خانه » همه » مذهبی » گناهان کبیره و صغیره

گناهان کبیره و صغیره


گناهان کبیره و صغیره

۱۳۹۷/۰۸/۲۹


۳۴۲۴ بازدید

چند گناه صغیره مثال بزنید .

پرسشگر گرامی ، جهت دریافت پاسخ به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) گناه هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می شود، بزرگ است .
گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است .
در یک نگاه مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می شود، بزرگ است. صغیر شمردن شدن آن ها نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند. از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که که کوچک شمردن گناه، از گناهان کبیره است (که در صورت عدم توبه) بخشیده نمی شود.از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده اید. (بحارالانوار، ج 77، س 168 )
ب ) گناهان کبیره و صغیره
در یک تقسیم بندی گناهان به کبیره و صغیره تقسیم می شوند ، این تقسیم بندى از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است؛ در قرآن چنین مى خوانیم:
اگر از گناهان کبیره اى که از آن نهى شده اید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم وشما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم . (نساء، 31)
و در جاى دیگر آمده است: و کتاب (نامه اعمال ) در آنجا گذارده شود، گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسناکند، و مى گویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست، مگر اینکه آن را شماره کرده است؟ (کهف، 49)
و درباره ى بهشتیان مى خوانیم: مواهب آخرت، جاودانه است براى آنانکه از گناهان بزرگ و کارهاى زشت پرهیز مى کنند. (شوری، 38)
امام على (علیه السلام) در گفتارى فرموده اند :
گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى که براى صاحبش، هم امید بخشش داریم و هم ترس از کیفر. سپس فرمود: اما گناهى که بخشیده است، گناه بنده اى است که خداوند او را در دنیا کیفر مى کند و در آخرت کیفر ندارد. در این صورت خداوند حکیم تر و بزرگوارتر از آن است که بنده اش را دو بار کیفر کند. اما گناهى که نابخشودنى است، حقّ الناس است یعنى ظلم بندگان نسبت به همدیگر که بدون رضایت مظلوم بخشیده نمى شود. و اما نوع سوم، گناهى است که خداوند آن را بر بنده اش پوشانده، توبه را نصیب او نموده است، و در نتیجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم امید به آمرزش پروردگارش دارد، ما نیز درباره ى چنین بنده اى، هم امیدواریم و هم ترسان. (بحار الانوار، ج6، ص29) 4.
ب ) معیار گناهان کبیره
حضرت امام خمینى ( ره ) در تحریرالوسیله شش معیار را براى تشخیص گناه کبیره معرفى کرده اند که عبارتند از :
1- هر گناهى که در شرع وعده آتش دوزخ و یا مجازات براى آن داده شده است .
2- هر گناهى که در شرع به شدّت از آن نهى شده است .
3- هر گناهى که از منظر آیات و روایات همسنگ و یا بزرگتر از سایر گناهان کبیره معرفى شده است .
4- هر گناهى که عقل به کبیره بودن آن اذعان کند .
5- هر گناهى که در عرف مسلمانان کبیره تلقّى گردد .
6- هر گناهى که روایات به کبیره بودن آن تصریح نمایند .
ج ) تعداد گناهان کبیره
عمروبن عبید یکى از علماى اسلام ، به حضور امام صادق علیه السلام آمد ، سلام کرد و سپس این آیه را خواند : « الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ » « نیکوکاران کسانى هستند که از گناهان بزرگ ، و زشتى پرهیز مى کنند » .
سپس سکوت کرد و دنبال آیه را نخواند امام صادق علیه السلام به او فرمودند : چرا سکوت کردى ؟ ! او گفت : دوست دارم ، گناهان کبیره را از کتاب خداوند بدانم .
آنگاه امام صادق علیه السلام گناهان کبیره اى را که در قرآن آمده بیان نمودند :
1 . بزرگترین گناهان کبیره ، شرک به خداست 2 . ناامیدى از رحمت خدا 3 . ایمنى از مکر ( عذاب و مهلت ) خدا 4 . عقوق ( و آزار ) والدین 5 . کشتن انسانِ بى گناه 6 . نسبت نارواى زنا به زن پاکدامن 7 . خوردن مال یتیم 8 . فرار از جبهه جهاد 9 . رباخوارى 10 سحر و جادو 11 زنا 12 سوگند دروغ براى گناه 13 . خیانت در غنایم جنگى 14 . نپرداختن زکات واجب
15 . گواهى به دروغ ، کتمان 16 . شرابخوارى 17 . ترک نماز یا واجبات دیگر بطور عمد 18 . پیمان شکنى 19 . قطع رحم
امام صادق علیه السلام به اینجا که رسید ، عمروبن عبید در حالى که از شدت ناراحتى ، شیون مى کشید از محضر آن حضرت خارج شد و مى گفت : « هلک من قال براءیه و نازعکم فى الفضل و العلم » « به هلاکت رسید آن کس که به رأى فتوا داد ، و در فضل و علم با شما ، ستیز کرد » .
البته باید توجه داشت که در میان گناهان کبیره برخى بزرگتر از بقیه اند از این روست که در برخى روایات تعبیر « اکبر الکبائر » 29 آمده است و در بعضى روایات ، عدد گناهان کبیره 30 ، 31 ، 32 ، 33 ، 34 ، 35 و . . . ذکر شده است که البته این روایات با هم تعارض ندارند زیرا با توجه به تفاوت آثار گناهان کبیره برخى بزرگترند و لذا در روایات به همین موارد اشاره شده است نه این که روایات در مقام تعیین تعداد دقیق کبیره باشند .
امام خمینی گناهان زیر را به عنوان گناهان کبیره مطرح کرده است:
1ـ نومیدی از رحمت خدا 2ـ ایمنی از مکر الهی 3ـ دروغ بستن به خدا و پیامبر 4ـ قتل 5ـ عاق پدر و مادر 6ـ خوردن مال یتیم7ـ نسبت زنا دادن 8ـ فرار از جنگ و جهاد 9ـ قطع رحم 10ـ سحر و جادو 11ـ زنا 12ـ لواط 3ـ سرقت 14ـ قسم دروغ 15ـ کتمان شهادت 16ـ شهادت به ناحق دادن 17ـ عهد شکستن 18ـ بیش از ثلث وصیت کردن 19ـ شراب نوشیدن 20ـ ربا خوردن 21ـ برای کار حرام مزد گرفتن 21ـ قمار بازی 22ـ خوردن گوشت مردار و خوک و خون و میته 24ـ در وزن خیانت کردن 25ـ هجرت به جایی که انجام وظیفه دینی ممکن نیست 26ـ کمک به ظالم 27ـ اعتماد به ظالم 28ـ حبس حقوق مردم 29ـ دروغ 30ـ تکبّر 31ـ اسراف 32ـ خیانت به امانت 33ـ غیبت 34ـ سخن چینی 35ـ سرگرمی به لهو و لعب 36ـ سبک شمردن حج 37ـ ترک نماز 38ـ ندادن زکات 39ـ اصرار بر گناهان کوچک.
* بنابراین غیر از گناهان کبیره که در روایات و در بیان علما ذکر شده ، بقیه گناهان گناهان صغیره شمرده می شوند .
د ) اصرار بر صغیره موجب کبیره شدن گناه
1 . یکی از چیزهایی که گناه صغیره را به کبیره تبدیل می‌کند، اصرار بر گناه صغیره است. تکرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه کبیره مى‌کند؛ و اگر انسان حتى یک گناه کند، ولى استغفار نکند، و در فکر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مى‌آید. صغیره همچون نخ نازک و باریکى است که اگر تکرار شود، طناب و ریسمان ضخیمی مى‌گردد که در این صورت پاره کردنش مشکل است. قرآن درباره‌ى پرهیزکاران مى‌فرماید: آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند. (آل عمران، 135)
2 . مفهوم اصرار بر گناه
اصرار بر گناه به دو معنی به کار می رود :
1 . 2 . تکرار گناه : قدر مسلم از معنی اصرار، تکرار عملی گناه است بدون پشیمان شدن به طوری که در عرف گفته شود مداومت بر آن گناه نموده و پر واضح است کسی که بر گناه اصرار می‌ورزد، از ارتکاب آن پشیمان نیست.
2 . 2 . ارتکاب گناه (حتی یک بار) بدون عزم و تصمیم و اراده بر توبه و استغفار از آن. در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: اصرار بر گناه این است که انسان گناه کند و استغفار نکند و تصمیم بر توبه و بازگشت نگیرد.[1] و روایتی دیگر از پیامبر اکرم (ص) چنین است: اصرار بر گناه ندارد کسی که استغفار می کند، اگرچه در روز هفتاد بار یک گناه را انجام بدهد.[2]با توجه به این احادیث و احادیث دیگر معلوم می شود که اصرار بر گناه وقتی معنی پیدا می کند که توبه و استغفار در پی ارتکاب گناه نباشد.
3 . آثار سوء اصرار بر گناه
اصرار بر گناه در آیات و روایات شدیداً مورد مذمت واقع شده و بعضی از آثار سوء آن بیان شده است که عبارتند از:
1. 3 . تبدیل شدن گناه صغیره به کبیره: در روایتی آمده است، هیچ گناه صغیره ای همراه با اصرار نیست و هیچ گناه کبیره ای همراه با استغفار نیست.[1] یعنی اگر کسی اصرار بر گناه داشت اگر چه گناهش صغیره باشد تبدیل به کبیره می شود و اگر کسی توبه و استغفار کند اگر گناهش کبیره هم باشد از کبیره بودن خارج می شود.
2. 3 . خروج از دایره تقوا: قرآن در شرح حال متقین می فرماید: و آنها کسانی هستند که وقتی مرتکب گناه زشتی می شوند یا به خود ستم می کنند به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند (و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟) و بر گناه خود اصرار نمی ورزدند. [2]3. 3 . عدم قبول طاعت: امام صادق (ع) فرمود: به خدا سوگند که خداوند چیزی از طاعت بنده ای را با اصرارش بر گناه نمی پذیرد.[3]چیزى براى قلب فساد آورتر از گناهش نیست، قلب مرتکب گناه مى شود و بر آن اصرار مى ورزد تا بالایش را پائین مى گرداند (وارونه مى شود و معکوس مى فهمد و حق و باطل را بجاى هم مى گیرد
