۱۳۹۹/۰۱/۰۵
–
۸۲۰ بازدید
سلام
چرا ارتباط برقرار کردن با امام زمان انقدر سخته؟ ما که حداقل به لفظ میگیم منتظریم چرا نباید اندازه سر سوزن امام با ما ارتباط برقرار کنه مایی که پای حرف ولی فقیه انقدر سفت و محکم ایستادیم یعنی وقتی امام معصوم یه گوشه نگاهی به ماکنه دیگه ….
اصلا مگه ما شمریم حرمله ایم یا یزیدیم ؟تازه اینها امامشون رو دیدند سخنانش رو شنیدن ولی بهش ظلم کردن
من خودم قبول دارم این از ویژگی های اخرالزمان و شیعیان هست که به سیاهی روی سفیدی ایمان می اورند وکلی هم ثواب و پاداش خدا بهشون میده اما نمیشه امام یه مهربونی کنه توی خواب توی بیداری یه جایی بیاد ما اون رخ دلرباشون رو ببینیم؟؟؟ حتما باید ایت الله باشیم تا بتونیم ایشون رو ملاقات کنیم؟؟ ما که با لطف خدا گناههامون رو ترک میکنیم میگیم به عشق صاحب الزمان نمازمون رو اول وقت میکنیم میگیم به عشق امام زمان چله ترک گناه و دعای عهد میگیریم میگیم به عشق امام زمان
حالا ما حق این رو نداریم که امام زمان سر سوزن با ما ارتباط برقرار کنه؟؟؟؟؟؟
الهم عجل الولیک الفرج و با تشکر
تشرف و دیدار امام زمان در عصر غیبت امری بسیار دشوار و منافی با مصالح و حکمت های دوران غیبت است و تنها برای اوحدی از انسانها روی می دهد . باید بدانیم که وظیفه و تکلیف ما در عصر غیبت کبرى،انتظار ، زمینه سازى براى ظهور و قیام امام زمان(عج) و آمادگى براى همراهى با او، ترویج و تبلیغ آرمان هاى والاى امام«ع»، هم سنخى و ارتباط روحى و قلبى با آن حضرت، عمل به دستورات دینى، شناخت خواسته هاى او از ما و رفع موانع ظهور است. دوران ما، عصر انتظار پویا و سازنده است و معناى آن چشم به راه بودن، دعا کردن، صبر و تحمّل داشتن و تقویت ایمان و یقین است. ما از این طریق مى توانیم ارتباط روحى و قلبى عمیقى با امام«ع» برقرار سازیم و همیشه و در همه جا، به فکر و یاد او باشیم و براى سلامتى و فرج آن حضرت دعا کنیم. بر این اساس در کتاب هاى معتبر روایى، سفارش و دستورى مبنى بر زیارت و ملاقات با امام زمان(عج) نرسیده است. چنین خواسته اى، خارج از وظایف ما و الزامات غیبت کبرى است و حتّى با آن منافات دارد. آرى اگر درخواست ملاقات با حضرت در عصر غیبت، به جهت بهره مندى از وجود او و مورد عنایت خاص او قرار گرفتن است، مطلوب و پسندیده است و چنانچه همراه با اخلاص، ورع، معرفت، تسلیم و عشق باشد، عنایاتى به انسان خواهد شد و به کمالاتى دست خواهد یافت. مى جویم از کوى شفق آواى دیدار مى خواهم او را در دل سیناى دیدار آئینه اشکم شده پژواک افسوس مى میرم از این حسرت پیداى دیدار هر بامداد از یاس هاى آسمانى مى پرسم از هنگامه زیباى دیدار مى بینمش در خواب شیرین بهارى کى مى شود تعبیر این رؤیاى دیدار… (پارسا)
اصل امکان تشرّف به خدمت حضرت مهدى(عج)، به نصّ خاصّى ثابت نشده، جز به تواتر اجمالى که از ادّعاى صالحان و عالمان (داستان هاى دیدار)، به دست آمده است؛ توجه به این مطلب ضروری است که آنچه از چله ها و ختم ها و اذکار در کتاب هایى دیده مى شود که اهلیّت تألیف ندارند، اصلى ندارد. زیرا بناى اصلى بر غیبت است، نه بر رؤیت؛ البته دیدن ممکن است؛ ولى به شرط اقتضاى مصلحت. آن هم امرش به دست امام(عج) است، نه به خواسته من و شما!! پس نباید پى این و آن رفت و درخواست ختم و چله و راه کرد که هر چه گفته شود، بى اصل است! کسانى که رسیده اند، با این ختم ها و چله ها نرسیده اند ر.ک: محمد جواد خراسانى، مهدى منتظر، ص 95 و 96.!!
این را هم باید بدانیم که – به فرض صحّت این دعاها و حکایات نقل شده در رابطه با ملاقات و مشاهده حضرت – تشرّف به محضر حجّت حقّ و آیت عظماى الهى بر روى زمین، به آسانى و به طور عادى، امکان پذیر نیست و شرایط دشوار و طاقت فرسایى دارد. مهم ترین شرط، رفع موانع و حجاب هایى است که بین انسان و امام زمانش وجود دارد و او را دلبسته مادیات، شهوات، نفسانیات و… مى کند. در داستان تشرّف على بن مهزیار آمده است که او نوزده بار به عزم زیارت امام مهدى(عج) به سفر حج مشرّف شد؛ ولى توفیقى به دست نیاورد؛ تا اینکه در سفر بیستم، لطف الهى شامل حال او گردید و با اذن و اراده امام توفیق دیدار یافت. وقتى که قاصد مى خواست على بن مهزیار را به محضر امام ببرد، پرسید: چه مى خواهى و دنبال چه مى گردى؟! وى جواب داد: من به دنبال امامى هستم که محجوب و غایب از دیده ها است «ارید الامام المحجوب عن العالم»! قاصد گفت: پاسخ اشتباهى دادى؛ چه کسى مى گوید که حضرت محجوب از عالم است؟ بلکه این اعمال بد شما او را محجوب کرده است «و ما هو المحجوبُ عن العالم و لکن حَجَبه سوءُ اعمالِکم»؛ دلائل الامامة، ص 297. و نمى توانید به محضرش بشتابید؟ خود على بن مهزیار نقل مى کند که امام زمان(عج) علّت عدم توفیق دیدار را چنین دانسته بود: «لا و لکنّکُم کَثَّرتُم الأموالَ و تَجَبَّرتُم على ضُعفاء المؤمنین و قطّعتم الرّحم الّذى بینکم فاَىُّ عُذر لَکُم؟»؛ «شما اموالتان را زیاد کردید و بر مؤمنان ضعیف کبر و بزرگى نمودید و قطع رحم کردید؛ پس هیچ عذرى براى شما نیست». مهم تر از این، کسب لیاقت و شایستگى در پرتو تهذیب و تزکیه نفس و در نتیجه جلب رضایت و عنایت الهى است. اگر لطف و کرامت آفریدگار شامل حال انسان گردد، پرده ها و حجاب ها زایل و رخساره ماه محمّدى«ص» نمایان مى شود؛ چنان که ابن طاووس خطاب به فرزندش سید محمد مى نویسد: «اعلم انّ الطریقَ الى امامک مفتوحُ لمن یُریُد اللّه عزّوجل کرامَتَه علیه»؛ کشف المحجّه، ص 168.؛ «راه به سوى امامت گشوده است؛ بر کسانى که خداوند اراده کرده، آنان را گرامى مى دارد».
یک از راههای دیدار حضرت، خودسازی است همانگونه که بزرگان ما به این وسیله به دیدارش نائل آمده اند: در داستان تشرّف علامه حلّى به محضر امام زمان(عج) آمده است: «علامه حلّى در شبى از شب هاى جمعه تنها به زیارت قبر مولایش ابى عبداللَّه الحسین«ع» مى رفت. ایشان بر حیوانى سوار بود و تازیانه اى براى راندن آن در دست داشت. اتفاقاً در اثناى راه شخص پیاده اى در لباس اعراب به او برخورد کرد و با ایشان همراه شد. در بین راه شخص عرب مسئله اى را مطرح کرد، علامه حلّى(ره) متوجه شد که این مرد عرب، انسانى است عالم و با اطلاع؛ بلکه کم مانند و بى نظیر، لذا بعضى از مشکلات خود را از ایشان سؤال کرد تا ببیند چه جوابى براى آنها دارد، با کمال تعجب دید آن مرد حلاّل مشکلات و معضلات و کلید معماها است. باز مسائلى را که بر خود مشکل دیده بود؛ سؤال نمود و از شخص عرب جواب گرفت و خلاصه متوجّه شد که این شخص علامه دهر است. چون ایشان تا به آن وقت کسى را مثل خودش ندیده بود و خودش هم که در آن مسائل متحیر بود. بالاخره در اثناء سؤال ها، مسئله اى مطرح شد، او در آن به خلاف نظر علامه حلّى فتوا داد. ایشان قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و دلیل و روایتى که مدرک آن باشد، نداریم. آن جناب فرمود: «دلیل این حکم که من گفتم حدیثى است که شیخ طوسى در کتاب تهذیب نوشته است». علامه گفت: چنین حدیثى در تهذیب نیست و به یاد ندارم دیده باشم که شیخ طوسى یا غیر او نقل کرده باشند. آن مرد فرمود: «آن نسخه از کتاب تهذیب را که تو دارى از ابتدایش فلان مقدار صفحه را بشمار، در فلان صفحه و فلان سطر حدیث را پیدا مى کنى». علامه با خود گفت: شاید این شخص که در رکاب من مى آید، مولاى عزیزم حضرت بقیّة اللَّه روحى فداه باشد، لذا براى اینکه واقعیّت امر برایش معلوم شود، پرسید: آیا ملاقات با حضرت صاحب الزّمان(عج) امکان دارد یا نه؟ در همین حال تازیانه از دست او افتاد و آن شخص خم شد و آن را برداشت و با دست با کفایت خود در دست علامه گذاشت و در جواب پرسش او فرمود: «چطور نمى توان او را دید و حال آنکه الان دست او در دست تو است؟» همین که علامه این کلام را شنید، بى اختیار خود را از روى حیوانى که بر آن سوار بود، بر پاهاى آن امام مهربان انداخت تا پاى مبارکشان را ببوسد و از کثرت شوق بى هوش گردید. وقتى به هوش آمد کسى را ندید و افسرده و ملول گشت. بعد از این واقعه وقتى به خانه خود بازگشت، کتاب تهذیب خود را ملاحظه کرد و حدیث را در همان جایى که آن بزرگوار فرموده بود، مشاهده نمود. پس در حاشیه کتاب تهذیب خود نوشت: این حدیثى است که مولایم صاحب الامر(عج) مرا به آن خبر دادند و حضرتش به من فرمودند: «در فلان صفحه و فلان سطر مى باشد». آقا سیّد محمّد، صاحب مفاتیح الاصول فرمود: من آن کتاب را دیدم و در حاشیه آن به خط علامه مضمون این جریان را مشاهده کردم» قصص العلماء، ص 359؛ العبقرى الحسان، ج 2، ص 61 و… ..
پس اگر خود سازی داشته باشیم می توانیم امید دیدارحضرت را داشته باشیم همانگونه که علمای ما با این عمل به دیدار حضرتش شتافتند.بنابراین بهتر است انسان بیشتر به دنبال ارتباط معنوی باشد و با خواندن دعاها و زیارتنامههای امام زمان (عج) متوجه ایشان شود، علاوه بر این با صدقه دادن برای سلامت امام عصر(عج) و صدقه دادن از طرف ایشان میتوانید ارتباطی نزدیکتر داشته باشید. البته دستورهایی برای دیدار و درک دولت امام زمان(عج) نقل شده است که بیان میشود:
۱٫ امام صادق(ع) فرمودند: هرکس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»، نمیمیرد تا امام زمان(عج) را درک کند.
۲٫ امام باقر(ع) میفرماید: «کسی که همه سورههای مسبّحات (سورههایی که سبّح یا یسبّح شروع میشود) را قبل از خواب بخواند، نمیمیرد تا امام عصر(عج) را درک کند و اگر بمیرد در کنار پیامبر(ص) خواهد بود.
۳٫ در روایت آمده است که هر کس این دعا را بعد از هر نماز واجب بخواند و بر آن استمرار ورزد، به قدری عمر میکند که به دیدار امام زمان(عج) مشرف شود:
«اللهم صل علی محمد وآل محمد، اللهم ان رسولک الصادق المصدق صلواتک علیه وآله قال: انک قلت: ما ترددت فی شیء أنا فاعله کترددی فی قبض روح عبدی المؤمن یکره الموت و أنا أکره مساءته، اللهم فصل علی محمد وآل محمد وعجل لاولیائک الفرج والنصر والعافیة ولا تسؤنی فی نفسی ولا فی فلان».
و به جای فلانی نام هر کس را خواست بگوید؛
۴٫ فرمود کسی که بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند، امام مهدی(عج) را در خواب یا بیداری میبیند:
«اَللّهُمَّ بَلِّغ مَوْلانا صَاحِبَ الزَّمان، اَیْنَما کَانَ وَ حَیْثُما کان مِنْ مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وجَبَلِها، عَنّی وَعَنْ والِدَیَّ وَعَنْ وُلْدی وَاِخْوانی اَلتَّحِیَّةَ وَالسَّلامَ عَدَدَ خَلْقِ اللهِ وَزِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَما اَحْصَاهُ کِتابُه وَاَحاطَ عِلْمُهُ اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَةِ هذَا الْیَوْمَ وَمَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ اَیّامِ حَیاتِی عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقی لا اَحولُ عَنْها وَلا اَزول اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَنُصّارِهِ الذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُمْتَثِلینَ لاَوامِرِه وَنَواهِیهِ فِی اَیّامِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
اَللّهُمَّ فَإنْ حَالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیاً فَأخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی، شاهِراً سَیْفی، مُجَرَّداً قَناتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ بَصَری بِنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ اَللّهُمَّ اشْدُدْ اَزْرَهُ وَقَوِّ ظَهْرَهُ وَطَوِّلْ عُمْرَهُ اَللّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلادَکَ وَاَحْیِ بِهِ عِبَادَک فَإنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النّاس فَأظْهِرِ اللّهُمَّ لَنَا وَلِیَّک وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسولِک صًلًواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِه لا یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلّا مَزَّقَه وَیُحِقَّ اللهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیُحَقِّقَهُ اَللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْاُمَّةِ بِظُهورِه اِنَّهُم یَرَوْنَهُ بَعیداً وَنَراهُ قَریباً وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِه»
۵-امام صادق(ع) فرمود: هر کس سوره بنی اسرائیل را در هر شب جمعه بخواند، نمیمیرد تا امام زمان(عج) را درک کند.
اصل امکان تشرّف به خدمت حضرت مهدى(عج)، به نصّ خاصّى ثابت نشده، جز به تواتر اجمالى که از ادّعاى صالحان و عالمان (داستان هاى دیدار)، به دست آمده است؛ توجه به این مطلب ضروری است که آنچه از چله ها و ختم ها و اذکار در کتاب هایى دیده مى شود که اهلیّت تألیف ندارند، اصلى ندارد. زیرا بناى اصلى بر غیبت است، نه بر رؤیت؛ البته دیدن ممکن است؛ ولى به شرط اقتضاى مصلحت. آن هم امرش به دست امام(عج) است، نه به خواسته من و شما!! پس نباید پى این و آن رفت و درخواست ختم و چله و راه کرد که هر چه گفته شود، بى اصل است! کسانى که رسیده اند، با این ختم ها و چله ها نرسیده اند ر.ک: محمد جواد خراسانى، مهدى منتظر، ص 95 و 96.!!
این را هم باید بدانیم که – به فرض صحّت این دعاها و حکایات نقل شده در رابطه با ملاقات و مشاهده حضرت – تشرّف به محضر حجّت حقّ و آیت عظماى الهى بر روى زمین، به آسانى و به طور عادى، امکان پذیر نیست و شرایط دشوار و طاقت فرسایى دارد. مهم ترین شرط، رفع موانع و حجاب هایى است که بین انسان و امام زمانش وجود دارد و او را دلبسته مادیات، شهوات، نفسانیات و… مى کند. در داستان تشرّف على بن مهزیار آمده است که او نوزده بار به عزم زیارت امام مهدى(عج) به سفر حج مشرّف شد؛ ولى توفیقى به دست نیاورد؛ تا اینکه در سفر بیستم، لطف الهى شامل حال او گردید و با اذن و اراده امام توفیق دیدار یافت. وقتى که قاصد مى خواست على بن مهزیار را به محضر امام ببرد، پرسید: چه مى خواهى و دنبال چه مى گردى؟! وى جواب داد: من به دنبال امامى هستم که محجوب و غایب از دیده ها است «ارید الامام المحجوب عن العالم»! قاصد گفت: پاسخ اشتباهى دادى؛ چه کسى مى گوید که حضرت محجوب از عالم است؟ بلکه این اعمال بد شما او را محجوب کرده است «و ما هو المحجوبُ عن العالم و لکن حَجَبه سوءُ اعمالِکم»؛ دلائل الامامة، ص 297. و نمى توانید به محضرش بشتابید؟ خود على بن مهزیار نقل مى کند که امام زمان(عج) علّت عدم توفیق دیدار را چنین دانسته بود: «لا و لکنّکُم کَثَّرتُم الأموالَ و تَجَبَّرتُم على ضُعفاء المؤمنین و قطّعتم الرّحم الّذى بینکم فاَىُّ عُذر لَکُم؟»؛ «شما اموالتان را زیاد کردید و بر مؤمنان ضعیف کبر و بزرگى نمودید و قطع رحم کردید؛ پس هیچ عذرى براى شما نیست». مهم تر از این، کسب لیاقت و شایستگى در پرتو تهذیب و تزکیه نفس و در نتیجه جلب رضایت و عنایت الهى است. اگر لطف و کرامت آفریدگار شامل حال انسان گردد، پرده ها و حجاب ها زایل و رخساره ماه محمّدى«ص» نمایان مى شود؛ چنان که ابن طاووس خطاب به فرزندش سید محمد مى نویسد: «اعلم انّ الطریقَ الى امامک مفتوحُ لمن یُریُد اللّه عزّوجل کرامَتَه علیه»؛ کشف المحجّه، ص 168.؛ «راه به سوى امامت گشوده است؛ بر کسانى که خداوند اراده کرده، آنان را گرامى مى دارد».
یک از راههای دیدار حضرت، خودسازی است همانگونه که بزرگان ما به این وسیله به دیدارش نائل آمده اند: در داستان تشرّف علامه حلّى به محضر امام زمان(عج) آمده است: «علامه حلّى در شبى از شب هاى جمعه تنها به زیارت قبر مولایش ابى عبداللَّه الحسین«ع» مى رفت. ایشان بر حیوانى سوار بود و تازیانه اى براى راندن آن در دست داشت. اتفاقاً در اثناى راه شخص پیاده اى در لباس اعراب به او برخورد کرد و با ایشان همراه شد. در بین راه شخص عرب مسئله اى را مطرح کرد، علامه حلّى(ره) متوجه شد که این مرد عرب، انسانى است عالم و با اطلاع؛ بلکه کم مانند و بى نظیر، لذا بعضى از مشکلات خود را از ایشان سؤال کرد تا ببیند چه جوابى براى آنها دارد، با کمال تعجب دید آن مرد حلاّل مشکلات و معضلات و کلید معماها است. باز مسائلى را که بر خود مشکل دیده بود؛ سؤال نمود و از شخص عرب جواب گرفت و خلاصه متوجّه شد که این شخص علامه دهر است. چون ایشان تا به آن وقت کسى را مثل خودش ندیده بود و خودش هم که در آن مسائل متحیر بود. بالاخره در اثناء سؤال ها، مسئله اى مطرح شد، او در آن به خلاف نظر علامه حلّى فتوا داد. ایشان قبول نکرد و گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است و دلیل و روایتى که مدرک آن باشد، نداریم. آن جناب فرمود: «دلیل این حکم که من گفتم حدیثى است که شیخ طوسى در کتاب تهذیب نوشته است». علامه گفت: چنین حدیثى در تهذیب نیست و به یاد ندارم دیده باشم که شیخ طوسى یا غیر او نقل کرده باشند. آن مرد فرمود: «آن نسخه از کتاب تهذیب را که تو دارى از ابتدایش فلان مقدار صفحه را بشمار، در فلان صفحه و فلان سطر حدیث را پیدا مى کنى». علامه با خود گفت: شاید این شخص که در رکاب من مى آید، مولاى عزیزم حضرت بقیّة اللَّه روحى فداه باشد، لذا براى اینکه واقعیّت امر برایش معلوم شود، پرسید: آیا ملاقات با حضرت صاحب الزّمان(عج) امکان دارد یا نه؟ در همین حال تازیانه از دست او افتاد و آن شخص خم شد و آن را برداشت و با دست با کفایت خود در دست علامه گذاشت و در جواب پرسش او فرمود: «چطور نمى توان او را دید و حال آنکه الان دست او در دست تو است؟» همین که علامه این کلام را شنید، بى اختیار خود را از روى حیوانى که بر آن سوار بود، بر پاهاى آن امام مهربان انداخت تا پاى مبارکشان را ببوسد و از کثرت شوق بى هوش گردید. وقتى به هوش آمد کسى را ندید و افسرده و ملول گشت. بعد از این واقعه وقتى به خانه خود بازگشت، کتاب تهذیب خود را ملاحظه کرد و حدیث را در همان جایى که آن بزرگوار فرموده بود، مشاهده نمود. پس در حاشیه کتاب تهذیب خود نوشت: این حدیثى است که مولایم صاحب الامر(عج) مرا به آن خبر دادند و حضرتش به من فرمودند: «در فلان صفحه و فلان سطر مى باشد». آقا سیّد محمّد، صاحب مفاتیح الاصول فرمود: من آن کتاب را دیدم و در حاشیه آن به خط علامه مضمون این جریان را مشاهده کردم» قصص العلماء، ص 359؛ العبقرى الحسان، ج 2، ص 61 و… ..
پس اگر خود سازی داشته باشیم می توانیم امید دیدارحضرت را داشته باشیم همانگونه که علمای ما با این عمل به دیدار حضرتش شتافتند.بنابراین بهتر است انسان بیشتر به دنبال ارتباط معنوی باشد و با خواندن دعاها و زیارتنامههای امام زمان (عج) متوجه ایشان شود، علاوه بر این با صدقه دادن برای سلامت امام عصر(عج) و صدقه دادن از طرف ایشان میتوانید ارتباطی نزدیکتر داشته باشید. البته دستورهایی برای دیدار و درک دولت امام زمان(عج) نقل شده است که بیان میشود:
۱٫ امام صادق(ع) فرمودند: هرکس بعد از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم»، نمیمیرد تا امام زمان(عج) را درک کند.
۲٫ امام باقر(ع) میفرماید: «کسی که همه سورههای مسبّحات (سورههایی که سبّح یا یسبّح شروع میشود) را قبل از خواب بخواند، نمیمیرد تا امام عصر(عج) را درک کند و اگر بمیرد در کنار پیامبر(ص) خواهد بود.
۳٫ در روایت آمده است که هر کس این دعا را بعد از هر نماز واجب بخواند و بر آن استمرار ورزد، به قدری عمر میکند که به دیدار امام زمان(عج) مشرف شود:
«اللهم صل علی محمد وآل محمد، اللهم ان رسولک الصادق المصدق صلواتک علیه وآله قال: انک قلت: ما ترددت فی شیء أنا فاعله کترددی فی قبض روح عبدی المؤمن یکره الموت و أنا أکره مساءته، اللهم فصل علی محمد وآل محمد وعجل لاولیائک الفرج والنصر والعافیة ولا تسؤنی فی نفسی ولا فی فلان».
و به جای فلانی نام هر کس را خواست بگوید؛
۴٫ فرمود کسی که بعد از هر نماز واجب این دعا را بخواند، امام مهدی(عج) را در خواب یا بیداری میبیند:
«اَللّهُمَّ بَلِّغ مَوْلانا صَاحِبَ الزَّمان، اَیْنَما کَانَ وَ حَیْثُما کان مِنْ مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، سَهْلِها وجَبَلِها، عَنّی وَعَنْ والِدَیَّ وَعَنْ وُلْدی وَاِخْوانی اَلتَّحِیَّةَ وَالسَّلامَ عَدَدَ خَلْقِ اللهِ وَزِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَما اَحْصَاهُ کِتابُه وَاَحاطَ عِلْمُهُ اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبیحَةِ هذَا الْیَوْمَ وَمَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ اَیّامِ حَیاتِی عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقی لا اَحولُ عَنْها وَلا اَزول اَللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَنُصّارِهِ الذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُمْتَثِلینَ لاَوامِرِه وَنَواهِیهِ فِی اَیّامِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ
اَللّهُمَّ فَإنْ حَالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیاً فَأخْرِجْنی مِنْ قَبْری مُؤْتَزِراً کَفَنی، شاهِراً سَیْفی، مُجَرَّداً قَناتِی، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعِی، فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ بَصَری بِنَظْرَةً مِنّی اِلَیْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ اَللّهُمَّ اشْدُدْ اَزْرَهُ وَقَوِّ ظَهْرَهُ وَطَوِّلْ عُمْرَهُ اَللّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلادَکَ وَاَحْیِ بِهِ عِبَادَک فَإنَّکَ قُلْتَ وَقَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ اَیْدِی النّاس فَأظْهِرِ اللّهُمَّ لَنَا وَلِیَّک وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّی بِاسْمِ رَسولِک صًلًواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِه لا یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلّا مَزَّقَه وَیُحِقَّ اللهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَیُحَقِّقَهُ اَللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْاُمَّةِ بِظُهورِه اِنَّهُم یَرَوْنَهُ بَعیداً وَنَراهُ قَریباً وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِه»
۵-امام صادق(ع) فرمود: هر کس سوره بنی اسرائیل را در هر شب جمعه بخواند، نمیمیرد تا امام زمان(عج) را درک کند.