۱۳۹۹/۰۱/۱۰
–
۸۵۳ بازدید
چرا در اسلام حقّ تصرّف در اموال فرزند به پدر و قضاى نماز و روزه به پسر اختصاص دارد؟ آیا این دستورات به معنی نفی شایستگی زنان نیست؟
در این رابطه توجه به چند نکته ضرورى است:
1. حفظ نظام خانواده و استحکام آن مورد تأکید اسلام است. طبیعى است مسئولیت مهم مدیریت را نمى توان به یک نسبت به همه اعضاى خانواده واگذار کرد، چرا که مسئولیت هاى حقوقى مشترک در یک جمع به نزاع و بى نظمى منجر خواهد شد، گزینش دو مدیر براى یک پست نیز خطاى آشکار است، از همین رو، در نظام حقوقى اسلام، مرد با توجه به توانمندى هاى خاصى که دارد به عنوان پدر خانواده داراى اقتدارى است که ویژگى حقوقى ریاست و مدیریت بر عهده او نهاده شده است.
یکى از وظایف مهم ایشان مدیریت بر اموال فرزندان است. البته لازم است که «پدر» در این امر مصلحت فرزند را در نظر بگیرد و اجازه ندارد که هرگونه تصرّف خودخواهانه و ظالمانه داشته باشد.
2. واجب شدن قضاى نماز و روزه که از پدر به واسطه بیمارى و یا فراموشى ترک شده، بر پسر ارشد على رغم که در آن نوعى آموزش عملى، قدردانى و حق شناسى نسبت به بزرگترها نهفته است، در واقع یک نوع وظیفه تکلیف است و امتیازى نیست، لذا در برابر این تکلیف، شارع حکیم، از دارایى پدر، لباس، انگشترى، شمشیر و قرآن او را به پسر اختصاص داده است که در فقه به آن «حبوه» مى گویند.
البته در هیچ روایت یا فتواى فقهى نیامده است که دختران و زنان نمى توانند قضاى نماز و روزه پدر را انجام دهد تا گفته شود این دستورات به معناى نفى شایستگى زنان است، بلکه برعکس به همه فرزندان خواه پسر یا دختر توصیه شده است که براى پدر و مادر خیرات بفرستند و نماز و روزه آنها را به نحو قضا به جا آورند یا کسى را اجیر کنند که به جاى آنان انجام دهد. پس این عنایت، توجّه و تخفیف اسلام نسبت به زن را مى رساند.
1. حفظ نظام خانواده و استحکام آن مورد تأکید اسلام است. طبیعى است مسئولیت مهم مدیریت را نمى توان به یک نسبت به همه اعضاى خانواده واگذار کرد، چرا که مسئولیت هاى حقوقى مشترک در یک جمع به نزاع و بى نظمى منجر خواهد شد، گزینش دو مدیر براى یک پست نیز خطاى آشکار است، از همین رو، در نظام حقوقى اسلام، مرد با توجه به توانمندى هاى خاصى که دارد به عنوان پدر خانواده داراى اقتدارى است که ویژگى حقوقى ریاست و مدیریت بر عهده او نهاده شده است.
یکى از وظایف مهم ایشان مدیریت بر اموال فرزندان است. البته لازم است که «پدر» در این امر مصلحت فرزند را در نظر بگیرد و اجازه ندارد که هرگونه تصرّف خودخواهانه و ظالمانه داشته باشد.
2. واجب شدن قضاى نماز و روزه که از پدر به واسطه بیمارى و یا فراموشى ترک شده، بر پسر ارشد على رغم که در آن نوعى آموزش عملى، قدردانى و حق شناسى نسبت به بزرگترها نهفته است، در واقع یک نوع وظیفه تکلیف است و امتیازى نیست، لذا در برابر این تکلیف، شارع حکیم، از دارایى پدر، لباس، انگشترى، شمشیر و قرآن او را به پسر اختصاص داده است که در فقه به آن «حبوه» مى گویند.
البته در هیچ روایت یا فتواى فقهى نیامده است که دختران و زنان نمى توانند قضاى نماز و روزه پدر را انجام دهد تا گفته شود این دستورات به معناى نفى شایستگى زنان است، بلکه برعکس به همه فرزندان خواه پسر یا دختر توصیه شده است که براى پدر و مادر خیرات بفرستند و نماز و روزه آنها را به نحو قضا به جا آورند یا کسى را اجیر کنند که به جاى آنان انجام دهد. پس این عنایت، توجّه و تخفیف اسلام نسبت به زن را مى رساند.