4. 3 . بدبختی: امام صادق (ع) فرمود: پیامبر اکرم (ص) فرمود: علامات بدبختی عبارتند از: خشک بودن چشم (نداشتن اشک و گریه)، قساوت قلب (سنگ دلی)، حرص شدید بر دنیا و اصرار بر گناه .[4]5. 3 . کم شدن قبح گناه.
6. 3 . کشاندن انسان به مرز کفر و الحاد: قرآن می فرماید: سرانجام کسانی که به گناه اصرار می ورزند به تکذیب آیات خدا و مسخره کردن آن می رسند.[5]7. 3 . تشدید مجازات و عقوبت های دنیوی و اخروی گناه: در روایات آمده است کسانی که مرتکب گناه کبیره می شوند و دوبار حد بر آن ها جاری شده بار سوم کشته می شوند.[6]همچنین در روایات در مورد عمل زشت و شنیع زنا آمده است که زنا کاری که سه بار شلاق خورده بار چهارم کشته می شود.[10]بنا بر این بعد از ارتکاب هر گناهی هر چند کوچک باید سریعاً توبه کرده و قصد بازگشت دوباره به آن را نداشته باشیم چرا که اصرار بر گناه و تکرار آن رفته رفته بنده را از خدا دور می کند و دلش را سیاه می نماید و در این صورت است که توفیق توبه از انسان سلب می شود.[7]8. 3 . عدم تشخیص حق و باطل :
امام باقر علیه السّلام می­فرماید:
«چیزى براى قلب فساد آورتر از گناهش نیست، قلب مرتکب گناه مى شود و بر آن اصرار مى ورزد تا بالایش را پائین مى گرداند (وارونه مى شود و معکوس مى فهمد و حق و باطل را بجاى هم مى گیرد)».[8]اما علاج اصرار بر گناه و دواء براى دستیابى به توبه، نیاز به تحصیل اسباب آن دارد و آن عبارت است از علم و تذکر و مجاهدت با عمل. اما علم به این است که بداند آنچه بهتر و پایدارتر است آن سراى آخرت است و گناهان موجب شقاوت و بدبختى بس بزرگ براى او در دنیا و آخرت خواهد بود و آنچه که انسان را از این شقاوت عظمى نجات می بخشد و محبت حضرت حق تعالى را کسب می کند و آدمى را بجوار حضرت ذو الجلال و لقاء او می رساند توبه ا­ست
9. 3 . عاقبت به شر شدن
بر اثر اصرار برگناه و تکرار آن، محبت آن گناه در دل او ریشه دوانیده، یاد آن گناه بر قلب او غلبه می­کند. بنابراین چون هنگام مرگ رسد صورت آن گناه در نظرش مجسم می­شود و میل به انجام آن در او پیدا می­گردد و در همان حال که توّجه روحش به عالم طبیعت و روى دلش بسمت دنیا است جانش گرفته می­شود. چنین کسى که سرش را بطرف دنیا برگردانیده و قبض روح شده است از لقاء پروردگار محجوب و در پرده خواهد بود و آنگاه که انسان از خدایش محجوب گشت عذاب بر او نازل مى شود و آثار گناهانش ظاهر می­گردد، چون انسان بر همان چیزى که بر آن زندگى می­کند می­میرد و بر آنچه که بر آن مرده، زنده مى شود. همانطور که پیامبر اکرم(ص) فرموده است.[9] پی نوشت ها :
[1] کافی، ج 2، ص 282، بابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ، حدیث 1
[2] آل عمران،135:وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَ مَن یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ یصرُِّواْ عَلىَ مَا فَعَلُواْ وَ هُمْ یعْلَمُون
[3] قال أَبِی بَصِیرٍ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ لَا وَ اللَّهِ لَا یقْبَلُ اللَّهُ شَیئاً مِنْ طَاعَتِهِ عَلَى الْإِصْرَارِ عَلَى شَی ءٍ مِنْ مَعَاصِیهِ
کافی، ج 2، ص 288، َبابُ الْإِصْرَارِ عَلَى الذَّنْبِ حدیث 3
[4] شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 337، حدیث 20680 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ عَلَامَاتِ الشَّقَاءِ جُمُودُ الْعَینِ وَ قَسْوَةُ الْقَلْبِ وَ شِدَّةُ الْحِرْصِ فِی طَلَبِ الدُّنْیا وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذَّنْبِ .
[5] روم ، 10ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّوآی أَنْ کَذَّبُوا بِآیات اللَّهِ وَ کانُوا بِها یسْتَهْزِؤُنْ.
[6] – جباران ،محمدرضا؛ اخلاق (ترجمه ى اخلاق)
[7] ـ همان، ص : 334
[8]-کلینی،یعقوب،اصولکافی،تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری،دارالکتب الإسلامیه،چاپ ششم،1375ش،ج2،ص268
[9] کافی، ج 7، ص 191، حدیث 2

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد