۱۳۹۸/۰۵/۰۳
–
۹۵۱ بازدید
سلامسوالی دارم
چرا در جامعه اسلامی ملاها باید پستهای کلیدی را در دست بگیرند؟
چرا من مهندس یا کارمند که حتی در اداره کار یدی هم انجام می دهم باید برای یه حقوق معمولی پدرم در بیاید در حالیکه یک ملا با تکیه زدن به صندلی راحتی در یک دفتر حقوقش از من بیشتر باشد؟
ایا پیامبر بر دست پینه بسته کارگر بوسه زد یا بر دستان نرم یک ملا؟
ایا گماردن این افراد بر پستهای مهم در ادارات انحراف از مسیر انقلابی که امام خمینی ترسیم کرده بود نیست؟
قبول دارم که ملای خوب و بد داریم
من خودم دوستان ملا چند نفر دارم
یکی ادم خوبیه. حق التدریسی تدریس می کنه. صبح زود بلند میشه و راجع به دروسش تحقیق و پژوهش می کنه. هنگام رفتن به شهرش با اتوبوس برگشت.
ولی در عوض دوستی هم دارم که ادم خوبیه. ادم با تقواییه. اما
یه بار می خواست جایی بره گفتم با اتوبوس بری مسیرش راحت تره. گفت من حال ندارم با اتوبوس برم.کلا در فاز هواپیماس. می خام اینو بگم که یه مقدار حس راحت طلبی در برخی ملاها هستش.
مثلا همین فرد گوشی اپل داشت. و اینکه توی اداره ای که گار می کنه مسیولیت خوبی داره. برای اداره یه اپارتمان خرید کردند. یکی از طبقاتش رو همین اقا برداشتند و به صورت اجاره ای با بهای اندکی توش سکونت دارن. خونه خیلی لوکسی هست. ایشون شخصیتش و رفتارش با من عالی هم نباشه خوبه منتها این رفتارها از کسانی که نماینده دین اند برام سوال شده
لطفا پاسخ دهید که چرا قسمت اعظمی از ملا ها امروزه به حس راحت طلبی دچار شده اند؟ ایا امام خمینی بود این کار را می کرد؟
لازم به ذکر است که هر دوی این ملاهایی که مثال زدم از شاگردان یکی از عرفای معروف حال حاضر قم اند. و اون طور که من در جریانم دارای سیر و سلوک و احوالات عرفانی اند. عایا برای خدا این اعمال قابل قبول هست که اینها در عرفان پیشرفت دارند؟ لابد هست دیگه… کلا گیج شدم
سریعا پاسخ لطفا
ممنون
1. حضور برخی روحانیون در بعضی مسئولیت های کشور از جمله امامت جمعه، نمایندگی ولی فقیه،قضاوت،عقیدتی سیاسی به دلیل ماهیت این مسئولیت ها و شرط روحانی بودن در آن است. در میان مسئولیتهای بالاتر و کلیدی کشور نیز همچون مجلس خبرگان ، فقهای شورای نگهبان و ریاست قوه قضاییه نیز روحانی بودن،شرط حضور در این مناصب و مسئولیتهاست.2. اکثر روحانیون به دروس حوزوی و تحصیل و تدریس و پژوهش و تبلیغ اشتغال دارند و تعداد روحانیونی که در مناصب دولتی حضور دارند.نسبت به آنان بسیار اندک است که اصلاً قابل مقایسه نیست و این افراد نیز از نظر درآمد از حقوق و مزایایی همچون سایر کارمندان مراکز و نهادهایی که در آن اشتغال دارند ،برخوردار بوده و حقوق آنان تابع نظام حقوقی مراکز و نهادهای دولتی است و مزیت جداگانه ای ندارند. به عنوان نمونه قضات روحانی حقوق و مزایایی همچون دیگر قضات دارند و یا مسئولان عقیدتی سیاسی نیز حقوق و درآمدی بر اساس نظام پرداخت دارا هستند و… 3. تعداد بسیار کمی از روحانیون در مشاغل و مناصب دولتی اشتغال دارند و از میان این افراد نیز تعداد کمی ممکن است شئون روحانیت را رعایت نکنند از این رو نباید رفتار این عده کم را تعمیم داده و به حساب مجموعه روحانیون گذاشت.
ما منکر وجود عده معدودی از روحانیون که ممکن است زیّ و شئون روحانیت را رعایت نمی کنند، نیستیم اما اینکه به استناد این عده اندک ، اکثر روحانیون را متهم به راحت طلبی کنیم ، از انصاف به دور است . در کنار این عده اندک ،روحانیون بسیاری هستند که با درآمد بسیار پایین خود که حتی از پایین ترین درآمد کارگران و کارمندان هم کمتر است ، با شرایط سختی زندگی می کنند . بزرگ نمایی این عده اندک ،ظلم به این دسته از روحانیون است که عمده روحانیون را شکل می دهند.
4. هر چند انتظار و توقع بجا از روحانیون این است که زندگی ساده ای داشته باشند و به تجمل گرایی گرایش پیدا نکنند اما اگر عده اندکی گرفتار این آسیب شدند ، اولاً ؛باید حساب آنان را از سایر روحانیون که با کمال سادگی زندگی می کنند را جدا کرد. ثانیاً؛ می توان گزارش این افراد را جهت بررسی و برخورد به دادگاه ویژه روحانیت داد. ثالثاً؛ آنچه ملاک است سنجش رفتار و عملکرد افراد با حق است نه آنکه افراد ملاک و معیار سنجش حق و باطل قرار بگیرند صرف روحانی بودن ملاک نیست آنچه مهم است تطابق اعمال و رفتار با حق و معیارهای دینی است. همانگونه که حضرت علی علیه السلام می فرمایند :«انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله » همانا حق به شخصیتها شناخته نمی شود , خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی »( محمدی ری شهری , محمد , میزان الحکمه , قم, دار الحدیث , 1377, ج 3, ص 1238) همچنین فرمودند« ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق , فاعرف الحق تعرف اهله »« همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد , پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی »( همان )
ما منکر وجود عده معدودی از روحانیون که ممکن است زیّ و شئون روحانیت را رعایت نمی کنند، نیستیم اما اینکه به استناد این عده اندک ، اکثر روحانیون را متهم به راحت طلبی کنیم ، از انصاف به دور است . در کنار این عده اندک ،روحانیون بسیاری هستند که با درآمد بسیار پایین خود که حتی از پایین ترین درآمد کارگران و کارمندان هم کمتر است ، با شرایط سختی زندگی می کنند . بزرگ نمایی این عده اندک ،ظلم به این دسته از روحانیون است که عمده روحانیون را شکل می دهند.
4. هر چند انتظار و توقع بجا از روحانیون این است که زندگی ساده ای داشته باشند و به تجمل گرایی گرایش پیدا نکنند اما اگر عده اندکی گرفتار این آسیب شدند ، اولاً ؛باید حساب آنان را از سایر روحانیون که با کمال سادگی زندگی می کنند را جدا کرد. ثانیاً؛ می توان گزارش این افراد را جهت بررسی و برخورد به دادگاه ویژه روحانیت داد. ثالثاً؛ آنچه ملاک است سنجش رفتار و عملکرد افراد با حق است نه آنکه افراد ملاک و معیار سنجش حق و باطل قرار بگیرند صرف روحانی بودن ملاک نیست آنچه مهم است تطابق اعمال و رفتار با حق و معیارهای دینی است. همانگونه که حضرت علی علیه السلام می فرمایند :«انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله » همانا حق به شخصیتها شناخته نمی شود , خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی »( محمدی ری شهری , محمد , میزان الحکمه , قم, دار الحدیث , 1377, ج 3, ص 1238) همچنین فرمودند« ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق , فاعرف الحق تعرف اهله »« همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد , پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی »( همان )