غرور و سوءظن و درمان آن -درمان خود بزرگ بینی-درمان ریا
۱۳۹۸/۰۴/۲۳
–
۹۵۹ بازدید
سلام
ببخشید
علاج حتمی و ریشه کن کننده غرور چیه؟
من خودم که پستم و حس غرور دارم فک کنم بقیه هم غرور دارن،چکنم تا از این بدبختی و سؤظن نجات یابم؟تشکر
پرسشگر گرامی جهت دریافت پاسخ به نکات زیر توجه نمایید :
الف ) غرورغرور به دو نوع است :
1 . غرور منفی( صفت ناپسند ) 2 . غرور مثبت (عزت نفس )
1 . غرور منفی ( صفت ناپسند )
غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد .
این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى رود.
«راغب » در کتاب «مفردات » واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى فریبد و در غفلت فرومى برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى کند.
در «صحاح اللغة »«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى سازد و مى فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
بعضى از ارباب لغت – به گفته «طریحى » در «مجمع البحرین » گفته اند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است ».
در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم » بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و… مى باشد».
در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مى شود چنین مى خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مى دانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است ». (محجه البیضاء, جلد6، صفحه 293)
در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» مى گویند که انسان را با وسوسه هاى خود فریب مى دهد و غافل مى سازد و در حقیقت بیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسه گر و هر موجودى که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.
امام علی (علیه السلام ) در نکوهش فریفتگی و غفلت می فرمایند : طوبی لمن لم تقتله قاتلات الغرور خوشا به حال کسی که فریبهای کشنده او را نکشته باشد . و نیز می فرمایند سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور مستی غفلت و فریب , دیرتر از مستی مسکرات زایل می شود . حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند : در غفلت و فریب خوردگی آدمی همین بس که به هر آنچه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند .
خداوند سبحان در باره ی مغرور شدن به خدا و طمع بیهوده بستن به او می فرماید : یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ما شاء رکبک ای انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور ( و دلیر ) کرده است . آن که تو را آفرید و اعضایت تمام گردانید و اعتدالت بخشید . و به هر صورتی که خواست تو را ترکیب داد . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : پافشاری کردن بنده در معصیت و آرزوی آمرزش داشتن از خدا , مغرور شدن به خداست . در روایتی دیگر امام در خصوص فریب دنیا را خوردن می فرمایند : از فریب دنیا بپرهیزید ؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد , همواره پس می گیرد و کسی را که به دنیا دل بندد و در آن جا خوش کند , کوچ دهد . و نیز در نهی از فریب نفس را خوردن می فرمایند : هر که فریب نفس خود را بخورد نفسش او را به دست هلاکتها سپارد .
خداوند منان در باره ی چیزهایی که نباید فریفته ی آن شد می فرماید : لا یغرنک تقلب الذین کفرو فی البلاد متاع قلیل ثم ماواهم جهنم و بئس المهاد (آل عمران /196 , 197 ) جولان کافران در شهرها تو را نفریبد . این برخورداری اندک است . پس از آن جایگاهشان جهنم است و جهنم بد آرامگاهی است . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و اله ) میفرمایند : گناه کردن مردم تو را از گناهت غافل نکند و نعمتهای مردم تو را از نعمتهایی که خداوند ارزانیت داشته است دچار غفلت نسازد و مردم را از رحمت خدای عز و جل که تو خود بدان امید بسته ای , نومید مگردان .
شایسته است انسان واقع بین باشد و درباره خویش به انصاف قضاوت کند؛ یعنى، نه شایسته است که انسان خود را کمتر از آنچه هست بداند و نه زیبنده است که خود را بیش از آنچه هست، تلقى کند. هر دو آفت بوده و براى سرنوشت انسان مضر خواهد بود. به خصوص توجه داشته باشید که غرور، انسان را از اهداف عالى باز مى دارد. علت آن روشن است؛ چون انسان مغرور، به خودش اجازه مشورت و استفاده از نظرات و دیدگاه هاى دوستان، اساتید و بزرگ ترها را نمى دهد و همین امر کافى است که او را از بسیارى از ارزش ها عقب بیندازد. انسان مغرور، پیوسته نظر خود را بر دیگران ترجیح داده و استبداد رأى پیدا مى کند و در نتیجه از واقع بینى و حقیقت یابى به دور خواهد ماند. نکته دیگر این که مردم از افراد مغرور، متنفر و بیزارند؛ هم چنان که خود شما نیز از افراد مغرور خوشتان نمى آید.
