۱۳۹۶/۱۱/۲۲
–
۶۷۸ بازدید
با این حال بررسی و تأمل در نوع آماردهی ها، نحوه تحلیل ها و بهره هایی که از آمار و اطلاعات گرفته می شود نیز می تواند ما را در یافتن حقیقت یاری برساند، چرا که با یک مطالعه کوتاه در این آمار و اطلاعات می توان دریافت که چندین اشکال در آنها وجود دارد به عنوان نمونه برخی آمار و اطلاعات، اگر چه تا حدودی درست است اما تحلیل ها و نتیجه گیری هایی که از آنها شده است درست نمی باشد، به عنوان مثال ادعا شده است که درآمد سرانه ایران در سال ۱۳۵۶، چندین برابر سال ۱۳۴۲ بوده است و این یعنی رشد اقتصادی بسیار بالای کشور، در ارتباط با این تحلیل باید گفت اولاً حتی اگر میزان درآمد سرانه ایرانیان در سال ۵۶ نسبت
دنیای امروز، دنیای تحلیل اطلاعات، داده ها و اخبار است و امور مهمی همچون برنامه ریزی و تصمیم سازی ها و نیز مدیریت افکار و جهت دهی آنها در مسیرهای مورد نظر بر مبنای همین تحلیل ها صورت می گیرد، در این میان یکی از مهم ترین داده هایی که در تحلیل ها و به تبع آن، اهداف مد نظر این تحلیل ها نقش ایفا می کند عبارت است از «آمار» و اهمیت این موضوع به اندازه ای است که تبدیل به یک رشته علمی شده است.
یکی از کاربردهای ارائه آمار و اطلاعات در ارتباط با تحولات انقلاب اسلامی ایران و به ویژه دستاوردهای آن می باشد، چرا که بخشی از عرصه پژوهش پیرامون هر گونه دستاوردی در هر حوزه ای به صورت عام و دستاوردهای انقلاب اسلامی به صورت خاص، مربوط و منوط به بهره گیری از آمار و داده های آماری می باشد، در همین حال مراکز و مراجع فراوانی در کشور به ارائه آمار و اطلاعات مشغولند که با بهره گیری از اطلاعات آنها می توان به دستاوردهای نظام اسلامی پی برد، چنانکه پیمایش محیطی نیز مؤید بسیاری از دستاوردهایی است که از طریق آمارها استخراج شده است، با این حال اخیراً در برخی محافل، از جمله محافل مخالفان نظام اسلامی آمارهایی ارائه می شود که هدفش ارائه تصویری تیره و تار از وضعیت موجود نظام جمهوری اسلامی و جایگاه ایران در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد، البته بسیاری از کسانی که چنین آمارهایی می دهند و تحلیل هایی هم در همان جهت ارائه می کنند تعمد دارند تا تصویری سیاه از کشور به نمایش گذارند، این در حالی است که آنان عمدتاً در خارج از کشور ساکن بوده و برخی از آنها سالهاست در فضای ایران تنفس نکرده اند و حتی برخی از آنها متولد و بزرگ شده آنجا هستند و به همین دلیل اساساً آشنایی ملموس با وضعیت داخل ایران ندارند و از این روی وضعیتی که ترسیم می کنند به هیچ وجه با آنچه که یک ایرانی در داخل کشور به عینه مشاهده می کند یکسان نمی باشد، با این حال در میان این تحلیلگران کسانی هستند که سالها در ایران زندگی کرده اند و یا حداقل با فضای داخل کشور در ارتباط بوده و تفاوت های میان دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی را به خوبی می توانند درک نمایند و بسیاری از دستاوردها را نیز در برابر چشمان خودشان می بینند، امّا با توجه به فضای فکری که برای خود ساخته اند، حاضر نیستند واقعیت ها را بپذیرند و دائماً با بهره گیری از شگردهای مختلف به دنبال مستند سازی ادعاهای غلط خود هستند که از جمله این شگردها استفاده غلط از آمارها و یا به تعبیر بهتر سوء استفاده از «آمار» می باشد، در این نوشته ها سعی می شود تا درباره دوران بعد پیروزی انقلاب اسلامی تصویری چون یک کشور عقب مانده و ویرانه ترسیم نمایند و در نهایت مخاطب را به این نتیجه رهنمون سازد که انقلاب اسلامی فاقد هر گونه دستاورد مثبتی بوده و جز خسارت محض عایدی دیگری برای کشور نداشته است، البته سست بودن چنین نتیجه گیری و تحلیل هایی به راحتی قابل اثبات می باشد، چرا که نخستین پرسشی که هر مخاطبی پس از خواندن این مطالب مطرح می کند این است که با وجود چنین وضعیت سیاه و تیره و تاری که کشور را حتی از دوران استبدادی پیش از انقلاب نیز بدتر ساخته است، چگونه است که این نظام تاکنون دوام آورده و در صحنه های نمایش قدرت مردمی نظام همچون راهپیمایی ها و انتخابات ها همچنان جمعیت های میلیونی را به صحنه می آورد؟!
