خانه » همه » مذهبی » کارگزاران حکومت امام علی ع

دانلود کتاب های امتحان شده

کارگزاران حکومت امام علی ع


پاسخ کوتاه :
امام علی در باره انتخاب کارگزاران حکومت ویژگی هایی را معرفی می کند .
معیارهای حضرت در انتخاب کارگزاران
هر جامعه ای برای اینکه بتواند روی سعادت ببیند و امور آن اصلاح گردد باید از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرد. همه حکومت ها برای پیشبرد جامعه خود به سمت تعالی و پیشرفت می کوشند تا از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرند، اما هیچ کس مانند امام علی (ع) این قدر نسبت به امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نمی دهد. این واقعیت را می توان از نامه ها و خطبه های گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و دینی جستجو کرد. فرمان ها و دستوراتی که از جامعیت فوق العاده بی نظیر برخوردار بود، در تمامی نامه ها و عهدنامه های حضرت به کارگزاران ملاحظه می شود، همچنین مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت از مواردی بود که به آن توجه می شد.
اما پس از نصب کارگزاران برخی از آنها به دلایل مختلف با امام همراهی نکردند و یا شرایط زمان و مکان برای انتخاب کارگزاران مناسب برای حضرت فراهم نبود .
عزل و نصب برخی از کارگزاران به جبر زمانه و یا اصرار اصحاب یا پافشاری مردم در پذیرش کارگزار و تحمیل بر امام بود. موانع و محدویت های بسیاری برای امام علی وجود داشت .
توضیح بیشتر :
با اینکه امام علی وزیر و مشاورو همراه پیامبر بود اما پس از پیامبر کارگزار خلفا نبود و هیچ منصب رسمی کارگزاری در دوران خلفا نداشت جز مشاوره به صورت غیر رسمی .
وقتی حضرت به خلافت رسید ملاک ها و معیارهایی را برای کارگزاران حکومت پیشنهاد کرد که با ملاک ها و معیارهای زمان خلفا تفاوت داشت .
ملاک ها و معیار های انتخاب کارگزاران حکومت از نظر امام علی ع
هر جامعه ای برای اینکه بتواند روی سعادت ببیند و امور آن اصلاح گردد باید از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرد. همه حکومت ها برای پیشبرد جامعه خود به سمت تعالی و پیشرفت می کوشند تا از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرند، اما هیچ کس مانند امام علی (ع) این قدر نسبت به امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نمی دهد. این واقعیت را می توان از نامه ها و خطبه های گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و دینی جستجو کرد. فرمان ها و دستوراتی که از جامعیت فوق العاده بی نظیر برخوردار بود، در تمامی نامه ها و عهدنامه های حضرت به کارگزاران ملاحظه می شود، همچنین مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت از مواردی بود که به آن توجه می شد.
علی (ع) هیچ گاه در عزل و نصب کارگزاران خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مد نظر قرار نمی داد و روش سیاستمداران دنیاپرست را که تنها در راستای تمامی حکومت خود عمل می کردند نداشت، بلکه تنها به رضای خدا می اندیشید و مصلحت مردم را در نظر داشت. در اندیشه سیاسی امیر مؤمنان علی (ع) هیچ خطری برای جامعه اسلامی، بیشتر از خطر بر سرکار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست. او بیم داشت که افراد ناصالح و نالایق زمام امور مملکت را به دست بگیرند و جامعه را به سمت تباهی و سقوط بکشانند. به همین جهت هنگام گماردن مالک اشتر به حکومت مصر در نامه به مصریان، چنین هشدار داده است:
«لکنّنی آسی أن یلی أمر هذه الأمّة سفهاؤها و فجّاؤها و فجّارها فیتّخنو امال اللّه دولا و عباده خولا و الصّالحین حربا و الفاسقین حزبا؛ (دشتی، 1379: نامه 62) من بیم دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست گیرند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند. »
حضرت همیشه مردم را به مسئله کارگزاران توجه می دادند و می فرمودند که: «بی گمان مردم هلاک شدند آنگاه که پیشوایان هدایت و پیشوایان کفر را یکسان شمردند و گفتند: هرکه به جای پیامبر نشست چه نیکوکار باشد چه بدکار، اطاعت او واجب است. پس سبب هلاک شدند. خدای سبحان فرموده است: «پس آیا مسلمانان را همچون بدکاران قرار خواهیم داد، شما را چه شده است، چگونه داوری می کنید؟» (مجلسی، 1403: ج 69، 82)
بنابراین جا دارد در اینجا به بررسی معیارهای حضرت در انتخاب کارگزاران حکومتی بپردازیم:
1-سابقه در اسلام؛
یکی از مزایای کارگزار حکومتی شایسته، پیشگامی او در اسلام و نهضت اسلامی است. این پیشگامی در اسلام را، قرآن کریم ستوده است: «و السابقون السابقون اولئک المقربون. »امام علی (ع) با توجه به منطق قرآن کریم به مالک اشتر می فرمایند: «و توخّ منهم أهل التّجربة و الحیاء من أهل البیوتات الصّالحة و القدم فی الإسلام المتقدّم؛ کارگزاران شایسته را در میان گروهی بجوی که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندان های صالح، آنها که در اسلام سابقه ای دیرین دارند. »(دشتی، 1379: نامه 53)
2-ملاحظه سوابق خانوادگی؛
این مسئله نیز از دید امیر مؤمنان (ع) پنهان نمانده است و بارها مسئلۀ صلاحیت خانوادگی کارگزاران را به مالک گوشزد کرده است و از وی خواسته که در انتخاب قضات و وزرای خود به خانواده های آنان نیز توجه کند. مولا علی (ع) در دو نامه به مالک اشتر در خصوص گزینش کارگزاران و فرماندهان نظامی فرموده است: «ثمّ الصق بنوی الأحساب و أهل البیوتات الصّالحة و السّوابق الحسنة؛ پس، از سپاهان خود کسی را بگمارد که دارای گوهری نیک و خاندان پارسا و صالح و سابقه نیک هستند. »(همان، نامه: 53)
3-حیاء و عفت؛
ایشان در این زمینه می فرمایند: «و من قلّ حیاؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النّار» «هرکس حیایش، کم باشد، پارسایی و ورع او کم می شود و هرکس پارسایی اش، کم باشد، قلبش می میرد و هرکس قلبش بمیرد، وارد آتش دورخ می شود. »(همان، حکمت: 349)
4-پایبندی به اخلاق و مبانی دینی؛
حضرت علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر به این نکته اشاره می کند که همکار شایسته و برگزیده کسی است که در کارهایی که خدا آن را برای بندگان خود ناشایست می داند تو را یاری ندهد، برعکس، او تو را به اخلاق دینی، متوجه سازد. «ثم لیکن آثرهم عندک أقولهم بمرّ الحقّ لک و أقلّهم مساعدة فیما یکون منک ممّا کره اللّه لأولیائه؛ (همان، نامه: 53) اما برگزیده ترین همکارانت، باید کسی باشد که در کارهایی که خدا برای اولیایش دوست ندارد و تو از روی هوسرانی به آن دست زده ای کمتر یاریت دهد. »
5-توجه داشتن به ضوابط؛
امام علی (ع) دربارۀ رعایت ضوابط، برای گزینش کارمندان می فرمایند: «ثمّ انظر فی أمور عمّالک فاستعملهم اختبارا و لاتولّهم محاباة و أثرة فإنّهما جماع من شعب الجور و الخیانة؛ (همان، نامه: 53) ای مالک، در کارهای کارمندانت دقت کن، آنها را با امتحان و آزمایش به کار بگمار و از روی بخشش، به دلخواه و استبداد نباشد. زیرا استبداد و تسلیم تمایلات شدن، کانونی از شعبه های جور و خیانت است. »
6-داشتن تجربه؛
امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر در خصوص انتخاب افراد باتجربه و کاردان می فرمایند: «و توخّ منهم أهل التّجربة؛ از اهل تجربه برای امر کارگزاری برگزین. » (همان، نامه: 53)
معیار حضرت در اعطای مسئولیت ها این بود که: «ولایت و کارگزاری حکومت اسلامی جز به افراد متدین و امین واگذار نمی شود. » (ری شهری، 1421: ج 4، 151)
7-تقوا و تعهد؛
امام دراین باره به مالک اشتر به عنوان سنبل حکومت و والی دینی می فرمایند: «أمره بتقوی اللّه؛ افرادی باتقوا و متعهد به کار را انتخاب نما. »(دشتی، 1379: نامه 53 )
8-آشنایی با کار؛
امام دراین باره می فرمایند: «افرادی متدین، با دانش و تدبیر را برای کار، انتخاب نما» انتخاب افراد ناشی، باعث اختلال در مدیریت و موجب تباهی می شود. «ناتوانی کارگزار، آسیب به مدیریت می رساند. »
9-حضور در بین مردم؛
امام علی (ع) می فرمایند: «فلا تطوّلنّ احتجابک عن رعیّتک فإنّ احتجاب الولاة عن الرّعیّة شعبة من الضیق و قلّة علم بالأمور الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر و یعظم الصّغیر؛ پنهان شدن خویش را از مردم، طولانی مکن، زیرا پنهانی مدیریت از مردم، افزون بر این که نشان تنگخویی است، سبب می شود که اشراف به کار نداشته باشند. آنگاه کار کوچک را بزرگ جلوه دهند و کار مهم را کم اهمیت انگارند. »(دشتی، 1379: نامه 53)
10-داشتن صداقت در رفتار و گفتار؛
امام علی (ع) در سیاستمداری خویش، فریب و نیرنگ را به کار نمی برد، زیرا صداقت و راستی است که سلامتی مدیریت را ضمانت می نماید. «و اللّه ما معاویة بأدهی منّی و لکنّه یغدر و یفجر و لو لا کراهیة الغدر لکنت مِن أدهی النّاس»(همان، خ: 200) «معاویه هرگز از من سیاستمدارتر نیست، وی فریبکار و جنایتکار است، اگر نیرنگ و فریب ناپسند نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم».
11-نظم پذیر بودن؛
امام متقیان، تأکید فراوان بر نظم دارند و می فرمایند: «هر کاری را در هنگام خودش انجام دهید. » «و أمض لکلّ یومٍ عملَه فإنّ لِکلّ یومٍ ما فیه» «کار هر روز را که برای آن زمان نهاده شده است، همان روز انجام ده. »
12-منضبط و قانونمند بودن؛
فردی که متمایل به سازشکاری باشد، حق را اجرا نخواهد کرد و در نتیجه تلاش وی، خارج از مدار حق، شکل می گیرد. «لا یقیم أمر اللّه سبحانه إلاّ من لا یصانع و لا یضارع و لا یتّبع المطامع» (دشتی، 1379: حکمت 110)
«فرمان خدا را برپا ندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند. » در اولین روز بیعت با وی به عموم مردم فرمودند: «و اعلموا أنی إن أجبتُکم رکبت بکم ما أعلم و لم أصغ إلی قول القائل و عتب العاتب» «آگاه باشید اگر من مدیریت شما را به عهده گرفتم، آنچه را که خود صلاح می دانم انجام می دهم و توصیه های کسی را هم نخواهم شنید و از ناراحتی و تندی کسی هم، هراس نخواهم نمود. »(همان، خ: 92 ) «أولئک أخفّ علیک مئونة و أحسن لک معونة و أحنی علیک عطفا»(همان، نامه: 53 )«هزینه این گونه از افراد بر تو سبکتر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. »
13-حق مدار بودن؛
امام همام در معرفی بهترین کارگزار می فرمایند: «ثمّ لیکن آثرهم عندک أقولهم بمرّ الحقّ لک» «بهترین کارگزار آن است که از گفتن سخن حق، گرچه تلخ باشد، دریغ ننماید. » (همان، نامه: 53)
14-داشتن حسن سابقه و شهرت؛
ایشان به مالک اشتر توصیه می کنند: «شرّ وزرائک من کان للأشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فی الآثام فلا یکوننّ لک بطانة فإنّهم أعوان الأثمة و إخوان الظّلمة و أنت واجد منهم خیر الخلف ممّن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و أوزارهم ممّن لم یعاون ظالما علی ظلمه و لا آثما علی إثمه أولئک أخفّ علیک مئونة و أحسن لک معونة»(همان، نامه: 53) «بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و آنکه در گناهان آنان شرکت نموده است. پس مبادا چنین کسانی محرم تو باشند که آنان یاوران گنهکارانند و ستمکاران را کمک کار و تو جانشینی بهتر از ایشان خواهی یافت که در کارائی، نفوذ و تأثیرگذاری چون آنان بود و گناهان و کردار بد آنان را بر عهده ندارد. آنکه ستمکاران را در ستم یار نبوده و در گناهش مددکار نبوده، بار اینها بر تو سبک تر است و یاری ایشان بیشتر. »
برخی از کار گزاران حضرت
حضرت در دورانی زندگی و حکومت می کند که به تعبیر خود حضرت که در نهج البلاغه در خطبه 233آمده است : بدانید شما در زمانی هستید که گوینده حق اندک , زبان از راستگویی عاجز , حق طلبان بی ارزش و مردم گرفتار گناه و به سازشکاری همداستانند . جوانان بد اخلاق , پیران گناهکار , عالمان دو رو و نزدیکان سود جو هستند . نه خردسالان بزرگان را احترام می کنند و نه توانگران دست مستمندان را می گیرند .
و لذا کسانى که قابلیت فرماندهى و شایستگى مشاورت داشتند ، اندک بودند . عزل و نصب برخی از کارگزاران به جبر زمانه و یا اصرار اصحاب یا پافشاری مردم در پذیرش کارگزار و تحمیل بر امام بود .
برخی از کارگزاران آن حضرت اینها هستند:
1 – ابو قتاده . 2- قثم بن عباس .3- تمیم بن عمرو . 4- سهل بن حنیف . 5- تمام بن عباس . 6- ابو ایوب انصاری . 7- حارث بن ربیع . 8- ابوموسی اشعری . 9- قرظه بن کعب انصاری . 10- عقبه بن عمرو انصاری . 11- هانی بن هوده . 12- حبیب بن منتجب . 13- عبد الله بن عباس . 14- عبید الله بن عباس . 15- عبد الله بن خباب بن ارت . 16- حذیفه بن یمان . 17- سعد بن مسعود ثقفی . 18- کمیل بن زیاد نخعی . .19- مالک اشتر نخعی . 21- سلیمان بن صرد خزاعی . 22- منذر بن جارود . 23- زیاد بن ابیه .24- مخنف بن سلیم . 25- ربیع بن خثیم کوفی . 26- جعده بن هبیره . 27- اشعث بن قیس . 28- قیس بن سعد بن عباده انصاری . 29- جریر بن عبد الله بجلی . 30- محمد بن ابی حذیفه . 31- محمد بن ابی بکر پسر خلیفه اول . 32- عثمان بن حنیف انصاری . 33- ابو الاسود دئلی . و….
کارگزاران امام على علیه السلام را در چند دسته مى توان طبقه بندى کرد :
۱ . افراد متدیّن ، مورد اعتماد ، مدیر ، مدبّر و داراى شخصیت اجتماعى ویژه اى که مى توان آنان را از یاران برجسته على علیه السلام و از پیشتازان آنها نامید .
اینان ، بازوان ستبر على علیه السلام در حکومت و مشاوران نیکْ خوى و مخلص آن بزرگوار بودند . مالک اشتر ، از این مجموعه است که ابتدا امام وى را بر حکومت «جزیره» (منطقه اى بین دجله و فرات که به لحاظ نزدیکى به شام ، از اهمیّت ویژه اى برخوردار بود) گماشت و سپس ، وى را راهى مصر کرد .
همچنین در این مجموعه ، عبد اللّه بن عبّاس است که فرماندار بصره بود و نیز قیس بن سعد بن عباده ، که ابتدا به مصر رفت و آن گاه به حکومت آذربایجان گماشته شد .
با نگاه تاریخى ، دراین میان ، مالک اشتر ، چهره منوّرى است که هیچ گونه پیرایه اى ندارد .
درباره ابن عبّاس ، شایعه چنگ اندازى وى بر بیت المال بصره ، قابل تأمّل است و درباره قیس بن سعد ، با همه بزرگى ، عزل وى از حکومت مصر ، قابل توجّه است .
۲ . افراد متدیّن ، متعهّد و معتمدى که به گونه اى ضعف مدیریت داشتند و در تدبیر امور ، از جایگاهى بلند برخوردار نبودند . اینان ، چهره هایى موجّه بودند ؛ امّا در کوران حوادث نتوانستند تصمیمى استوار بگیرند و به درستى از بحران ها نجات یابند .
محمّد بن ابى بکر ، با همه ارجمندى ، نتوانست مصر را آرام نگه دارد و پس از شورش هواداران معاویه ، توان دفاع را از دست داد .
ابو ایّوب انصارى ، با همه جلالت و عظمت ، از رویارویى با بُسر بن ارطات ، عاجز آمد و فرار کرد .
سهل بن حُنَیف ، پس از شورش فارس و سر برتافتن مردمان آن سامان از پرداخت مالیات ، نتوانست بر آنها چیره شود و از این رو ، برکنار شد . عبید اللّه بن عبّاس نیز از مقابل بُسر ، فرار کرد .عثمان بن حُنَیف ، در رویارویى با فریبگرى جَمَلیان ، میدان را از دست داد و شکست خورد و دستگیر شد .
کُمَیل بن زیاد ، در رویارویى با هجوم ها و غارتگرى هاى معاویه ، تاب نیاورد . از این رو ، آهنگ «مقابله به مِثْل» کرد و به غارت مناطق شام ، روى آورد که على علیه السلام او را سرزنش کرد .
۳ . کسانى که باورى استوار نداشتند و از ایمانى ریشه دار ، برخوردار نبودند ، گو این که سیاستمدارانى بودند اهل تدبیر با مدیریتى کارآمد . اینان ، از چنگ انداختن بر بیت المال و اسراف و تبذیر در آن ، باکى نداشتند . امام علیه السلام از چنین کارگزارانى شکایت داشت و خطاب به آنان مى فرمود :
لَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَکُم عَلى قَدَحٍ ، لأخَذَ عِلاقَتَهُ! اگر کاسه اى به یکى از شما بسپارم ، دسته اش را مى دزدد!
زیاد بن ابیه ، از این گونه کسان است . او به سبب تصرّف هاى ناروا در بیت المال ، اعتراض امام على علیه السلام را علیه خود برانگیخت و پس از شهادت امام علیه السلام به معاویه پیوست و از ارتکاب جنایت ، روى برنتافت .
مُنذِر بن جارود نیز بدان جهت که در بیت المال ، حیف و میلْ روا داشته بود ، مورد عتاب امام علیه السلام قرار گرفت .
نُعمان بن عَجْلان ، پس از بذل و بخشش بیت المال به افراد قبیله اش و تصرّفات ناروا به نفع خود ، عتاب على علیه السلام را برانگیخت . آن گاه فرار کرد و به معاویه پیوست . یزید بن حجیَّه و مَصْقَلة بن هُبَیره و قَعْقاع بن شور نیز چنین کردند .
طلحه و زبیر در دوران حکومت حضرت
-این طلحه و زبیر بودند که با حضرت علی علیه السلام نساختند. آنان جز به آنچه داشتند راضی نبودند . آنان از زمان خلیفه دوم به بعد و بخصوص در زمان عثمان بن عفان به ثروت های بسیار زیادی دست یافتند و حضرت علی ع همان اول اعلام کرد که هرکس ثروت باطلی به دست آورده باید به بیت المال برگرداند . آنان نمی توانستند زیر بار این نوع حکومت بروند و حضرت علی ع هم نمی توانست زیر بار آن حکومتی که آنان می خواستند برود .
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، (در یک مجلد)، چاپ دوم، تهران: بی نا، 1392 ه.ق؛
– نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1379، خطبه 40.
– تاریخ خلفاء؛ جعفریان ؛ ص 39چاپ دوم موسسه نشر الهادی .2
– – سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیر المومنین علیه السلام ؛ علی اکبر ذاکری ج 1؛ ج 2وج3.
– -محمدی ری شهری، محمد(1421). موسوعة الامام علی بن ابی طالب، قم: دار الحدیث.
– -معادیخواه، عبد المجید(1374). خورشید بی غروب نهج البلاغه، تهران: نشر ذره.

درباره admin

دانلود کتاب های امتحان شده

کارگزاران حکومت امام علی ع


پاسخ کوتاه :
امام علی در باره انتخاب کارگزاران حکومت ویژگی هایی را معرفی می کند .
معیارهای حضرت در انتخاب کارگزاران
هر جامعه ای برای اینکه بتواند روی سعادت ببیند و امور آن اصلاح گردد باید از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرد. همه حکومت ها برای پیشبرد جامعه خود به سمت تعالی و پیشرفت می کوشند تا از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرند، اما هیچ کس مانند امام علی (ع) این قدر نسبت به امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نمی دهد. این واقعیت را می توان از نامه ها و خطبه های گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و دینی جستجو کرد. فرمان ها و دستوراتی که از جامعیت فوق العاده بی نظیر برخوردار بود، در تمامی نامه ها و عهدنامه های حضرت به کارگزاران ملاحظه می شود، همچنین مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت از مواردی بود که به آن توجه می شد.
اما پس از نصب کارگزاران برخی از آنها به دلایل مختلف با امام همراهی نکردند و یا شرایط زمان و مکان برای انتخاب کارگزاران مناسب برای حضرت فراهم نبود .
عزل و نصب برخی از کارگزاران به جبر زمانه و یا اصرار اصحاب یا پافشاری مردم در پذیرش کارگزار و تحمیل بر امام بود. موانع و محدویت های بسیاری برای امام علی وجود داشت .
توضیح بیشتر :
با اینکه امام علی وزیر و مشاورو همراه پیامبر بود اما پس از پیامبر کارگزار خلفا نبود و هیچ منصب رسمی کارگزاری در دوران خلفا نداشت جز مشاوره به صورت غیر رسمی .
وقتی حضرت به خلافت رسید ملاک ها و معیارهایی را برای کارگزاران حکومت پیشنهاد کرد که با ملاک ها و معیارهای زمان خلفا تفاوت داشت .
ملاک ها و معیار های انتخاب کارگزاران حکومت از نظر امام علی ع
هر جامعه ای برای اینکه بتواند روی سعادت ببیند و امور آن اصلاح گردد باید از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرد. همه حکومت ها برای پیشبرد جامعه خود به سمت تعالی و پیشرفت می کوشند تا از کارگزاران لایق و متعهد بهره گیرند، اما هیچ کس مانند امام علی (ع) این قدر نسبت به امور کارگزاران خود حساسیت و دقت به خرج نمی دهد. این واقعیت را می توان از نامه ها و خطبه های گوناگون حضرت به کارگزاران و والیان حکومتی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و دینی جستجو کرد. فرمان ها و دستوراتی که از جامعیت فوق العاده بی نظیر برخوردار بود، در تمامی نامه ها و عهدنامه های حضرت به کارگزاران ملاحظه می شود، همچنین مسئله رعایت تقوا و ترس از خدا و توجه به آخرت از مواردی بود که به آن توجه می شد.
علی (ع) هیچ گاه در عزل و نصب کارگزاران خود، مسئله رفاقت و خویشاوندی را مد نظر قرار نمی داد و روش سیاستمداران دنیاپرست را که تنها در راستای تمامی حکومت خود عمل می کردند نداشت، بلکه تنها به رضای خدا می اندیشید و مصلحت مردم را در نظر داشت. در اندیشه سیاسی امیر مؤمنان علی (ع) هیچ خطری برای جامعه اسلامی، بیشتر از خطر بر سرکار آمدن افراد فاقد اهلیت و کم صلاحیت نیست. او بیم داشت که افراد ناصالح و نالایق زمام امور مملکت را به دست بگیرند و جامعه را به سمت تباهی و سقوط بکشانند. به همین جهت هنگام گماردن مالک اشتر به حکومت مصر در نامه به مصریان، چنین هشدار داده است:
«لکنّنی آسی أن یلی أمر هذه الأمّة سفهاؤها و فجّاؤها و فجّارها فیتّخنو امال اللّه دولا و عباده خولا و الصّالحین حربا و الفاسقین حزبا؛ (دشتی، 1379: نامه 62) من بیم دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست گیرند و مال خدا را دست به دست بگردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند. »
حضرت همیشه مردم را به مسئله کارگزاران توجه می دادند و می فرمودند که: «بی گمان مردم هلاک شدند آنگاه که پیشوایان هدایت و پیشوایان کفر را یکسان شمردند و گفتند: هرکه به جای پیامبر نشست چه نیکوکار باشد چه بدکار، اطاعت او واجب است. پس سبب هلاک شدند. خدای سبحان فرموده است: «پس آیا مسلمانان را همچون بدکاران قرار خواهیم داد، شما را چه شده است، چگونه داوری می کنید؟» (مجلسی، 1403: ج 69، 82)
بنابراین جا دارد در اینجا به بررسی معیارهای حضرت در انتخاب کارگزاران حکومتی بپردازیم:
1-سابقه در اسلام؛
یکی از مزایای کارگزار حکومتی شایسته، پیشگامی او در اسلام و نهضت اسلامی است. این پیشگامی در اسلام را، قرآن کریم ستوده است: «و السابقون السابقون اولئک المقربون. »امام علی (ع) با توجه به منطق قرآن کریم به مالک اشتر می فرمایند: «و توخّ منهم أهل التّجربة و الحیاء من أهل البیوتات الصّالحة و القدم فی الإسلام المتقدّم؛ کارگزاران شایسته را در میان گروهی بجوی که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندان های صالح، آنها که در اسلام سابقه ای دیرین دارند. »(دشتی، 1379: نامه 53)
2-ملاحظه سوابق خانوادگی؛
این مسئله نیز از دید امیر مؤمنان (ع) پنهان نمانده است و بارها مسئلۀ صلاحیت خانوادگی کارگزاران را به مالک گوشزد کرده است و از وی خواسته که در انتخاب قضات و وزرای خود به خانواده های آنان نیز توجه کند. مولا علی (ع) در دو نامه به مالک اشتر در خصوص گزینش کارگزاران و فرماندهان نظامی فرموده است: «ثمّ الصق بنوی الأحساب و أهل البیوتات الصّالحة و السّوابق الحسنة؛ پس، از سپاهان خود کسی را بگمارد که دارای گوهری نیک و خاندان پارسا و صالح و سابقه نیک هستند. »(همان، نامه: 53)
3-حیاء و عفت؛
ایشان در این زمینه می فرمایند: «و من قلّ حیاؤه قلّ ورعه و من قلّ ورعه مات قلبه و من مات قلبه دخل النّار» «هرکس حیایش، کم باشد، پارسایی و ورع او کم می شود و هرکس پارسایی اش، کم باشد، قلبش می میرد و هرکس قلبش بمیرد، وارد آتش دورخ می شود. »(همان، حکمت: 349)
4-پایبندی به اخلاق و مبانی دینی؛
حضرت علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر به این نکته اشاره می کند که همکار شایسته و برگزیده کسی است که در کارهایی که خدا آن را برای بندگان خود ناشایست می داند تو را یاری ندهد، برعکس، او تو را به اخلاق دینی، متوجه سازد. «ثم لیکن آثرهم عندک أقولهم بمرّ الحقّ لک و أقلّهم مساعدة فیما یکون منک ممّا کره اللّه لأولیائه؛ (همان، نامه: 53) اما برگزیده ترین همکارانت، باید کسی باشد که در کارهایی که خدا برای اولیایش دوست ندارد و تو از روی هوسرانی به آن دست زده ای کمتر یاریت دهد. »
5-توجه داشتن به ضوابط؛
امام علی (ع) دربارۀ رعایت ضوابط، برای گزینش کارمندان می فرمایند: «ثمّ انظر فی أمور عمّالک فاستعملهم اختبارا و لاتولّهم محاباة و أثرة فإنّهما جماع من شعب الجور و الخیانة؛ (همان، نامه: 53) ای مالک، در کارهای کارمندانت دقت کن، آنها را با امتحان و آزمایش به کار بگمار و از روی بخشش، به دلخواه و استبداد نباشد. زیرا استبداد و تسلیم تمایلات شدن، کانونی از شعبه های جور و خیانت است. »
6-داشتن تجربه؛
امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر در خصوص انتخاب افراد باتجربه و کاردان می فرمایند: «و توخّ منهم أهل التّجربة؛ از اهل تجربه برای امر کارگزاری برگزین. » (همان، نامه: 53)
معیار حضرت در اعطای مسئولیت ها این بود که: «ولایت و کارگزاری حکومت اسلامی جز به افراد متدین و امین واگذار نمی شود. » (ری شهری، 1421: ج 4، 151)
7-تقوا و تعهد؛
امام دراین باره به مالک اشتر به عنوان سنبل حکومت و والی دینی می فرمایند: «أمره بتقوی اللّه؛ افرادی باتقوا و متعهد به کار را انتخاب نما. »(دشتی، 1379: نامه 53 )
8-آشنایی با کار؛
امام دراین باره می فرمایند: «افرادی متدین، با دانش و تدبیر را برای کار، انتخاب نما» انتخاب افراد ناشی، باعث اختلال در مدیریت و موجب تباهی می شود. «ناتوانی کارگزار، آسیب به مدیریت می رساند. »
9-حضور در بین مردم؛
امام علی (ع) می فرمایند: «فلا تطوّلنّ احتجابک عن رعیّتک فإنّ احتجاب الولاة عن الرّعیّة شعبة من الضیق و قلّة علم بالأمور الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر و یعظم الصّغیر؛ پنهان شدن خویش را از مردم، طولانی مکن، زیرا پنهانی مدیریت از مردم، افزون بر این که نشان تنگخویی است، سبب می شود که اشراف به کار نداشته باشند. آنگاه کار کوچک را بزرگ جلوه دهند و کار مهم را کم اهمیت انگارند. »(دشتی، 1379: نامه 53)
10-داشتن صداقت در رفتار و گفتار؛
امام علی (ع) در سیاستمداری خویش، فریب و نیرنگ را به کار نمی برد، زیرا صداقت و راستی است که سلامتی مدیریت را ضمانت می نماید. «و اللّه ما معاویة بأدهی منّی و لکنّه یغدر و یفجر و لو لا کراهیة الغدر لکنت مِن أدهی النّاس»(همان، خ: 200) «معاویه هرگز از من سیاستمدارتر نیست، وی فریبکار و جنایتکار است، اگر نیرنگ و فریب ناپسند نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم».
11-نظم پذیر بودن؛
امام متقیان، تأکید فراوان بر نظم دارند و می فرمایند: «هر کاری را در هنگام خودش انجام دهید. » «و أمض لکلّ یومٍ عملَه فإنّ لِکلّ یومٍ ما فیه» «کار هر روز را که برای آن زمان نهاده شده است، همان روز انجام ده. »
12-منضبط و قانونمند بودن؛
فردی که متمایل به سازشکاری باشد، حق را اجرا نخواهد کرد و در نتیجه تلاش وی، خارج از مدار حق، شکل می گیرد. «لا یقیم أمر اللّه سبحانه إلاّ من لا یصانع و لا یضارع و لا یتّبع المطامع» (دشتی، 1379: حکمت 110)
«فرمان خدا را برپا ندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند. » در اولین روز بیعت با وی به عموم مردم فرمودند: «و اعلموا أنی إن أجبتُکم رکبت بکم ما أعلم و لم أصغ إلی قول القائل و عتب العاتب» «آگاه باشید اگر من مدیریت شما را به عهده گرفتم، آنچه را که خود صلاح می دانم انجام می دهم و توصیه های کسی را هم نخواهم شنید و از ناراحتی و تندی کسی هم، هراس نخواهم نمود. »(همان، خ: 92 ) «أولئک أخفّ علیک مئونة و أحسن لک معونة و أحنی علیک عطفا»(همان، نامه: 53 )«هزینه این گونه از افراد بر تو سبکتر و یاریشان بهتر و مهربانیشان بیشتر و دوستی آنان با غیر تو کمتر است. »
13-حق مدار بودن؛
امام همام در معرفی بهترین کارگزار می فرمایند: «ثمّ لیکن آثرهم عندک أقولهم بمرّ الحقّ لک» «بهترین کارگزار آن است که از گفتن سخن حق، گرچه تلخ باشد، دریغ ننماید. » (همان، نامه: 53)
14-داشتن حسن سابقه و شهرت؛
ایشان به مالک اشتر توصیه می کنند: «شرّ وزرائک من کان للأشرار قبلک وزیرا و من شرکهم فی الآثام فلا یکوننّ لک بطانة فإنّهم أعوان الأثمة و إخوان الظّلمة و أنت واجد منهم خیر الخلف ممّن له مثل آرائهم و نفاذهم و لیس علیه مثل آصارهم و أوزارهم ممّن لم یعاون ظالما علی ظلمه و لا آثما علی إثمه أولئک أخفّ علیک مئونة و أحسن لک معونة»(همان، نامه: 53) «بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو، وزیر بدکاران بوده و آنکه در گناهان آنان شرکت نموده است. پس مبادا چنین کسانی محرم تو باشند که آنان یاوران گنهکارانند و ستمکاران را کمک کار و تو جانشینی بهتر از ایشان خواهی یافت که در کارائی، نفوذ و تأثیرگذاری چون آنان بود و گناهان و کردار بد آنان را بر عهده ندارد. آنکه ستمکاران را در ستم یار نبوده و در گناهش مددکار نبوده، بار اینها بر تو سبک تر است و یاری ایشان بیشتر. »
برخی از کار گزاران حضرت
حضرت در دورانی زندگی و حکومت می کند که به تعبیر خود حضرت که در نهج البلاغه در خطبه 233آمده است : بدانید شما در زمانی هستید که گوینده حق اندک , زبان از راستگویی عاجز , حق طلبان بی ارزش و مردم گرفتار گناه و به سازشکاری همداستانند . جوانان بد اخلاق , پیران گناهکار , عالمان دو رو و نزدیکان سود جو هستند . نه خردسالان بزرگان را احترام می کنند و نه توانگران دست مستمندان را می گیرند .
و لذا کسانى که قابلیت فرماندهى و شایستگى مشاورت داشتند ، اندک بودند . عزل و نصب برخی از کارگزاران به جبر زمانه و یا اصرار اصحاب یا پافشاری مردم در پذیرش کارگزار و تحمیل بر امام بود .
برخی از کارگزاران آن حضرت اینها هستند:
1 – ابو قتاده . 2- قثم بن عباس .3- تمیم بن عمرو . 4- سهل بن حنیف . 5- تمام بن عباس . 6- ابو ایوب انصاری . 7- حارث بن ربیع . 8- ابوموسی اشعری . 9- قرظه بن کعب انصاری . 10- عقبه بن عمرو انصاری . 11- هانی بن هوده . 12- حبیب بن منتجب . 13- عبد الله بن عباس . 14- عبید الله بن عباس . 15- عبد الله بن خباب بن ارت . 16- حذیفه بن یمان . 17- سعد بن مسعود ثقفی . 18- کمیل بن زیاد نخعی . .19- مالک اشتر نخعی . 21- سلیمان بن صرد خزاعی . 22- منذر بن جارود . 23- زیاد بن ابیه .24- مخنف بن سلیم . 25- ربیع بن خثیم کوفی . 26- جعده بن هبیره . 27- اشعث بن قیس . 28- قیس بن سعد بن عباده انصاری . 29- جریر بن عبد الله بجلی . 30- محمد بن ابی حذیفه . 31- محمد بن ابی بکر پسر خلیفه اول . 32- عثمان بن حنیف انصاری . 33- ابو الاسود دئلی . و….
کارگزاران امام على علیه السلام را در چند دسته مى توان طبقه بندى کرد :
۱ . افراد متدیّن ، مورد اعتماد ، مدیر ، مدبّر و داراى شخصیت اجتماعى ویژه اى که مى توان آنان را از یاران برجسته على علیه السلام و از پیشتازان آنها نامید .
اینان ، بازوان ستبر على علیه السلام در حکومت و مشاوران نیکْ خوى و مخلص آن بزرگوار بودند . مالک اشتر ، از این مجموعه است که ابتدا امام وى را بر حکومت «جزیره» (منطقه اى بین دجله و فرات که به لحاظ نزدیکى به شام ، از اهمیّت ویژه اى برخوردار بود) گماشت و سپس ، وى را راهى مصر کرد .
همچنین در این مجموعه ، عبد اللّه بن عبّاس است که فرماندار بصره بود و نیز قیس بن سعد بن عباده ، که ابتدا به مصر رفت و آن گاه به حکومت آذربایجان گماشته شد .
با نگاه تاریخى ، دراین میان ، مالک اشتر ، چهره منوّرى است که هیچ گونه پیرایه اى ندارد .
درباره ابن عبّاس ، شایعه چنگ اندازى وى بر بیت المال بصره ، قابل تأمّل است و درباره قیس بن سعد ، با همه بزرگى ، عزل وى از حکومت مصر ، قابل توجّه است .
۲ . افراد متدیّن ، متعهّد و معتمدى که به گونه اى ضعف مدیریت داشتند و در تدبیر امور ، از جایگاهى بلند برخوردار نبودند . اینان ، چهره هایى موجّه بودند ؛ امّا در کوران حوادث نتوانستند تصمیمى استوار بگیرند و به درستى از بحران ها نجات یابند .
محمّد بن ابى بکر ، با همه ارجمندى ، نتوانست مصر را آرام نگه دارد و پس از شورش هواداران معاویه ، توان دفاع را از دست داد .
ابو ایّوب انصارى ، با همه جلالت و عظمت ، از رویارویى با بُسر بن ارطات ، عاجز آمد و فرار کرد .
سهل بن حُنَیف ، پس از شورش فارس و سر برتافتن مردمان آن سامان از پرداخت مالیات ، نتوانست بر آنها چیره شود و از این رو ، برکنار شد . عبید اللّه بن عبّاس نیز از مقابل بُسر ، فرار کرد .عثمان بن حُنَیف ، در رویارویى با فریبگرى جَمَلیان ، میدان را از دست داد و شکست خورد و دستگیر شد .
کُمَیل بن زیاد ، در رویارویى با هجوم ها و غارتگرى هاى معاویه ، تاب نیاورد . از این رو ، آهنگ «مقابله به مِثْل» کرد و به غارت مناطق شام ، روى آورد که على علیه السلام او را سرزنش کرد .
۳ . کسانى که باورى استوار نداشتند و از ایمانى ریشه دار ، برخوردار نبودند ، گو این که سیاستمدارانى بودند اهل تدبیر با مدیریتى کارآمد . اینان ، از چنگ انداختن بر بیت المال و اسراف و تبذیر در آن ، باکى نداشتند . امام علیه السلام از چنین کارگزارانى شکایت داشت و خطاب به آنان مى فرمود :
لَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَکُم عَلى قَدَحٍ ، لأخَذَ عِلاقَتَهُ! اگر کاسه اى به یکى از شما بسپارم ، دسته اش را مى دزدد!
زیاد بن ابیه ، از این گونه کسان است . او به سبب تصرّف هاى ناروا در بیت المال ، اعتراض امام على علیه السلام را علیه خود برانگیخت و پس از شهادت امام علیه السلام به معاویه پیوست و از ارتکاب جنایت ، روى برنتافت .
مُنذِر بن جارود نیز بدان جهت که در بیت المال ، حیف و میلْ روا داشته بود ، مورد عتاب امام علیه السلام قرار گرفت .
نُعمان بن عَجْلان ، پس از بذل و بخشش بیت المال به افراد قبیله اش و تصرّفات ناروا به نفع خود ، عتاب على علیه السلام را برانگیخت . آن گاه فرار کرد و به معاویه پیوست . یزید بن حجیَّه و مَصْقَلة بن هُبَیره و قَعْقاع بن شور نیز چنین کردند .
طلحه و زبیر در دوران حکومت حضرت
-این طلحه و زبیر بودند که با حضرت علی علیه السلام نساختند. آنان جز به آنچه داشتند راضی نبودند . آنان از زمان خلیفه دوم به بعد و بخصوص در زمان عثمان بن عفان به ثروت های بسیار زیادی دست یافتند و حضرت علی ع همان اول اعلام کرد که هرکس ثروت باطلی به دست آورده باید به بیت المال برگرداند . آنان نمی توانستند زیر بار این نوع حکومت بروند و حضرت علی ع هم نمی توانست زیر بار آن حکومتی که آنان می خواستند برود .
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، (در یک مجلد)، چاپ دوم، تهران: بی نا، 1392 ه.ق؛
– نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم: مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1379، خطبه 40.
– تاریخ خلفاء؛ جعفریان ؛ ص 39چاپ دوم موسسه نشر الهادی .2
– – سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیر المومنین علیه السلام ؛ علی اکبر ذاکری ج 1؛ ج 2وج3.
– -محمدی ری شهری، محمد(1421). موسوعة الامام علی بن ابی طالب، قم: دار الحدیث.
– -معادیخواه، عبد المجید(1374). خورشید بی غروب نهج البلاغه، تهران: نشر ذره.

درباره admin

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد

تازه ترین ها