2 . غرور مثبت (عزت نفس )
عزت نفس از دیدگاه اخلاق و روایات اسلامی بدین معنا است که انسان آنقدر خودش را عزیز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستی گناه و افعال و رفتار مغایر با شان انسان و ایمان بدهد. عزت نفس، یعنی , آن که آدمی شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرایط مختلف خود را حفظ کند. اگر دیوانه ای الماسی گران قدر در دست داشته باشد آن را به مفت از دست خواهد داد ولی شخص خردمند آن را حفظ خواهد کرد و جز به بهای واقعی , آن را نخواهد فروخت . آدمی اگر قدر خود را بداند آن را ارزان نخواهد فروخت . به قول سعدی : تو به قیمت ورای دو جهانیچه کنم قدر خود نمی دانی نیکو نهاد باش که پاکیزه پیکری چندت نیاز و آز دوانبد به بر و بحردریاب وقت خویش که دریای گوهری گر کیمیای دولت جاویدت آرزوستبشناس قدر خویش که گوگرد احمری ای مرغ پای بسته به دام هوای نفس کی بر هوای عالم روحانیان پری ؟ حال باید خود را شناخت . آدم خلیفه خدا بر زمین و مورد تکریم خداوند و… در حرکت به سوی کمال نامتناهی , »و ان الی ربک الرجعی «. چنین موجودی را نسزد که سر بر آستان مخلوقی فرود آورد و دست نیاز نزد این و آن دراز کند و یا خود را به ذلت معصیت و هوای نفس گرفتار سازد. آری راه تحصیل عزت شناخت ارزش وجودی انسان و کمال او و مسیری است که باید طی نماید.
مهمترین عامل ایجاد این احساس خود شناسی و درک موقعیت ممتاز انسان و خود در هستی و همچنین درک استعداد بی نظیر انسان در قرب به خدا و خلافت او در زمین و همچنین قرب عملی به خدای متعال با عبادت و اطاعت است.
ب ) درمان غرور منفی
یکی از راههای مهم درمان صفات اخلاقی بد ، شناخت ریشه های آن و مبارزه با آن ریشه ها است ، منشأ غرور منفی چند چیز است:
1ـ جهالت: یعنى اعتماد قلبى شخص به اینکه عمل روحیه و صلاح است در حالى که در واقع چنین نیست.
2ـ وسوسه هاى شیطانى: پیروى از هواى نفس و شهوت.
3ـ پیروى از غضب و انتقام جویى.
4ـ دوستى دنیا و دنیاطلبى. خداوند چند جاى قرآن شخص مغرور را مذمّت نموده و از فریب خوردگى برحذر مى دارد. عمده ترین عامل غرور که در قرآن به آن اشاره شده، غرور نسبت به دنیا و مادیات است.
ج ) راه درمان
1 . به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه کامل داشته باشید و یک لحظه از آن غفلت نورزید؛ یعنى، به یک خودشناسى و خداشناسى دقیق و صحیح باید برسید که شما چه هستید و چه مى توانید باشید و اگر لطف و فیض الهى نباشد چه خواهیم شد و آیا اصلاً وجود داشتیم و مى توانیم موجود باشیم؟ اگر نازى کند یک دمفرو ریزند قالب ها در این مورد بیشتر فکر کنید، روزى چند سطر در این مورد بنویسید و آن را با صداى بلند بخوانید (حداقل10 روز).
2 . جایگاه خود را در مجموعه نظام هستى بیابید که ذره اى هستید در بیکرانه عالم وجود که گویا بود و نبود ما یکى است. همانند قطره اى در برابر اقیانوس انسان ها و یک ذره اى در مجموعه عالم هستى. در این مورد بسیار فکر کنید و چندین سطر در این مورد بنویسید (به مدت 5 روز) و روزى چند بار آن را با صداى بلند بخوانید.
3 . به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام کارهایى که مى خواهید انجام دهید ولى نمى توانید بیاندیشید و به یقین بدانید که تمام این امور حکایت از تدبیر مدبرى مافوق همه تدابیر بشرى دارد و او تصمیم گیرنده نهایى است. محصول این اندیشه خود را نیز در یک صفحه گزارش کرده و روزى دو بار آن را با تمرکز حواس و دقت بخوانید.
