عدالت خدا ـ دنیا محلّ امتحان و بس
۱۳۹۸/۰۴/۲۷
–
۱۱۹۵ بازدید
با سلام وتشکر از جوابتون ..من پرسشگر با کد۱۳۷۶۱۵۹ هستم..قانون علت ومعلولی که گفتید دردنیای ما کاملا قابل شهود هست ولی میخوام بدونم تمام علت ناقصه هایی که باعث تحقق علت تامه میشن برای انسان چه جور قابل تشخیصه؟؟اگه یه انسان قراره به حسب اتفاق به اون برسه یانه ،که میشه اعتقاد عامه مردم به شانس..وقانون اجبار واختیار زیر سوال میره؟؟واگرم خدا به دلش میندازه که تمام علت ناقصه ها رو انجام بده ومنم بیشتر به این اعتقاد دارم ،پس چجوره برا یکی میخواد برا یکی نمیخواد وبه نظرتون این با عدالت خداوند اصلا جور در میاید که یکی مثلا ۴تا علت ناقصه رو انجام بده و یکی رو تشخیص نده وبه خاطر اون خداوند هم اون حاجتشو ازش دریغ کنه؟؟ بعد بهش بگن قضا وقدر یا حکمت بوده؟؟؟(اصلا دارم به این حرف دوستی میرسم که گفته بود که ما امدیم تو دنیا که عبرت بقیه باشیم..وبعضیای دیگه ام بدون زحمت انچنانی به خواستشون میرسن..)واینطور که شما گفتید اخرش همه چیز برمیگرده به قضای الهی یعنی از قبل همه چیز معلومه وانسانم دست وپای الکی میزنه چون تلاش ودعاشوو..ممکنه علت تامه بشه ممکنه هم نشه ..
پاسخی دیگر برای سؤال قبلی شما :
ابتدا بیایید دنیا را بشناسیم، بعد ببینیم عدالت در مورد خدا چه معنایی دارد.
دنیا در ذهنیّت کفّار، یک معنا دارد، در ذهنیّت یک مسلمان عادی مثل شما یک معنا دارد، در ذهنیّت موحّدان حقیقی که انبیاء و ائمه و اولیای الهی هستند، معنایی دیگر دارد.
کافر هیچ اعتقادی به زندگی پس از مرگ ندارد، و این باعث میشود که تعریف او از دنیا، با تعریف انبیاء فرق داشته باشد.
یک مسلمان عادی ـ که به حقیقت توحید راه نیافته ـ به خاطر اینکه به معاد ایمان دارد، تعریفش از دنیا با تعریف یک کافر فرق میکند. برای همین هم شبههی عدل الهی برایش پیش میآید. کافر اصلاً خدا را قبول ندارد که از عدلش هم سوال پرسد.
در نظر چنین مسلمانی، دنیا محلّی برای زندگی است لکن در میان این زندگی، گاهی امتحان هم هست. و زندگی برزخی و اخروی، امتداد همین زندگی دنیایی است. و همین دیدگاه غلط است که چنان شبههای را درست میکند.
