۱۳۹۷/۱۰/۱۱
–
۶۴۷ بازدید
شبهه ی چرا امامت مثل پادشاهی موروثی هست را چه جوری جواب بدیم؟
امر خطیر امامت نزد شیعیان امری الهی و انتصاب خدای متعال است.هیچ شخصی نقشی در انتخاب امام ندارد.
الف ـ از نظر تمام مسلمین ، وجود نبی برای آن است که اوّلاً معارف و فرامین مورد نیاز بشر را از خداوند متعال دریافت دارد؛ و ثانیاً آن معارف و فرامین را حفظ ، بیان ، تفسیر و اجرا نماید ؛ و با وجود خود اجازه تفسیر خودسرانه را به انسانها ندهد. و چون غیر از دریافت وحی ، بقیّه ی امور یاد شده همواره لازمند ، لذا یا خود نبی باید همواره همراه مردم باشد یا کسی که غیر از دریافت وحی ، در بقیّه ی امور مثل او باشد. و چون خود پیامبر اسلام خبر داده که بعد از او پیامبری نخواهد آمد و قرآن آخرین کتاب آسمانی است ، پس بعد از او کسی یا کسانی باید باشند که تفسیر درست وحی را به عهده گرفته ، دین را در جامعه اجرا نمایند و با وجودشان حجّت را بر مردم تمام کنند. مسلمین ـ اعمّ از شیعه و سنّی ـ چنین شخصی را امام می نامند. بنا بر این ، امام یعنی جانشین پیامبر در تمام امور غیر از دریافت وحی تشریعی. در اینکه شیعه امام را اینگونه می شناسد شکّی نیست لذا شواهدی اقامه می شود که نشان می دهد اعتقاد علمای بزرگ اهل سنّت نیز دقیقاً همبن است.
سعدالدین تفتازانی و میر سید شریف جرجانی و سیف الدین آمدی گفته اند :« الامامة رئاسة عامّة لشخص من الاشخاص ــ امامت ریاست عمومی است برای شخصی از اشخاص» (شرح المقاصد ، ج5 ، ص234 ــ شرح مواقف ، ج8 ، ص 345 ـــ ابکارالافکار ، ج3 ، ص 416 ).
قاضی عضدالدین ایجی گفته است: « الامامة خلافة الرّسول فی اقامة الدین بحیث یجب اتّباعه علی کافّة الامّة ـــ امامت خلافت (جانشینی) رسول است در اقامه ی دین ، به گونه ای که واجب است تبعیّت از او برای همه ی امّت» (شرح مواقف ، ج8 ، ص345)
سیف الدین آمدی در تعریف دیگری گفته است: « انّ الامامة عبارة عن خلافة شخص من الاشخاص للرّسول فی اقامة الشّرع و حفظ حوزة الملّة علی وجه یجب اتّباعه علی کافّة الامّة ــ همانا امامت عبارت است از خلافت شخصی از اشخاص برای رسول در اقامه ی شرع و حفظ حوزه ی ملّة (دین) به نحوی که تبعیّت از او واجب می شود بر همه ی امّت.» (ابکارالافکار ، ج3 ، ص416)
ابن خلدون نیز نوشته است: « الامامة خلافة عن صاحب الشّرع فی حراسة الدین و سیاسة الدّنیا. ـــ امامت خلافت (جانشینی ) صاحب شریعت است در حراست از دین و سیاست و مدیریّت دنیا.» (مقدّمه ی ابن خلدون ، ص 191)
ب ـ از نظر شیعه چنین شخصی نه تنها تمام مسئولیّتهای پیامبر ــ غیر از دریافت وحی تشریعی ــ را بر عهده دارد بلکه باید خصوصیّات نبی مثل مؤمن ترین بودن ، اعلم بودن ، اتقی بودن ، شجاعترین بودن ، مدبّرترین بودن و عصمت را هم دارا باشد. امّا اهل سنّت گرچه امام را جانشین نبی در تمام امور می دانند ولی معتقدند لازم نیست امام با ایمانترین ، عالمترین ، شجاعترین ، متّقی ترین ، مدبّرترین و دارای عصمت باشد. لذا به خاطر این تفاوت دیدگاه در اوصاف امام ، در مقام تعیین مصداق امام نیز بین شیعه و اهل سنّت اختلاف نظر پدید آمده است. شیعه معتقد است چون تشخیص مومن ترین و متّقی ترین فرد و انسان معصوم ، فقط از خداوند متعال ساخته است ، لذا تنها خداوند متعال می تواند مصداق امام را تعیین نماید. از اینرو شیعه معتقد است مصداق امام بعد از پیامبر را یا باید از طریق آیات قرآن و سخن پیامبر خدا شناخت یا از طریق معجزه . امّا اهل سنّت معتقدند که مردم هر که را به عنوان امام تعیین کنند او امام بر حقّ خواهد بود ؛ و چون مردم ابوبکر را به عنوان خلیفه و امام انتخاب کرده اند لذا او امام بر حقّ است.
با توجّه به آنچه گفته شد ، معلوم می شود که از نظر شیعه ، مصداق امام بر اساس صفات او و از سوی خدا باید تعیین گردد. امّا مردم از راه گزارش پیامبر یا امام قبلی یا از راه معجزه می توانند بفهمند که خداوند متعال چه کسی را به امامت برگزیده است.
ج ـ امّا اینکه امامان شیعه ـ به غیر از امام حسین علیه السلام همگی امامت را از پدران خود گرفته اند ، دلیل بر ارثی بودن امامت نیست. بلکه از آن جهت است که انسانی با آن مشخّصات که برای امام گفته شد ، یقیناً باید از والدینی پاک سیرت متولّد شود و در بهترین محیط هدایتی رشد یابد. پس جای تعجّب نیست که چرا همه ی امامان از نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام پدید آمده اند. چرا که محصول خوب از بذر خوب ، خاک خوب و آب و هوای خوب به عمل می آید.
انسان دارای دو بُعد می باشد ؛ یکی مربوط می شود به ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص که دست خود شخص نیست ، و دیگری ساختار ثانوی شخص که خود شخص آن را با اختیار خود می سازد. و شکّی نیست که هر چه ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص بهتر باشند رشد اختیاری شخص نیز ثمربخشتر می شود. لذا فرزند یک حرامخور یا فرزندی که از زنا متولّد می شود ، استعداد انسانی کمتری خواهد داشت ، اگر چه استعدادهای دنیایی او فراوان باشد. در مقابل، هر چه نسل گذشته ی یک شخص پاکتر باشد به همان اندازه احتمال داشتن استعدادهای متعالی نیز در او بیشتر می شود. پس چنین کسی اگر اختیار خود را درست به کار گیرد بهتر از دیگران رشد خواهد نمود. پس عجیب نیست که چرا امامان همه از خاندان پیغمبر خیر البشر زاده شده اند. البته این امر تنها مختصّ امامان شیعه نیست ؛ بلکه تمام انبیاء و اوصیاء چنین بوده اند و همه ی پیامبران و اوصیای معصوم آنان همواره از نسل انسانهای پاک بوده اند که ریشه در خاندان نبوّت داشته اند. نسل حجج الهی همواره نسلی پاک بوده و هیچ حجّت الهی از پدران و مادران آلوده به کفر و شرک و زنا و حرام ظهور نیافته است.
الف ـ از نظر تمام مسلمین ، وجود نبی برای آن است که اوّلاً معارف و فرامین مورد نیاز بشر را از خداوند متعال دریافت دارد؛ و ثانیاً آن معارف و فرامین را حفظ ، بیان ، تفسیر و اجرا نماید ؛ و با وجود خود اجازه تفسیر خودسرانه را به انسانها ندهد. و چون غیر از دریافت وحی ، بقیّه ی امور یاد شده همواره لازمند ، لذا یا خود نبی باید همواره همراه مردم باشد یا کسی که غیر از دریافت وحی ، در بقیّه ی امور مثل او باشد. و چون خود پیامبر اسلام خبر داده که بعد از او پیامبری نخواهد آمد و قرآن آخرین کتاب آسمانی است ، پس بعد از او کسی یا کسانی باید باشند که تفسیر درست وحی را به عهده گرفته ، دین را در جامعه اجرا نمایند و با وجودشان حجّت را بر مردم تمام کنند. مسلمین ـ اعمّ از شیعه و سنّی ـ چنین شخصی را امام می نامند. بنا بر این ، امام یعنی جانشین پیامبر در تمام امور غیر از دریافت وحی تشریعی. در اینکه شیعه امام را اینگونه می شناسد شکّی نیست لذا شواهدی اقامه می شود که نشان می دهد اعتقاد علمای بزرگ اهل سنّت نیز دقیقاً همبن است.
سعدالدین تفتازانی و میر سید شریف جرجانی و سیف الدین آمدی گفته اند :« الامامة رئاسة عامّة لشخص من الاشخاص ــ امامت ریاست عمومی است برای شخصی از اشخاص» (شرح المقاصد ، ج5 ، ص234 ــ شرح مواقف ، ج8 ، ص 345 ـــ ابکارالافکار ، ج3 ، ص 416 ).
