۱۳۹۸/۰۲/۲۵
–
۱۱۶۴ بازدید
با سلام من تحقیق و مطالعه روی معنی قربه الی الله کردم اما هر بار یه نتیجه گرفتم هنوز معناشو درک نکردم میخواستم بپرسم کسی که به خدا نزدیک بشه چه تغییری در خودش و زندگیش بوجود میاد و اساسا چرا باید در کارهامون و عباداتمون قصد قربه داشته باشیم؟
دوست گرامی. در پاسخ به سوال شما سعی کرده ایم معنای قرب را توضیح دهیم. البته در این زمینه مباحث فلسفی و پیچیده ای در کتاب ها و مقالات وجود دارد، ولی ما سعی کرده ایم به صورت ساده تری آنرا بیان نماییم. انشاالله مفید باشد.
نیت و انگیزه اصلی یک سالک مسلمان قرب الهی است. نزدیک شدن به خدا، به خدا رسیدن، به کمال رسیدن، شبیه خدا شدن، رنگ خدایی گرفتن و مانند آن.
منتهی باید ببینیم این قرب دقیقا چیست و ما به چه حقیقتی می خواهیم نزدیک شویم، این نزدیک شدن چگونه و با چه مکانیسمی انجام می شود و چه تاثیراتی بر ما دارد؟
در مورد خداوند این سوال مطرح است که آیا می خواهیم به ذات الهی نزدیک شویم یا صفات و کمالات او؟
پاسخ این سوال روشن است. ما هرگز نمی توانیم به ذات الهی نزدیک شویم، نزدیک شدن انسان به خداوند تنها از طریق صفات و کمالات الهی ممکن است.
ذات خداوند همان وجود مطلقی است که همه جا هست و یکی هم بیشتر نیست و همه عالم خلقی در حقیقت ظهور و تجلی او است.
ذات وجود، خالق عالم و آدم است و انسان مخلوق و ظهور او است و محال است که مخلوق و ظهور، تبدیل یه ذات وجود و خالق شود، بنابراین تصور قرب به ذات و ذات شدن اصولا مطرح نیست و محال است.
آنچه در این وادی امکان پذیر است قرب به صفات و کمالات ذات الهی است و انسان به دلیل اینکه مظهر همین صفات و کمالات است می تواند به آنها نزدیک شود و مظهریت استعدادی خود را فعلیت ببخشد.
تمام صفات الهی انسان را به خدا نزدیک می کنند، منتهی صفت علم جایگاه راهبردی ویژه ای دارد که به آن خواهیم پرداخت.
هر کسی از طریق صفت خاصی به خدا نزدیک می شود و بسیاری از مردم کارهایی که انجام می دهند، به طور مثال برای کسب رضایت است، یعنی می خواهند به رضایت الهی برسند.
خیلی ها برای بهشت تلاش می کنند و می خواهند به بهشت خدا راه پیدا کنند. بعضی اهل انفاق و بخشندگی هستند و از طریق صفت جود و بخشش به خدا نزدیک می شوند، از راه رسیدگی به فقرا مثلا، از راه انفاق مال و جان به خدا می رسند.
پزشکان از راه درمان و ایجاد صفت سلامت به خدا نزدیک می شوند و مظهر یا سالم هستند. کسی ممکن است مظهر یا نظیف باشد و از این طریق به خدا قرب پیدا کند.
مربی ها و معلم ها از طریق صفت رب به خدا نزدیک می شوند و با تربیت انسان ها مظهر رب می شوند.
در کل تمام کسانی که در مسیر قرب الهی حرکت می کنند، برای خود راهی برای نزدیک شدن به خدا برمی گزینند، لذا گفته اند: الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق. راه های به خدا رسیدن به عدد خلایق و مردمان گسترده و متنوع است.
البته صفات و کمالات الهی هم باید اولویت بندی شود تا بتوان بر اساس آن برنامه ریزی قربی انجام دهیم.
انسان از طریق علم و عمل و اخلاق و عبادت به صفات و کمالات الهی نزدیک می شود و مظهریت خودش را گسترده می کند.
البته در کنار قرب به صفات مثبت خیلی از مردم هم از طریق صفات منفی و شیطانی به خدا نزدیک می شوند و در نهایت سر از جهنم خدا در می آورند.
