از دیدگاه اسلام حتی اهمیت کفن کردن مرده به اندازه اهمیت لباس پوشیدن است و در دفن مرده هم دین اسلام اصول اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی را به طور کامل مراعات کرده است. جسد را در دو پارچه تمیز می پیچند و پس از آن در یک پارچه سراسری قرار می دهند و پارچه سراسری را از بالا و پایین می بندند تا بدن در پارچه متلاشی شود. پارچه ای که به عنوان کفن انتخاب می شوند سفید است زیرا رنگ سفید خاصیت فرار دهنده میکروب ها را دارد و اگر میکروب بخواهد از بدن خارج شود وقتی به پارچه سفید می رسد، به جای خودش بر می گردد. چند سال قبل در مصر وبا پیدا شد. ارسال مراسلات پستی به اروپا ممنوع شد. یکی از دانشمندان پاریس اعلام کرد که اگر پاکت ها سفید باشد اشکال پیش نمی آید و آلودگی به بار نمی آید.
مستحب است مرده را در زمینی که تا حال در آن کاری انجام نشده دفن کنند تا نیروی میکروب کشی خاک آن بیشتر باشد. . قبر باید عمیق باشد تا به آسانی ورود و خروج حشرات صورت نگیرد. اگر قبر عمیق نباشد حشرات درون قبر به بیرون می آیند و آلودگی ایجاد می کنند و حشرات بیرونی به درون قبر می روند و آلودگی بیرون می آورند.
برای این که حشرات داخل قبر نتوانند بیرون بیایند مستحب است روی خاک قبر آب بپاشند تا سوراخ ها مسدود شود و علاوه بر این آب پاشی باعث می شود که گرد و غبار به وجود نیاید و در نتیجه مردم از طریق تنفس مبتلا به بیماری نمی شوند. بنابراین فلسفه آب پاشیدن می تواند همین باشد که خاک قبر محکم شود و حشرات نتوانند به داخل قبر نفوذ کنند و یا از داخل قبر به بیرون بیایند. قبرها همه مرتب و منظم و رو به یک جهت هستند تا علاوه بر رعایت نظم، زمین کمتری اشغال و آلوده شود. .
قانون قبرسازی در اسلام چنین است که اول زمین را به اندازه قامت انسان می کنند. پس از آن در انتهای گودال رو به قبله به موازات قبر، قسمتی از خاک را بر می دارند تا مرده را کاملا در آنجا قرار بدهند و با چند خشت جانب حفر شده را مسدود می سازند تا آن مقدار زمین که در برابر جسد است سفت و محکم شود و زمین سست برابر سخت ترین اعضا یعنی پشت و ستون فقرات، قرار بگیرد و در این حال بدن فقط از یک طرف با زمین سست سر و کار دارد آن هم طرفی که کاملا مسدود و پوشیده شده است. بهتر است دو قطعه چوب تر هم با میت همراه بکنند. در درجه اول از خرما باشد چوب خرما اسانسی دارد که حشرات از آن گریزانند. در درجه دوم چوب انار است. در چوب درختان و به خصوص خرما و انار موادی وجود دارد که در برابر تاریکی محفوظ می ماند و این دستور یک نوع ضد عفونی کردن فضای قبر است. قبر را با همان خاکی که از قبر بیرون آورده اند پر می کنند و همین مستحب است چون این خاک احتمال آلودگی ندارد و دست نخورده است.
داخل قبر را سفید کردن و قیراندود کردن ممنوع است و بدن باید با خاک در تماس باشد نه با موادی که آتش دیده و قدرت دفاعی خود را از دست داده است. نبش قبر ممنوع است چون احتمال آلودگی زیاد است جز در موارد ضروری. باید مرده پاک و تمیز در قبر دفن شود و اگر پس از غسل ها و کفن کردن، جایی از بدن یا کفن آلوده شود باید شستشو داده شود.
کسی که با بدن مرده تماس دارد باید خودش هم غسل مس میت بکند تا خطر آلودگی برطرف شود. از آنچه گذشت معلوم شد که فلسفه پاشیدن آب روی قبر مرده مسدود ساختن سوراخ ها و سفت کردن خاک است و فلسفه گذاشتن چوب تر این است که میکروب های بدن مرده توسط حشرات به جاهای دیگر برده نشود چون حشرات از اسانس موجود در خرما می گریزند و وقتی که میکروب های مفید بدن مرده بر میکروب های مضر غلبه یافتند از آن به بعد، خطر برطرف می گردد ( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 11، دکتر پاک نژاد، ص 31 – 42 و نیز در جلد دوم این کتاب در زمینه این مسائل بحث کرده است).