با این حال بررسی و تأمل در نوع آماردهی ها، نحوه تحلیل ها و بهره هایی که از آمار و اطلاعات گرفته می شود نیز می تواند ما را در یافتن حقیقت یاری برساند، چرا که با یک مطالعه کوتاه در این آمار و اطلاعات می توان دریافت که چندین اشکال در آنها وجود دارد به عنوان نمونه برخی آمار و اطلاعات، اگر چه تا حدودی درست است اما تحلیل ها و نتیجه گیری هایی که از آنها شده است درست نمی باشد، به عنوان مثال ادعا شده است که درآمد سرانه ایران در سال 1356، چندین برابر سال 1342 بوده است و این یعنی رشد اقتصادی بسیار بالای کشور، در ارتباط با این تحلیل باید گفت اولاً حتی اگر میزان درآمد سرانه ایرانیان در سال 56 نسبت به سال 42 رشد واقعی می داشت، باز هم به معنای رفاه و پیشرفت ایرانیان تلقی نمی شد، چرا که در این آمارگیری ها تنها به میزان افزایش درآمد ملی اشاره شده است و اشاره ای به نحوه باز توزیع آن در جامعه نشده است، در واقع بر اساس این مبنا اینگونه تصور شده است که هر ایرانی به میزان رقمی که به عنوان درآمد سرانه ملی اعلام می شود درآمد داشته و در نتیجه با بالا بودن این رقم در یک سال نسبت به سال مبدا، اینگونه نتیجه گرفته می شود که درآمد هر ایرانی و به تبع آن رفاه او به صورت تصاعدی رشد پیدا کرده است و حال آنکه به دلیل باز توزیع غلط این درآمدها و نیز شکاف عمیق طبقاتی موجود در جامعه ایرانی آن روز، بخش عمده ای از این درآمدها نصیب اقلیتی از جامعه شده و کمترین بهره مندی نصیب عموم مردم می گردید و به همین دلیل فقر و فلاکت و عقب ماندگی حتی در سال هایی که به ظاهر درآمد سرانه به صورت تصاعدی بالا رفته بود درجای جای ایران موج می زد، ثانیاً اگر میزان افزایش تولید ناخالص ملی که تقسیم آن بر آمار جمعیتی، مبنای محاسبه درآمد سرانه قرار می گیرد ناشی از رشد تولیدات کشاورزی، ارتقای بخش صنعت و به ویژه صنایع سنگین و استراتژیک و بالا رفتن ارزش افزوده کالاها و خدمات ارائه شده بود باز هم این امکان وجود داشت که این آمار را نشانه رشد و شکوفایی اقتصادی کشور تلقی نماییم و این در حالی است که افزایش تصاعدی میزان درآمد سرانه ملی در سال های دهه 50، ناشی از افزایش تصاعدی قیمت نفت تحت تأثیر عوامل مختلف بوده است، به طوری که درآمد نفتی 15 میلیون دلاری دهه 20 شمسی به 45 میلیون دلار در سال 1330 و به 1 میلیارد و 870 میلیون دلار در سال 1350 رسید[1] و پس از آن از سال 1352 شاهد رشد تصاعدی درآمد نفتی کشور تحت تاثیر افزایش تصاعدی قیمت جهانی نفت هستیم به طوری که در این سال درآمد نفت به 5 میلیارد و 600 میلیون دلار و در سال بعد به بیش از 18 میلیارد دلار افزایش یافت در حالی که تولید روزانه از 021/6 میلیون بشکه فزونتر نشد و سرانجام در سال 1356 به رغم کاهش تولید روزانه تا سطح 662/5 میلیون بشکه میزان درآمد به مرز 7/20 میلیارد دلار رسید[2] و این یعنی افزایش تصاعدی درآمد ناخالص ملی ناشی از افزایش تصاعدی قیمت نفت که اکثریت قریب به اتفاق بودجه کشور در آن مقطع تقریباً به آن متکی بود، از طرفی افزایش درآمد ناخالص ملی به تبع افزایش قیمت نفت تاثیر چندانی در رشد و شکوفایی کشاورزی و نیز توسعه صنعتی و به طور کلی اقتصاد کشور نداشت، چرا که نظام باز توزیع غلطی بر کشور حاکم بود و توان بهره گیری از این درآمد سرشار را در راه رفاه و پیشرفت جامعه سلب نموده بود و همین امر باعث گردید این درآمد بالا در راه تامین منافع اقلیتی از جامعه محدود شود و طبقه سرمایه سالار در مقابل اکثریت محروم و مستضعف جامعه را شکل دهد و نیزگسترش میلیتاریسم به نفع بلوک غرب و سرانجام وابسته کردن هر چه بیشتر کشور به نظام سرمایه داری غربی را در پی داشت، در واقع انباشت سرمایه و طریق دست یابی به آن که مهم ترین عامل پیشرفت هر کشوری از منظر اقتصاد دانان است در این مقطع، نه از طریق کار و تولید بلکه از طریق فروش منابع خدادادی همچون نفت صورت می گرفت و این موضوع در قاموس هیچ یک از تحلیلگران اقتصادی به مثابه توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور تلقی نمی شود مگر اینکه به دنبال انباشت اولیه ثروت از این طریق، ( با اصلاح رویه ) به تدریج از سیاست تک محصولی و نیز وابستگی سایر بخش های توسعه ای به منابع خدادادی رهایی صورت گیرد و این در حالی است که در دوران پهلوی به جای آنکه سعی شود از وابستگی بیشتر برنامه های عمرانی به درآمد نفت کاسته شود، در عمل اقتصاد کشور هر چه بیشتر به درآمدهای نفتی وابسته گردد. بخش مهمی از درآمد نفت صرف تقویت ماشین جنگی و دیوانسالاری نظامی رژیم و یا صرف امور غیر تولیدی و خرید سهام شرکت های ورشکسته خارجی می شد و ، بدین جهت غربی ها هم تمایلی به تقویت صنایع سنگین ایران نداشتند به عنوان مثال «اردهارد»، معاون صدر اعظم آلمان غربی که به نمایندگی از طرف دولت آلمان وارد تهران شده بود، ضمن سخنرانی خود در مهرماه 1340، هنگام افتتاح نمایشگاه صنعتی در تهران، علناً اعلام کرد که ایران نیازی به صنایع سنگین و پیشرفته ندارد،[3]هم چنین با وجود این در آمدها هیچ کمکی به تقویت بخش کشاورزی نمی شد یعنی اصلی ترین منبع درآمدی ایران که از گذشته بخش مهمی از اقتصاد آن به شمار می رفت مورد بی توجهی قرار گرفت و در بخش کشاورزی با تخریب زیر ساخت های کشاورزی از طریق اجرای لایحه اصلاحات ارضی، بستری برای وارادات انبوه گندم و غلات از سوی غرب به ایران و تبع آن وابستگی بیشتر فراهم گردید.
به هر حال آمارهایی که در زمینه افزایش درآمد سرانه ملی سال 1356 نسبت به سال های آغازین دهه 40 شمسی ارائه می شود به هیچ عنوان نشانگر رشد و توسعه یافتگی واقعی کشور در آن سال ها نبوده است، به ویژه اینکه اگر با افزایش تصاعدی میزان درآمد سرانه ملی در سال 1356 نسبت به سال مبنای این استدلال که اوایل دهه 1340 می باشد، اگر رشد و پیشرفتی صورت می گرفت باید یک رشد و پیشرفت تصاعدی و نجومی می شد که در اثر آن در آستانه انقلاب اسلامی، باید اکثر مردم شهرها و روستاهای ایران در رفاه فوق العاده ای بسر می بردند و حال آنکه وضعیت زندگی مردم، در مقایسه سال 56 با سال 40، بنا به آمارها و حتی شواهد موجود از جمله شاهدان عینی که هنوز در قید حیات هستند علی الخصوص در مناطق روستایی و شهرهای کوچکتر، از تفاوت چندانی برخوردار نبود و اجرای غلط اصلاحات ارضی در سال های نخستین دهه 40 باعث شد تا روند کاهش جمعیت روستایی ناشی از مهاجرت مردم از روستاها به شهرها که در 45 سال نخست قرن فعلی، تنها حدود 7 درصد جمعیت کل کشور را شامل می شد، ناگهان در طی ده سال به رقم بالای 10 درصد بالغ شود که همین امر نیز علاوه بر اینکه بر تشدید وضعیت نامناسب پیشرفت و رفاه در مناطق روستایی دلالت داشت، بر معضلات دیگری که از قبل در جامعه شهری وجود داشت افزود و منجر به شکل گیری پدیده شوم حلبی آباد نشینی در شهرها گردید که تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و این به هیچ وجه تناسبی با افزایش تصاعدی درآمد سرانه ملی در این مدت نداشت، علی الخصوص که جمعیت ایران در آن مقطع حدود 35 میلیون و فروش نفت بالای 6 میلیون بشکه بود و کشور نیز با جنگی همچون جنگ ایران و عراق که صدها میلیارد دلار به اقتصاد کشور ضربه زد و نیز انواع تحریم ها و سنگ اندازی های بیگانگان مواجه نبود و به دلیل ارتباطی که با کشورهای غربی داشت بر خلاف امروز دسترسی به مظاهر پیشرفت و ترقی ملت ایران از جمله علوم و تکنولوژی های مدرن بسیار آسان تر از امروز بود و با داشتن چنین وضعیتی، طبیعتاً باید ایران به یک کشور پیشرفته به ویژه در عرصه های علمی و فناوری و نیز پیشرفته و مرفه به لحاظ اقتصادی تبدیل می شد، در حالی که اینگونه نبود و همین مساله نیز به یکی از زمینه های نارضایتی مردم و قیام بر علیه رژیم تبدیل شد.
