۱۳۹۷/۱۰/۲۰
–
۵۳۲ بازدید
چرا همه صفات خوب را برای خدا میدونیم؟
براى مقایسه کردن لزومى ندارد که دوطرف از هر جهت مساوى باشند ، یعنى لازم نیست که حتما دو خدا باشد تا بینشان مقایسه شود و یکى را بر دیگرى از حیث رحمانیت و خالقیت تفضیل دهیم ، بلکه اگر تنها بتوان دو موجود را فرض کرد ، و لو یک طرف آن از هر جهت ناقص و ضعیف بوده باشد و در مقابل دیگرى به حساب نیاید ، باز مقایسه صحیح است یعنى مثلا مى توان آب یک جوى کوچک را با اقیانوس مقایسه نمود و گفت اقیانوس پر آب تر است ، ولو این جوى به قدرى کوچک و ناچیز باشد که ارزش مقایسه را نداشته باشد و . . . . پس مى توان خالقیّت خدا را در مقایسه با خالقیّت محدود برخى مخلوقات و رحمانیّت خدا را در مقایسه با رحمت محدود برخى مخلوقات در نظر گرفته و خدا را احسن الخالقین و ارحم الرّاحمین گفت . مثل اینکه ما یک انسان را با فعل او مقایسه نموده صفاتى را براى او اثبات مى کنیم . مثلاً مى گوییم : کامپیوتر با این همه پیچیدگى ، محصول مغز آدمى است پس مغز انسان پیچیده تر از کامپیوتر است . یا مى گوییم : بدن آدمى با این همه توان ، بند به روح اوست پس روح آدمى توانمندتر از بدن اوست . رحمت بندگان نیز از خداست پس خدا ارحم الرّاحمین مى باشد . خلّاقیّت و سازندگى انسانها نیز از طرف خداست لذا او احسن الخالقین مى باشد . خداوند متعال به انسانها امکان حکم و قضاوت داده لکن قضاوت و حکم قطعى براى اوست لذا او احکم الحاکمین مى باشد . اما تطبیق این مطالب با فرض سوال ، باید گفت با اینکه خداوند فاعل کل است و علت تمام افعال مى باشد ، با این حال قرآن کریم افعال طبیعى هر موجودى را به خود آن موجود نسبت میدهد و فاعلهاى طبیعى را فاعل میداند .
و در آیات بسیارى افعال اختیارى انسانها را بخود آنان نسبت میدهد و در عین حال همه آن فاعلها و افعالشان را بدون استثناء به خداى سبحان نسبت
میدهد ، و مىفرماید : « اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ ، اللَّه آفریدگار هر چیزى است ( زمر – 62 ) » ، و نیز مىفرماید : « ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ، خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ ، با شما هستم ، اللَّه پروردگار شما است که آفریدگار هر چیز است ، معبودى جز او نیست ( انعام – 102 ) » ، و نیز فرموده : « لَهُ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ ، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن او است ( شورى – 4 ) » ، پس هر موجودى که کلمه ( چیز – شىء ) بر آن صادق باشد ، مخلوق خدا و منسوب به او است ، البته به نسبتى که لایق ساحت قدس و کمالش باشد .
اینها آیاتى بود که تمام موجودات و آثار و افعال موجودات را به عبارت ( هر چیز ) به خدا نسبت میداد ، آیات دیگرى هم هست که در آن هر دو نسبت هست یعنى هم آثار و افعال موجودات را به خود آنها نسبت میدهد و هم به خدا ، مانند آیه : « وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ ، وَ ما تَعْمَلُونَ ، و خدا شما را و آنچه شما مىکنید آفریده است ( صافات – 96 ) » ، که ملاحظه مىفرمائید ، هم اعمال ما را ، اعمال ما دانسته و هم خود ما و اعمالمان را مخلوق خدا ، و آیه : « وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ ، وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى ، تو سنگریزه نینداختى وقتى مىانداختى ، بلکه خدا انداخت » ، ( انفال – 17 ) که سنگریزه انداختن را هم به رسول خدا ( ص ) نسبت مىدهد و هم این نسبت را از او نفى میکند و به خدا نسبت میدهد و آیاتى دیگر نظیر اینها .
