دید او، شنیدن او، زبان او، برداشت های او، در زندگی متناسب با موضع گفت وگوکننده است. در مواجهه با دیگران و با مسایل و با امور اجتماعی آماده دیدن چیزهایی فراتر از آنچه در وحله اول بنظر می رسید است. با اعجاب در بی شگفتیها و خلق جدید است. این نوع برخورد مهمترین جنبه یک گفت وگوی واقعی است. یعنی اکتفا نکردن به آنچه که به طورعکس العمل به ذهن می رسد بلکه تامل کردن و توجه کردن. به همین دلیل است که آثار ایشان دارای مطالب بکر و هدایت کننده است .
توان او در جست وجوی شگفتیها و خلق جدید است. در اکثر نوشتهها و سخنرانی های ایشان چند نکته جدید و چند رهیافت جدید می توان پیدا کرد که هرکدام به نوبه خود می تواند موضوع تحقیق قرار گیرد. کسی که کارش جستجو برای شگفتیهای زندگی و اعجاب است در این جا هم در گفت وگو با بیماری و وضعیت پیش آمده نیز با همین دید درمیآید و به توان جدیدی از گفت وگو پی میبرد .
اول اینکه خود بیمار، گفت وگوی با خود دارد و در چنین گفت وگویی مکنونات ارزشمند خویش را بهتر درک میکند و در اثر چنین حالتی در ابراز آنها راههای تازه پیدا می کند. گفت وگو و همدلی در معالجه بیماری و جوانب آن می تواند موثر باشد. دیگر آنکه نقش مهم ارتباط بین انسان ها و ارتباطات به طور کلی در روند کنار آمدن با مریضی و تبدیل آن به فرصت درعوض خسران می تواند موثر باشد.
در این ارتباط اگر امید جلوه گر باشد و خود را نشان دهد، بیماری از بین میرود. زندگی از نظر استاد خانیکی، گفت وگوست. چه با خود، چه با دیگران، چه با خداوند و چه با بیماری ….
در لحظه لحظه های زندگی می توان آغازگر گفت وگو بود و شگفتتزده شد و به خلق جدید رسید. خلق جدید، شفا بخش بیماری است… با چنین نگرشی است که استاد میگوید بیماری، انسان را به فضای دیگری میبرد که در آن بهتر می توان گفت وگو کرد و خدا را دید.
ضمن دعاهای متداول برای شفای استاد عزیز، میخواهم بگویم که بهتری دعا برای استاد، یاد گرفتن و قدم زدن در راه اوست. یعنی راه رفتن در موضع گفت وگوی واقعی و حیرت و اعجاب. در این راه، تمرین کنیم و برای برطرف کردن موانع، با او مشوت کنیم. چنین کاری بهترین دعا برای شفای اوست و شفای دردهای اجتماعی ما که دل او را به درد آورده و وی را بیمار کرده است.
* کنشگر اجتماعی و عضو هیئت مدیره موسسه گفت وگو