در
این مقاله می خواهیم به بحث دوستی های قبل از ازدواج و مضرات آن بپردازیم. در این
شماره به تعریف و اهمیت موضوع و پیامدهای منفی دوستی های قبل از ازدواج می پردازیم،
در شماره بعد به پیامدهای اجتماعی آن خواهیم پرداخت. امید است مفید واقع بشه! فقط
نظر یادتون نره.
عشق اصیل و حقیقی و به قول قرآن
«مودت» و «رحمت» لازمه آغاز و استمرار زندگی خانوادگی و مایه نشاط جسمی و عاطفی و
روحی است. اگر زن و مرد، پروانه های شمع عشق باشند، زیباترین زندگی را به تصویر می
کشند اما برخی عشق در زندگی را با دوستی ها خیابانی … اشتباه گرفته اند، عشق
مافوق نیازهای جسمی و مادی است زیرا نیاز مادی و شهوانی، چیزی جز یک نیاز موقت بدنی
نیست که به مجرد تخیله انرژی فشرده جنسی به پایان می رسد. اما شور عشق همیشه باقی
است.[1]
به اعتراف دانشمندان اروپایی در
جوامع آزاد که جاذبه های ظاهری و شوق جنسی حاکم است، عشق اولین قربانی است. دراین
صورت، عشق های برخاسته از نهاد و درون به افسانه تبدیل شده جز مدعیان دروغین کسی
یافت نمی شود زیرا پسری که هر روز با دختری می گردد و هر دم که نگاه می کند عده ای
را در حال جلوه گری می بیند دیگر تنوع طلبی در او حاکم نشده و از عشق به دور است.
جوانی کهدنبال چشم چرانی است و در کوی و خیابان و بیابان … دل به عشق بازی این و
آن سپرده است، آیا چیزی جز شهوت و هوس می داند؟[2]
استاد مطهری م یگوید: «در مورد غریز
جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود در عشق به مفهوم واقعی را می میراند و طبیعت
را هرزه و بی بند و بار می کند، در این مورد هر چه عرضه بیش تر گردد هوس و میل به
تنوع افزایش می یابد».[3]
«موریس مترلینگ» می گوید: «عشق در
تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن ابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان
آن وجود ندارد … بعضی آن را منحرف می کنند و ندانسه به صورت تمتع از لزت، مصرف می
نمایند و هیچ از حقیقت آن برخودار نمی شوند».[4]
آری! هر که خود را رایگان و ارزان به
این و آن بفروشد، معلوم می شود از بازار قیمت انسان بی خبر است. هر کسی هم که زود
عاشق شود و مرتب معشوق عوض کند، معلوم است که عشق را به بازی گرفته یا خودش بازیچه
هوس شده است. بازی گری و بازیچه بودن، هر دو ایه شرمساری است. باید درباره مرز میان
عشق و هوس بیش تر اندیشید.[5]
عشقی که نه عشق
جاودانی است ×××× بازیچه شهوت جوانی است
عشق آینه بلند نور است
×××× شهوت ز حساب عشق دور است
«کارن هرنای» می گوید: «فرق بین عشق
و نیاز به جلب محبت آن است که درعشق احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است. در
حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدماست. بسیاری
از این نوع روابط بین انسان ها گرچه اساسش سودجویانه است. مع ذالک ماسک عشق و دل
بستگی به چهره می زنند … به همین جهت یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس
محبت می باشد».[6]
بنابراین عشق جنسی و
دوستی های خیابانی که با تشرح غدد جنسی آغاز و با ارضای زودگذر جسمانی پایان می
یابد، نابودکننده عشق حقیقی و واقعی است. و عشق اصلی را به افسانه تبدیل می کند.
جوانی که با نامه و یا
sms
های «فدایت شوم» و «برایت می میرم» و «اگر
تو نباشی من هیچم» و «دوستت دارم» خود را می بازد و همچون پر اهی به این سو و آن در
حرکت است، همیشه در حال هیجانات روحی و التهاب جنسی به سر می برد خصوصا برای
جوانانی که زمینه ارضاء غرائض جنسی فراهم نیست، این گونه افراد به شدت دچار کم
خوابی، بی اشتهایی و عصبانیت هستند و به دنبال آن به شدت دچار بیماری های جسمانی می
شوند.
روانشناسان بر این عقیده اند که
امراضی از قبیل زخم معده، کمبود ویتامین ها، رماتیسم، و بیماری های روانی و اعصاب و
… از هیجان و التهاب سرچشمه می گیرد،[7]
«ویل کارنگی» به نقل از دکتری می
گوید: «آنچه می خورید، باعث زخم معده نمی شود، بلکه آن چه که شما را می خورد
(هیجان) موجب پیدایش این زخم می شود».[8]
استاد مطهری می گوید: «(این نوع
روابط) هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد … با توجه به این که روح بشر
فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیی روح بشر محدود به
حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد. هیچ فردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از
متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس (و رفاقت های هوس
آلود» سیر نمی شود. تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون به
نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها و به نوبه خود منجر به اختلالات روحی و
بیماری های روانی می گردد که امروزه در دنیای غرب بسیار به چشم می خورد.»[9]
هرگونه ارتباط و دوستی
دختر و پسر تا زمانیکه نامحرم هستند از دیدگاه شرع ممنوع است. از مراجع عظام پرسیده
شده است که «نامه نگاری با نامحرم و طرح مسائل عشقی یا شهوانی در نامه و … چه
حکمی دارد؟
فرموده اند: جایز نیست و از هر کاری
که موجب مفسده است اجتناب شود.[10]
این گونه روابط خلاف تقواس و ایمان و
معنویت را نابود می کند. علی(ع) فرمود: «لا یجتمع الشهوة و الحکمة؛ شهوت و حکمت در
یک قلب جمع نمی شود.»[11]
و در جایی دیگر فرمود: «لاتفسد التقوی الا غلبة الشهوات؛ هیچ چیز به اندازه چیرگی
شهوت، تقوا ا از بین نمی برد».[12]
و در جای دیگر تصریح کرد که «قرین الشهوة مریض النفس معلول العقل؛ کسی که با شهوت
همراه شود جان و عقلش بیمار می شود».[13]
استاد مطهری می نویسد: «جوانی که از
دیدن رویی زیبا و مویی مجعد به خود می لرزد و از لمس دستی ظریف به خود می پیچد،
باید بداند جز جریان مادی حوانی در کار نیست. این گونه عشق ها به سرعت می آید و به
سرعت می رود، قابل اعتماد و توصیه نیست، خطرناک و فضیلت کُش است تنها با کمک عفاف و
تقوا و تسلیم نشدن در برابر آن است که آدمی سود می برد … ».[14]
پیامدهای منفی دوستی های قبل از ازدواج
1.
ترس از افشای ارتباط های گذشته
جوانی که انتظار دارد
که زندگی او سرشار ازعشقو محبت و آرامش باشد اگر در گذشته دوستی هایی داشته، همیشه
نگران است که مبادا روابط گذشته او آثار بدی در زندگی اش گذارد و هر آن احتمالافشای
آن سبب بروز مشکلاتی گردد، به ویژه در بافت اجتماعی جامعه اسلامی ما.
2.
بدگمانی نسبت به همدیگر
پسری که قبل از ازدواج
با افراد زیادیارتباط داشته است به هنگام ازدواج به هر دختری نظر می کند، می
پندارداو نیز با پسرهای متعددی ارتباط داشته پاک و عفیف نیست.
حال اگر جوانی با
تجربه های قبل از ازدواج بخواهد کانون عشقی بر پا کند، خانواده ای تشکیل دهد، اولین
مشکل او بدگمانی به همسر اوست که نکند او هم به سان دیگر دختران از دوستان پسری
برخوردار باشد. و طبعا اضطراب و ناآرامی بر زندگی او حاکم خواهد شد.
«ویل دورانت» در این زمینه می گوید:
«مرد، نگران و مضطرب است که مباداکسی پیش از او زنش را تصرف کرده باشد، ولی این
نگرانی و اضطراب در زن کمتر است».[15]
3.
تنوع طلبی
مرد با زنیکه قبل از
ازدواج با افراد متعددی ارتباط دوستی دانسته خواه ناخواه تنوع طلب می شود و این امر
بعد از تشکیل خانواده و زندگی مشترک همچنان ادامه می یابد، و این امر عامل کم شدن
محبت به کانون گرم خانواده می شود.
«ویل دورانت» می نویسد: «فساد پس از
ازدواج، بیش تر محصول عادات پیش از ازدواج است … (که) در زیر عوامل سطحی طلاق،
نفرت از بچه داری و میل به تنوع طلبی نهان است. میل به تنوع گرچه از همان آغاز در
بشر بوده است ولی امروزه به سبب اصالت فرد در زندگی و تعدد محرکات جنسی در شهرها و
تجاری شدن لذت جنسی، ده برار گشته است».
[16]
4. دشمنی و نفرت
فلسفه منع کامیابی جنسی از غیر همسر
مشروع و منع ارتباط با نامحرمان از نظر خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از
لحاظ روانی عامل خوش بخت کردن او به شمار برود، در حالی که در سیستم آزاد کامیابی و
ارتباط دوستانه، همسر قانونی از لحاظ روانی، یک رمیت و فراهم و زندانبان و نگهبان
به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس و دشمنی و نفرت پایه گذاری می
شود.[17]
5. جرّ و بحث
دائمی
بدگمانی از یک طرف و
تنوع طلبی از طرف دیگر باعث می شود همیشه جر و بحثی بین زوجین در گیرد و هر چند وقت
یکبار به این مسأله اشاره شود که بلی اگر تو سالم بودی با من دوست نمی شدی.
جمعی از جوانان در
مصاحبه درباره روابط دختر و پسر علیرغم اصرار بر رفع محدودیت های موجود در جامعه و
خانواده در لا به لای سخن خود به برخی از مفاسد اشاره نموده
اند.
پسری می گوید: «به نر من اگر پس
ازایجاد ارتباط، ازدواجی صورت گیرد مشکل آفرین می شود، چون پسرهایی که (با دختری)
دوست می شوند، تا مشکلی در زندگی مشترک پیش می آید می گویند: آره تو همان کسی بودی
که با من دوست شدی … ».[18]
… ادامه دارد
پی نوشت ها:
[1]
. ر.ک:
جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، مرکز مطالعات حوزه علمیه، 1380، ص
20.
[2]
. نگاه
کنید. به همان، ص 21، با تغییر و تلخیص.
[3]
. مسأله
حجاب، مرتضی مطهری، قم: صدرا، ص 113.
[4]
. مورس
مترلینگ، عقل و سرنوشت، ترجمه موسوی فرهنگ، ج 3، ص 146، تهران: مطبوعاتی
فرخی.
[5]
. نگاه تا
نگاه، جواد محدثی، تهران: نشر نهال، 1376، ص 7.
[6]
. عصبانی
های عصر ما، کارن هورنای، ترجمه ابراهیم خواجه نوری، تبریز: کتاب فروشی
امید، ص 138.
[7]
. ساز و
آواز، سیدمرتضی علم الهی، پیام اسلام، قم: ص 62.
[8]
. آئین
زندگی،ویل کارنگی، ص 47، به نقل از ساز و آواز، همان، ص 62.
[9]
. مسأله
حجاب، مرتضی مطهری، قم: صدرا، همان، صص 84-87.
[10]
. جوانان
و روابط، همان، ص 156؛ احکام روابط زن و مرد، سید مسعود معصومی، قم:
انتشارات دفتر تبلیغات، 22، 1380، صص 139-145.
[11]
. میزان
الحکمه، محمدی ری شهری، قم: دفتر تبلیغات، ج 10، ص 386.
[12]
. همان، ج
10، ص 386.
[13]
. همان، ص
378 و ر.ک: مستدرک الوسائل، نوری، آل البیت، ج 11، صص 344-346.
[14]
. جاذبه و
دافعه علی(ع)، قم: صدرا، 1380.
[15]
. لذت
فلسفه، ص 136، به نقل از جوانان و روابط، ص 45.
[16]
. لذات
فلسفه، ویل دورانت، ترجمه عباس زریاب، تهران: نشر دانشجویی، 1373، ص 46.
[17]
. با
نگاهی به مسأله حجاب، همان، صص 89-90.
[18]
. ایران
جوان، شماره 135، ص 36.