4 . اینکه ریشه نعمتهای الهی که به ما داده شده را از جانب پروردگار متعال بدانیم نه اینکه به خودمان نسبت دهیم. شاهد این مطلب روایتی است از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، از خداوند سبحان نقل کرده اند که حضرت حق می فرمایند : « بعضی از بندگان مؤمن من هستند که در عبادت من تلاش و کوشش زیاد می کنند، در نیمه شبها از رختخواب گرم خود بیرون آمده به من سجده می کنند و با این کارها خود را به زحمت می اندازند. من گاهی یک شب یا دو شب آنها را دچار خواب می کنم تا بیدار نشوند. این عنایت من درباره آنهاست که می خواهم آنها در عبادت من همیشه باقی بمانند . وقتی که این قبیل اشخاص صبح از خواب بیدار می شوند، ناراحت هستند که چرا دیشب به خواب مانده و اطاعت خدا را نکرده اند. اگر من فاصله میان عبادت آنها نیفکنم، عجب و غرور به آنها مسلّط می شود. عجب آنها را به سوی فتنه می کشاند از خود راضی می شوند و خیال می کنند که در نزد من تقرّب زیادی دارند .( جواهر السفینه ص 309.) »
5 . توجه به این مطلب داشته باشیم که اگر امروزاین نعمتهایی که به ما داده شده است، نعمتی است که در برابر آن پرسش و مسئولیتی داریم. و باید وظیفه خود را به گونه ای کامل و درست بجا بیاوریم تا شکر حقیقی ( لسانی و عملی ) را انجام داده باشیم و بتوانیم این نعمت را حفظ کنیم نه اینکه با غرور آن را از کف بدهیم .
6 . به پیامدهاى ناگوار حب ذات افراطى بیاندیشید و سرنوشت زشت این گونه افراد را مطالعه کنید و مد نظر داشته باشید و کافى است برخى از این پیامدها را نوشته و در کیفیت گرفتار شدن افراد به آنها تفکر کنید که چگونه با شخصیت پفکى و ابهت بادکنکى خود تراشیده به هضیض ذلت فرو غلطیدند.
7 . روایات و آیاتى و ضرب المثل ها و حکایاتى که در مذمت، عواقب شوم این صفت بیان شده است، زیاد مطالعه کنید و براى مدت 10 روز حداقل روزى نیم ساعت از این گونه مطالب (کتب اخلاقى) مطالعه کنید .
* برای مطالعه بیشتر ر.ک:1- اخلاق اسلامی, محمد علی سادات2- اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی 3- خودسازی برای خودشناسی، مصباح یزدی4- مقالات, استاد محمد شجاعی5- تهذیب نفس، ابراهیم امینی6- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی7- راه روشن, ترجمه محجه البیضاء فیض کاشانی8- اخلاق اسلامی, شبر
د ) سوء ظن و درمان آن
1 . مفهوم
سوء ظن یا شک به معنای «گمان بد» در مقابل «حسن ظن» به معنای «گمان نیک» میباشد. اگر به فردی که او را کاملاً نمیشناسیم یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان بد داشته باشیم، میگویند به او به آن سوء ظن داریم. در اسلام تأکید بر حسن ظن شدهاست و سوء ظن گناه بهشمار میرود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ.» (حجرات: ۱۲) ای مؤمنان، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.[حجرات – ۱۲] 2 . درمان
توصیه هایی از سوی علمای اخلاق برای درمان سوء ظن
1 . 2 . توجه به آثار بد منفی نگری و بدبینی
در اینجا به بعضی از این آثار اشاره می کنیم :
ا . بدبینی ، در قدم اول خود ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. از این رو بهتر است به خود رحمی کنیم و با خود مهربانانه تر برخورد کنیم. افکار و ذهن خود را از افکار صحیح پر کنیم.
اا . این نگرش های ناکارآمد دوستان انسان را از دور آدمی دور می کنند. زیرا اگر چه این افکار در ذهن افراد هستند، منتهی در رفتار آنها اثر می گذارند و این امر را دیگران متوجه می شوند.این نیز عاملی برای دور شدن آنها از اطراف شما خواهد بود. فرمایش حضرت علی – علیه السلام- اشاره به این نکته است: …«مبادا بدبینى بر تو چیره شود تا میان تو و هیچ دوستى راه آشتى نگذارد…».(تحف العقول/ترجمه جعفرى / ص 76). این افکار برای شما تنها کاری که به ارمغان می آورد، تنهایی شما خواهد بود.
ااا . مشغول شدن به این امور (بد بینی ) شما را از رشد و شکوفایی دور می کند. توجه به این امور گاهی باعث می شود شما خود را پاک ببینید و دیگران را آلوده. این نیز باعث می شود دست به حرکت نزنید، چرا که از همه پاکتر هستید. این مشغولیت های فکری شما را از مشغول شدن به خود دور می کند.
اااا . برداشتهای بد بینانه بدون هیچ پیش زمینه ای و یا با پیش زمینه ذهنی خودتان، می تواند تنها عاملی شود تا ایمان در شما شکل نگیرد. امام صادق – علیه السلام- فرمودند: «هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ایمان در قلب او آب می شود هم چنان که نمک در آب حل می شود». (میزان الحکمه/ج 2/ ص 117).