اما اینجا یک سوال مطرح می شود که از میان صفات کمالی حق تعالی کدام صفت جنبه راهبردی دارد و از سایر صفات انسان را به خدا نزدیک تر می کند؟
در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به امهات اسماء و صفات الهی اشاره کنیم و بعد صفت راهبردی قرب را مشخص نماییم.
اهل معرفت برای خدای متعال شش صفت مهم و مادری مطرح می کنند که این صفات تحت عنوان امهات اسماء و صفات الهی در راس همه صفات و کمالات حضرت حق مطرح می شوند.
این شش صفت عبارتند از: حیات، علم، قدرت، اراده، سمع و بصر.
اهل معرفت فورمول کمال انسان و قرب به خداوند را این شش صفت می دانند و در تجربه نیز ثابت شده است که راهی برای رسیدن به کمال و پیشرفت فردی و اجتماعی جز استفاده از این فورمول نیست.
حتی غربی ها و کشورهای پیشرفته جهان نیز با همین فورمول و مکانیزم به توسعه یافتگی و پیشرفت مادی دست یافته اند. تمام قدرت و اراده و ابزارهای سمعی و بصری جهان امروز معلول توسعه علم و فن آوری است.
منتهی باید دقت کنیم که راه اصلی رسیدن به این شش صفت علم است. صفت علم که همان شناخت حقیقت است، راهبرد اصلی کمال و قرب الهی محسوب می شود.
به همین دلیل سیروسلوک انسان به سوی کمال که تحت عنوان راه عرفان مطرح می شود، بیشتر از سنخ علم و معرفت است و حتی عمل و عبادت و ریاضت سالکان نیز جنبه معرفتی دارد و به آن عرفان عملی گفته می شود.
برای رسیدن به کمال و قرب الهی ما باید به قدرت و اراده و سمع و بصر و صفت حیات خداوند نزدیک شویم و مظهر این صفات گردیم اما تمام این پروسه از طریق قرب علمی و عرفانی انجام می شود.
سالک وقتی سلوک علمی و عرفانی اش به نهایت خود رسید هم مظهر قدرت می شود هم اراده و هم سمع و بصر و در نهایت حیات جاودان می یابد و گستره وجود اش به قدری فراگیر می گردد که با علم و قدرت و اراده و سمع و بصر خدا می بیند و می شنود و می داند و اراده و عمل می کند. در این زمینه به حدیق قرب نوافل رجوع شود.
غیر از این صفت سایر صفات و کمالات الهی هم به اندازه خود انسان را به خدا نزدیک و شبیه می کنند، که البته بیشتر جنبه اخلاقی دارند و در مباحث اخلاق توحیدی به آن خواهیم پرداخت.
نیت و انگیزه اصلی یک سالک مسلمان قرب الهی است. نزدیک شدن به خدا، به خدا رسیدن، به کمال رسیدن، شبیه خدا شدن، رنگ خدایی گرفتن و مانند آن.
منتهی باید ببینیم این قرب دقیقا چیست و ما به چه حقیقتی می خواهیم نزدیک شویم، این نزدیک شدن چگونه و با چه مکانیسمی انجام می شود و چه تاثیراتی بر ما دارد؟
در مورد خداوند این سوال مطرح است که آیا می خواهیم به ذات الهی نزدیک شویم یا صفات و کمالات او؟
پاسخ این سوال روشن است. ما هرگز نمی توانیم به ذات الهی نزدیک شویم، نزدیک شدن انسان به خداوند تنها از طریق صفات و کمالات الهی ممکن است.
ذات خداوند همان وجود مطلقی است که همه جا هست و یکی هم بیشتر نیست و همه عالم خلقی در حقیقت ظهور و تجلی او است.
ذات وجود، خالق عالم و آدم است و انسان مخلوق و ظهور او است و محال است که مخلوق و ظهور، تبدیل یه ذات وجود و خالق شود، بنابراین تصور قرب به ذات و ذات شدن اصولا مطرح نیست و محال است.
آنچه در این وادی امکان پذیر است قرب به صفات و کمالات ذات الهی است و انسان به دلیل اینکه مظهر همین صفات و کمالات است می تواند به آنها نزدیک شود و مظهریت استعدادی خود را فعلیت ببخشد.
تمام صفات الهی انسان را به خدا نزدیک می کنند، منتهی صفت علم جایگاه راهبردی ویژه ای دارد که به آن خواهیم پرداخت.
