خانه » همه » مذهبی » پیشینه ماه رمضان

پیشینه ماه رمضان


پیشینه ماه رمضان

۱۳۹۶/۰۴/۱۹


۲۹۵ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - پیشینه ماه رمضانبرخى «رمضان» را از «رمض» مشتق مى دانند که به معناى تافته شدن سنگ ها، از شدّت گرما است و چون وجوب روزه در ماه رمضان، مصادف با شدّت گرما بوده است، نام این ماه را رمضان گذاشته اند. به یک تعبیر ماه رمضان، ماه سوزاندن گناهان و بلکه بالاتر سوزاندن نفس آدمى است که انسان خام را پخته مى کند تا حجاب انانیت و خود خواهى از میان برداشته شود.

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - پیشینه ماه رمضانبرخى «رمضان» را از «رمض» مشتق مى دانند که به معناى تافته شدن سنگ ها، از شدّت گرما است و چون وجوب روزه در ماه رمضان، مصادف با شدّت گرما بوده است، نام این ماه را رمضان گذاشته اند. به یک تعبیر ماه رمضان، ماه سوزاندن گناهان و بلکه بالاتر سوزاندن نفس آدمى است که انسان خام را پخته مى کند تا حجاب انانیت و خود خواهى از میان برداشته شود.

برخى دیگر رمضان را مشتق از «رمیض»، به معناى ابر و باران در پایان چلّه تابستان و ابتداى فصل پاییز مى دانند که گرماى تابستان را دور مى کند. به این دلیل این ماه را «رمضان» گفته اند که بدن هاى آدمیان را از گناهان مى شوید[1]. برخى دیگر «رمضان» را بر گرفته از «رمضت النصل ارمضه رمضاً» مى دانند؛ به این معنا که نیزه را میان دو سنگ مى گذاشتند و بر آن مى کوفتند تا نازک شود. به این تعبیر رمضان؛ یعنى، انسان خود را میان طاعت و عبادت الهى قرار مى دهد تا نفس او نرم و آماده بندگى شود. از این رو برخى مى گویند: «رمضان» نامى است که اسلام بر این ماه گذاشته است و بنابر نظر دیگر، از زمان جاهلیت بر این نام بوده است[2]. در معناى «رمضان» به دو نکته که در روایات بیان شده، اشاره مى گردد:

1. در بسیارى از احادیث اهل بیت علیهم السلام از گفتن کلمه «رمضان» به تنهایى نهى و توصیه شده است که آن را «ماه رمضان» نام گذارند؛ زیرا «رمضان» یکى از اسماى الهى است[3]. از امیر مؤمنان علیه السلام نقل شده است: «نگویید رمضان؛ بلکه بگویید ماه رمضان و احترام آن را رعایت کنید»[4]. امام باقر علیه السلام فرمود: «نگویید «این رمضان» و «رمضان رفت» و یا «رمضان آمد»؛ زیرا «رمضان» نامى از نام هاى خداوند است که نمى آید و نمى رود. رفتن و آمدن، ویژگى هاى موجود زایل شدنى است»[5].

پس در حقیقت «رمضان»، نامى از نام هاى خداوند است و ماه رمضان، ماه الهى است. به همین تعبیر از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه وارد شده است: «ایها الناس قد اقبل الیکم شهر الله»[6]؛ «اى مردم! همانا ماه خدا به سوى شما روى آورده است».

2. در روایات متعدد، ماه رمضان اول سال معرفى شده؛ چنان که امام صادق علیه السلام فرموده است: «اول سال ماه رمضان است»[7] و به این دلیل اگر این ماه سالم باشد، همه سال درست و سالم خواهد بود[8].

فروردین اول سال، بر اساس اعتدال طبیعت و مناسب براى کشاورزى است و ماه محرم، اول سال در ماه هاى قمرى است. اما براى ساکنان و کسانى که به دنبال خودسازى هستند، ماه رمضان اول سال است. در ماه هاى رجب و شعبان، بایست حساب سالشان را صاف و پاک کنند و با پاکى به مهمانى خداوند گام نهند.

بر اساس صریح آیه قرآن، روزه براى امت هاى گذشته نیز واجب بوده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»[9]. از این آیه به دست مى آید که در ملت ها و امت هاى پیشین نیز روزه واجب بوده است. اما این ملت ها چه کسانى بوده اند؟ نقل هاى تاریخى از مصر، یونان، روم و هند باستان، نمونه هاى روزه دارى را نقل کرده است. در کتاب مقدس نیز بر روزه دارى تأکید و تشویق شده است[10].

در قاموس کتاب مقدس آمده است: «روزه در تمام اوقات در میان هر طایفه و هر ملت و مذهب، در موقع اندوه و زحمت غیرمترقبه، معمول بوده است»[11].

از تورات نیز برمى آید که موسى علیه السلام چهل روز روزه داشته است: «هنگام بر آمدنم به کوه، لوح هاى سنگى را (لوح هاى عهدى که خداوند با شما بست) بگیرم. آن گاه در کوه چهل روز و چهل شب ماندم؛ نه نان خوردم و نه آب نوشیدم»[12].

همچنین از انجیل لوقا نیز برمى آید که حواریون مسیح روزه مى گرفتند[13].

روزه به عنوان یک عمل عبادى، در میان یهود رواج دارد؛ ولى تنها در روز «کیپور» (روز کفار) این عمل صورت مى گیرد. در این روز یهودیان از غروب روز قبل تا شبانگاه این روز، براى کفّاره گناهان روزه مى گیرند و از خوردن و آشامیدن، استحمام و کار پرهیز مى کنند و در کنیسه ها به عبادت و استغفار مشغول مى شوند[14].

پی نوشت ها

________________________

[1]. سیوطى، الدرالمنثور، ج 1، ص 183. 

[2]. السید على خاتن الحسینى المدنى الشیرازى، ریاض السالکین فى شرح صحیفة السجادیة، ج 6، ص 10ـ11، تحقیق و نشر مؤسسة النشر الاسلامى قم بى تا. 

[3]. طریحى، مجمع البحرین، ج 2، ص 223. 

[4]. کلینى، کافى، ج 4، ص 69. 

[5]. همان، ص 69 و 70. 

[6]. سید بن طاووس، الاقبال، ج 1، ص 26.  

[7]. همان، ص 31. 

[8]. همان. 

[9]. بقره2، آیه 183. 

[10]. سید محمدحسین، طباطبایى المیزان فى تفسیر القرآن، ج 2، صص 8ـ9. 

[11]. قاموس کتاب مقدس، ص 427، به نقل از: تفسیر نمونه، ج 1، ص 633. 

[12]. تورات، سفر تثنیه، ف 9، ش 9، به نقل از: تفسیر نمونه، ج 1، ص 632. 

[13]. انجیل لوقا، ب 5، ش 3533. 

[14]. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، تهران، سمت، طه و مرکز جهانى علوم اسلامى، چاپ سوم، زمستان 1379 ش، ص 94.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد