۱۳۹۷/۱۱/۰۴
–
۱۲۹۷ بازدید
واقعا با چه ملاک دقیقی ایات محکم را از متشابه شناسایی میکنند؟ گاهی به نظر میرسد هر جا معنای ایه را درست درک نمیکنند ان را متشابه مینامند.
مثلا چند نمونه ذکر میکنم.
۱.و جا ربک و الملک صفا
خدا نمیتوانست یک امر یا حکم بیاورد و مشکل را حل کند؟
۲. بل یداه مبسوطتان
که هر کس از عارف و فیلسوف معنایی کرده
۳.فسیل القریه که میشد یک اهل اورد و مساله حل شود
۴.الرحمن علی العرش استوی که هر کس عرش و استوا را یک جور معنا کرده.
واژه «متشابه» در اصل به چیزی گفته میشود که اجزای مختلف آن شبیه به هم باشند. از اینرو؛ به جملهها و کلماتی که معنای آنها پیچیده است و احتمالات مختلفی درباره معنای آنها داده میشود، متشابه میگویند. در مقابل «متشابه» واژه «مُحکم» قرار دارد. این کلمه در اصل به معنای ممنوع ساختن بهکار میرود؛ به همین دلیل به موجوداتی که پایدار هستند، محکم گفته میشود. به سخنان روشن و قاطعی که هر گونه احتمال خلاف را از خود دور میکند، محکم میگویند.
درباره اینکه کدام از آیات قرآن متشابه هستند، نمیتوان آمار دقیقی ارائه کرد؛ چرا که در این موضوع، اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا نگاه افراد و تشخیص آنان نسبت به آیات مختلف است؛ برخی احتمال معانی مختلف را در آن ممکن میدانند و برخی آنرا واضح و روشن دانسته و هر گونه احتمال معنای دیگر را رد میکنند و نیز با توجه به سطح معرفت افراد، ممکن است آیات محکم و متشابه نسبت به آنان متفاوت باشد.
امّا مسئلة آیات محکم و متشابه: خداوند متعال میفرماید: “او کسی است که این کتاب ]آسمانی[ را بر تو نازل کرد که قسمتی از آن، آیات “محکم” ]صریح و روشن[ است که اساس این کتاب میباشد و قسمتی از آن “متشابه” است; امّا آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند تا فتنهانگیزی کنند و تفسیر ]نادرستی[ برای آن میطلبند; در حالی که تفسیر آنها را ]کسی[ جز خدا و راسخان در علم نمیداند…”.(آلعمران، 7) از این آیه، استفاده میشود که آیات قرآن کریم دو دستهاند: الف) محکمات; ب) متشابهات. “محکمات” آیاتِ روشنی هستند که جای هیچگونه انکار و توجیه و سوءاستفاده در آن نیست; امّا “متشابهات” به دلیل بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو درباره عوالمی که از دسترس ما بیرون است; مانند علم غیب، جهان رستاخیز و صفات خداوند متعال و… که فهم معنای نهایی و اسرار و پیبردن به کنه حقیقت آنها، به سرمایة خاص علمی نیاز دارد و خداوند متعال میفرماید: فقط خداوند و راسخان در علم، اسرار این آیات را میدانند و برای مردم تشریح میکنند. راسخان در علم عبارتند از: پیامبر و امامان: که از همه اسرار این آیات آگاهند و علما و دانشمندان راستین ـ که به موازین، احکام، عقاید شرعی و به روش تأویل متشابهات آشنایی کافی دارند ـ و هر یک، به اندازه دانش خود از این آیات چیزی میفهمند و برای مردم تشریح میکنند و همین حقیقت است که مردم را برای درک اسرار قرآن به دنبال معلمان الهی و علمای دینی میکشاند; بنابراین، در برخورد با متشابهات، باید به احادیث و تفاسیر علمای راستین مراجعه کرد.(ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 442 و 443 / التمهید، آیةالله معرفت، ج 3، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیّه قم.) با توجه به مطالب گذشته میتوان گفت که مقصود از “متشابه” این است که آیه به گونهای باشد که به مجرد شنیدن، معنا و مقصودش معلوم نگردد، بلکه بین دو یا چند معنا تردید داشته باشد تا سرانجام به “آیات محکم” برگردد و معنایش روشن شود; با توجه به این مطلب، در پاسخ این پرسش که چرا آیات محکم، از متشابه، مشخص نشده است، نکات زیر را میتوان یادآوری کرد: 1. چنان که از برخی روایات استفاده میشود، علی7 پس از وفات پیامبر6، به جمع قرآن و ترتیب و نظم آن ـ آن چنان که پیامبر به او آموخته بود ـ پرداخت، به گونهای که ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و… ـ آن چنان که امکان داشته است ـ در آن مشخص بود.(شرح اصول کافی، مولی محمد صالح مازندرانی، ج 11، ص 87 / التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج 1، ص 293، نشر جامعه مدرسین حوزة علمیه قم / خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج 4، ص 114، نشر مؤسسة آلالبیت:.) 2. علامة طباطبایی در اینباره میفرماید: یکی از چیزهایی که باعث شده برخی آیات، متشابه شوند، معارف عالیای است که از حکم حسّ و ماده خارج است و فهمهای عادی در اینجا متوقف میشوند…هر استعدادی آنها را به گونهای درک میکند، پس نقص از طرف شنونده است نه از طرف قرآن(مجموعة مقالات، علامه محمد حسین طباطبایی، ج 1، ص 284ـ285، نشر دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.); از این سخن میتوان چنین نتیجه گرفت که “تشابه” و “إحکام” در قرآن، امری تشکیکی است، به گونهای که نمیتوان به طور کامل، محکم را از متشابه، در همه جا مشخص کرد، زیرا برخی آیات نسبت به برخی استعدادها، محکم و نسبت به برخی دیگر ممکن است، متشابه باشد. 3. معنا و تعریف محکم و متشابه روشن است; با توجه به ارائة تعریف، برای جداسازی آن در نوشتار لزومی وجود ندارد. 4. برخی مفسّران، مانند سید شریف رضی در کتاب “حقایق التأویل فی متشابه التنزیل” تعدادی از آیات متشابه را جدا کرده، به تفسیر و توضیح آنها پرداختهاند. تشخیص شب قدر 1. در برخی روایات، راه اطلاع بر لیلة القدر ارائه شده است، مانند آن که ازامام باقر7 سؤال شد: چگونه بفهمم که لیلة القدر در هر سال هست؟ حضرت فرمود: “وقتی ماه رمضان شد، هر شب صد بار سورة دخان را بخوان، پس شب بیست و سوم که شد، جواب سؤال خود را دریافت میکنی.”(کافی، مرحوم کلینی;، ج 1، ص 252، نشر دارالکتب الاسلامیة.) 2. ممکن است فهم این مطلب ـ یعنی تشخیص شب قدر ـ برای انسانهای عادی ممکن نباشد، زیرا اختلاف افقها در شب و روز اشتباه در تعیین روزها، ماهها و… تعبّدی بودن تشخیص ماه رمضان در برخی موارد و… و مسائل دیگری که ما از آن اطلاع نداریم، سبب میشوند که شب قدر با معیار بسیار پیچیدهای سنجیده شود که عقلهای عادی از فهم آن عاجز است، مانند مسئلة قضا و قدر، جبر و اختیار و… که هرگاه از امامان معصوم: دربارة اینها سؤال میشد، به طور دقیق به آنها پاسخ نمیدادند، بلکه سربسته و مجمل آنها را بیان میفرمودند. 3. چنین نیست که “دانستن تفصیلی” در همه جا بر “دانستن اجمالی” ترجیح داشته باشد، بلکه در برخی موارد، ندانستن یک مطلب به طور تفصیل، به مصلحت و منفعت شخص است، مانند فردی که بیماری درمان ناپذیری دارد; در این موارد به طور اجمال و سربسته، شخص را از بیماریاش آگاه میکنند تا بیمار از درمان خود ناامید نشود از امامان معصوم: دربارة این که چرا لیلة القدر را به طور دقیق معین نمیکنند، پرسیده میشد، در پاسخ میفرمودند: چه اشکال دارد که عمل خیری را در دو شب انجام دهید.(تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج3، ص 58، نشر دارالکتب الاسلامیة.) این مطلب اشاره به کمترین نفعی است که در پنهان بودن لیلة القدر وجود دارد و آن این است که باعث میشود ما اعمال شب قدر ـ که چیزی جز دعا و توبه و نماز و تلاوت قرآن و… نیست ـ را چند شب انجام دهیم. 4. اگر شب قدر معین میشد، هر چند برای آماده شدن افراد خیلی مؤثر بود، ولی ـ از طرف دیگر ـ با توجّه به اهمیّت منحصر به فردی که دارد، اگر شخصی ـ به جهتی ـ از چنین شبی محروم میگشت، در حقیقت، همةدرهای امید بر او بسته میشد، یعنی تنها شبی که بهترین فرصت برای تأمین آیندهاش بود را از دست رفته میدید، و این شکست، از نظر روحی، ضربهای جبرانناپذیر بر او وارد میکرد; افزون بر آن اگر چنین شبی با آن اهمیت فوقالعاده، معین میگشت، آمدنش همراه با اضطراب، نگرانی، دلهره و… بود، زیرا شخص میترسید که اتفاقی بیفتد و او را از درک آن شب محروم سازد; و این مطلب با آرامش و طمأنینهای که برای چنین شبی لازم است، منافات دارد.
درباره اینکه کدام از آیات قرآن متشابه هستند، نمیتوان آمار دقیقی ارائه کرد؛ چرا که در این موضوع، اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا نگاه افراد و تشخیص آنان نسبت به آیات مختلف است؛ برخی احتمال معانی مختلف را در آن ممکن میدانند و برخی آنرا واضح و روشن دانسته و هر گونه احتمال معنای دیگر را رد میکنند و نیز با توجه به سطح معرفت افراد، ممکن است آیات محکم و متشابه نسبت به آنان متفاوت باشد.
امّا مسئلة آیات محکم و متشابه: خداوند متعال میفرماید: “او کسی است که این کتاب ]آسمانی[ را بر تو نازل کرد که قسمتی از آن، آیات “محکم” ]صریح و روشن[ است که اساس این کتاب میباشد و قسمتی از آن “متشابه” است; امّا آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند تا فتنهانگیزی کنند و تفسیر ]نادرستی[ برای آن میطلبند; در حالی که تفسیر آنها را ]کسی[ جز خدا و راسخان در علم نمیداند…”.(آلعمران، 7) از این آیه، استفاده میشود که آیات قرآن کریم دو دستهاند: الف) محکمات; ب) متشابهات. “محکمات” آیاتِ روشنی هستند که جای هیچگونه انکار و توجیه و سوءاستفاده در آن نیست; امّا “متشابهات” به دلیل بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو درباره عوالمی که از دسترس ما بیرون است; مانند علم غیب، جهان رستاخیز و صفات خداوند متعال و… که فهم معنای نهایی و اسرار و پیبردن به کنه حقیقت آنها، به سرمایة خاص علمی نیاز دارد و خداوند متعال میفرماید: فقط خداوند و راسخان در علم، اسرار این آیات را میدانند و برای مردم تشریح میکنند. راسخان در علم عبارتند از: پیامبر و امامان: که از همه اسرار این آیات آگاهند و علما و دانشمندان راستین ـ که به موازین، احکام، عقاید شرعی و به روش تأویل متشابهات آشنایی کافی دارند ـ و هر یک، به اندازه دانش خود از این آیات چیزی میفهمند و برای مردم تشریح میکنند و همین حقیقت است که مردم را برای درک اسرار قرآن به دنبال معلمان الهی و علمای دینی میکشاند; بنابراین، در برخورد با متشابهات، باید به احادیث و تفاسیر علمای راستین مراجعه کرد.(ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 442 و 443 / التمهید، آیةالله معرفت، ج 3، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیّه قم.) با توجه به مطالب گذشته میتوان گفت که مقصود از “متشابه” این است که آیه به گونهای باشد که به مجرد شنیدن، معنا و مقصودش معلوم نگردد، بلکه بین دو یا چند معنا تردید داشته باشد تا سرانجام به “آیات محکم” برگردد و معنایش روشن شود; با توجه به این مطلب، در پاسخ این پرسش که چرا آیات محکم، از متشابه، مشخص نشده است، نکات زیر را میتوان یادآوری کرد: 1. چنان که از برخی روایات استفاده میشود، علی7 پس از وفات پیامبر6، به جمع قرآن و ترتیب و نظم آن ـ آن چنان که پیامبر به او آموخته بود ـ پرداخت، به گونهای که ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه و… ـ آن چنان که امکان داشته است ـ در آن مشخص بود.(شرح اصول کافی، مولی محمد صالح مازندرانی، ج 11، ص 87 / التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج 1، ص 293، نشر جامعه مدرسین حوزة علمیه قم / خاتمة المستدرک، میرزای نوری، ج 4، ص 114، نشر مؤسسة آلالبیت:.) 2. علامة طباطبایی در اینباره میفرماید: یکی از چیزهایی که باعث شده برخی آیات، متشابه شوند، معارف عالیای است که از حکم حسّ و ماده خارج است و فهمهای عادی در اینجا متوقف میشوند…هر استعدادی آنها را به گونهای درک میکند، پس نقص از طرف شنونده است نه از طرف قرآن(مجموعة مقالات، علامه محمد حسین طباطبایی، ج 1، ص 284ـ285، نشر دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.); از این سخن میتوان چنین نتیجه گرفت که “تشابه” و “إحکام” در قرآن، امری تشکیکی است، به گونهای که نمیتوان به طور کامل، محکم را از متشابه، در همه جا مشخص کرد، زیرا برخی آیات نسبت به برخی استعدادها، محکم و نسبت به برخی دیگر ممکن است، متشابه باشد. 3. معنا و تعریف محکم و متشابه روشن است; با توجه به ارائة تعریف، برای جداسازی آن در نوشتار لزومی وجود ندارد. 4. برخی مفسّران، مانند سید شریف رضی در کتاب “حقایق التأویل فی متشابه التنزیل” تعدادی از آیات متشابه را جدا کرده، به تفسیر و توضیح آنها پرداختهاند. تشخیص شب قدر 1. در برخی روایات، راه اطلاع بر لیلة القدر ارائه شده است، مانند آن که ازامام باقر7 سؤال شد: چگونه بفهمم که لیلة القدر در هر سال هست؟ حضرت فرمود: “وقتی ماه رمضان شد، هر شب صد بار سورة دخان را بخوان، پس شب بیست و سوم که شد، جواب سؤال خود را دریافت میکنی.”(کافی، مرحوم کلینی;، ج 1، ص 252، نشر دارالکتب الاسلامیة.) 2. ممکن است فهم این مطلب ـ یعنی تشخیص شب قدر ـ برای انسانهای عادی ممکن نباشد، زیرا اختلاف افقها در شب و روز اشتباه در تعیین روزها، ماهها و… تعبّدی بودن تشخیص ماه رمضان در برخی موارد و… و مسائل دیگری که ما از آن اطلاع نداریم، سبب میشوند که شب قدر با معیار بسیار پیچیدهای سنجیده شود که عقلهای عادی از فهم آن عاجز است، مانند مسئلة قضا و قدر، جبر و اختیار و… که هرگاه از امامان معصوم: دربارة اینها سؤال میشد، به طور دقیق به آنها پاسخ نمیدادند، بلکه سربسته و مجمل آنها را بیان میفرمودند. 3. چنین نیست که “دانستن تفصیلی” در همه جا بر “دانستن اجمالی” ترجیح داشته باشد، بلکه در برخی موارد، ندانستن یک مطلب به طور تفصیل، به مصلحت و منفعت شخص است، مانند فردی که بیماری درمان ناپذیری دارد; در این موارد به طور اجمال و سربسته، شخص را از بیماریاش آگاه میکنند تا بیمار از درمان خود ناامید نشود از امامان معصوم: دربارة این که چرا لیلة القدر را به طور دقیق معین نمیکنند، پرسیده میشد، در پاسخ میفرمودند: چه اشکال دارد که عمل خیری را در دو شب انجام دهید.(تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج3، ص 58، نشر دارالکتب الاسلامیة.) این مطلب اشاره به کمترین نفعی است که در پنهان بودن لیلة القدر وجود دارد و آن این است که باعث میشود ما اعمال شب قدر ـ که چیزی جز دعا و توبه و نماز و تلاوت قرآن و… نیست ـ را چند شب انجام دهیم. 4. اگر شب قدر معین میشد، هر چند برای آماده شدن افراد خیلی مؤثر بود، ولی ـ از طرف دیگر ـ با توجّه به اهمیّت منحصر به فردی که دارد، اگر شخصی ـ به جهتی ـ از چنین شبی محروم میگشت، در حقیقت، همةدرهای امید بر او بسته میشد، یعنی تنها شبی که بهترین فرصت برای تأمین آیندهاش بود را از دست رفته میدید، و این شکست، از نظر روحی، ضربهای جبرانناپذیر بر او وارد میکرد; افزون بر آن اگر چنین شبی با آن اهمیت فوقالعاده، معین میگشت، آمدنش همراه با اضطراب، نگرانی، دلهره و… بود، زیرا شخص میترسید که اتفاقی بیفتد و او را از درک آن شب محروم سازد; و این مطلب با آرامش و طمأنینهای که برای چنین شبی لازم است، منافات دارد.