خانه » همه » مذهبی » پلورالیسم دینی در قرآن

دانلود کتاب های امتحان شده

پلورالیسم دینی در قرآن


پلورالیسم دینی در قرآن

۱۳۹۷/۰۵/۱۴


۸۰۱ بازدید

با توجه به آیات ۶۲ سوره بقره و ۶۹ سوره مائده آیا مى توان به درستى به پلورالیسم دینى معتقد شد؟

براى پاسخ باید دانست علاوه بر آیات، (بقره: 62 و مائده: 69) یاد شده از سوى پرسشگر محترم، در «سوره حج» نیز مى خوانیم: {/Bإِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ اَلَّذِینَ هادُوا وَ اَلصَّابِئِینَ وَ اَلنَّصارى وَ اَلْمَجُوسَ وَ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اَللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ إِنَّ اَللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ{w1-27w}22:17/}؛ کسانى که ایمان آورده اند. و کسانى که یهودى و صائبى و مسیحى و محبوس هستند؛ و کسانى که شرکت ورزیده اند؛ خداوند در روز قیامت [با داورى خویش ]میان آنان جدایى مى افکند؛ خداوند بر هر چیز گواه است »، (حج/17). از سه بار تکرار «الذین» در این آیه شریفه به خوبى آشکار مى شود؛ مؤمنان به پیامبر اسلام، یک گروه را تشکیل مى دهند. و پیروان ادیان گذشته در گروه دیگرى قرار دارند. و مشرکان نیز گروه سومى را تشکیل مى دهند. تفاوت این سه گروه، سرنوشت ویژه اى را براى هر کدام رقم مى زند: «تفاوت» گاهى به «اختلاف درجات» در یک مسیر است؛ و گاهى به «جدا شدن راه از بیراهه» مى باشد. انسانهاى آزاد اندیش و حقیقت جو، به دنبال انتخاب راه کمال و استقرار در گروه برتر مى باشند. اینک براى تعیین گروه برتر به توضیح مختصر مى پردازیم. با دقت در آیات قرآن مجید، به خوبى آشکار مى شود، برخى از پیامبران بر برخى دیگر برترى داشته اند؛ {/Bتِلْکَ اَلرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ {w1-6w}2:253/}، (بقره، 253). برترى شریعت اسلام، آن گاه ثابت مى شود که بدانیم قرآن مجید کاملترین کتاب آسمانى است. و پیامبر اسلام(ص) برترین پیامبران است. چنان که خداوند متعال مى فرماید: {/Bوَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ اَلْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ اَلْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ {w1-14w}5:48/}؛ و کتاب [ قرآن ]را به حق بر تو نازل کردیم در حالى که کتابهاى [آسمانى ] پیشین را تصدیق مى کند، و حافظ و نگهبان آنهاست. خاتمیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) نشانه تمامیت و کمالات برتر اوست. و بدیهى است که کاملترین شریعت بوسیله برترین پیامبران ابلاغ گردد. چنان که در قرآن مجید مى خوانیم: {/Bهُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ {w1-12w}9:33*/}؛ او [خداوند] کسى است که پیامبرش را با هدایت و آیین حق، فرستاده تا آن را بر همه آیین ها برترى بخشد»، (توبه، 33). پس از اثبات برترى شریعت اسلام و کمالات برتر پیامبر اسلام، نوبت آن است که ضرورت پیروى از شریعت اسلام ثابت شود. «اسلام» و «مسلمانى» یک معناى عمومى و همگانى دارد؛ که همه حق گرایان و پیروان راستین پیامبران را شامل مى شود. چنان که درباره حضرت ابراهیم(ع) مى خوانیم: {/B«ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً{w1-12w}3:67/}؛ ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه حق گرایى فرمانبردار بود»، (آل عمران، 67). و درباره حواریون حضرت عیسى(ع) مى خوانیم: {/Bوَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى اَلْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی قالُوا آمَنَّا وَ اِشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ {w1-16w}5:111/}؛ و [یاد کن ]هنگامى را که به حواریوّن وحى کردم که به من و فرستاده ام ایمان آورید، گفتند «ایمان آورده ایم، و گواه باش که ما مسلمانیم »، (مائده، 111). ولى تنها کسانى بر «مسلمانى» باقى مى مانند، که پیوسته حق پذیر باشند و هرگاه چهره جدیدى از حق آشکار شد؛ به آن گرایش پیدا کنند. و از پیروان شرایع گذشته، کسانى که به آخرین پیامبر و آن چه که براى او نازل شده، ایمان آورند، از پاداش الهى بهره مند خواهند بود. چنان که در قرآن مجید مى خوانیم: {/Bوَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اَللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اَللَّهَ سَرِیعُ اَلْحِسابِ {w1-33w}3:199/}؛ و البته از میان اهل کتاب کسانى هستند که به خدا و آنچه به سوى شما نازل شده و به آنچه به سوى خودشان فرود آمده ایمان دارند در حالى که در برابر خدا خاشعند و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى فروشند. اینانند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت، آرى ، خدا زود شمار است »، (آل عمران/199). و مسلمانان واقعى کسانى هستند که به تمام آنچه که از حق آشکار شده است، در هر عصر و زمانى، ایمان بیاورند و هیچگونه استثنایى قایل نشوند. چنان که خداوند متعال مى فرماید: {/Bقُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ اَلْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى وَ عِیسى وَ اَلنَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ {w1-39w}3:84/}؛ بگو: «به خدا و آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و یعقوب و أسباط نازل گردیده، و آنچه به موسى و عیسى و انبیاى [دیگر ]از جانب پروردگارشان داده شده گرویدیم؛ [و ]میان هیچ یک از آنان فرق نمى گذاریم و ما او را فرمانبرداریم »، (آل عمران، 84). بنابراین کسانى که پس از آگاهى از حق و آشکار شدن چهره جدیدى از حق، به شرایع گذشته باقى بمانند، از آنان پذیرفته نیست و از زیانکاران خواهند بود. چنان که در قرآن مجید مى خوانیم: {/Bوَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ اَلْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخاسِرِینَ {w1-15w}3:85/}؛ و هر که جز اسلام، دینى [دیگر ]جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود، و وى در آخرت از زیانکاران است »، (آل عمران، 85). پس از این روشنگرى قرآنى، درباره آیات یاد شده از سوى پرسشگر عزیز، مى توان گفت: 1. این آیات درباره کسانى از پیروان شرایع آسمانى است که بدون تعصب و لجاجت بر آئین خداپرستى و ایمان به معاد زندگى مى کنند؛ اما کسانى که چهره جدید حق را شناخته اند و از روى لجاجت و تعصب، از ایمان به اسلام خوددارى مى کنند؛ اینان نزد دادگاه عدل الهى و در برابر وجدان عمومى آزاداندیشان محکوم مى باشند. چنان که خداوند درباره آنان مى فرماید: {/Bوَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اَللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اَللَّهِ عَلَى اَلْکافِرِینَ {w1-28w}2:89/}؛ و هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است برایشان آمد، و از دیرباز [در انتظارش ] بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مى جستند؛ ولى همین که آنچه [که اوصافش ]را مى شناختند برایشان آمد، انکارش کردند، پس لعنت خدا بر کافران باد»، (بقره، 89). 2. احتمال دیگر آن است که این آیات درباره پیروان شرایع آسمانى قبل از ظهور پیامبر اسلام باشد، (ر.ک تفسیر نمونه، ج 1، ص 284). 3. احتمال دیگر این آیات هشدارى است به مدعیان اسلام و مسیحیت و یهودیت، که عنوان و اسم، کارساز نیست بلکه آن چه ملاک ارزش و معیار واقعى است، ایمان به خدا و قیامت و بندگى واقعى است، (ر.ک:المیزان، ج 1، ص 193). [لازم به ذکر است که این پاسخ تنها با استفاده از آیات قرآن و پاسخ تفسیرى است، ولى از دیدگاه کلامى نیز قابل پیگیرى و طرح و بررسى است.] بنابراین آیه شریفه مطرح شده در سؤال، دلالتى بر درستى «پلورالیسم» به معناى حقانیت پیروان شرایع مختلف و حتى مشرکان ندارد. بلکه براى همگان «یک حق واقعى» را تعریف مى کند و آن ایمان به خداوند و معاد و پایبندى به عمل صالح است. به ویژه با توجه به «آیه 17 سوره حج» که به طور آشکار سرانجام مشرکان را از خداپرستان جدا مى داند؛ و تفاوت و جدایى میان خداپرستان و پیروان شرایع مختلف را نیز بیان فرموده است. بنابراین تفاوت ادیان، گاهى به معناى جدایى حق از باطل، و اختلاف راه از بیراهه است، و گاهى به معناى درجات متکاملتر از یک راه و یک حقیقت است. که تفاوت شرایع آسمانى به معناى دوم مى باشد. در نتیجه ما «کثرت طولى» در شرایع را قبول داریم به این معنا که در طول تاریخ شرایع متکاملتر شده اند ولى «کثرت عرضى» را قبول نداریم، به این معنا که در یک زمان چند شریعت، بیانگر حق کامل باشند، (همان، ص 24)، بلکه آنچه امتیاز شرایع را نشان مى دهد، کاملتر بودن معارف و احکام و دستورات آن است؛ به گونه اى که هم انسان را به معرفت عمیق تر و بینش دقیقتر آگاه مى سازد، و هم از جهت رفتار، آدمى را به تعادل و هنجار مناسب فردى و اجتماعى رهنمون مى گرداند. و شریعت اسلام داراى چنین ویژگیهایى است. به گونه اى که هم از جهت «پیش نگاه» و مباحث کلامى و تفسیر این حقیقت آشکار است، و هم از جهت «پس نگاه» و گفتگوهاى کارشناسى و تحلیلى، قابل اثبات و تجربه مى باشد. و این حقیقت که «شریعت آخرین کاملترین نیز هست.» در قرآن مجید بیان شده است. و به طور آشکار اعلام شده است، که تنها کسانى از پیروان شرایع گذشته، که به شریعت اسلام ایمان آورند، به حق کامل راه یافته اند. چنان که مى خوانیم: {/Bفَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اِهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما هُمْ فِی شِقاقٍ {w1-15w}2:137/}؛ اگر آنان (پیروان شرایع گذشته) نیز به مانند آنچه شما ایمان آورده اید، ایمان بیاورند، هدایت یافته اند، و اگر سرپیچى کنند، از حق جدا شده اند، (بقره (2) ، 137). البته کسانى که امکان آشنایى با حقانیت شریعت اسلام نداشته اند، داراى عذر مى باشند؛ و اگر روحیه حقیقت جویى و تسلیم در برابر حق را داشته باشند، اهل نجاتند، اما اگر به خاطر تعجب و منافع خویش از پذیرفتن شریعت اسلام دورى گزینند، گرفتار عذاب الهى خواهند شد.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها