کشف حقیقت-موارد تفکر-تحقیق و تفکر
۱۳۹۶/۰۶/۰۱
–
۷۶۷ بازدید
با عرض سلام و خدا قوتتفکر و فکری که مورد سفارش اهل بیت است چیست؟به چه موضوعی باید چگونه فکر کنیم؟هر وقت به موضوعی فکر می کنم احساس میکنم تفکراتم سطحی و بیخود است برای همین صرف نظر می کردم..میخواستم بدانم تفکر مورد نظر قران و خدا و اهل بیت چیست و چگونه اولوالالباب باشیم؟
انسان در مسیر زندگی حیران و سرگردان بر سر چند راهی انتخاب، ایستاده است و می داند که برای ادامه حیات، چاره ای جز گزینش راه صحیح ندارد.
شما کاملا آگاهید که همه راه ها به سعادت ختم نمی شود، پس راهی که انتخاب می کنید ممکن است آرامش بخش و سعادت آفرین یا خطرناک و شقاوت بار باشد.
در حالی که ما در ابتدای زندگی و فصل جوانی آگاهی عمیقی به حقیقت نداریم و دقیق نمی دانیم راه کدام است و چاه کدام !
البته کتاب خدا به ما آموخته تنها یک راه مستقیم وجود دارد که انسان را به کمال و سعادت می رساند؛ ما صراط های مستقیم نداریم، بقیه راه ها، راه نیستند، گمراهی اند.
و همچنین به ما یاد داده که صراط مستقیم، عبودیت خدا است، و ان اعبدوه هذا صراط مستقیم – و ما تا حدودی در این زمینه اطلاع داریم، اما این نوع اطلاع کافی نیست، شناخت اجمالی و گفته ها و شنیده ها، نیاز ما را به ایمان ثابت و یقینی و اراده قوی برای حرکت و اقدام عملی، تامین نمی کند.
انسان به گونه ای ساخته شده است که نمی تواند در راهی قدم بگذارد که حقیقت آن را نمی شناسد و به حقانیت و نتایج مثبت آن اطمینان ندارد.
اگر انسان به باطلی به عنوان حق گرایش یابد و در مسیر آن گام بردارد، زمانی از نیرنگ و فریبی که خورده بیدار می شود که دیگر فرصت عمر از دست رفته و مرگ او را در آغوش کشیده است.
خداوند در سوره انبیاء بر لزوم شناخت حق از باطل تاکید می کند؛ زیرا انسان بی شناخت و تشخیص حق از باطل نمی تواند در مسیر کمالی گام بردارد و ممکن است امری باطل خود را حق جلوه دهد و اسباب گمراهی و شقاوت ابدی انسان را فراهم آورد.
آیا جز خدای یکتا خدایانی برای خود گرفته اند ؟ بگو : برهان تان را بیاورید. این قرآن برای همراهان من مایه یادآوری است و کتاب های آسمانی گذشته نیز برای امّت های پیشین مایه یادآوری بوده است؛ همه آنها از یکتایی خدا یاد کرده و تنها او را شایسته پرستش دانسته اند، بلکه بیشتر کافران حق را نمی شناسند و به همین سبب از آن روی گردانند . (انبیاء، 24)
پس چاره ای جز این نیست که قسمتی از عمر خود را به تحقیق و شناخت حقیقت اختصاص دهیم.
این موضوع خیلی مهم است، شما باید عمیقا به این نکته توجه داشته باشید که کمال و سعادت انسان در دنیا و آخرت در گرو شناخت حقیقت است و هیچ راهی غیر از این وجود ندارد!
حقیقت کلید واژه اصلی زندگی شما است. حقیقت نقش اساسی در تکامل انسانی ما دارد. قفل وجود انسان با حقیقت باز می شود. انسانیت انسان با حقیقت شکوفا می شود.
برتری حضرت آدم (ع) و سجده ملائکه بر او به خاطر علم به حقیقت بود. خداوند تمام حقایق را به انسان آموخت – و علم آدم الاسماء کلها- و سپس فرمان داد تا فرشتگان بر او سجده کنند.
نیاز به حقیقت بزرگترین و ریشه ای ترین نیاز روحی و عقلی انسان است و هیچ چیزی جای آنرا پر نمی کند.
تاکید می کنم که رشد و شکوفایی تو از شناخت حقیقت آغاز می شود، بسیاری از مردم به این موضوع توجه ندارند اما باید بدانند این موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
در قرآن کریم آمده است: انما یخشی الله من عباده العلماء. تنها عالمان هستند که نسبت به خدا خشیت و عبودیت دارند و از این راه به کمال مطلوب انسانی می رسند.
می دانید روایت معروف پیامبر (ص) که فرمود: طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه. علم آموزی بر هر مرد و زن مسلمان واجب است، یعنی چه. این روایت در حقیقت می خواهد بگوید: جستجوی حقیقت بر تمام افراد انسانی واجب و ضروری است.
موضوع علم حقیقت است و تمام آنچه در آیات و روایات و کلمات بزرگان در فضیلت علم و دانش بیان شده است، به خاطر نقش مهمی است که شناخت حقیقت در تربیت و شکوفایی انسان دارد.
راه های رسیدن به علم و حقیقت
1- تحصیل:
یعنی نشستن پای درس استاد توحید و علوم توحیدی و فراگرفتن اطلاعات علمی از طریق شنیدن. استاد کسی است که حاصل وصولات علمی خود را به دانش پژوهان منتقل می کند.
2- مطالعه:
یعنی به گونه ای مطالب علمی را بخواند که حقیقت آن مطالب در دل و عقل او طلوع کند مانند خورشید که طلوع می کند و جهان را روشن می کند صحنه دل و قلب خواننده روشن شود. مطالعه از طریق خواندن انجام می شود.
مطالعه با دیدن و مرور کردن فرق دارد. گاهی انسان به غذا نگاه می کند و گاهی آن را می خورد و جذب بدنش می شود. شما گاهی کتابی را مرور می کنید و نگاه می کنید و گاهی با دقت مطالب آن را جذب روح خود می کنید. مطالعه جذب مطالب علمی به روح و عقل است.
3- تفکر:
یعنی خود انسان با جمع بندی و پردازش عقلانی اطلاعت علمی کسب شده سعی کند پاسخ سوال و مجهولی را که نمی داند، معلوم سازد. در تفکر سوال و مجهول وجود دارد و متفکر باید از طریق تفکر پاسخ آن سوال و حل آن مشکل بپردازد و مجهول خود را معلوم سازد.
4- تحقیق و پژوهش:
پژوهش زیر مجموعه تفکر است. منتهی عملیات صرفا عقلانی نیست. در پژوهش هم مسئله مطرح است و این کار برای حل آن مسئله صورت می گیرد.
در پژوهش سوال هایی که در زمینه های علمی بی پاسخ مانده مطرح و برای آن پاسخ یابی می شود.
درپژوهش پس از جمع آوری اطلاعات مربوط به آن موضوع به پردازش آنها از طریق ساختار بندی علمی می پردازند و ابعاد مختلف موضوع را تحلیل می کنند و به نتیجه مطلوب می رسند.
تفکردردرون انجام می شود اما در پژوهش امکانات بیرونی هم به محقق کمک می کند. مانند کتاب ها و فیش برداری ها و جمع آوری و ثبت اطلاعات بر روی کاغذ و ارایه آن به صورت یک مقاله یا کتاب.
5- یاد داشت:
یادداشت مربوط به حاصل مطالعه و تفکر شخصی است. شما یافته های خود را در جایی ثبت می کنید تا فراموش نشود.
6- پرسش:
پرسش هم نقس زیادی در فراگیری علم دارد. انسان کنجکار است و می خواهد حقیقت را بداند و باید با پرسشگری که یک عبادت است. برای رسیدن به حقیقت تلاش کند.
تحقیق و تفکر در چه چیزی؟
همانطور که می دانید هر فکری عبادت محسوب نمی شود؛ بلکه تنها اندیشه ای که انسان را به قرب الهی برساند و موجبات سعادت او را فراهم کند، عبادت است.
مهمترین حوزه تفکر توحید است. علمی که از این راه بدست می آید بسیار حقیقی است زیرا توحید نظری حقیقت عالم است و توحید عملی حقیقت دین است و این دو روی هم حکمت است.
حوزه اصلی تفکر در پاسخ یابی به سوالات فطری و اساسی زندگی انسان است. این نوع تفکر آگاه کننده و بیدار کننده است.
با تفکر صحیح است که انسان از خواب غفلت بیدار می شود و تفکر صحیح است که سعادت انسان را تضمین می کند. امیرالمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «نبه بالتفکر قلبک؛ دل خود را با اندیشه، آگاه نما» (نقل از کتاب شریف چهل حدیث امام خمینی، رضوان الله تعالی علیه، ص 189)
تفکر، دارای درجات ومراتبی است که به بیان مهمترین آنها می پردازیم:
1- تفکر توحیدی یعنی تفکر در ذات و صفات خداوند و نحوه تاثیر گذاری خداوند بر هستی و انسان. توحید ذا و صفات و به خصوص توحید افعالی .
2- تفکر در عظمت وجودی و ظهوری انسان و کمال انسان و انسانیت و معیارهای آن و رابطه انسان با خدا و راه کمال انسان و خودشناسی و انسانی شناسی و هویت انسانی و جایگاه انسان در آفرینش و خلیفه اللهی و ولایت انسان وهدف زندگی انسان وهدف خلقت انسان و مانند آن . در خودگران بودن و اختیار انسان.
3- تفکر در نحوه قرب انسان به خداوند و حقیقت پرستش و انواع پرستش و آثار پرستش در انسان و خودسازی توحیدی و مقایسه آن با شرک و پرستش غیر خدا
4- تفکر در معاد و قیامت و نحوه ظهور توحید و شرک در قیامت و اتفاقاتی که برای انسان بعد از مرگ می افتد و عالم برزخ و بقای روح و تولد ثانی و زندگی پس از مرگ.
5- تفکر در فلسفه دین و بعثت انبیاء و دستگاه هدایتی خداوند و نقشه راه خدا و صراط مستقیم عبودیت و امکاناتی که خداوند برای کمال در اختیا رانسان قرارداده است.
6- تفکر در حق و اسماء و صفات خالق هستی:
به فرموده امام خمینی این نوع از تفکر، افضل مراتب فکر و بالاترین مرتبه علوم است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «افضل العبادة ادمان التفکر فی الله و فی قدرته؛ پیوسته اندیشیدن در باره خداوند و توانایی او برترین پرستش است.» (همان، ص 191)
7- تفکر در مخلوقات خداوند:
از دیگر درجات و مراتب تفکر، اندیشیدن در مصنوعات الهی و پی بردن به عظمت خدا است. تفکر در عظمت آسمان ها، عجایب کوهها، تنوع در گیاهان، اصناف حیوانات، عجایب دریاها، عظمت خورشید و ماه و ارتباط بین این دو، آمدن شب و روز و فصول مختلف و نظم در خلقت، ابر و باد و باران و برف و… همگی موجبات حیرت اهل فکر را فراهم می آورد و باعث خضوع و تواضع نسبت به خالق هستی می گردد.
امام خمینی در بیانی زیبا و تکان دهنده می فرمایند: «این همه صنعت منظم، که عقول بشر از فهم کلیات آن عاجز است، بیربط و خود به خود پیدا نشده. کور باد چشم دلی که حق را نبیند و جمال جمیل او را در این موجودات مشاهده نکند. نابود باد کسی که با اینهمه آیات و آثار باز در شک و تردید باشد.» (همان، ص 197)
«کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون؛ اینچنین خدا آیاتش را برای شما روشن می گرداند، باشد که در کار (دنیا و آخرت) بیندیشید.» ( سوره بقره، 219)
بسیاری از افراد بشر نمی توانند از تفکر خالق هستی به مخلوقات پی ببرند و قدرت اندیشیدن در صفات و کمالات الهی را ندارند (مورد اول که ذکر شد) اما تفکر در باره مخلوقات خداوند، از عهده همه انسان ها بر می آید و هر کس در هر رتبه ای می تواند در خصوص جهان خلقت بیاندیشد و به خالق آن پی ببرد. در این زمینه کتاب توحید مفضل بسیار کارگشا است.
8- تفکر در اعمال و رفتار خود و محاسبه نفس:
مرحوم ملا احمد نراقی (رحمةالله علیه) در باب کیفیت تفکر در اعمال و رفتار خود می فرمایند: «آدمی در هر شبانه روزی ساعتی به تفکر کار خود بیفتد و اخلاق باطنیه و اعمال ظاهریه خود را تفحص کند و احوال دل و جوارح خود را تجسس نماید. لوح دل را در مقابل خود نهاده آن را ملاحظه کند و دفتر شبانه خود را گشوده، سر تا پای آن را مطالعه فرماید.» (معراج السعادة، ص 120 به بعد)
ایشان در ادامه توضیح می دهند که اگر دیدی در طول روز، به دستورات خداوند عمل کرده، از معصیت ها و گناهان اجتناب کرده ای، حمد و سپاس الهی را بجای آور؛ و اگر دیدی معصیتی از تو سرزده و با رفتار و کردارت، مخالفت امر الهی نموده ای، توبه کرده و با جبران عمل، به علاج بپرداز.