هر کسی از طریق صفت خاصی به خدا نزدیک می شود و بسیاری از مردم کارهایی که انجام می دهند، به طور مثال برای کسب رضایت است، یعنی می خواهند به رضایت الهی برسند.
خیلی ها برای بهشت تلاش می کنند و می خواهند به بهشت خدا راه پیدا کنند. بعضی اهل انفاق و بخشندگی هستند و از طریق صفت جود و بخشش به خدا نزدیک می شوند، از راه رسیدگی به فقرا مثلا، از راه انفاق مال و جان به خدا می رسند.
پزشکان از راه درمان و ایجاد صفت سلامت به خدا نزدیک می شوند و مظهر یا سالم هستند. کسی ممکن است مظهر یا نظیف باشد و از این طریق به خدا قرب پیدا کند.
مربی ها و معلم ها از طریق صفت رب به خدا نزدیک می شوند و با تربیت انسان ها مظهر رب می شوند.
در کل تمام کسانی که در مسیر قرب الهی حرکت می کنند، برای خود راهی برای نزدیک شدن به خدا برمی گزینند، لذا گفته اند: الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق. راه های به خدا رسیدن به عدد خلایق و مردمان گسترده و متنوع است.
البته صفات و کمالات الهی هم باید اولویت بندی شود تا بتوان بر اساس آن برنامه ریزی قربی انجام دهیم.
انسان از طریق علم و عمل و اخلاق و عبادت به صفات و کمالات الهی نزدیک می شود و مظهریت خودش را گسترده می کند.
البته در کنار قرب به صفات مثبت خیلی از مردم هم از طریق صفات منفی و شیطانی به خدا نزدیک می شوند و در نهایت سر از جهنم خدا در می آورند.
اما اینجا یک سوال مطرح می شود که از میان صفات کمالی حق تعالی کدام صفت جنبه راهبردی دارد و از سایر صفات انسان را به خدا نزدیک تر می کند؟
در پاسخ به این سوال ابتدا لازم است به امهات اسماء و صفات الهی اشاره کنیم و بعد صفت راهبردی قرب را مشخص نماییم.
اهل معرفت برای خدای متعال شش صفت مهم و مادری مطرح می کنند که این صفات تحت عنوان امهات اسماء و صفات الهی در راس همه صفات و کمالات حضرت حق مطرح می شوند.
این شش صفت عبارتند از: حیات، علم، قدرت، اراده، سمع و بصر.
اهل معرفت فورمول کمال انسان و قرب به خداوند را این شش صفت می دانند و در تجربه نیز ثابت شده است که راهی برای رسیدن به کمال و پیشرفت فردی و اجتماعی جز استفاده از این فورمول نیست.
حتی غربی ها و کشورهای پیشرفته جهان نیز با همین فورمول و مکانیزم به توسعه یافتگی و پیشرفت مادی دست یافته اند. تمام قدرت و اراده و ابزارهای سمعی و بصری جهان امروز معلول توسعه علم و فن آوری است.
منتهی باید دقت کنیم که راه اصلی رسیدن به این شش صفت علم است. صفت علم که همان شناخت حقیقت است، راهبرد اصلی کمال و قرب الهی محسوب می شود.
به همین دلیل سیروسلوک انسان به سوی کمال که تحت عنوان راه عرفان مطرح می شود، بیشتر از سنخ علم و معرفت است و حتی عمل و عبادت و ریاضت سالکان نیز جنبه معرفتی دارد و به آن عرفان عملی گفته می شود.
برای رسیدن به کمال و قرب الهی ما باید به قدرت و اراده و سمع و بصر و صفت حیات خداوند نزدیک شویم و مظهر این صفات گردیم اما تمام این پروسه از طریق قرب علمی و عرفانی انجام می شود.
سالک وقتی سلوک علمی و عرفانی اش به نهایت خود رسید هم مظهر قدرت می شود هم اراده و هم سمع و بصر و در نهایت حیات جاودان می یابد و گستره وجود اش به قدری فراگیر می گردد که با علم و قدرت و اراده و سمع و بصر خدا می بیند و می شنود و می داند و اراده و عمل می کند. در این زمینه به حدیق قرب نوافل رجوع شود.
غیر از این صفت سایر صفات و کمالات الهی هم به اندازه خود انسان را به خدا نزدیک و شبیه می کنند، که البته بیشتر جنبه اخلاقی دارند و در مباحث اخلاق توحیدی به آن خواهیم پرداخت.