افزون بر این مطلب باید گفت سایر آمار ها و اطلاعاتی که ارائه می شود نیز از مشکلات مختلفی رنج می برند که با اندکی تامل می توان به اشکال آنها پی برد، از جمله اینکه:
·برخی آمارها بسیار عوامانه ارائه می شود به طوری که فاکتورهای دیگری که در محاسبه ارزش واقعی آن عدد و رقم وجود دارد همچون گذشت زمان، قدرت خرید مردمی و … نادیده گرفته می شود، به عنوان نمونه در میان عموم مردم فراوان مشاهده می شود که از قیمت یک کالا در چند دهه قبل، صحبت شده و چنین وانمود می شود که با توجه به قیمت پایین آن کالا در آن مقطع و مقایسه آن با قیمت بسیار بالای آن در مقطع کنونی، پس در آن مقطع ارزانی بوده و امروزه شاهد وضعیت وخیمی هستیم، این در حالی است که با در نظر گرفتن جامع همه فاکتورهای مؤثر در ارزش واقعی کالاها و خدمات، می توان به راحتی و به شیوه همان استدلال های عامیانه، غلط بودن بسیاری از این قبیل تحلیل ها را به دست آورد و حتی نتیجه معکوسی را به دست آورد، یکی از آمارهایی که اخیراً در فضای مجازی مورد تحلیل قرار گرفته است نمونه خوبی برای بررسی این موضوع می باشد، چنانکه نوشته اند: « سال 49 که پیکان 18 هزارتومان بود حقوق یک کارمند در ماه 200 تک تومانی یعنی دو هزار ریال بود اگر می خواست پیکان بخرد باید حقوق 90 ماه یعنی 7 سال و نیمش را پرداخت می کرد و یا یک معلم که حقوقش 500 تک تومانی بود باید حقوق 36 ماهش را بابت خرید پیکانی که نه کولر داشت نه هیدرولیک بود و نه ترمزش ضد قفل بود پرداخت می کرد در حالی که امروز اگر کارمندی حقوقش حداقل 1 و نیم میلیون تومان باشد بخواهد پراید بخرد با پرداخت 13 ماه و نیم حقوقش صاحب پراید می شود، سال 1350 دلار آزاد امریکا 105 ریال فروخته می شد کارمندی که حقوق ماهیانهاش 200 تک تومانی بود می توانست با حقوقش تقریباً 20 دلار بخرد در حالیکه کارمندی که امروزه حداقل 1 و نیم میلیون تومان در ماه حقوق می گیرد می تواند با حقوقش 400دلار خریداری کند.»
·برخی از آمارها توسط مراکز مختلفی ارائه شده و به جهات مختلف دارای اختلافات فاحشی می باشند، حال در این میان فردی که با بهره گیری از این آمارها قصد تحلیل دارد، ممکن است برای رسیدن به نتیجه مطلوبش، به آمارهایی استناد کند که او را به هدف می رساند و این نشانه جهت دار بودن این تحلیل و نتیجه گیری مبتنی بر آن و نه استدلال واقعی منطقی می باشد.
·برخی آمارها نیز بر اساس شاخصه هایی استخراج و اعلام می شوند که آن شاخصه ها به تناسب فرهنگ ها و ایدئولوژی های مختلف ممکن است تفاوت داشته باشد، به عنوان مثال شادی مفهومی است که در فرهنگ های مختلف تعریف خاصی دارد و یا حداقل ابزارهای رسیدن به آن از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت دارد، به عنوان مثال در یک فرهنگ، به خوشحالی زودگذر که با استفاده از هر ابزاری و لو ابزارهای نامشروع به دست آید شادی گفته می شود و در نتیجه اگر ملتی در چنین شرایطی قرار گرفت به آن ملت «شاد» می گویند، در حالی که در فرهنگی دیگر، شادی به خوشحالی پایداری گفته می شود که در آن، عواقب رفتارها و نقش آن در شادی پایدار منظور می شود و راه رسیدن به آن هم صرفاً ابزارهای مشروع است، به عنوان مثال بر اساس این تعریف، کسی که در اثر استعمال مواد مخدر و یا مشروبات الکلی، به وجد می آید فرد شادی نیست، چرا که این شادی، پایدار نبوده و پس از مدتی، به غم و غصه تبدیل خواهد شد و به همین دلیل ملتی که اینگونه شادی می کنند را نمی توان ملت شاد نامید. برخی از آمارهایی هم که در زمینه ناکارآمدی نظام ارائه می کنند از این جنس هستند و ممکن است آماری که ارائه شده است بر اساس شاخص هایی باشد که آن شاخص بر اساس فرهنگ و ایدئولوژی خاصی تعریف شده و برای ملتی مثل ملت ایران که فرهنگ و ایدئولوژی دیگری دارد قابل استفاده نباشد، به عنوان مثال بسیاری از مردمان ایران بدون اینکه از ابزارهای مورد استفاده غربی ها برای شادی استفاده کنند شاد و دلخوشند، در حالی که آمارهایی که مراکز غربی ارائه می کنند خلاف این موضوع را نشان می دهد که مشکل، در شاخصی است که این آمارها بر مبنای آن ارائه شده است و یا در همین تحلیل ها، ملت ایران را به دلیل برگزاری مراسم عزاداری اهل بیت علیهم السلام، ملتی افسرده می نامند، در حالی که اولاً ملت ایران، در کنار مراسم های عزاداری، انواع آیین های شاد ملی، مذهبی و خانوادگی دارند که در محاسبات از قلم می افتد و تنها عزاداری اهل بیت علیهم السلام برجسته می شود و ثانیاً حتی برگزاری مراسم های عزاداری اهل بیت علیهم السلام نیز نه تنها عامل افسردگی نمی باشند، بلکه عامل سرزندگی و نشاط واقعی می گردد، چرا که این مراسم ها صرفاً مراسمی سنتی و تزئینی برای گریه و اشک نبوده و در آنها با بهره گیری از تعالیم اهل بیت علیهم السلام و الگو قرار دادن آنها، عناصری همچون حماسه، ایثار، فداکاری، ظلم ستیزی، عدالت طلبی و … در درون مخاطبان تقویت می شود که هم به سرزندگی و فعال شدن آنها منجر می شود و هم تناسبی با روحیه افسرده و کسل که بدخواهان مدعی آن هستند ندارد.