ایشان در ادامه توصیه می کنند که انسان با نظر بصیرت به اعمال خود بنگرد و ببیند آیا از صفات رذیله ای که او را به هلاکت می اندازد، از قبیل بخل و حسد و کبر و… چیزی در وجود او هست یا نه؛ و با چراغ فکر همه زوایای وجودش را تفحص کند تا مبادا با این صفات مهلکه خدای خود را ملاقات کند!
در فقه الرضا (علیه السلام) آمده است: «اندیشیدن آینه توست؛ بدی ها و خوبی هایت را به تو نشان می دهد.» (میزان الحکمة، ج10، ح16209)
امام علی (علیه السلام): اندیشه کردن در خوبی ها، انگیزه بکار بستن آن ها می شود.
امام علی (علیه السلام): ریشه سالم ماندن از لغزش ها، اندیشیدن پیش از عمل کردن است و سنجیدن پیش از سخن گفتن.
9- فکر کردن به نعمت های خدا:
امام علی (علیه السلام): اندیشیدن در باره نعمت های خدا، نیکو عبادتی است.
10- تفکر در باره باقی بودن آخرت و فانی بودن دنیا
امام علی (علیه السلام): تمیز دادن (تشخیص دادن) ماندنی (آخرت) از رفتنی (دنیا)، از شریف ترین اندیشه ها است.
11- تفکر در قرآن کریم:
پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله وسلم): سهم دیدگان خود را از عبادت به آنان دهید. عرض کردند: ای رسول خدا! سهم آن ها از عبادت چیست؟ فرمود: نگریستن به قرآن و اندیشیدن در آن و پند گرفتن از شگفتی هایش.
12- فکر کردن در سرنوشت گذشتگان و مطالعه تاریخ:
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبینات فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون؛ آیا در زمین نگردیده اند تا ببینند فرجام کسانی را که پیش از آنان بودند، چگونه بوده است؟ آنها بس نیرومندتر از ایشان بودند و زمین را زیر و رو کردند و بیش از آنچه آنها آبادش کردند، آن را آباد ساختند و پیامبرانشان دلایل آشکار بر ایشان آوردند. بنابراین، خدا بر آن بود که بر ایشان ستم کند، لیکن خودشان بر خود ستم می کردند.» (سوره روم، 9)
امام علی (علیه السلام) در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن (علیه السلام) می فرمایند: فرزندم! هر چند من به اندازه همه کسانی که پیش از من بوده اند، نزیسته ام، اما در کارهای آنان نظر کردم و در اخبار آنها اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم، چندان که همچون یکی از آنان شده ام و بلکه آنسان بر کارهایشان آگاهی یافته ام، که گویی با اولین و آخرین آنها زندگی کرده ام.» (احادیث از میزان الحکمة، ج 10، باب تفکر)
خلاصه اینکه:
از آنچه بیان شد فهمیده می شود که بر هر مسلمانی لازم است که در طول روز، بخشی از وقت خود را به تفکر بپردازد؛ تفکری که او را به خدا نزدیک کند و او را از بدی ها برهاند و به سمت خوبی ها سوق دهد.
اما در خصوص نحوه تفکر باید بدانیم که فکر کردن اختصاص به حالت خاصی ندارد؛ مثلا اینطور نیست که حتما باید در هنگام فکر کردن نشست یا راه رفت و یا… خدای سبحان در اوصاف خردمندان می فرماید: «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار؛ آنان که خدا را ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند که پروردگارا! این (جهان) را بیهوده نیافریده ای. منزهی، پس ما را از عذاب آتش نگاه دار» (سوره آل عمران، 191)
پس علاوه بر اینکه انسان می تواند در حالات مختلف با دیدن آیات الهی به تفکر بپردازد؛ اما بهتر است روزانه و لو چند دقیقه، در محیطی خلوت با خود بیندیشد و وظایف خویش را به خود گوشزد کرده، نعمت هایی که خدای سبحان به او عطا کرده، یادآوری کند و از او در انجام تکلیفش یاری بخواهد.