۱۳۹۷/۱۰/۲۶
–
۵۵۷ بازدید
وقتی شخصی ازخدادرخواست نمی کند واوعلیم به ذات صدوراست وغیراو نمی تواندمشکل بنده ای راحل کند یااوراموفق به گناهی کندواین بنده دست بسته است واطرافیانش راازارمی دهداطرافیان اوچه تقصیری دارندتامنتظراراده الهی یااراده ای خلاف رضایت این بنده باشدوعذاب بکشند.خدایی که اراده به مشرکین وستمکاران دادتاپیامبرراازاردهندواما مان رامسموم کنند.چرابه بنده مسلمان گرفتارهوای نفس کمک نمی کندتاموفق به گناه ولذت شوداین بنده حرفی نداردتادرقیامت محاکمه شوداما وجدان خداکجااست چراشرایط اطرافیانش رادرک نمی کندچگونه این بنده عوامل واسباب عالم رادردست بگیردتاموفق باشد
افعال خداوند دارای غایت و غرض است . فعلی که فاقد غایت باشد، عبث و لغو است و انجام فعل عبث عقلاً قبیح است و از آنجا که (بر اساس اصل حسن و قبح عقلی) ارتکاب کار قبیح از سوی خداوند محال است، ممکن نیست افعال او عبث باشند. در نتیجه، تمام افعال الهی غایتمند و دارای غرض است. این استدلال بر اصل «حسن و قبح عقلی» استوار است. بر این مبنا که عقل می تواند «قُبح» انجام فعل عبث را درک کند و بر مبنای این ادراک، اجتناب خداوند از چنین فعلی را نتیجه بگیرد.
واژه «حکیم» از ماده «حکمت» گرفته شده که به گفته کتاب «العین» خلیل بن احمد، «عدالت» و «علم» و «حلم» را می رساند، و بعضی گفته اند این ماده در اصل به معنی منع کردن از چیزی به خاطر اصلاح آن می باشد، یا منع کردن از ظلم (اولی گفته راغب در «مفردات» است و دومی «مقائیس اللغه») و به همین جهت لجام حیوان را «حکمه» (بر وزن صدمه) گفته اند. و نیز به همین جهت علم و دانش را «حکمت» می گویند، چون شخص را از کارهای خلاف بازمی دارد، و حکم کردن (حکومت) در مواردی به کار می رود که افرادی را از کار خلاف جلوگیری می نماید.
«لسان العرب» می گوید «حکم» به معنی علم و فقه و داوری به حق و عدل است و به گفته «صحاح اللغه» حکیم کسی است که امور را به صورت صحیح و حساب شده انجام دهد.
در «نهایه» ابن اثیر و «لسان العرب» آمده است که حکمت عبارت از شناخت بهترین اشیاء (و روشها) به بهترین کیفیت است، و به کسی که مصنوعات دقیق را به خوبی و درستی انجام می دهد «حکیم» گفته می شود (در حقیقت مثل این است که گفته شود فلان کس بهترین باغ را با نزدیکترین راه به ما نشان داد، حکیم نیز بهترین مصنوعات را با بهترین روش ایجاد می کند).
برگرفته از پیام قرآن ج 4، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران
واژه «حکیم» از ماده «حکمت» گرفته شده که به گفته کتاب «العین» خلیل بن احمد، «عدالت» و «علم» و «حلم» را می رساند، و بعضی گفته اند این ماده در اصل به معنی منع کردن از چیزی به خاطر اصلاح آن می باشد، یا منع کردن از ظلم (اولی گفته راغب در «مفردات» است و دومی «مقائیس اللغه») و به همین جهت لجام حیوان را «حکمه» (بر وزن صدمه) گفته اند. و نیز به همین جهت علم و دانش را «حکمت» می گویند، چون شخص را از کارهای خلاف بازمی دارد، و حکم کردن (حکومت) در مواردی به کار می رود که افرادی را از کار خلاف جلوگیری می نماید.
«لسان العرب» می گوید «حکم» به معنی علم و فقه و داوری به حق و عدل است و به گفته «صحاح اللغه» حکیم کسی است که امور را به صورت صحیح و حساب شده انجام دهد.
در «نهایه» ابن اثیر و «لسان العرب» آمده است که حکمت عبارت از شناخت بهترین اشیاء (و روشها) به بهترین کیفیت است، و به کسی که مصنوعات دقیق را به خوبی و درستی انجام می دهد «حکیم» گفته می شود (در حقیقت مثل این است که گفته شود فلان کس بهترین باغ را با نزدیکترین راه به ما نشان داد، حکیم نیز بهترین مصنوعات را با بهترین روش ایجاد می کند).
برگرفته از پیام قرآن ج 4، حضرت آیت الله مکارم شیرازی و سایر همکاران