·بخش عمده ای از این آمار هایی که غلط ارائه می گردد همان سیاه نمایی هایی است که هیچ منبعی جز جعل و آمارسازی های خودشان ندارد لذا به هیچ وجه قابل اتکا نمی باشند همچون میزان آمار فقر در کشور، وضعیت وخیم سلامت جسمی مردم، سلامت روانی، میزان مصرف مواد مخدر در کشور و … ، به عنوان مثال در یکی از این آمار ها ادعا شده است که ایران بیشترین رشد سرطان را دارد و این در حالی است که طبق آمارهای ارائه شده توسط موسسات بین المللی همچون «بنیاد بینالمللی پژوهش در مورد سرطان» و « موسسه بینالمللی سرطانشناسی «دانا فاربر»، کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشترین آمار ابتلا به سرطان را در دنیا دارا هستند[4] و جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه جزء کشورهای ردیف نخست در این زمینه نمی باشد.
·برخی دیگر از آمارها هم بر اساس غرض ورزی های نهادهای بین المللی ساخته و پرداخته شده است و به دلیل اینکه بی طرفانه نبوده است نمی توان بدان استناد نمود، همچون آمارهایی که در زمینه وضعیت حقوق بشر در ایران به استناد گزارش های مغرضان و بدخواهان ارائه می شود بدون اینکه تهیه کنندگان این گزارش حتی یک روز در ایران حضور داشته و از نزدیک اوضاع را کنترل نموده باشند و جالب تر اینکه گزارش این آمارها در دوران عضویت و نیز ریاست کشوری همچون عربستان سعودی، که بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان می باشد، بر شورای حقوق بشر وابسته به سازمان ملل ارائه می شود و یا آمارهایی که در زمینه رشد اقتصادی کشورها توسط مجامع بین المللی ارائه می شود که گاه به اندازه ای غرض ورزانه بودن و مخالفت آن با واقعیات خارجی آشکار می گردد که مجبور به تصحیح اشتباهات خود می شوند به عنوان مثال صندوق بین المللی پول در سال 1391 ابتدا اعلام کرد که ایران دارای رشد منفی اقتصادی بوده و پیش بینی اوضاعی نامطلوب از اقتصاد ایران داشت، اما پس از مدتی با اعتراضات ایران به این موضوع و بازبینی اسناد و اطلاعات واقعی مجبور شد از گزارش خود عدول نماید، همچنین این صندوق در سال جدید نیز ابتدا گزارشی در باره وضعیت اقتصادی چین منتشر کرد که بعد از مدتی اصلاح کرد و این یعنی اینکه این سازمان ها نیز لزوماً سازمان های بی طرفی نبوده و در راستای منویات دشمنان ملت ابایی از آمارسازی و ارائه تحلیل های غلط ندارند و به همین دلیل صرف اینکه یک سازمان بین المللی آماری ارائه می کند به معنای درست بودن آمار نمی باشد، بخش دیگری از آمارهایی هم که توسط مراکز به ظاهر بین المللی صورت می گیرد در واقع توسط مراکز خصوصی تهیه می شود که با اغراض عمدتاً سیاسی دست به جعلیات می زنند، به عنوان مثال می توان به آمارهای سازمان شفافیت در مورد میزان فساد مالی در ایران اشاره کرد، در حالی که خود این سازمان که یک سازمان خصوصی است یک سازمان غیر شفاف بوده و حتی گزارش هایی از اعمال سلیقه، فساد، رشوه گیری و امثال آن برای تهیه گزارش های جهت دار منتشر شده است[5] که در مجموع اعتبار گزارش های آماری ارائه شده از سوی چنین سازمان هایی را زیر سوال می برد.
·دسته دیگری از آمارهای منفی در واقع مربوط به مقطعی خاص هستند که به دلیل شرایط خاصی که در آن مقطع به وجود آمده است، آن آمار منفی نیز به دست آمده است و حال آنکه در تحلیل یک موضوع کلان، هرگز نباید صرفاً به یک آمار مقطعی و بخشی اتکا کرده و بر اساس همان آمار، کل آن موضوع را تجزیه و تحلیل نمود، مثلاً ممکن است در مقطعی خاص، میزان تورم در کشور به رقم بالایی برسد همچون تورم 49 درصدی دهه 70 شمسی که متأثر از عوامل متعددی همچون استقراض بالای خارجی برای بازسازی ویرانه های جنگ و پیشبرد روند توسعه اقتصادی کشور در دولت سازندگی بود، چنانکه در برخی مقاطع دیگر نیز به دلیل نوسانات ارز، تحریم برخی کالاها و افت شدید قیمت نفت شاهد چنین تورمی بودیم، امّا چنین آماری که مربوط به یک مقطع خاص می باشد به معنای آن نیست که میزان تورم در کشور ما همواره بالا بوده و کشور ما همواره جزء کشورهای با تورم بالا محسوب می شود، به ویژه اینکه در مقاطع دیگری کشور ما حتی تورم های تک رقمی را تجربه کرده است.
در خصوص آمارهایی که درباره ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی گاهی منتشر می شود، نکته دیگری هم چنین باید اضافه نمود و آن نکته این است که این نوع آمارها صرفاً اشاره به آمارهای منفی داشته و در هیچ یک از آنها اشاره ای به دستاوردهای مثبتی که در حوزه های مختلف صورت گرفته است نمی شود، بر این اساس اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به وضعیت کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشیم لازم است دستاوردهای مثبت انقلاب اسلامی را نیز ببینیم که با ملاحظه این دستاوردها بسیاری از تحلیل ها و آمار های مغرضانه ای که ارائه شده است خود به خود خنثی خواهد شد، به ویژه اینکه این دستاوردها در شرایط خاصی به دست آمده است از جمله اینکه جمعیت کشور بیش از دو برابر شده است، در این مدت جنگی هشت ساله بر کشور تحمیل شده است که با توجه به خسارت هایی که به بار آورد به تنهایی برای عقب راندن کشور به دهها سال قبل کافی بود، کارشناسان جمع خسارات وارده بر ایران در جریان جنگ تحمیلی را معادل 765.353 میلیارد ریال و حدود هزار میلیارد دلار برآورد کردهاند. از این مبلغ 430.811 میلیارد ریال خسارتهای مستقیم و میزان 334.542 میلیارد ریال خسارتهای غیر مستقیم جنگ است. اقتصاد ایران در طول 8 سال جنگ جمعاً 3 /27 درصد از تولید ناخالص خود را از دست داد[6] و این یعنی هزینه ای که باید صرف توسعه و پیشرفت کشور می شد جملگی در اثر تحمیل جنگی ناخواسته از سوی ابرقدرتها بر ملت ایران، در این مسیر صرف شد و در نتیجه عملاً بودجه چندانی برای رشد و پیشرفت کشور باقی نمانده بود، در نتیجه سطح انتظارات از رشد و شکوفایی کشور در این مقطع باید به شدت پایین بیاید، با این حال همانگونه که آمارها نیز در ادامه گواهی خواهند داد، شاهد رشد و پیشرفتی شگرف در کشور هستیم که با در نظر گرفتن هدر رفت بخش اعظم منابع نفتی در اثر جنگ، این پیشرفت حتی در سطوح بسیار پایین تر از این، قابل تحسین می باشد، همچنین کشور ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی با انواع توطئه ها از سوی غرب و دشمنان داخلی مواجه شد از جمله تجزیه طلبی، انواع کودتاهای نظامی با حمایت های غرب و رشد جریان های تروریستی که باعث هدر رفت سرمایه های فراوانی شد، در همین مقطع به دلیل عملیات های تروریستی، علاوه بر هزاران شهروند بی گناه ایرانی، دهها تن از بهترین و انقلابی ترین مسئولان که تراز مسئولان ایران پس از انقلاب بودند در کنار ایدئولوگ ها و متفکرانی که در حال طراحی ساختار نظامی کارآمد مبتنی بر آموزه های دینی بودند به شهادت رسیدند که فقدان هر یک از آنها خسارتی عظیم و جبران ناپذیر بود، علاوه بر این ها تحریم های ظالمانه که به قول رئیس جمهور سابق آمریکا، قرار بود فلج کننده ترین نوع تحریم ها باشد شرایط سخت و پیچیده ای را برای کشور فراهم کرد که اگر همت و عزم و اراده ایرانیان با اتکا به توانمندی های داخلی و بهره گیری از اقتصاد مقاومتی نبود، کشور سالها پیش از این به نابودی کشیده می شد و از این روی وضعیتی که امروزه با آن مواجهیم با توجه به این تنگناها و محدودیت ها که کشور با آن مواجه بوده است کارنامه قابل قبولی را نشان می دهد، برای ملموس شدن واقعیت های خارجی و به عنوان نمونه به چند مورد از این آمارها اشاره می کنیم:
در بخش نفت، گاز و پتروشیمی کشور ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به توفیقات فراوانی دست یافته است؛ به عنوان نمونه از نظر ساخت پالایشگاه نفت، در 70 سال پیش از انقلاب اسلامی، تنها 6 پالایشگاه ساخته شد که دو مورد آن مربوط به دوران حاکمیت انگلیسی ها بر صنعت نفت کشور بود و مدیریت این پالایشگاه ها نیز همچون ساختشان عمدتا توسط خارجی ها صورت می گرفت، این در حالی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در مدت زمان کمتر از 40 سال، حداقل 4 پالایشگاه به بهره برداری رسیده و در حال حاضر نیز حداقل هفت پالایشگاه در حال ساخت در کشور به ثبت رسیده است که اکثر قریب به اتفاق آنها توسط متخصصان داخلی ساخته و مدیریت می شود، در این مقطع با همت و تلاشی که صورت گرفته خروجی همان پالایشگاه های موجود به همراه پالایشگاه های جدید به نحو چشمگیر افزایش یافته است به طوری که بنا به برخی آمارها تا سال 1391 یعنی طی تنها 34 سال، محصولات 5 پالایشگاه اصلی کشور، به تنهایی، نسبت به کل دوران عمر پالایشگاه در ایران تا پیش از انقلاب یعنی نزدیک 70 سال، با رشدی بالغ بر ۱۴۴ درصدی حدود ۲,۴ برابر شده است.[7]
مقایسه شاخصهای مهم بخش پتروشیمی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۱ تائیدی دیگر است بر دستاوردهای صنعت نفت و گاز ایران در طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، در طی این مدت تولید محصولات پتروشیمی از یک میلیون و ۶۰۴ هزار تن در سال به ۴۱ میلیون تن در سال، افزایش نشان می دهد[8] و این یعنی افزایش بیش از 25 برابری که یک رکورد به حساب می آید و شاهد دیگری بر این مدعاست که حتی اگر تعداد پالایشگاه ها و مراکز تولید پتروشیمی در دوران بعد از پیروزی انقلاب افزایش نمی یافت، اما میزان تولیدات و بهره وری همان موارد موجود، در دوران بعد از پیروزی انقلاب به اندازه ای بالا رفته است که خروجی دو دوره را با یکدیگر غیر قابل مقایسه می سازد.
بررسی شاخصهای مهم بخش گاز و گازرسانی در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۱ نیز برگ زرین دیگری است از همت تلاشگران عرصه نفت و گاز کشور است، آمارهای ثبت شده در این دوره حاکی از افزایش مصارف داخلی گاز طبیعی (خانگی، تجاری، صنایع عمده و نیروگاهی) از ۶,۸ میلیون متر مکعب در روز به ۴۱۵.۴ میلیون متر مکعب در روز است.
همچنین بررسی آمارهای سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۰ نشان دهنده افزایش احداث خطوط انتقال گاز طبیعی از ۲۹۰۰ کیلومتر به ۳۴ هزار و ۱۵۴ کیلومتر، افزایش تعداد انشعابات نصب شده از ۵۰ هزار انشعاب به بیش از ۸ میلیون و ۷۳۰ هزار انشعاب، افزایش خانوارهای تحت پوشش گاز طبیعی از ۵۱ هزار خانوار به بیش از ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار خانوار است.[9]
در بخش صنایع ساخت هواپیما و بالگرد سبک و نیمه سنگین( شخصی و عمومی) و همچنین ساخت کشتی و تولید انواع قایق که برای اولین بار در تاریخ کشور رخ داده است، افزایش قابل توجه تولید فولاد از نیم میلیون تن قبل از انقلاب به 38 میلیون تن در سال و کسب رتبه 14 جهانی، افزایش تولید سیمان از 3/6 میلیون تن به حدود 80 میلیون تن، افزایش تولیدات معدنی از 20 میلیون تن به 220 میلیون تن، افزایش و توسعه تولید و صادرات خودرو با انواع خودروهای سبک و سنگین، افزایش و توسعه انواع کارخانجات لوازم خانگی و صنعتی و دهها مورد مشابه، از دیگر افتخارات صنعتی کشور به شمار می روند.
