چرا جامعه منتظر به ولنگاری فرهنگی مبتلا می شود؟
۱۳۹۵/۰۴/۰۶
–
۱۳۵ بازدید
امید میوه انتظار است/چرا جامعه منتظر به ولنگاری فرهنگی مبتلا می شود؟!
منشاء هر رفتار و عملی در انسان، اعتقاد و باور اوست که بخشی از این اعتقادات نیز به مسئله موعود و امام زمان علیه السلام و تفکر اعتقادی شیعه درباره ایشان به عنوان منجی بشریت در آخرالزمان مربوط می شود.
امید میوه انتظار است/چرا جامعه منتظر به ولنگاری فرهنگی مبتلا می شود؟!
منشاء هر رفتار و عملی در انسان، اعتقاد و باور اوست که بخشی از این اعتقادات نیز به مسئله موعود و امام زمان علیه السلام و تفکر اعتقادی شیعه درباره ایشان به عنوان منجی بشریت در آخرالزمان مربوط می شود.
حجت الاسلام والمسلمین قاسم خانجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث گرفتاری یک «جامعه منتظر» به معضل «ولنگاری فرهنگی» می شود، گفت: بررسی این موضوع از دو جنبه می تواند مدنظر باشد نخست اینکه یک «جامعه منتظر» چه عواملی را می تواند در خود داشته باشد برای اینکه شرایط آن به ولنگاری فرهنگی نرسد و آن توقعی که به لحاظ فرهنگی از آن وجود دارد را تحقق ببخشد؟ و جنبه دوم این که وضعیت فعلی ما که اکنون به این ولنگاری منجر شده ناشی از کدام کمکاری ها است؟
وی افزود: ابتدا باید برای جامعه منتظر و بحث انتظار به طور کلی، یک ثمره و فایده اصلی را در نظر گرفت و مطابق با آن این بحث را پیش برد. شاید یکی از مهمترین ثمرات انتظار و جامعه منتظر، بحث «امید» است. به عبارت بهتر جامعه ای که منتظر موعود(عج) است ثمره این انتظار (یعنی آنچه نتیجه و فایده این انتظار است) مسئله امید است که فی نفسه برای ادامه زندگی و ادامه فعالیت های یک جامعه بسیار اهمیت دارد. در نقطه مقابل، ناامیدی قرار دارد که پدیده ای بسیار نامبارک و تخریب گر در اعتقادات و زندگی انسان است.
این کارشناس دینی تصریح کرد: این دو موضوع، ارتباط متقابل با هم دارند. به این معنا که اگر کسی به معنای واقعی منتظر باشد با توجه به اینکه امیدوار است، چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی هرگز دچار ناامیدی نمی شود. بنابراین، نوعی نشاط و شادی مضاعف را همواره احساس می کند و این امیدواری به ظهور، می تواند پتانسیل عظیمی فراهم کند برای اینکه فرد هیچگاه در طول زندگی به پوچی نرسد و در مشکلاتی که افراد ناامید به آن مبتلا می شوند، گرفتار نیاید.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در همین رابطه بحث مولفه ها و شاخص های فرهنگی در زندگی فردی و اجتماعی مطرح می شود که عملا با رعایت این شاخص ها می توان به معنای واقعی منتظر بود و واژه منتظر را بر فرد یا جامعه اطلاق کرد.
حجت الاسلام خانجانی در اشاره به برخی از این مولفه ها گفت: برخی از این شاخص های فرهنگی، مشهور و شناخته شده هستند به عنوان نمونه ایمان و اعتقاد قلبی به مبانی دینی و معارف برگرفته از آموزه های وحی و تعالیم برگرفته از روایات اهل بیت علیهم السلام. دلیل ما برای اشاره به باور قلبی و تاکید بر آن، از این جهت است که ممکن است ما یک موضوع دینی را مدام تکرار کنیم و حتی به تعبیری روی آن مانور داده و آن را مهم جلوه دهیم، اما برای خود ما این اعتقاد و باور به وجود نیامده باشد.
وی در توضیح و تبیین این موضوع گفت: تحقق یا عدم تحقق یک باور و اعتقاد در کجا و کدام بخش از زندگی خود را نشان می دهد؟ در مرحله عمل و رفتار! یعنی باور داشتن یا باور نداشتن یک اعتقاد در عمل و رفتار انسان نمایان می شود. اگر اعتقاد به حلال و حرام و رعایت آن به صورت واقعی در وجود کسی نهادینه شده باشد، نتیجه آن این است که این فرد از محرمات اجتناب کرده و سعی می کند واجبات را انجام دهد. منشاء هر رفتار و عملی در انسان، اعتقاد و باور اوست که بخشی از این اعتقادات نیز به مسئله موعود و امام زمان علیه السلام و تفکر اعتقادی شیعه درباره ایشان به عنوان منجی بشریت در آخرالزمان مربوط می شود.