همان طور که مکرر یادآورى کرده ایم , فلسفه قسمتى از احکام فرعى اسلام براى ماروشن نیست ; ولى با گذشت زمان و تکامل عقل بشر و پیشرفت علوم , فلسفه قسمتهاى مهمى روشن شده و در آینده نیز ممکن است اسرار قسمتهاى دیگر واضح و روشن گردد .
دربـاره مطلب مورد سؤال علاوه بر حکمت که ذکر شد مى توان گفت : موضوع کفن نمودن میت و غسل میت و سایر تشریفات مردگان , یک نوع احترام بى آلایش نسبت به مردگان است . بـه عـبـارت دیـگر : اسلام براى انسان ارزشى فوق العاده قائل است و ارزش او را باوسایل و بیانات گـوناگون بالا برده , حتى این موضوع شامل حال پس از مرگ هم مى شود و از نظر قوانین اسلام هیچ کس مجاز نیست به مرده مسلمانى اهانت کند , حتى نمى تواند به قبر او نیز اهانت نماید .
مـوضـوع غسل و کفن و دفن مردگان نیز یک نوع احترام به مقام انسان است ; احترامى که جنبه خرافى ندارد. علاوه بـر ایـن , چـون از نـظر اسلام مرگ پایان زندگى نیست , بلکه دروازه اى نسبت به جهان و زندگى دیگر و نزول در جوار رحمت الهى است , از این جهت دستور مى دهد که بایستى مردگان را نظیف و پاکیزه کنند و با لباسى ساده و پاک به خاک سپارند تااین عمل رمز بقاى حیات حقیقى و امتداد زندگى باشد. ایـن نکته نیز کاملا روشن است که معمولا بدن افراد مرده در اثر بیمارى و براثر مسمومیتهاى مـختلف و از دست دادن قدرت دفاعى , آلوده به انواع میکروبهاست وغـسـل دادن مـرده بـاآب مخلوط به سدر و آب مخلوط با کافور و با آب خالص , خود عامل موثرى بـراى ضـدعـفـونـى و تـمـیـز کردن مرده است و لااقل براى مدتى آن خطراتى که پیش از غسل وجودداشته , موجود نخواهد بود .
بـدیـهـى است در این صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق , میت را در مدت کوتاهى به خاک مى سپارند و احتمال بروز میکروبهاى جدید و سرایت آن به انسان منتفى خواهدبود . نوشتن وصیت در صورتى واجب است که حقى از مردم و یا از خداوند بر گردن انسان باشد و او با وصیت بتواند آنها را مشخص کند تا پس از او انجام گردد؛ در غیر این مورد وصیت مستحب است. در وصیت الزاما نبایستى مسائل مالى مطرح باشد وصیت مى تواند مشتمل بر شهادات و بیان عقاید و توصیه ها باشد.
فلسفه تلقین میت ازان جاکه روح در بدو ورودبه نظام برزخی با یک عالم ناشناخته وجدید روبرواست دریک وحشت وترس توام باتحیر وابهام مخصوصی قرارمی گیرد.دراین وضعیت دوملک نیز می ایند تاازمون سخت بیگرند .ممکن است روح دراین تحول بزرگ درتذکرویاداوری عقاید خود ودرثبات ان ها گرفتار لغزش وتزلزل شود به گونه ای که حتی نام خودرا نیز فراموش کند.برای کم یابرطرف کردن این فراموشی واضطراب درمقام پاسخ دهی وازمون برزخی مستحب است که برای میت تلقین خوانده شود تاعقاید وافکارش را به خاطر اورد. این تذکر برای روح درچنین وضعیتی مسلما سودمند است واورا درپاسخ دهی ازعقایدوافکار اماده می کند وچون روح برزخی با بدن ارتباط وتوجهی دارد واین ارتباط درساعات اولیه بیشتر است طبعا حرکت دادن شدید بدن توام با خطاب به روح با اسم ومشخصات توجه روح را جلب واورا متوجه خطاب کننده وگفته های اومی کند ودرنتیجه می تواند ازعقاید وافکار حقه ای خودپا سخ
آنـچـه دربـاره دفن ،غسل،کفن، مردگان و تلقین انها گفته شد , گوشه اى از فلسفه این احکام است ; ممکن است نکات دیگرى وجود داشته باشد که هنوز از نظر ما مخفى و پنهان است. پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى – ناصر و جعفر سبحانى به نقل از سایت تبیان.