2 . 2 . هرگاه گمان بدی نسبت به شخصی مسلمان در ذهن پیدا شد در عمل نباید کوچکترین اعتنایی به آن کرد، یعنی نحوه تعامل خود را تغییر ندهیم. بنابراین آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.سعی کنید تا حد امکان حواس خود را از افکار منفی پرت کنید و از ادامه دادن به آن افکار, جلوگیری نمایید.
3 . 2 . به افرادی که نسبت به آنها نگرش واقع بینانه ندارید، احترام بیشتر کنید و آنها را مورد لطف و اکرام خود قرار دهید. این کار باعث می شود نگرش شما نسبت به آنها تغییر کند. در ضمن دعا کردن برای آنها نیز مفید است. چرا که این عمل اگر در آن وسوسه های شیطانی باشد آن را از شما دور و مهر و محبت آنها را در دل شما می فزاید.
4 . 2 . توجه به امور انسانی مانند: محبت و لطف به دیگران نیز عامل آزاد شدن از این نگرش ها است. محبت به همه را در ذهن خود پرورش دهید.
5 . 2 . پرهیز از همنشینی با افراد ناپاک و ناسالم و نامتعادل، زیرا انسان بر اثر همنشینی با آنها از ویژگیهای اخلاقی ایشان تأثیر می پذیرد و کمکم به افراد خوبی که با او همرنگ و همعقیده نیستند بدبین میشود.
6 . 2 . کنترل مجاری ادراکات، چرا که قرآن کریم تمام مجاری فهم انسان را مسؤول دانسته و میفرماید: و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا (إسراء/۳۶) قطعاً چشم و گوش و دل همگی مسؤولند. اگر کنکاشی در علل پیدایش سوءظن داشته باشیم میبینیم که ادراکات حسی و بالاخص دیدنیها و شنیدنیهای ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم بسزایی دارند در نتیجه یکی از بهترین راههای تدبیر خواستها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی و وسواس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران، مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و گوش است مانند پرهیز از گوش دادن به سخنان پنهانی دیگران و پاسداشت حریم خصوصی آنها.
7 . 2 . مطالعه در آثار بد منفی نگری و بدبینی در آیات و روایاتی که بدبینی را تقبیح کرده و به خوش بینی و حسن ظن تشویق نمودهاند.
8 . 2 . باید راه هایی را که ممکن است با آن عمل و یا رفتار فردی را که به او بدگمان شده ایم، توجیه کنیم، بررسی نماییم و تا ممکن است عمل او را به نحوی توجیه کنیم و برای آن وجه درستی بسازیم.
9 . 2 . توجه داشته باشیم که خود ما بدبینی و بدگمانی دیگران را در مورد خود نمی پسندیم، پس برای دیگران نیز نپسنیدم.
10 . 2 . به رفتارهای خوب و جنبه های مثبت فردی که به او بدگمان گشته ایم توجه کنیم و تنها به اموری که موجب بدگمانی ما شده اکتفا نکنیم.
11. 2 . به دعا و توسل به ائمه(ع) از خداوند بخواهیم دلِ ما را از آلودگی ها و بدبینی ها پاک کند تا به دیگران محبت بورزیم.
12 . 2 . به حدی به ضعف و نقایص خود بپردازیم تا فرصتی برای پرداختن به عیوب دیگران نیابیم.
الف ) غرورغرور به دو نوع است :
1 . غرور منفی( صفت ناپسند ) 2 . غرور مثبت (عزت نفس )
1 . غرور منفی ( صفت ناپسند )
غرور به معنی فریفتگی به داشته ها و جذابیت های غیر حقیقی و علائق دنیوی است که باعث می شود انسان از یاد خدا غافل شود و معنویت و سرمایه های حقیقی سعادت خود را فراموش نماید و در نتیجه آن به انواع بیماری اخلاقی و روانی مانند عجب, تکبر, خودخواهی و مانند آن مبتلا گردد .
این واژه به طور وسیعى در کلمات عرب مخصوصا در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى به کار رفته و در گفتگوهاى روزمره فارسى زبانان نیز کم و بیش در همان معانى اصلى یا لوازم آن به کار مى رود.
«راغب » در کتاب «مفردات » واژه «غرور» (به فتح غین که معنى وصفى دارد) را به معنى هر چیزى که انسان را مى فریبد و در غفلت فرومى برد خواه مال و مقام باشد یا شهوت و شیطان تفسیر مى کند.
در «صحاح اللغة »«غرور» به معنى امورى که انسان را غافل مى سازد و مى فریبد (خواه مال و ثروت باشد یا جاه و مقام یا علم و دانش و غیر آن) تفسیر شده است.
بعضى از ارباب لغت – به گفته «طریحى » در «مجمع البحرین » گفته اند: «غرور فریفتگی به چیزى است که ظاهری جالب, و دوست داشتنى دارد, ولى باطنش ناخوشایند و مجهول و تاریک است ».
در کتاب «التحقیق فى کلمات قرآن الکریم » بعد از نقل کلمات ارباب لغت چنین آمده است: «ریشه اصلى این واژه به معنى حصول غفلت به سبب تاثیر چیز دیگرى در انسان است و از لوازم و آثار آن جهل و فریب و نیرنگ و نقصان و شکست و… مى باشد».
در «المحجة البیضاء فى تهذیب الاحیاء» که از بهترین کتب اخلاق محسوب مى شود چنین مى خوانیم: «غرور عبارت است از دلخوش بودن به چیزى که موافق هواى نفس و تمایل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان یا فریب شیطان است و هر کس گمان کند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى یا معنوى باشد و این اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگیرد آدم مغرورى است و غالب مردم خود را آدم خوبى مى دانند در حالى که در اشتباهند بنابراین اکثر مردم مغرورند، هر چند شکل غرور آنها و درجه آن متفاوت است ». (محجه البیضاء, جلد6، صفحه 293)
در تفسیر نمونه در معنى این واژه چنین آمده است: «غرور» بر وزن(جسور) صیغه مبالغه به معنى موجود فوق العاده فریبنده است و شیطان را از این رو «غرور» مى گویند که انسان را با وسوسه هاى خود فریب مى دهد و غافل مى سازد و در حقیقت بیان مصداق واضح آن است وگرنه هر انسان یا کتاب فریبنده، هر مقام وسوسه گر و هر موجودى که انسان را گمراه سازد در مفهوم وسیع «غرور» داخل است.
امام علی (علیه السلام ) در نکوهش فریفتگی و غفلت می فرمایند : طوبی لمن لم تقتله قاتلات الغرور خوشا به حال کسی که فریبهای کشنده او را نکشته باشد . و نیز می فرمایند سکر الغفلة و الغرور ابعد افاقة من سکر الخمور مستی غفلت و فریب , دیرتر از مستی مسکرات زایل می شود . حضرت در حدیثی دیگر می فرمایند : در غفلت و فریب خوردگی آدمی همین بس که به هر آنچه نفس در نظرش بیاراید اعتماد کند .
خداوند سبحان در باره ی مغرور شدن به خدا و طمع بیهوده بستن به او می فرماید : یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ما شاء رکبک ای انسان چه چیز تو را به پروردگار کریمت مغرور ( و دلیر ) کرده است . آن که تو را آفرید و اعضایت تمام گردانید و اعتدالت بخشید . و به هر صورتی که خواست تو را ترکیب داد . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : پافشاری کردن بنده در معصیت و آرزوی آمرزش داشتن از خدا , مغرور شدن به خداست . در روایتی دیگر امام در خصوص فریب دنیا را خوردن می فرمایند : از فریب دنیا بپرهیزید ؛ زیرا دنیا هر خوبی و نعمتی که فریبکارانه به انسان دهد , همواره پس می گیرد و کسی را که به دنیا دل بندد و در آن جا خوش کند , کوچ دهد . و نیز در نهی از فریب نفس را خوردن می فرمایند : هر که فریب نفس خود را بخورد نفسش او را به دست هلاکتها سپارد .
خداوند منان در باره ی چیزهایی که نباید فریفته ی آن شد می فرماید : لا یغرنک تقلب الذین کفرو فی البلاد متاع قلیل ثم ماواهم جهنم و بئس المهاد (آل عمران /196 , 197 ) جولان کافران در شهرها تو را نفریبد . این برخورداری اندک است . پس از آن جایگاهشان جهنم است و جهنم بد آرامگاهی است . پیامبر خدا ( صلی الله علیه و اله ) میفرمایند : گناه کردن مردم تو را از گناهت غافل نکند و نعمتهای مردم تو را از نعمتهایی که خداوند ارزانیت داشته است دچار غفلت نسازد و مردم را از رحمت خدای عز و جل که تو خود بدان امید بسته ای , نومید مگردان .
شایسته است انسان واقع بین باشد و درباره خویش به انصاف قضاوت کند؛ یعنى، نه شایسته است که انسان خود را کمتر از آنچه هست بداند و نه زیبنده است که خود را بیش از آنچه هست، تلقى کند. هر دو آفت بوده و براى سرنوشت انسان مضر خواهد بود. به خصوص توجه داشته باشید که غرور، انسان را از اهداف عالى باز مى دارد. علت آن روشن است؛ چون انسان مغرور، به خودش اجازه مشورت و استفاده از نظرات و دیدگاه هاى دوستان، اساتید و بزرگ ترها را نمى دهد و همین امر کافى است که او را از بسیارى از ارزش ها عقب بیندازد. انسان مغرور، پیوسته نظر خود را بر دیگران ترجیح داده و استبداد رأى پیدا مى کند و در نتیجه از واقع بینى و حقیقت یابى به دور خواهد ماند. نکته دیگر این که مردم از افراد مغرور، متنفر و بیزارند؛ هم چنان که خود شما نیز از افراد مغرور خوشتان نمى آید.
2 . غرور مثبت (عزت نفس )
عزت نفس از دیدگاه اخلاق و روایات اسلامی بدین معنا است که انسان آنقدر خودش را عزیز و بزرگ انگارد که حاضر نشود تن به پستی گناه و افعال و رفتار مغایر با شان انسان و ایمان بدهد. عزت نفس، یعنی , آن که آدمی شرافت و ارزش خود را بشناسد تا در برابر حوادث و در شرایط مختلف خود را حفظ کند. اگر دیوانه ای الماسی گران قدر در دست داشته باشد آن را به مفت از دست خواهد داد ولی شخص خردمند آن را حفظ خواهد کرد و جز به بهای واقعی , آن را نخواهد فروخت . آدمی اگر قدر خود را بداند آن را ارزان نخواهد فروخت . به قول سعدی : تو به قیمت ورای دو جهانیچه کنم قدر خود نمی دانی نیکو نهاد باش که پاکیزه پیکری چندت نیاز و آز دوانبد به بر و بحردریاب وقت خویش که دریای گوهری گر کیمیای دولت جاویدت آرزوستبشناس قدر خویش که گوگرد احمری ای مرغ پای بسته به دام هوای نفس کی بر هوای عالم روحانیان پری ؟ حال باید خود را شناخت . آدم خلیفه خدا بر زمین و مورد تکریم خداوند و… در حرکت به سوی کمال نامتناهی , »و ان الی ربک الرجعی «. چنین موجودی را نسزد که سر بر آستان مخلوقی فرود آورد و دست نیاز نزد این و آن دراز کند و یا خود را به ذلت معصیت و هوای نفس گرفتار سازد. آری راه تحصیل عزت شناخت ارزش وجودی انسان و کمال او و مسیری است که باید طی نماید.
مهمترین عامل ایجاد این احساس خود شناسی و درک موقعیت ممتاز انسان و خود در هستی و همچنین درک استعداد بی نظیر انسان در قرب به خدا و خلافت او در زمین و همچنین قرب عملی به خدای متعال با عبادت و اطاعت است.
ب ) درمان غرور منفی
یکی از راههای مهم درمان صفات اخلاقی بد ، شناخت ریشه های آن و مبارزه با آن ریشه ها است ، منشأ غرور منفی چند چیز است:
1ـ جهالت: یعنى اعتماد قلبى شخص به اینکه عمل روحیه و صلاح است در حالى که در واقع چنین نیست.
2ـ وسوسه هاى شیطانى: پیروى از هواى نفس و شهوت.
3ـ پیروى از غضب و انتقام جویى.
4ـ دوستى دنیا و دنیاطلبى. خداوند چند جاى قرآن شخص مغرور را مذمّت نموده و از فریب خوردگى برحذر مى دارد. عمده ترین عامل غرور که در قرآن به آن اشاره شده، غرور نسبت به دنیا و مادیات است.
ج ) راه درمان
1 . به فقر وجودى خود نسبت به خداوند سبحان توجه کامل داشته باشید و یک لحظه از آن غفلت نورزید؛ یعنى، به یک خودشناسى و خداشناسى دقیق و صحیح باید برسید که شما چه هستید و چه مى توانید باشید و اگر لطف و فیض الهى نباشد چه خواهیم شد و آیا اصلاً وجود داشتیم و مى توانیم موجود باشیم؟ اگر نازى کند یک دمفرو ریزند قالب ها در این مورد بیشتر فکر کنید، روزى چند سطر در این مورد بنویسید و آن را با صداى بلند بخوانید (حداقل10 روز).
2 . جایگاه خود را در مجموعه نظام هستى بیابید که ذره اى هستید در بیکرانه عالم وجود که گویا بود و نبود ما یکى است. همانند قطره اى در برابر اقیانوس انسان ها و یک ذره اى در مجموعه عالم هستى. در این مورد بسیار فکر کنید و چندین سطر در این مورد بنویسید (به مدت 5 روز) و روزى چند بار آن را با صداى بلند بخوانید.
