مسلمان و مومن متعادل و مقبول آن است که به ظاهر و باطن دین و به اصطلاح به شریعت و حقیقت اهمیت دهد و به هر دو توجه داشته باشد . عده ای در این راه دچار افراط و تفریط شده اند ؛ برخی همه تلاش و کوشش خود را صرف عمل به ظاهر دین و عبادات و اعمال دینی کرده به کلی از روح و باطن و حقیقت آن غافل شده اند وگروهی بر عکس ، ظواهر دین و شریعت را به کلی کنارگذاشته اند و به قول خودشان به دنبال روح و باطن دین و عبادات هستند . شریعت در لغت به معنای راهی درکنار رودخانه است که دستیابی به آب را آسان می سازد . مجموعه قوانین مربوط به اعمال ظاهری که علم فقه متکفل بحث در باره آن است و یا به عقیده بعضی در دایره ای وسیع تر جنبه ظاهری همه اموری که بر رسول خدا –ص- وحی شده است شریعت نام دارد . بر این اساس همه جنبه های ظاهری و قشری و پوستی احکام ، اخلاق و عقاید، در حوزه شریعت جای می گیرد و باطن آنها طریقت و حقیقت است . ( الفتوحات المکیه ، ج4 ، ص 731-734)
عارفان راستین معتقدند احکام شریعت بر یک سلسله مصالح حقیقی مبتنی است و عمل به آنها با شرایط آن ، انسان را به کمال و سعادت می رساند . بنا بر این راه رسیدن به کمالات و حقایق ، عبادت و عمل به شریعت است و از آنجا که این کمالات لازمه عمل به احکام است ، عمل به شریعت در آغاز راه یا در طول مسیر ، شرط رسیدن به کمالات است . مرحوم علامه طباطبایی در کتاب ارزشمند الولایه ، ص 46 می فرماید : واجب و محرمات شریعت احکام عمومی برای همه طبقات است . افراد هر چه به خداوند تقرب بیشتری داشته باشند تکلیفشان سنگین تر است . به چند دلیل عارفان راستین و حقیقی ، شریعت را امری ضرروی و لازم می دانند :
1- ریاضت ؛ اساس عرفان بر سلوک استوار است و سلوک چیزی جز ریاضت نمی باشد و ریاضت هم جز با با اعمال و رفتار تحقق نمی یابد و اعمال چیزی جز شریعت نیست .
2- شوق بندگی : مشاهده نتیجه اعمال و عبادات ، ذوق و شوق بندگی و عمل به شریعت را در سالک شدت می بخشد و او را روز به روز به عبادت و بندگی راغب تر می سازد .
3- شریعت تجلی باطن معرفت در ابعاد جسمانی انسان است . امام خمینی –ره – به نقل از ایت الله شاه ابادی –ره- میگوید : عبادات سریان دادن ثنای حق به جنبه و مقام جسمانی و مادی انسان است . همان گونه که بطن ها و مراتب دیگر وجود انسان همانند عقل و صدر حظ و بهره خود را از معرفت و ثنای رب خود دارند مرتبه جسمانی انسان و ملک بدن او نیز باید حظ و بهره خود را از معرفت و ثنای حق داشته باشد و همین مناسک و اعمال حظ بدن است . ( سر الصلوه، مقدمه ، فصل دوم ). از این رو برای هماهنگی میان باطن و ظاهر ، شریعت امری لازم و بایسته است .
از طرف دیگر توجه صرف به ظاهر و جسم اعمال و عبادات و غفلت و بیگانه بودن با روح و و حقیقت آن ، عمل را از درون و محتوا تهی می سازد و آن را هم چون پیکری بی روح قرار می دهد . علت اصلی عمل چنین افرادی نا آگاهی از نقش روح و حقیقت اعمال و عبادات در تاثیر آنها است . هر چند تمام مراتب عمل دارای اثر است و هیچ مرتبه ای از آن بدون تاثیر نمی باشد ولی تاثیر کامل و مطلوب و تمام عیاری که عبادت به خاطرآن تشریع و جعل شده است متعلق به عبادت و عملی است که میان ظاهر و باطن و جسم و روح آن توافق و هماهنگی باشد . انسان ها از طرفی می خواهند متدین و اهل عمل به شریعت باشند و از طرف دیگر به دلیل گرایش بیش از حد نیاز به مادیات و امور دنیایی و اطلاع نداشتن از آثار توجه به حقیقت و روح و باطن عمل و عبادت ، به آن اهمیتی نمی دهند و از کنار آن به سادگی می گذرند .
عارفان راستین معتقدند احکام شریعت بر یک سلسله مصالح حقیقی مبتنی است و عمل به آنها با شرایط آن ، انسان را به کمال و سعادت می رساند . بنا بر این راه رسیدن به کمالات و حقایق ، عبادت و عمل به شریعت است و از آنجا که این کمالات لازمه عمل به احکام است ، عمل به شریعت در آغاز راه یا در طول مسیر ، شرط رسیدن به کمالات است . مرحوم علامه طباطبایی در کتاب ارزشمند الولایه ، ص 46 می فرماید : واجب و محرمات شریعت احکام عمومی برای همه طبقات است . افراد هر چه به خداوند تقرب بیشتری داشته باشند تکلیفشان سنگین تر است . به چند دلیل عارفان راستین و حقیقی ، شریعت را امری ضرروی و لازم می دانند :
1- ریاضت ؛ اساس عرفان بر سلوک استوار است و سلوک چیزی جز ریاضت نمی باشد و ریاضت هم جز با با اعمال و رفتار تحقق نمی یابد و اعمال چیزی جز شریعت نیست .
2- شوق بندگی : مشاهده نتیجه اعمال و عبادات ، ذوق و شوق بندگی و عمل به شریعت را در سالک شدت می بخشد و او را روز به روز به عبادت و بندگی راغب تر می سازد .
3- شریعت تجلی باطن معرفت در ابعاد جسمانی انسان است . امام خمینی –ره – به نقل از ایت الله شاه ابادی –ره- میگوید : عبادات سریان دادن ثنای حق به جنبه و مقام جسمانی و مادی انسان است . همان گونه که بطن ها و مراتب دیگر وجود انسان همانند عقل و صدر حظ و بهره خود را از معرفت و ثنای رب خود دارند مرتبه جسمانی انسان و ملک بدن او نیز باید حظ و بهره خود را از معرفت و ثنای حق داشته باشد و همین مناسک و اعمال حظ بدن است . ( سر الصلوه، مقدمه ، فصل دوم ). از این رو برای هماهنگی میان باطن و ظاهر ، شریعت امری لازم و بایسته است .
از طرف دیگر توجه صرف به ظاهر و جسم اعمال و عبادات و غفلت و بیگانه بودن با روح و و حقیقت آن ، عمل را از درون و محتوا تهی می سازد و آن را هم چون پیکری بی روح قرار می دهد . علت اصلی عمل چنین افرادی نا آگاهی از نقش روح و حقیقت اعمال و عبادات در تاثیر آنها است . هر چند تمام مراتب عمل دارای اثر است و هیچ مرتبه ای از آن بدون تاثیر نمی باشد ولی تاثیر کامل و مطلوب و تمام عیاری که عبادت به خاطرآن تشریع و جعل شده است متعلق به عبادت و عملی است که میان ظاهر و باطن و جسم و روح آن توافق و هماهنگی باشد . انسان ها از طرفی می خواهند متدین و اهل عمل به شریعت باشند و از طرف دیگر به دلیل گرایش بیش از حد نیاز به مادیات و امور دنیایی و اطلاع نداشتن از آثار توجه به حقیقت و روح و باطن عمل و عبادت ، به آن اهمیتی نمی دهند و از کنار آن به سادگی می گذرند .