امّا انبیاء آمدهاند بگویند که چنین تعریفی از دنیا، تعریف غلطی است. انبیاء آمدهاند بگویند:
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ـــــــ دوستىِ خواستنیها[ى گوناگون ] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب هاى نشاندار و دامها و کشتزار[ها]، براى مردم آراسته شده، این متاع زندگى دنیاست، در حالی که فرجام نیکو نزد خداست.» (آل عمران:14)
تمام امور خواستنی دنیا مثل زن و فرزند و اموال و طلا و نقره و مرکبهای خوب مثل اسب و شتر و اتومبیل و هواپیما و … و دامها و باغها و مزارع و کارخانجات و … که همگی مصداق «شهوات: خواستنیها» هستند، محبّتشان برای مردم، زینت داده شده است؛ یعنی اینها برای مردم، گریم شدهاند. لذا عاقلان حقیقی، هیچگاه دلبستهی این امور نمیشود ولی سفها، دلبستهی اینها میشوند. عاقلان میدانند که اینها متاع دنیا هستند، و دارایی انسان. اگر دارایی انسان بودند، میشد هنگام مرگ، آنها را با خود به برزخ و آخرت برد. وقتی نمیتوان آنها را با خود برد، یعنی دارایی ما نیستند. امّا خدا طوری اینها را زینت داده که مردم خیال میکنند اینها دارایی شخص هستند. لذا میپرسد که خدا چرا به فلانی مال زیاد داده ولی به من مال کم داده است؟ چرا به فلانی اولاد داده ولی به من نداده است؟
امّا عاقلان حقیقی، میدانند که خدا در دنیا، به هیچ کسی هیچ چیزی نداده است. هر چه در دنیاست، متاع زندگی دنیاست نه دارایی ما.
انبیاء آمدهاند بگویند که ای مردم، بازی نخورید! ای مردم، سرتان کلاه نرود! ای مردم سرگرم چیزی که مال شما نیست نشوید! آمدهاند بگویند: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ ـــــــ هر خودی (هر موجودی که خودی دارد) چشندهی مرگ است، و همانا روز رستاخیز، پاداشهایتان به طور کامل به شما داده مى شود. پس هر که را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً کامیاب شده است؛ و زندگى دنیا جز متاع فریب نیست.» (آل عمران:185) یعنی زندگی حقیقی آن سوی مرگ است و زندگی دنیا، اساساً زندگی نیست بلکه یک فریب است؛ چیزی است که زینت داده شده تا برخی افراد، فریبش را بخورند و چیزی را که دارایی آنها نیست، دارایی خود بپندارند؛ و برخیها خیال کنند که خدا به عدّهای دارایی داده و به آنها نداده؛ در حالی در حقیقت، خدا در دنیا، به هیچ کسی هیچ چیزی نداده جز سوالات امتحانی. در منظر خدا و انبیاء و ائمه و اولیای الهی، دنیا فقط و فقط و فقط، محلّ امتحان است و جز سوالات امتحانی، هیچ چیزی در آن نیست. اگر داده برای امتحان است، اگر نداده، برای امتحان است؛ اگر داده و پس گرفته، باز برای امتحان است. بیماری امتحان است، سلامتی امتحان است، فقر امتحان است، ثروت امتحان است، هوش بالا امتحان است، کم هوشی امتحان است، زیبایی امتحان است، زشتی امتحان است. هنگام مرگ، هیچکدام از امور دنیا را نمیتوان با خود برد، حتّی همین جسم مادّی خود را هم نمیتوان با خود برد. اینها سوالات امتحانی بودند که در پایان امتحان، پس گرفته میشوند؛ آنگاه ما میمانیم با پاسخهایی که به این سوالات دادهایم.
انبیاء آمدهاند بگویند: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ـــــ و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست، و قطعاً سراى بازپسین براى کسانى که تقوا پیشه میکنند بهتر است. آیا تعقّل نمیکنید؟!» یعنی عاقل باشید و بازی نخورید و سرگرم چیزی که توان با خود بردنشان را ندارید نشوید. آمدهاند بگویند آدم عاقل به چیزی که مال خودش نیست دلبسته نمیشود. چون دیر یا زود، آن چیز را از او میگیرند آنگاه آن دلبستگی موجب آزار و اذیّتش میشود. «فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ ــــــ پس تو را متعجّب و شگفتزده نکند اموال و فرزندانشان! جز این نیست که خدا مى خواهد در زندگى دنیا به وسیلهی اینها عذابشان کند و به ناچار خودشان میروند در حالی که کافرند.» (توبه:55) یعنی خودشان به برزخ میروند و نمیتوانند آنچه در دنیا داشتند را با خود ببرند؛ لذا در برزخ، با همین دلبستگی محشور میشوند بیآنکه به متعلّق دلبستگی دسترسی داشته باشند؛ و این عذابآور است.
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى ـــــــ و زنهار چشمانت را ندوزی به سوى آنچه برخوردار کریم با آن، گروههایی از ایشان را به عنوان شکوفهی زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم! در حالی که روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.» (طه:131)
یعنی هر چه در دنیا به اهل دنیا دادهایم، شکوفه است و هیچگاه این شکوفهها برای کسی میوه نشده و نمیشود. تا کنون هیچکس نتوانسته است حتّی یک پر کاه هم با خودش از دنیا چیزی به برزخ و آخرت ببرد. پس به چیزی که نمیتوانی با خود ببری این گونه چشم ندوز، بلکه چشم بدوز به سعادت اخروی که ابدی است. «وَ ما أُوتیتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زینَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ ـــــــ و هر آنچه به شما داده شده است، متاع زندگى دنیا و زیور آن است، در حالی که آنچه پیش خداست بهتر و پایدارتر است؛ پس آیا تعقّل نمیکنید؟!» یعنی اگر عقلتان را به کار بگیرید میفهمید که متاع دنیا مال خود دنیاست نه مال شما.
حقیقت دنیا در منظر عاقلان، این است که مال هیچ کسی نشده و نمیشود. دنیا فقط و فقط و فقط، محلّ امتحان است. اگر کسی نگرشی جز این دارد، در واقع فریب دنیا را خورده است.
عدالت خدا هم در چنین نگرشی باید شناخته شود. عدالت خدا در دنیا به این است که هر کسی را به مقدار توان ذاتیاش امتحان میکند و با چیزی امتحانش میکند که با آن تناسب دارد. مثلاً اگر کسی را با فقر امتحان میکند، یعنی او را با چیزی امتحان کرده که توان پاسخ درست دادن به آن را دارد. اگر چنین کسی را با ثروت امتحان کند، قطعاً اهل جهنّم خواهد شد؛ در حالی در امتحان با فقر، هم امکان جهنّم رفتن دارد هم امکان بهشت رفتن دارد. و اگر آن یکی را با ثروت امتحان کرده، یعنی با این امتحان، هم امکان بهشت رفتن دارد هم امکان جهنّم رفتن، در حالی که اگر با فقر امتحانش میکرد تنها یک راه داشت و آن جهنّم رفتن بود.
فرمود: «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ ـــــــ و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمین سر به عصیان برمى دارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه اى که میخواهد فرومى فرستد. به راستى که او به بندگانش آگاهِ بیناست.» (الشوری:27) یعنی خدا خود میداند که هر کدام از بندگانش با چه مقدار از رزق، قطعاً اهل جهنّم میشود و با چه مقدار از رزق، امکان بهشت رفتن و امکان جهنّم رفتن پیدا میکند. لذا به قدری به او میدهد که امکان بهشت رفتن و امکان جهنّم رفتن داشته باشد تا امتحان معنی پیدا کند.
فرمود: «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً ـــــ همانا پروردگارت براى هر که بخواهد، روزى را گشاده یا تنگ مى گرداند. در حقیقت، او به بندگانش آگاهِ بیناست.» (الاسراء:30) یعنی او سوالات امتحانی را طبق عدالت در اختیار بندگان قرار میدهد و میداند که هر کسی با چه مقدار رزق، در حال امتحان قرار میگیرد و با چه مقدار، قطعاً جهنّمی میشود. لذا مقداری را که قطعاً او را جهنّمی میکند را در اختیارش قرار نمیدهد مگر زمانی که امتحانش پایان یافته باشد و خدا بخواهد او را در جهنّم اندازد؛ مثل قارون که وقتی از ثروتش از حدّ گذشت، زمین دهان باز کرد و او را بلعید. قبل از آن، خیلیها آرزو داشتند که مثل او باشند ولی «وَ أَصْبَحَ الَّذینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ ـــــ و همان کسانى که دیروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى گفتند: «واى، مثل اینکه خدا روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا تنگ مى گرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم ] به زمین فرو برده بود؛ واى، گویى که کافران رستگار نمى گردند.» (القصص:82)
عدالت خدا در دنیا، یعنی عدالت در دادن سوالات امتحانی، متناسب با توان ذاتی افراد. تمام امور دنیا، فقط و فقط سوالات امتحانی است. اگر کسی این حقیقت را یافت و به مقتضای این حقیقت در دنیا زیست، قطعاً سعادتمند میشود و الّا قطعاً گرفتار خواهد شد یا گرفتار ابدی یا گرفتار موقّت در برزخ و آخرت.