و از همین باب است آیاتى که بطور عموم میان دو اثبات جمع میکند ، مانند آیه : « وَ خَلَقَ کُلَّ شَىْءٍ ، فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً ، هر چیزى را بیافرید و آن را به نوعى تقدیر کرد » ( فرقان – 2 )
سخن کوتاه اینکه اساس اثبات وجود خداى واحد و یگانه در قرآن کریم ، اثبات علیت و معلولیت درمیان تمامى اجزاء عالم و سپس استناد همه بخداى فاطر و صانع همه عالم است و در این معنا جاى هیچ شک و تردیدى نیست . ( . ک ترجمه المیزان ، ج 1 ، ص : 606 )
از اینجا مى توان و جه تعبیر به احسن و ارحم را در آیات قرآن دانست .
توضیح اینکه :
تعبیر به أَحْسَنُ الْخالِقِینَ ( بهترین آفرینندگان ) براى خداوند ، یعنى که خلقت تنها مختص به او نیست و همین طور هم هست ، چون ، خالق از ماده خلق است ، و خلق در اصل به معنى اندازهگیرى است ، هنگامى که یک قطعه چرم را براى بریدن ، اندازهگیرى مىکنند ، عرب واژه خلق در باره آن به کار مىبرد ، و از آنجا که در آفرینش مساله اندازهگیرى بیش از همه چیز اهمیت دارد ، این کلمه خلق در باره آن به کار رفته است . نتیجه اینکه چون خلقت به معناى تقدیر است و تقدیر یعنى مقایسه چیزى با چیز دیگر ، پس خلقت اختصاص به خداى تعالى ندارد .
علاوه بر این ، در کلام خود خداى عز و جل خلقت به غیر خدا هم نسبت داده شده ، آنجا که فرموده : « وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ ( حضرت عیسى ) خلق کرد از گل به صورت پرنده » ( . ک ترجمه المیزان ، ج 15 ، ص : 27 )
البته خلق خدا با خلق غیر او از جهات گوناگونى متفاوت است :
– خداوند ماده و صورت اشیاء را مىآفریند ، در حالى که اگر انسان بخواهد چیزى ایجاد کند تنها مىتواند با استفاده از مواد موجود این جهان صورت تازهاى به آن ببخشد مثلا از مصالح ساختمانى خانهاى بسازد ، یا از آهن و فولاد ، اتومبیل یا کارخانهاى اختراع کند .
– از سویى دیگر خلقت و آفرینش خداوند ، نامحدود است و او آفریدگار همه چیز است اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ ( سوره رعد آیه 16 ) در حالى انسان موجودات بسیار محدودى را مىتواند ابداع کند ، و گاه توأم با انواع ضعفها و نقصها است که در جریان عمل باید آنها را تکمیل کند ، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عیب و نقص است .
– از سوى سوم در آنجا که انسان توانایى بر این امر پیدا مىکند ، آن نیز به اذن
و فرمان خدا است که بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمىجنبد چنان که در باره حضرت مسیح ع در سوره مائده آیه 110 مىخوانیم وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِإِذْنِى : در آن هنگام که تو از گل ، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مىکردى . ( . ک تفسیر نمونه ، ج 14 ، ص : 210 )
نتیجه اینکه نسبت ارحم و احسن دادن از این جهت است که براى مخلوقات خلق کردن و ترحم اعتبار شده است ، و خداوند در مقایسه با خلقت و ترحم بندگانش احسن الخالقین و ارحم الراحمین است .
و در آیات بسیارى افعال اختیارى انسانها را بخود آنان نسبت میدهد و در عین حال همه آن فاعلها و افعالشان را بدون استثناء به خداى سبحان نسبت
میدهد ، و مىفرماید : « اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ ، اللَّه آفریدگار هر چیزى است ( زمر – 62 ) » ، و نیز مىفرماید : « ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ ، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ، خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ ، با شما هستم ، اللَّه پروردگار شما است که آفریدگار هر چیز است ، معبودى جز او نیست ( انعام – 102 ) » ، و نیز فرموده : « لَهُ ما فِى السَّماواتِ وَ ما فِى الْأَرْضِ ، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن او است ( شورى – 4 ) » ، پس هر موجودى که کلمه ( چیز – شىء ) بر آن صادق باشد ، مخلوق خدا و منسوب به او است ، البته به نسبتى که لایق ساحت قدس و کمالش باشد .