حجت الاسلام خانجانی در ادامه سخنان خود تاکید کرد: اگر این مسئله (باور قلبی به اعتقادات) به عنوان یک شاخص در افراد و در جامعه وجود داشته باشد، بخشی از توقعات و انتظارات فرهنگی جامعه نیز برآورده می شود. از آن سو اگر این باور و اعتقاد ضعیف باشد یعنی با وجود اینکه ما مدام از انتظار، ظهور و … صحبت می کنیم اما این مسئله در قلب ما رسوخ نکرده باشد، ما نسبت به رعایت واجبات و حلال و حرام و … آنچنان که باید، التزام نخواهیم داشت. بنابراین، بخش قابل توجهی از انتظارات فرهنگی در جامعه نیز محقق نمی شود. به عبارت دیگر ما نسبت به مسائل فرهنگی، بی اعتنا و بی توجه خواهیم بود و به تعبیر مقام معظم رهبری «ولنگاری فرهنگی» ایجاد می شود.
وی افزود: «ولنگاری فرهنگی» یعنی رها کردن فرهنگ به حال خود. اگرچه در این خطاب مقام معظم رهبری، مخاطب اصلی مسئولان جامعه بودند اما نباید فراموش کرد که با همه اهمیتی که نقش دستگاه های دولتی دارد و با همه بی توجهی هایی که در این زمینه وجود داشته و دارد؛ اما نباید این تعبیر را تنها متوجه مسئولان بدانیم بلکه بخش مهمی از این ولنگاری فرهنگی مربوط به آحاد جامعه، خانواده ها، مربیان و پدران و مادران است.
کارشناس مباحث دینی در همین رابطه ابراز کرد: اگر فرزندان در خانه نسبت به امور نابهنجار فرهنگی و امور نامطلوب در جامعه، واکسینه شده باشند آسیب پذیری کمتری خواهند داشت و آمادگی بیشتری را برای مواجهه با مظاهر نابهنجار دارند. اما اگر در خانه و خانواده تربیت فرزند به گونه ای باشد که این واکسینه شدن در او به وجود نیامده باشد و این فرد تنها یک پذیرنده باشد که هر آنچه را که از جامعه به او القاء می شود، بپذیرد و از آن سو نیز جامعه دچار ولنگاری و بی اعتنایی فرهنگی باشد، مسلما تخریب و آسیبی که بر جای می ماند بسیار عمیق خواهد بود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پاسخ به این سوال که این «ولنگاری فرهنگی» چه مظاهری از جامعه را با آسیب و تخریب مواجه می کند؟ و چه نتایج سوئی دارد؟ گفت: «ولنگاری» در سه محور می تواند اثر منفی داشته باشد؛ نخستین اثر نامطلوب آن در بحث تغییر عقاید و اعتقادات است.
وی تصریح کرد: وقتی ولنگاری فرهنگی در جامعه به وجود آمد و افراد با یک نوع بی اعتنایی و بی توجهی نسبت به مبانی اعتقادی و عقاید اساسی دینی مواجه شدند، آرام آرام در اثر این بی اعتنایی، دچار استحاله اعتقادی می شوند. به این معنا که آرام آرام به جایی می رسند که حلال و حرام برای آنها مفهومی ندارد و انجام برخی کارها – که چه بسا پیش از این به آن نزدیک نمی شدند- به مرور زمان برای آنها عادی و عادت می شود.
حجت الاسلام خانجانی با اشاره به نتایج عادی شدن و عادت شدن بعضی کارهای ناهنجار خاطرنشان کرد: وقتی امری عادت شد نه تنها فرد نسبت به آن بی تفاوت می شود بلکه حتی با گذشت زمان اینها جابجا می شوند؛ یعنی تبدیل ارزش به ضد ارزش و بالعکس و شاید به همین دلیل است که هنگام بیان این معضل می شد یک دنیا نگرانی و غم نسبت به وضعیت جوانان و آینده جامعه را در چهره مقام معظم رهبری دید! چرا که ایشان عمق این فاجعه را درک می کنند و آخر این خط شوم و نامبارک را می بیند.