ابتدا بیایید دنیا را بشناسیم، بعد ببینیم عدالت در مورد خدا چه معنایی دارد.
دنیا در ذهنیّت کفّار، یک معنا دارد، در ذهنیّت یک مسلمان عادی مثل شما یک معنا دارد، در ذهنیّت موحّدان حقیقی که انبیاء و ائمه و اولیای الهی هستند، معنایی دیگر دارد.
کافر هیچ اعتقادی به زندگی پس از مرگ ندارد، و این باعث میشود که تعریف او از دنیا، با تعریف انبیاء فرق داشته باشد.
یک مسلمان عادی ـ که به حقیقت توحید راه نیافته ـ به خاطر اینکه به معاد ایمان دارد، تعریفش از دنیا با تعریف یک کافر فرق میکند. برای همین هم شبههی عدل الهی برایش پیش میآید. کافر اصلاً خدا را قبول ندارد که از عدلش هم سوال پرسد.
در نظر چنین مسلمانی، دنیا محلّی برای زندگی است لکن در میان این زندگی، گاهی امتحان هم هست. و زندگی برزخی و اخروی، امتداد همین زندگی دنیایی است. و همین دیدگاه غلط است که چنان شبههای را درست میکند.
امّا انبیاء آمدهاند بگویند که چنین تعریفی از دنیا، تعریف غلطی است. انبیاء آمدهاند بگویند:
«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ـــــــ دوستىِ خواستنیها[ى گوناگون ] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب هاى نشاندار و دامها و کشتزار[ها]، براى مردم آراسته شده، این متاع زندگى دنیاست، در حالی که فرجام نیکو نزد خداست.» (آل عمران:14)
تمام امور خواستنی دنیا مثل زن و فرزند و اموال و طلا و نقره و مرکبهای خوب مثل اسب و شتر و اتومبیل و هواپیما و … و دامها و باغها و مزارع و کارخانجات و … که همگی مصداق «شهوات: خواستنیها» هستند، محبّتشان برای مردم، زینت داده شده است؛ یعنی اینها برای مردم، گریم شدهاند. لذا عاقلان حقیقی، هیچگاه دلبستهی این امور نمیشود ولی سفها، دلبستهی اینها میشوند. عاقلان میدانند که اینها متاع دنیا هستند، و دارایی انسان. اگر دارایی انسان بودند، میشد هنگام مرگ، آنها را با خود به برزخ و آخرت برد. وقتی نمیتوان آنها را با خود برد، یعنی دارایی ما نیستند. امّا خدا طوری اینها را زینت داده که مردم خیال میکنند اینها دارایی شخص هستند. لذا میپرسد که خدا چرا به فلانی مال زیاد داده ولی به من مال کم داده است؟ چرا به فلانی اولاد داده ولی به من نداده است؟
امّا عاقلان حقیقی، میدانند که خدا در دنیا، به هیچ کسی هیچ چیزی نداده است. هر چه در دنیاست، متاع زندگی دنیاست نه دارایی ما.