مستحب است مرده را در زمینی که تا حال در آن کاری انجام نشده دفن کنند تا نیروی میکروب کشی خاک آن بیشتر باشد. . قبر باید عمیق باشد تا به آسانی ورود و خروج حشرات صورت نگیرد. اگر قبر عمیق نباشد حشرات درون قبر به بیرون می آیند و آلودگی ایجاد می کنند و حشرات بیرونی به درون قبر می روند و آلودگی بیرون می آورند.
برای این که حشرات داخل قبر نتوانند بیرون بیایند مستحب است روی خاک قبر آب بپاشند تا سوراخ ها مسدود شود و علاوه بر این آب پاشی باعث می شود که گرد و غبار به وجود نیاید و در نتیجه مردم از طریق تنفس مبتلا به بیماری نمی شوند. بنابراین فلسفه آب پاشیدن می تواند همین باشد که خاک قبر محکم شود و حشرات نتوانند به داخل قبر نفوذ کنند و یا از داخل قبر به بیرون بیایند. قبرها همه مرتب و منظم و رو به یک جهت هستند تا علاوه بر رعایت نظم، زمین کمتری اشغال و آلوده شود. .
قانون قبرسازی در اسلام چنین است که اول زمین را به اندازه قامت انسان می کنند. پس از آن در انتهای گودال رو به قبله به موازات قبر، قسمتی از خاک را بر می دارند تا مرده را کاملا در آنجا قرار بدهند و با چند خشت جانب حفر شده را مسدود می سازند تا آن مقدار زمین که در برابر جسد است سفت و محکم شود و زمین سست برابر سخت ترین اعضا یعنی پشت و ستون فقرات، قرار بگیرد و در این حال بدن فقط از یک طرف با زمین سست سر و کار دارد آن هم طرفی که کاملا مسدود و پوشیده شده است. بهتر است دو قطعه چوب تر هم با میت همراه بکنند. در درجه اول از خرما باشد چوب خرما اسانسی دارد که حشرات از آن گریزانند. در درجه دوم چوب انار است. در چوب درختان و به خصوص خرما و انار موادی وجود دارد که در برابر تاریکی محفوظ می ماند و این دستور یک نوع ضد عفونی کردن فضای قبر است. قبر را با همان خاکی که از قبر بیرون آورده اند پر می کنند و همین مستحب است چون این خاک احتمال آلودگی ندارد و دست نخورده است.
داخل قبر را سفید کردن و قیراندود کردن ممنوع است و بدن باید با خاک در تماس باشد نه با موادی که آتش دیده و قدرت دفاعی خود را از دست داده است. نبش قبر ممنوع است چون احتمال آلودگی زیاد است جز در موارد ضروری. باید مرده پاک و تمیز در قبر دفن شود و اگر پس از غسل ها و کفن کردن، جایی از بدن یا کفن آلوده شود باید شستشو داده شود.
کسی که با بدن مرده تماس دارد باید خودش هم غسل مس میت بکند تا خطر آلودگی برطرف شود. از آنچه گذشت معلوم شد که فلسفه پاشیدن آب روی قبر مرده مسدود ساختن سوراخ ها و سفت کردن خاک است و فلسفه گذاشتن چوب تر این است که میکروب های بدن مرده توسط حشرات به جاهای دیگر برده نشود چون حشرات از اسانس موجود در خرما می گریزند و وقتی که میکروب های مفید بدن مرده بر میکروب های مضر غلبه یافتند از آن به بعد، خطر برطرف می گردد ( اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 11، دکتر پاک نژاد، ص 31 – 42 و نیز در جلد دوم این کتاب در زمینه این مسائل بحث کرده است).