علاوه بر این؛ ساخت انواع نیروگاههای بادی، گازی، فسیلی و ساخت اولین نیروگاه هستهای در بوشهر و اولین نیروگاه انرژیهای زیرزمینی در اردبیل و قرار گرفتن جمهوری اسلامی ایران در ردیف چهارمین کشور سازنده سد و ارائه انواع خدمات فنی، عمرانی و تخصصی در زمینههای مختلف به سایر کشورها نیز، برگ زرین دیگری از کتاب پر افتخار انقلاب اسلامی است، در مجموع این رویکرد مبارک باعث شده تا نسبت حجم صادرات نفتی به غیر نفتی از 2% قبل از انقلاب اسلامی، به بیش از 45% در شرایط فعلی رسیده و توازن نسبی برای صادرات سایر اقلام ایجاد شود.[10]
در این میان یکی از صنایعی که پس از انقلاب رشد داشته است صنعت خودرو بوده است که به شهادت آمار و ارقام، قابل مقایسه با پیش از انقلاب اسلامی نبود، چرا که اولاً در آن مقطع، اگر هم اقدامی در این بخش می شد همچون بسیاری از بخش های دیگر، صرفاً مونتاژ کاری هایی بود که فاقد هر گونه ارزش افزوده و یا کمک به تقویت توانمندی های داخلی بود، در همین زمینه علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد ایران در سال های 1341 تا 1348 نیز در خاطرات شفاهی خود اینگونه می گوید: «مثلاً اتومبیل، برای اینکه ممنوع کردن ورود اتومبیل در عمل باعث آن چیزی شده بود که به نام مونتاژ اتومبیل در ایران انجام می دادند، تمام قطعات را از بیرون وارد می کردند و همان ارز اتومبیل و شاید بیشتر هم خرج می شد و عدة به خصوصی بدون هیچ جهتی پولدار می شدند، بدون اینکه در داخل کشور یک کار درست و حسابی انجام بدهند، مونتاژی که به آن صورت وجود داشت یکی از بلا های کشور بود…. بدون اینکه ارزش افزوده ای در داخل کشور به دست بیاید یک چیز هایی را بردارند و بیاورند. مثلاً فیات را در ایران مونتاژ می کردند و علامت ساخت ایران هم پشتش بود، ولی حتی این علام « ساخت ایران » را هم در ایتالیا ساخته بودند و آورده بودند.[11]» و این در حالی است که امروزه صنعت خودرو صرفاً مونتاژکاری نبوده و تحقیقات خوبی در زمینه تولید موتورها و خودروهای بومی صورت می گیرد و قراردادهایی هم که با شرکت های خارجی بسته می شود متضمن بندهایی برای واردات فناوری در کنار واردات محصولات و قطعات می باشد.
تعداد خودروهایی هم که تولید می شد به نحو شگرفی با دوران کنونی تفاوت داشت به عنوان مثال در دوران پیش از انقلاب، 11 کارخانه با ظرفیت تولید 1700 دستگاه خودرو فعالیت می کردند،[12] در حالی که بنا به آخرین آمارها در سال 1395 و تنها در یازده ماه سال، شاهد تولید یک میلیون و 87 هزار و 958 دستگاه خودرو بودیم.[13]
نرخ باسوادی جمعیت بالای 6 سال کشور در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود 47.5 درصد[14] بود که این میزان در سال های اخیر به 87.6 درصد رسیده است[15].
پوشش تحصیلی دانشآموزان از حدود 78 درصد قبل از انقلاب به بیش از 98 درصد رسیده است و به لحاظ جنسیت نیز در حالی که قبل از انقلاب اسلامی ایران حدود 37 درصد دانشآموزان محصل در مدارس، دختر بودند، امروز این نسبت به 49 درصد رسیده است.[16]
فضاهای آموزشی نیز پس از انقلاب اسلامی تغییر چشمگیری نموده است، به عنوان مثال تعداد مدارس و فضاهای آموزشی در قبل از انقلاب اسلامی 14.7 میلیون مترمربع بود که شامل 46 هزار مدرسه و 195 هزار کلاس درس میشد، اما از زمان پیروزی انقلاب، این فضا با رشد 4 برابری به 63 میلیون مترمربع رسید که شامل 105 هزار پروژه آموزشی، ورزشی و پرورشی و 526 هزار کلاس درس است.[17]
از نظر تعداد دانشجویان نیز در حالی که در سال 1357، حدود 176 هزار دانشجو در دانشگاه های کشور در حال تحصیل بودند، اما این رقم در حال حاضر به حدود 4.5 میلیون نفر رسیده است، به عبارت دیگر در حالی که جمعیت کشور در حال حاضر نسبت به دوران پیش از انقلاب، کمی بیش از دوبرابر شده است، اما جمعیت کل دانشجویان، 27 برابر شده است[18]. البته رشد علمی کشور، تنها مربوط به افزایش کمّی دانشجویان نمی باشد، بلکه کشور ما پس از پیروزی انقلاب اسلامی از نظر شاخص های رشد علمی نیز توانسته است جایگاه بالایی را کسب کند، به عنوان مثال پیش از پیروزی انقلاب، دانشجویان ایرانی اساساً در المپیادهای علمی حضور نداشتند در حالی که سالهاست شاهد حضور دانشجویان ایرانی در المپیادهای علمی مطرح دنیا و کسب مدال های رنگارنگ از این المپیادها هستیم، همچنین از نظر مهم ترین شاخص سنجش رشد علمی کشور یعنی تعداد مدارک علمی نمایه شده در پایگاه های استنادی نیز رقم بالایی را داشته ایم به عنوان مثال پایگاه استنادی جهان اسلام، اطلاعات مدارک منتشر شده توسط پژوهشگران کشور را از سال 1197 هجری شمسی مستند کرده است که در جریان این کار مشخص شد در فاصله 160 سال قبل از انقلاب تنها 3071 مدرک از ایران نمایه سازی شده است، در حالیکه تعداد مدارک ثبت شده بعد از انقلاب اسلامی به 397 هزار و 212 مورد می رسد، بنابراین هر چند زمان یک چهارم بوده است، اما تولید علم حدود 130 برابر شده است[19]. البته این آمار تنها مستند به پایگاه های داخلی نبوده و منابع بین المللی نیز آن را تایید می کنند به عنوان مثال در محافل بین المللی رشد علمی کشور را بر اساس افزایش یا کاهش مقالات علمی منتشره هر کشوری در مجلات بین المللی ISI می سنجند که بر این اساس قبل از انقلاب، ایران فاقد مقالات علمی منشره در مجلات ISI بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اتمام جنگ تحمیلی رشد علمی ایران آغاز شد و با گذر زمان به اوج خود رسید . طبق یافته های مراکز علم سنجی بین المللی رشد علمی ایران با معیار جهانی تعداد مقالات منتشره ی در مجلات معتبر در فاصله ی بین سال های 1375 تا 1387 از 736 مورد به 13238 مورد ارتقا یافته است و طی مدت 12 سال به 18برابر رسیده است، یعنی نرخ رشد تولید علم در ایران 11 برابر از میانگین جهانی بالاتر است و ایران سریعترین رشد علمی را در بین کشورهای جهان دارد.