انبیاء آمدهاند بگویند که ای مردم، بازی نخورید! ای مردم، سرتان کلاه نرود! ای مردم سرگرم چیزی که مال شما نیست نشوید! آمدهاند بگویند: «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ ـــــــ هر خودی (هر موجودی که خودی دارد) چشندهی مرگ است، و همانا روز رستاخیز، پاداشهایتان به طور کامل به شما داده مى شود. پس هر که را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً کامیاب شده است؛ و زندگى دنیا جز متاع فریب نیست.» (آل عمران:185) یعنی زندگی حقیقی آن سوی مرگ است و زندگی دنیا، اساساً زندگی نیست بلکه یک فریب است؛ چیزی است که زینت داده شده تا برخی افراد، فریبش را بخورند و چیزی را که دارایی آنها نیست، دارایی خود بپندارند؛ و برخیها خیال کنند که خدا به عدّهای دارایی داده و به آنها نداده؛ در حالی در حقیقت، خدا در دنیا، به هیچ کسی هیچ چیزی نداده جز سوالات امتحانی. در منظر خدا و انبیاء و ائمه و اولیای الهی، دنیا فقط و فقط و فقط، محلّ امتحان است و جز سوالات امتحانی، هیچ چیزی در آن نیست. اگر داده برای امتحان است، اگر نداده، برای امتحان است؛ اگر داده و پس گرفته، باز برای امتحان است. بیماری امتحان است، سلامتی امتحان است، فقر امتحان است، ثروت امتحان است، هوش بالا امتحان است، کم هوشی امتحان است، زیبایی امتحان است، زشتی امتحان است. هنگام مرگ، هیچکدام از امور دنیا را نمیتوان با خود برد، حتّی همین جسم مادّی خود را هم نمیتوان با خود برد. اینها سوالات امتحانی بودند که در پایان امتحان، پس گرفته میشوند؛ آنگاه ما میمانیم با پاسخهایی که به این سوالات دادهایم.
انبیاء آمدهاند بگویند: «وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ ـــــ و زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست، و قطعاً سراى بازپسین براى کسانى که تقوا پیشه میکنند بهتر است. آیا تعقّل نمیکنید؟!» یعنی عاقل باشید و بازی نخورید و سرگرم چیزی که توان با خود بردنشان را ندارید نشوید. آمدهاند بگویند آدم عاقل به چیزی که مال خودش نیست دلبسته نمیشود. چون دیر یا زود، آن چیز را از او میگیرند آنگاه آن دلبستگی موجب آزار و اذیّتش میشود. «فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ ــــــ پس تو را متعجّب و شگفتزده نکند اموال و فرزندانشان! جز این نیست که خدا مى خواهد در زندگى دنیا به وسیلهی اینها عذابشان کند و به ناچار خودشان میروند در حالی که کافرند.» (توبه:55) یعنی خودشان به برزخ میروند و نمیتوانند آنچه در دنیا داشتند را با خود ببرند؛ لذا در برزخ، با همین دلبستگی محشور میشوند بیآنکه به متعلّق دلبستگی دسترسی داشته باشند؛ و این عذابآور است.
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى ـــــــ و زنهار چشمانت را ندوزی به سوى آنچه برخوردار کریم با آن، گروههایی از ایشان را به عنوان شکوفهی زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم! در حالی که روزىِ پروردگار تو بهتر و پایدارتر است.» (طه:131)
یعنی هر چه در دنیا به اهل دنیا دادهایم، شکوفه است و هیچگاه این شکوفهها برای کسی میوه نشده و نمیشود. تا کنون هیچکس نتوانسته است حتّی یک پر کاه هم با خودش از دنیا چیزی به برزخ و آخرت ببرد. پس به چیزی که نمیتوانی با خود ببری این گونه چشم ندوز، بلکه چشم بدوز به سعادت اخروی که ابدی است. «وَ ما أُوتیتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ زینَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقى أَ فَلا تَعْقِلُونَ ـــــــ و هر آنچه به شما داده شده است، متاع زندگى دنیا و زیور آن است، در حالی که آنچه پیش خداست بهتر و پایدارتر است؛ پس آیا تعقّل نمیکنید؟!» یعنی اگر عقلتان را به کار بگیرید میفهمید که متاع دنیا مال خود دنیاست نه مال شما.
حقیقت دنیا در منظر عاقلان، این است که مال هیچ کسی نشده و نمیشود. دنیا فقط و فقط و فقط، محلّ امتحان است. اگر کسی نگرشی جز این دارد، در واقع فریب دنیا را خورده است.
عدالت خدا هم در چنین نگرشی باید شناخته شود. عدالت خدا در دنیا به این است که هر کسی را به مقدار توان ذاتیاش امتحان میکند و با چیزی امتحانش میکند که با آن تناسب دارد. مثلاً اگر کسی را با فقر امتحان میکند، یعنی او را با چیزی امتحان کرده که توان پاسخ درست دادن به آن را دارد. اگر چنین کسی را با ثروت امتحان کند، قطعاً اهل جهنّم خواهد شد؛ در حالی در امتحان با فقر، هم امکان جهنّم رفتن دارد هم امکان بهشت رفتن دارد. و اگر آن یکی را با ثروت امتحان کرده، یعنی با این امتحان، هم امکان بهشت رفتن دارد هم امکان جهنّم رفتن، در حالی که اگر با فقر امتحانش میکرد تنها یک راه داشت و آن جهنّم رفتن بود.
فرمود: «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبیرٌ بَصیرٌ ـــــــ و اگر خدا روزى را بر بندگانش فراخ گرداند، مسلّماً در زمین سر به عصیان برمى دارند، لیکن آنچه را بخواهد به اندازه اى که میخواهد فرومى فرستد. به راستى که او به بندگانش آگاهِ بیناست.» (الشوری:27) یعنی خدا خود میداند که هر کدام از بندگانش با چه مقدار از رزق، قطعاً اهل جهنّم میشود و با چه مقدار از رزق، امکان بهشت رفتن و امکان جهنّم رفتن پیدا میکند. لذا به قدری به او میدهد که امکان بهشت رفتن و امکان جهنّم رفتن داشته باشد تا امتحان معنی پیدا کند.
فرمود: «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً ـــــ همانا پروردگارت براى هر که بخواهد، روزى را گشاده یا تنگ مى گرداند. در حقیقت، او به بندگانش آگاهِ بیناست.» (الاسراء:30) یعنی او سوالات امتحانی را طبق عدالت در اختیار بندگان قرار میدهد و میداند که هر کسی با چه مقدار رزق، در حال امتحان قرار میگیرد و با چه مقدار، قطعاً جهنّمی میشود. لذا مقداری را که قطعاً او را جهنّمی میکند را در اختیارش قرار نمیدهد مگر زمانی که امتحانش پایان یافته باشد و خدا بخواهد او را در جهنّم اندازد؛ مثل قارون که وقتی از ثروتش از حدّ گذشت، زمین دهان باز کرد و او را بلعید. قبل از آن، خیلیها آرزو داشتند که مثل او باشند ولی «وَ أَصْبَحَ الَّذینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ ـــــ و همان کسانى که دیروز آرزو داشتند به جاى او باشند، صبح مى گفتند: «واى، مثل اینکه خدا روزى را براى هر کس از بندگانش که بخواهد گشاده یا تنگ مى گرداند، و اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را [هم ] به زمین فرو برده بود؛ واى، گویى که کافران رستگار نمى گردند.» (القصص:82)
عدالت خدا در دنیا، یعنی عدالت در دادن سوالات امتحانی، متناسب با توان ذاتی افراد. تمام امور دنیا، فقط و فقط سوالات امتحانی است. اگر کسی این حقیقت را یافت و به مقتضای این حقیقت در دنیا زیست، قطعاً سعادتمند میشود و الّا قطعاً گرفتار خواهد شد یا گرفتار ابدی یا گرفتار موقّت در برزخ و آخرت.