قاضی عضدالدین ایجی گفته است: « الامامة خلافة الرّسول فی اقامة الدین بحیث یجب اتّباعه علی کافّة الامّة ـــ امامت خلافت (جانشینی) رسول است در اقامه ی دین ، به گونه ای که واجب است تبعیّت از او برای همه ی امّت» (شرح مواقف ، ج8 ، ص345)
سیف الدین آمدی در تعریف دیگری گفته است: « انّ الامامة عبارة عن خلافة شخص من الاشخاص للرّسول فی اقامة الشّرع و حفظ حوزة الملّة علی وجه یجب اتّباعه علی کافّة الامّة ــ همانا امامت عبارت است از خلافت شخصی از اشخاص برای رسول در اقامه ی شرع و حفظ حوزه ی ملّة (دین) به نحوی که تبعیّت از او واجب می شود بر همه ی امّت.» (ابکارالافکار ، ج3 ، ص416)
ابن خلدون نیز نوشته است: « الامامة خلافة عن صاحب الشّرع فی حراسة الدین و سیاسة الدّنیا. ـــ امامت خلافت (جانشینی ) صاحب شریعت است در حراست از دین و سیاست و مدیریّت دنیا.» (مقدّمه ی ابن خلدون ، ص 191)
ب ـ از نظر شیعه چنین شخصی نه تنها تمام مسئولیّتهای پیامبر ــ غیر از دریافت وحی تشریعی ــ را بر عهده دارد بلکه باید خصوصیّات نبی مثل مؤمن ترین بودن ، اعلم بودن ، اتقی بودن ، شجاعترین بودن ، مدبّرترین بودن و عصمت را هم دارا باشد. امّا اهل سنّت گرچه امام را جانشین نبی در تمام امور می دانند ولی معتقدند لازم نیست امام با ایمانترین ، عالمترین ، شجاعترین ، متّقی ترین ، مدبّرترین و دارای عصمت باشد. لذا به خاطر این تفاوت دیدگاه در اوصاف امام ، در مقام تعیین مصداق امام نیز بین شیعه و اهل سنّت اختلاف نظر پدید آمده است. شیعه معتقد است چون تشخیص مومن ترین و متّقی ترین فرد و انسان معصوم ، فقط از خداوند متعال ساخته است ، لذا تنها خداوند متعال می تواند مصداق امام را تعیین نماید. از اینرو شیعه معتقد است مصداق امام بعد از پیامبر را یا باید از طریق آیات قرآن و سخن پیامبر خدا شناخت یا از طریق معجزه . امّا اهل سنّت معتقدند که مردم هر که را به عنوان امام تعیین کنند او امام بر حقّ خواهد بود ؛ و چون مردم ابوبکر را به عنوان خلیفه و امام انتخاب کرده اند لذا او امام بر حقّ است.
با توجّه به آنچه گفته شد ، معلوم می شود که از نظر شیعه ، مصداق امام بر اساس صفات او و از سوی خدا باید تعیین گردد. امّا مردم از راه گزارش پیامبر یا امام قبلی یا از راه معجزه می توانند بفهمند که خداوند متعال چه کسی را به امامت برگزیده است.
ج ـ امّا اینکه امامان شیعه ـ به غیر از امام حسین علیه السلام همگی امامت را از پدران خود گرفته اند ، دلیل بر ارثی بودن امامت نیست. بلکه از آن جهت است که انسانی با آن مشخّصات که برای امام گفته شد ، یقیناً باید از والدینی پاک سیرت متولّد شود و در بهترین محیط هدایتی رشد یابد. پس جای تعجّب نیست که چرا همه ی امامان از نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام پدید آمده اند. چرا که محصول خوب از بذر خوب ، خاک خوب و آب و هوای خوب به عمل می آید.
انسان دارای دو بُعد می باشد ؛ یکی مربوط می شود به ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص که دست خود شخص نیست ، و دیگری ساختار ثانوی شخص که خود شخص آن را با اختیار خود می سازد. و شکّی نیست که هر چه ساختار جسمانی و روحانی اوّلیّه ی شخص بهتر باشند رشد اختیاری شخص نیز ثمربخشتر می شود. لذا فرزند یک حرامخور یا فرزندی که از زنا متولّد می شود ، استعداد انسانی کمتری خواهد داشت ، اگر چه استعدادهای دنیایی او فراوان باشد. در مقابل، هر چه نسل گذشته ی یک شخص پاکتر باشد به همان اندازه احتمال داشتن استعدادهای متعالی نیز در او بیشتر می شود. پس چنین کسی اگر اختیار خود را درست به کار گیرد بهتر از دیگران رشد خواهد نمود. پس عجیب نیست که چرا امامان همه از خاندان پیغمبر خیر البشر زاده شده اند. البته این امر تنها مختصّ امامان شیعه نیست ؛ بلکه تمام انبیاء و اوصیاء چنین بوده اند و همه ی پیامبران و اوصیای معصوم آنان همواره از نسل انسانهای پاک بوده اند که ریشه در خاندان نبوّت داشته اند. نسل حجج الهی همواره نسلی پاک بوده و هیچ حجّت الهی از پدران و مادران آلوده به کفر و شرک و زنا و حرام ظهور نیافته است.