3 . به ضعف و نقص خود در دستگاه بدن و ناتوانى در انجام کارهایى که مى خواهید انجام دهید ولى نمى توانید بیاندیشید و به یقین بدانید که تمام این امور حکایت از تدبیر مدبرى مافوق همه تدابیر بشرى دارد و او تصمیم گیرنده نهایى است. محصول این اندیشه خود را نیز در یک صفحه گزارش کرده و روزى دو بار آن را با تمرکز حواس و دقت بخوانید.
4 . اینکه ریشه نعمتهای الهی که به ما داده شده را از جانب پروردگار متعال بدانیم نه اینکه به خودمان نسبت دهیم. شاهد این مطلب روایتی است از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، از خداوند سبحان نقل کرده اند که حضرت حق می فرمایند : « بعضی از بندگان مؤمن من هستند که در عبادت من تلاش و کوشش زیاد می کنند، در نیمه شبها از رختخواب گرم خود بیرون آمده به من سجده می کنند و با این کارها خود را به زحمت می اندازند. من گاهی یک شب یا دو شب آنها را دچار خواب می کنم تا بیدار نشوند. این عنایت من درباره آنهاست که می خواهم آنها در عبادت من همیشه باقی بمانند . وقتی که این قبیل اشخاص صبح از خواب بیدار می شوند، ناراحت هستند که چرا دیشب به خواب مانده و اطاعت خدا را نکرده اند. اگر من فاصله میان عبادت آنها نیفکنم، عجب و غرور به آنها مسلّط می شود. عجب آنها را به سوی فتنه می کشاند از خود راضی می شوند و خیال می کنند که در نزد من تقرّب زیادی دارند .( جواهر السفینه ص 309.) »
5 . توجه به این مطلب داشته باشیم که اگر امروزاین نعمتهایی که به ما داده شده است، نعمتی است که در برابر آن پرسش و مسئولیتی داریم. و باید وظیفه خود را به گونه ای کامل و درست بجا بیاوریم تا شکر حقیقی ( لسانی و عملی ) را انجام داده باشیم و بتوانیم این نعمت را حفظ کنیم نه اینکه با غرور آن را از کف بدهیم .
6 . به پیامدهاى ناگوار حب ذات افراطى بیاندیشید و سرنوشت زشت این گونه افراد را مطالعه کنید و مد نظر داشته باشید و کافى است برخى از این پیامدها را نوشته و در کیفیت گرفتار شدن افراد به آنها تفکر کنید که چگونه با شخصیت پفکى و ابهت بادکنکى خود تراشیده به هضیض ذلت فرو غلطیدند.
7 . روایات و آیاتى و ضرب المثل ها و حکایاتى که در مذمت، عواقب شوم این صفت بیان شده است، زیاد مطالعه کنید و براى مدت 10 روز حداقل روزى نیم ساعت از این گونه مطالب (کتب اخلاقى) مطالعه کنید .
* برای مطالعه بیشتر ر.ک:1- اخلاق اسلامی, محمد علی سادات2- اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی 3- خودسازی برای خودشناسی، مصباح یزدی4- مقالات, استاد محمد شجاعی5- تهذیب نفس، ابراهیم امینی6- نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی7- راه روشن, ترجمه محجه البیضاء فیض کاشانی8- اخلاق اسلامی, شبر
د ) سوء ظن و درمان آن
1 . مفهوم
سوء ظن یا شک به معنای «گمان بد» در مقابل «حسن ظن» به معنای «گمان نیک» میباشد. اگر به فردی که او را کاملاً نمیشناسیم یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان بد داشته باشیم، میگویند به او به آن سوء ظن داریم. در اسلام تأکید بر حسن ظن شدهاست و سوء ظن گناه بهشمار میرود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا اجْتَنِبوا کَثیرا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ.» (حجرات: ۱۲) ای مؤمنان، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از آنها گناه است.[حجرات – ۱۲] 2 . درمان
توصیه هایی از سوی علمای اخلاق برای درمان سوء ظن
1 . 2 . توجه به آثار بد منفی نگری و بدبینی
در اینجا به بعضی از این آثار اشاره می کنیم :
ا . بدبینی ، در قدم اول خود ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. از این رو بهتر است به خود رحمی کنیم و با خود مهربانانه تر برخورد کنیم. افکار و ذهن خود را از افکار صحیح پر کنیم.