همان طور که مکرر یادآورى کرده ایم , فلسفه قسمتى از احکام فرعى اسلام براى ماروشن نیست ; ولى با گذشت زمان و تکامل عقل بشر و پیشرفت علوم , فلسفه قسمتهاى مهمى روشن شده و در آینده نیز ممکن است اسرار قسمتهاى دیگر واضح و روشن گردد .
دربـاره مطلب مورد سؤال علاوه بر حکمت که ذکر شد مى توان گفت : موضوع کفن نمودن میت و غسل میت و سایر تشریفات مردگان , یک نوع احترام بى آلایش نسبت به مردگان است . بـه عـبـارت دیـگر : اسلام براى انسان ارزشى فوق العاده قائل است و ارزش او را باوسایل و بیانات گـوناگون بالا برده , حتى این موضوع شامل حال پس از مرگ هم مى شود و از نظر قوانین اسلام هیچ کس مجاز نیست به مرده مسلمانى اهانت کند , حتى نمى تواند به قبر او نیز اهانت نماید .
مـوضـوع غسل و کفن و دفن مردگان نیز یک نوع احترام به مقام انسان است ; احترامى که جنبه خرافى ندارد. علاوه بـر ایـن , چـون از نـظر اسلام مرگ پایان زندگى نیست , بلکه دروازه اى نسبت به جهان و زندگى دیگر و نزول در جوار رحمت الهى است , از این جهت دستور مى دهد که بایستى مردگان را نظیف و پاکیزه کنند و با لباسى ساده و پاک به خاک سپارند تااین عمل رمز بقاى حیات حقیقى و امتداد زندگى باشد. ایـن نکته نیز کاملا روشن است که معمولا بدن افراد مرده در اثر بیمارى و براثر مسمومیتهاى مـختلف و از دست دادن قدرت دفاعى , آلوده به انواع میکروبهاست وغـسـل دادن مـرده بـاآب مخلوط به سدر و آب مخلوط با کافور و با آب خالص , خود عامل موثرى بـراى ضـدعـفـونـى و تـمـیـز کردن مرده است و لااقل براى مدتى آن خطراتى که پیش از غسل وجودداشته , موجود نخواهد بود .
بـدیـهـى است در این صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق , میت را در مدت کوتاهى به خاک مى سپارند و احتمال بروز میکروبهاى جدید و سرایت آن به انسان منتفى خواهدبود . نوشتن وصیت در صورتى واجب است که حقى از مردم و یا از خداوند بر گردن انسان باشد و او با وصیت بتواند آنها را مشخص کند تا پس از او انجام گردد؛ در غیر این مورد وصیت مستحب است. در وصیت الزاما نبایستى مسائل مالى مطرح باشد وصیت مى تواند مشتمل بر شهادات و بیان عقاید و توصیه ها باشد.
فلسفه تلقین میت ازان جاکه روح در بدو ورودبه نظام برزخی با یک عالم ناشناخته وجدید روبرواست دریک وحشت وترس توام باتحیر وابهام مخصوصی قرارمی گیرد.دراین وضعیت دوملک نیز می ایند تاازمون سخت بیگرند .ممکن است روح دراین تحول بزرگ درتذکرویاداوری عقاید خود ودرثبات ان ها گرفتار لغزش وتزلزل شود به گونه ای که حتی نام خودرا نیز فراموش کند.برای کم یابرطرف کردن این فراموشی واضطراب درمقام پاسخ دهی وازمون برزخی مستحب است که برای میت تلقین خوانده شود تاعقاید وافکارش را به خاطر اورد. این تذکر برای روح درچنین وضعیتی مسلما سودمند است واورا درپاسخ دهی ازعقایدوافکار اماده می کند وچون روح برزخی با بدن ارتباط وتوجهی دارد واین ارتباط درساعات اولیه بیشتر است طبعا حرکت دادن شدید بدن توام با خطاب به روح با اسم ومشخصات توجه روح را جلب واورا متوجه خطاب کننده وگفته های اومی کند ودرنتیجه می تواند ازعقاید وافکار حقه ای خودپا سخ
آنـچـه دربـاره دفن ،غسل،کفن، مردگان و تلقین انها گفته شد , گوشه اى از فلسفه این احکام است ; ممکن است نکات دیگرى وجود داشته باشد که هنوز از نظر ما مخفى و پنهان است. پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازى – ناصر و جعفر سبحانى به نقل از سایت تبیان.