اینها آیاتى بود که تمام موجودات و آثار و افعال موجودات را به عبارت ( هر چیز ) به خدا نسبت میداد ، آیات دیگرى هم هست که در آن هر دو نسبت هست یعنى هم آثار و افعال موجودات را به خود آنها نسبت میدهد و هم به خدا ، مانند آیه : « وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ ، وَ ما تَعْمَلُونَ ، و خدا شما را و آنچه شما مىکنید آفریده است ( صافات – 96 ) » ، که ملاحظه مىفرمائید ، هم اعمال ما را ، اعمال ما دانسته و هم خود ما و اعمالمان را مخلوق خدا ، و آیه : « وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ ، وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى ، تو سنگریزه نینداختى وقتى مىانداختى ، بلکه خدا انداخت » ، ( انفال – 17 ) که سنگریزه انداختن را هم به رسول خدا ( ص ) نسبت مىدهد و هم این نسبت را از او نفى میکند و به خدا نسبت میدهد و آیاتى دیگر نظیر اینها .
و از همین باب است آیاتى که بطور عموم میان دو اثبات جمع میکند ، مانند آیه : « وَ خَلَقَ کُلَّ شَىْءٍ ، فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً ، هر چیزى را بیافرید و آن را به نوعى تقدیر کرد » ( فرقان – 2 )
سخن کوتاه اینکه اساس اثبات وجود خداى واحد و یگانه در قرآن کریم ، اثبات علیت و معلولیت درمیان تمامى اجزاء عالم و سپس استناد همه بخداى فاطر و صانع همه عالم است و در این معنا جاى هیچ شک و تردیدى نیست . ( . ک ترجمه المیزان ، ج 1 ، ص : 606 )
از اینجا مى توان و جه تعبیر به احسن و ارحم را در آیات قرآن دانست .
توضیح اینکه :
تعبیر به أَحْسَنُ الْخالِقِینَ ( بهترین آفرینندگان ) براى خداوند ، یعنى که خلقت تنها مختص به او نیست و همین طور هم هست ، چون ، خالق از ماده خلق است ، و خلق در اصل به معنى اندازهگیرى است ، هنگامى که یک قطعه چرم را براى بریدن ، اندازهگیرى مىکنند ، عرب واژه خلق در باره آن به کار مىبرد ، و از آنجا که در آفرینش مساله اندازهگیرى بیش از همه چیز اهمیت دارد ، این کلمه خلق در باره آن به کار رفته است . نتیجه اینکه چون خلقت به معناى تقدیر است و تقدیر یعنى مقایسه چیزى با چیز دیگر ، پس خلقت اختصاص به خداى تعالى ندارد .
علاوه بر این ، در کلام خود خداى عز و جل خلقت به غیر خدا هم نسبت داده شده ، آنجا که فرموده : « وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ ( حضرت عیسى ) خلق کرد از گل به صورت پرنده » ( . ک ترجمه المیزان ، ج 15 ، ص : 27 )
البته خلق خدا با خلق غیر او از جهات گوناگونى متفاوت است :
– خداوند ماده و صورت اشیاء را مىآفریند ، در حالى که اگر انسان بخواهد چیزى ایجاد کند تنها مىتواند با استفاده از مواد موجود این جهان صورت تازهاى به آن ببخشد مثلا از مصالح ساختمانى خانهاى بسازد ، یا از آهن و فولاد ، اتومبیل یا کارخانهاى اختراع کند .
– از سویى دیگر خلقت و آفرینش خداوند ، نامحدود است و او آفریدگار همه چیز است اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ ( سوره رعد آیه 16 ) در حالى انسان موجودات بسیار محدودى را مىتواند ابداع کند ، و گاه توأم با انواع ضعفها و نقصها است که در جریان عمل باید آنها را تکمیل کند ، اما خلق و ابداع پروردگار خالى از هر گونه عیب و نقص است .
– از سوى سوم در آنجا که انسان توانایى بر این امر پیدا مىکند ، آن نیز به اذن
و فرمان خدا است که بى اذن او در عالم حتى برگى بر درختى نمىجنبد چنان که در باره حضرت مسیح ع در سوره مائده آیه 110 مىخوانیم وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ بِإِذْنِى : در آن هنگام که تو از گل ، صورتى همچون صورت پرنده به اذن من خلق مىکردى . ( . ک تفسیر نمونه ، ج 14 ، ص : 210 )
نتیجه اینکه نسبت ارحم و احسن دادن از این جهت است که براى مخلوقات خلق کردن و ترحم اعتبار شده است ، و خداوند در مقایسه با خلقت و ترحم بندگانش احسن الخالقین و ارحم الراحمین است .