، و مسلمانان ناصبى که با اهل بیت ( ع ) عداوت دارند ، اهل جهنّم اند .
4 مسلمانان غیر شیعه که عداوتى با اهل بیت ( ع ) ندارند ، اگر فاسق باشند اهل جهنّمند چون وقتى شیعه فاسق اهل جهنّم شد غیر شیعه فاسق به نحو اولى اهل جهنّم است لکن امید نجات براى این گروه نیز وجود دارد به خصوص اگر اهل بیت ( ع ) را محترم بدانند .
5 مسلمانان غیر شیعه و غیر ناصبى اگر اهل ورع باشند و راه تقوا پیش بگیرند اهل بهشتند لکن به درجات بالاى بهشت نمى رسند . البته به شرط آنکه حقیقتاً از درک حقّانیّت اهل بیت ( ع ) قاصر باشند . امّا اگر قدرت درک حقّ و باطل را در مساله امامت داشته باشند ولى عمداً در این باره تحقیق نکنند ، به این راحتى نمى توان آنها را اهل بهشت دانست گرچه حکم به جهنّمى بودن آنها نیز آسان نیست . شاید بتوان اینها را هم در ردیف مسلمانان غیر شیعه ى فاسق و غیر معاند قرار داد چون تحقیق در مساله امامت بر آنها واجب بوده است . امّا اگر کسى که به گمان خود قدرت فهم را در این زمینه دارد ، تحقیق کند ولى حقّانیّت شیعه براى او ثابت نشود ، او معذور است و در حقیقت چنین کسى قدرت درک لازم را در این رابطه ندارد بلکه خودش خودش را اهل درک مى پندارد . لذا چنین کسى در جرگه مستضعفین فکرى است . چنین کسى اهل اجتهاد و فهم نیست بلکه اهل سواد و حفظ و ارائه مطالب است . مستضعف فکرى بودن مستلزم بى سواد یا کم سواد بودن نیست بلکه حتّى ممکن است یک شخص مجتهد و دانشمند در برخى علوم نیز در بحث اعتقادات مستضعف فکرى باشد ، و نتواند در میان انبوه آراء و ادلّه ، رأى و دلیل درست را تشخیص دهد . امّا اگر کسى حقیقتاً اهل فهم باشد و در این رابطه تحقیق کرده و حق را دریابد ولى تحت تاثیر هواى نفس ، آن را نپذیرد ، یقیناً چنین کسى اهل جهنّم خواهد بود بلکه چنین کسى از بدترین ساکنان جهنّم است . چون عدم اعتراف او به حقیقت باعث انحراف دیگران نیز مى شود . این گروه در واقع ناصبیهاى پنهانند که آشکارا با اهل بیت ( ع ) دشمنى نمى کنند ولى در دل از آنها روى گردانند . اینها به صراحت بر ضدّ اهل بیت ( ع ) سخن نمى گویند ولى معارف آنها و اعتقادات شیعه را که از اهل بیت ( ع ) گرفته اند به باد انتقاد و فحش مى گیرند و چه بسا فتوا به شرک شیعه مى دهند .
عدم اظهار دشمنى اینها با اهل بیت ( ع ) نیز عمدتاً از آن جهت است که اکثر علماى اهل سنّت محبّت اهل بیت ( ع ) را بنا به آیه « . . . قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى . . . » ( الشورى : 23 ) واجب شرعى دانسته اند . لذا اینها از ترس واکنش اکثر علماى اهل سنّت دشمنى خود را به زبان نمى آورند ولى در عمل ، سعى مى کنند هر اثرى را که مربوط به اهل بیت مى باشد ، نابود کنند .
6 مستضعفین فکرى ( کسانى که قدرت تشخیص حقّ و باطل را ندارند ) و نیز اطفال و افراد دیوانه به ارده ى خدا واگذار مى شوند تا خدا با علم جامع خود وضع ایشان را مشخّص سازد و البته روشن است که رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد . لذا اینان در نهایت یقیناً بهشتى خواهند بود لکن بهشت آنها تابع درجه ى وجودى آنها بود .
7 اهل ادیان دیگر نیز اگر عنادى با حقّ نداشته باشند و فاقد قدرت تحقیق باشند و به آن مقدار از حقیقت که رسیده اند عمل نموده باشند ، پاداش داده خواهند شد . امّا اگر قدرت تحقیق داشته باشند و درباره ى دین حقّ تحقیق نکنند مجازات خواهند شد اگر چه جهنّم آنها ابدى نخواهد بود . نیز اگر حقیقتاً و بدون غرض تحقیق کنند ولى حقّانیّت اسلام براى اثبات نشود ، معذور خواهند بود . ولى در حال درجه بهشت اینان در حدّ بهشت یک مومن شیعه نخواهد بود . چرا که بهشت تجّسم عمل و اخلاق و اعتقاد است و چنین کسى یقیناً فاقد برخى اعتقادات درست و اعمال الهى مى باشد .
آیة الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن ج 5 (معاد در قرآن)
به نقل از: پایگاه اطلاع رسانی پرسمان و تبیان