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی خودکفایی در زمینه تعداد پزشکان می باشد، به ویژه اینکه در دوران پیش از انقلاب، به دلیل کمبودهای فراوانی که در این زمینه وجود داشت شاهد حضور هزاران پزشک خارجی از جمله از کشورهای شبه قاره هند بودیم که هم کیفیت لازم را نداشتند و هم به دلیل مشکلات زبانی، باعث بروز مشکلاتی می شدند که جان شهروندان را به خطر می انداخت، این در حالی است که افزایش ١٠٠ برابری سرمایهگذاری در بخش بهداشت و درمان بعد از انقلاب اسلامی منجر به رشد ٤٠٠ درصدی شاخصهای بهداشتی و درمانی طی سالهای پس از پیروزی انقلاب شده است و به همین دلیل است که شاخص “امید به زندگی” نیز در مقایسه با قبل از انقلاب از ٥٠ به ٧٥ سال رسیده است.
قبل از پیروزی انقلاب حدود ٧ دانشکده پزشکی در دانشگاهها ایجاد شده بود اما در حال حاضر حدود ٤٠ دانشگاه علوم پزشکی در سراسر کشور به فعالیت میپردازد، تعداد ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی از حدود ٦٠٠ نفر قبل از پیروزی انقلاب به حدود ٦ هزار نفر در سال افزایش یافت. سال 57، تعداد کل پزشکان دارای کارت نظام پزشکی حدود ١٧ هزار نفر بود، در حالی که طی این سال های گذشته، حدود140 هزار پزشک در دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور تربیت شدهاند و همین مساله منجر به خودکفایی در زمینه تعداد پزشک شده است[20].
به لحاظ کیفی نیز وضعیت پزشکی و درمان بسیار پیشرفت داشته است به طوری که امروزه کشور ما به یکی از قطب های درمان بیماران صعب العلاج در جهان تبدیل شده است و در شرایطی که در اوایل انقلاب بسیاری از عمل های جراحی تخصصی در خارج از کشور انجام می شد، امّا اکنون تمام اقدامات تخصصی و فوق تخصصی به جز چند مورد نادر که در زمینه بیماری های ژنتیکی است، در داخل کشور و توسط پزشکان ایرانی انجام می شود.[21]
علاوه بر اینها در تولید دارو به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده ایم که داروهای برخی بیماریهای صعب العلاج و لاعلاج همچون سرطان در کشور تولید می شود، در درمان ناباروری به یکی از قطب های درمانی جهانی تبدیل شده ایم، در پیوند اعضاء و بحث توریسم پزشکی و سایر بخش های مرتبط با بهداشت، درمان و سلامت، کشور ما جزء سرآمدترین های جهان قرار گرفته است در حالی که تا پیش از آن به صورت مطلق به بیگانگان وابسته بود.
در سایر زمینه ها نیز در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد توسعه چشمگیری بوده ایم که از برخی از آنها در دوران پیشین، حتی نشانی وجود نداشت و بقیه نیز در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی از رشد نجومی برخوردار شده اند که به نمونه ای از این آمارها اشاره می کنیم:
در نانوفناوری ، زیست فناوری ، فناوری اطلاعات ، فناوری هوا – فضا و فناوری هسته ای که از علوم استراتژیک به شمار می روند جایگاه نسبتاً شایسته ای یافته ایم، امروز در فناوری هسته ای که از مهمترین بخش های صنعت دنیای امروز است – و ایران دیروز از آن محروم بود – با همت و تلاش جوانان – آن هم با متوسط سنی 27 سال – همه مراحل چرخه سوخت هسته ای را داراییم، در عرصه فناوری هوا – فضا که در دوران پهلوی از هیچ توانمندی برخوردار نبودیم پس از انقلاب اسلامی ، علاوه بر ساخت و طراحی ماهواره دانشمندان کشور موفق به طراحی و ساخت کاوشگر ملی ، پرتابگر ماهواره و کپسول زیستی برای اعزام موجود زنده به فضا شده اند، شایان ذکر است ایران دوازدهمین کشور دنیاست که دارای فناوری ساخت ماهواره است.
از طرفی دیگر جمهوری اسلامی ایران علیرغم وارد کننده بودن در زمینه کشاورزی در ابتدای انقلاب ، هم اکنون به 49 کشور دنیا محصول صادر می کند .
– 90 % نیاز به محصولات کشاورزی و دامی در داخل کشور تولید می گردد به طوری که خود کفایی نسبی در تولید گندم علیرغم شرایط آب و هوایی کشور محقق شده است .
افزون بر این می توان به موارد دیگری از پیشرفت های علمی و صنعتی اشاره نمود که عبارتند از ساخت و پرتاب موفق ماهواره های امید و سفیر ، دانش سلول های بنیادی ، روش های درمان نازایی ، روش کنترل ایدز ، پیشرفت شگرف در ارتباطات با سیم وبی سیم (موبایل) ، معالجه مصدومان شیمیایی و نخاعی ، همانند سازی ، ساخت داروهای بسیار پیچیده ، جراحی های مدرن ، روباتیک ، المپیاد های علمی ، تولید سوخت هسته ای ، لیزر ، نانو ، سلاح های پیشرفته ، تولید ناو های جنگی ، موشک های بالستیک وکروز ، بهبود وضعیت بهداشتی ، پیشرفت عمده در صنایع خورو سازی و … .
البته علاوه بر پیشرفت های مذکور که عمدتاً در زمینه های علمی، فناوری، سلامت و صنعت بود، در سایر حوزه ها نیز انقلاب اسلامی دستاوردهای عظیم و قابل توجهی داشته است که تنها اشاره به آن می کنیم از جمله در سیاست داخلی که اوج دستاوردهای انقلاب، سرنگونی نظام استبدادی 2500 ساله شاهنشاهی و دخالت دادن مردم در تعیین سرنوشت خویش از طریق ایجاد یک نظام مردمسالار دینی بود تا جایی که می توان گفت تقریبا همه مسئولان نظام به صورت مستقیم یا غیر مستقیم منتخبان مردم هستند و در واقع این مردم هستند که کشور خود را اداره می کنند، در سیاست خارجی نیز کشور ما که در روزگاران گذشته، تابعی از سیاست قدرتهای بیگانه و سلطه گر بوده و حافظ منافع آنها محسوب می شد، امروزه به جایی رسیده است که تبدیل به یک قدرت بین المللی شده و حتی کار را به جایی رسانده است که ابرقدرتی همچون آمریکا و سایر دولت های غربی را یکی یکی از حوزه های نفوذشان در منطقه عقب می راند، چنانکه امروزه در عراق، سوریه، لبنان و یمن شاهد چنین وضعیتی هستیم و معادلات بین المللی به ویژه در حوزه مسائل منطقه ای جز با حضور و دخالت جمهوری اسلامی ایران امکان حل و فصل ندارد و این مساله با در نظر گرفتن جایگاه پادویی ایران برای غرب در دوران ستمشاهی بسیار حائز اهمیت است[22].
در پایان نکته مهمی که نباید از آن غفلت کرد این است که ارائه این آمار و ارقام از پیشرفت ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی به معنای آن نیست که کشور ما در حالت ایده آل خود قرار داشته و ما فاقد هر گونه مشکلی هستیم، چنانکه رهبران انقلاب نیز هرگز چنین ادعایی را مطرح نکرده و بارها خلاف آن را با صدای رسا اعلام کرده اند، از جمله مقام معظم رهبری در همین زمینه فرمودند: « ما هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و کجروی و تباهی و ظلم و انحطاط را ریشهکن سازد فاصله زیادی داریم این فاصله باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود[23].» بلکه مقصود این است که جمهوری اسلامی ایران در مسیری قرار گرفته است که به دنبال رفع مشکلات و عقب ماندگی های تاریخی ملت ایران در دوران رژیم ستمشاهی بوده و در این مسیر نیز علیرغم موانع فراوانی که پیش رویش بوده است پیشرفت های خوبی داشته است، هر چند تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی در پیش دارد، در واقع نظام جمهوری اسلامی ایران در دوران جدیدی که با پیروزی انقلاب اسلامی آن را برای ملت ایران آغاز کرده است در پی آن است که الگویی جدید از تمدن سازی را به جامعه بشریت ارائه دهد که در آن برخلاف الگوهای منحط و پوسیده ای که باعث شده است تا اکثریت کشورهای دنیا به نام پیشرفت در مسیر سرگردانی و سقوط قرار گیرند، پیشرفت همه جانبه و نه صرفاً پیشرفت مادی مد نظر قرار گیرد که الگو سازی این تمدن تحت عنوان الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت در حال انجام است . از طرفی دیگر در فرایند ساخت تمدن ها ، سه دهه و چهار دهه مدت زمان کوتاهی هستند (کما اینکه تمدن فعلی غرب محصول نزدیک به 500 سال تجربه است و با این حال نتوانسته است همه مشکلات و معضلات را حل و فصل نماید)، از طرف دیگر ما در شرایط گسست از تمدن منحط و پوسیده ای هستیم که در دوران سیاه پهلوی ساختارهای کشور بر اساس آن ها شکل گرفته بود و در مقابل در حال پیوست به تمدنی هستیم که بار دیگر با الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت در حال ظهور و بروز است تا کشور و نظام اسلامی را به سر منزل مقصود برساند ، به همین دلیل برای رسیدن به نقطه ایده آل و مطلوب باید صبر پیشه نمود، هر چند تا پیش از رسیدن به این نقطه ایده آل و آرمانی نیز دست اندرکاران امور در تلاشند تا علیرغم تمامی مشکلات و موانعی که در داخل و خارج بر سر راه پیشرفت و ترقی واقعی ملت ایران به وجود می آید، چهره ای قابل قبول از یک کشور اسلامی و انقلابی ارائه دهند، البته به دلیل حاکمیت نظام مردمسالاری دینی در کشور، در این مسیر مردم نقش مهم و اساسی را ایفا می کنند که این نقش، خود را به چند طریق نشان می دهد از جمله در انتخاب درست مسئولان و نیز نظارت بر عملکرد آنها و مطالبه گری برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی مردم ایران همچون مطالبه عدالت و رفع فقر و محرومیت و همت مضاعف برای رشد و پیشرفت ایران اسلامی.
پینوشتها:
[1] علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، نشر سمت، ص 151.
[2] محمدرضا سوداگر، رشد روابط سرمایه داری در ایران، مرحله گسترش، تهران، اندیشه شعله، 1369، ص 550، نقل از تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، همان.
[3] روزنامه اطلاعات، 18 مهرماه 1340، ص3.
[4] رک: گزارش سایت مشرق از کشورهای رکورد دار سرطان در ایران، mshrgh.ir/756606 .
[5] رک: مقاله جنگ با فساد؟ خیلی هم نه؛ جناب رئیس (گاردین لندن). یکشنبه 9 جولای 2000، https://www.theguardian.com/business/2000/jul/09/columnists.guardiancolumnists .
[6] تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، حسین علایی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نقل از سایت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس.
[7]. رک: شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی، شانا، www.yon.ir/tN8FX
[8]. همان.
[9] همان.
[10] دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران از دیروز تا امروز، خبرگزاری فارس، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921113001259
[11]. کارخانه های تولید خودرو در ایران پیش از انقلاب/ بررسی تولید خودرو در ایران و تفاوت آن با کره جنوبی، محمد هیراد حاتمی، خبرآنلاین، http://www.khabaronline.ir/detail/297689/Economy/industry
[12]. همان.
[13] . به عنوان مثال رک: اقتصاد نیوز، http://www.eghtesadnews.com/fa/tiny/news-162673
[14] .نقل از معاون نهضت سواد آموزی، خبرگزاری تسنیم، http://tn.ai/950764
[15] . نقل از رئیس سازمان نهضت سواد آموزی، ایسنا، https://www.isna.ir/news/95122415945/
[16] . مصاحبه مهدی نوید ادهم دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش با خبرگزاری فارس، http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13941121000783
[17]. همان.
[18]. مصاحبه رسول ملکفر مشاور وزیر و مدیر کل حوزه وزارتی وزارت علوم با خبرگزاری فارس، http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900724001107
[19] . مصاحبه دکتر محمدجواد دهقانی سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) با خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)، http://www.irna.ir/fa/News/82421790
[20]. وضعیت بهداشت، درمان و سلامت مردم در حکومت پهلوی و بعد از انقلاب اسلامی در یک نگاه، خبرگزاری سلامت ایرانیان(سینا)، http://sinanews.ir/detail/News/424312/2018 و نیز رک: پیشرفت های پزشکی پس از انقلاب، گزارش رئیس دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، خبرگزاری ایرنا، http://www.irna.ir/fa/News/81487498
[21]. پیشرفت های پزشکی پس از انقلاب، همان.
[22] رک: منوچهر محمدی، دستاوردهای کلان انقلاب اسلامی در سطوح ملی، منطقه ای، جهانی و تاریخی، قم، نشر معارف.
[23] حدیث ولایت، ج4، ص252و253.
منبع : سید روح الله لطیفی ـ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات ـ حوزه علمیه قم ,