اا . این نگرش های ناکارآمد دوستان انسان را از دور آدمی دور می کنند. زیرا اگر چه این افکار در ذهن افراد هستند، منتهی در رفتار آنها اثر می گذارند و این امر را دیگران متوجه می شوند.این نیز عاملی برای دور شدن آنها از اطراف شما خواهد بود. فرمایش حضرت علی – علیه السلام- اشاره به این نکته است: …«مبادا بدبینى بر تو چیره شود تا میان تو و هیچ دوستى راه آشتى نگذارد…».(تحف العقول/ترجمه جعفرى / ص 76). این افکار برای شما تنها کاری که به ارمغان می آورد، تنهایی شما خواهد بود.
ااا . مشغول شدن به این امور (بد بینی ) شما را از رشد و شکوفایی دور می کند. توجه به این امور گاهی باعث می شود شما خود را پاک ببینید و دیگران را آلوده. این نیز باعث می شود دست به حرکت نزنید، چرا که از همه پاکتر هستید. این مشغولیت های فکری شما را از مشغول شدن به خود دور می کند.
اااا . برداشتهای بد بینانه بدون هیچ پیش زمینه ای و یا با پیش زمینه ذهنی خودتان، می تواند تنها عاملی شود تا ایمان در شما شکل نگیرد. امام صادق – علیه السلام- فرمودند: «هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ایمان در قلب او آب می شود هم چنان که نمک در آب حل می شود». (میزان الحکمه/ج 2/ ص 117).
2 . 2 . هرگاه گمان بدی نسبت به شخصی مسلمان در ذهن پیدا شد در عمل نباید کوچکترین اعتنایی به آن کرد، یعنی نحوه تعامل خود را تغییر ندهیم. بنابراین آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.سعی کنید تا حد امکان حواس خود را از افکار منفی پرت کنید و از ادامه دادن به آن افکار, جلوگیری نمایید.
3 . 2 . به افرادی که نسبت به آنها نگرش واقع بینانه ندارید، احترام بیشتر کنید و آنها را مورد لطف و اکرام خود قرار دهید. این کار باعث می شود نگرش شما نسبت به آنها تغییر کند. در ضمن دعا کردن برای آنها نیز مفید است. چرا که این عمل اگر در آن وسوسه های شیطانی باشد آن را از شما دور و مهر و محبت آنها را در دل شما می فزاید.
4 . 2 . توجه به امور انسانی مانند: محبت و لطف به دیگران نیز عامل آزاد شدن از این نگرش ها است. محبت به همه را در ذهن خود پرورش دهید.
5 . 2 . پرهیز از همنشینی با افراد ناپاک و ناسالم و نامتعادل، زیرا انسان بر اثر همنشینی با آنها از ویژگیهای اخلاقی ایشان تأثیر می پذیرد و کمکم به افراد خوبی که با او همرنگ و همعقیده نیستند بدبین میشود.
6 . 2 . کنترل مجاری ادراکات، چرا که قرآن کریم تمام مجاری فهم انسان را مسؤول دانسته و میفرماید: و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا (إسراء/۳۶) قطعاً چشم و گوش و دل همگی مسؤولند. اگر کنکاشی در علل پیدایش سوءظن داشته باشیم میبینیم که ادراکات حسی و بالاخص دیدنیها و شنیدنیهای ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم بسزایی دارند در نتیجه یکی از بهترین راههای تدبیر خواستها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی و وسواس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران، مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و گوش است مانند پرهیز از گوش دادن به سخنان پنهانی دیگران و پاسداشت حریم خصوصی آنها.
7 . 2 . مطالعه در آثار بد منفی نگری و بدبینی در آیات و روایاتی که بدبینی را تقبیح کرده و به خوش بینی و حسن ظن تشویق نمودهاند.
8 . 2 . باید راه هایی را که ممکن است با آن عمل و یا رفتار فردی را که به او بدگمان شده ایم، توجیه کنیم، بررسی نماییم و تا ممکن است عمل او را به نحوی توجیه کنیم و برای آن وجه درستی بسازیم.
9 . 2 . توجه داشته باشیم که خود ما بدبینی و بدگمانی دیگران را در مورد خود نمی پسندیم، پس برای دیگران نیز نپسنیدم.
10 . 2 . به رفتارهای خوب و جنبه های مثبت فردی که به او بدگمان گشته ایم توجه کنیم و تنها به اموری که موجب بدگمانی ما شده اکتفا نکنیم.
11. 2 . به دعا و توسل به ائمه(ع) از خداوند بخواهیم دلِ ما را از آلودگی ها و بدبینی ها پاک کند تا به دیگران محبت بورزیم.
12 . 2 . به حدی به ضعف و نقایص خود بپردازیم تا فرصتی برای پرداختن به عیوب دیگران نیابیم.