خانه » همه » مذهبی » کسانی که باید از آنها تبری جست و دوری کرد

کسانی که باید از آنها تبری جست و دوری کرد


کسانی که باید از آنها تبری جست و دوری کرد

۱۳۹۷/۱۰/۰۸


۸۴۶ بازدید

سلام وقت به خیر در مورد چه کسانی از اطرافیان باید تبری کرد؟ تبری به معنی قطع رابطه هم هست؟؟

1. چیزی در عالم وجود ندارد که دو بعد جذب و دفع، سلب و اثبات در آن نباشد. منتها این دو در انسان مؤمن حساب شده و رقیق شده یافت می شود. در این زمینه رساله ای منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی (رحمه الله) است. او در این رساله می گوید: «آنچه در نوع جمادات به نام جذب و دفع هست، در گیاهان نیز وجود دارد»(رساله تولّی و تبری، ضمیمه اخلاق محتشمی/562). چون اگر سنگ یا خاکی بخواهد «لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن» ناچار است خاکهای مستعد و مناسب را جذب و مواد ناسازگار را دفع کند. هر خاکی شایستگی عقیق یا لعل شدن را ندارد، جذب مناسب و دفع نامناسب در همه معادن و گیاهان و خاکها وجود دارد. مثلاً گیاه، هر غذایی را جذب نمی کند؛ بلکه هر چه مناسب به حال آن است جذب کرده و هر چه نامناسب است دفع می کند. در حیوانات این جذب و دفع به صورت «شهوت» و «غضب» در می آید. اما در انسان از این رقیقتر به صورت «محبّت» و «عداوت» جلوه می کند و از این مقدار بالاتر آمده رقیقتر می شود و به صورت «ارادت» و «کراهت» ظهور می کند. از همه اینها گذشته اگر خیلی رقیق و لطیف شد، به صورت «تولی» و «تبری» جلوه می کند، که این از ویژگیهای خواص اولیای حق و مؤمنان الهی است. آیة الله جوادی آملی، حکمت عبادات به نقل از سایت تبیانبه هر روی تولی جذب حضرت حق و اولیای حق شدن است وتبری دفع و گسست از جناح حق گریزان و حق ستیزان است و این به طور معمول در فروع دین به کار می رود و در اصول دین پذیرش عقاید حقه و تسلیم قلب و دل در برابر آن است و تبری گسستن از عقاید باطل و نفی و انکار و مبارزه با آنها است .
2. این که نسبت به چه کسانی باید تبری داشت و شیوه عملی تبری برای هر گروهی چگونه است از جمله مسائلی است که در ابواب فقهی، مباحث کلامی و مسائل اخلاقی به آن پرداخته شده است ولی چون بنای ما بر اختصار است فقط به چند گروه عمده و اصلی که مصداق تبری اند اشاره می کنیم و شاخه های فرعی را وامی گذاریم.
گروه اول کافران اند. کافران نیز به دو دسته حربی و غیر حربی تقسیم می شوند. کافران حربی کسانی اند که با مسلمانان سر جنگ و سودای سلطه بر آنها را دارند و کافران غیر حربی کسانی اند که یا در حمایت مسلمانانند و یا با آنها معاهده امضا کرده اند و یا به هر حال قصد دست اندازی به سرزمین های مسلمانان را ندارند. در هر دو صورت قرآن از ما خواسته است: «ای گروه مؤمنان حتی اگر پدر و برادرانتان نیز کفر را دوست داشتند و آن را بر ایمان ترجیح دارند و انتخاب کردند، با آنها طرح دوستی نریزید و آنان را به عنوان اولیاء نپذیرید» (توبه، آیه 23).
و در این مورد فرقی بین حربی و غیر حربی نیست. البته سلطه کفار تنها از طریق نظامی نیست بلکه گاهی از روش های اقتصادی، تهاجم فرهنگی یا ابزار سیاسی است. در هر صورت خداوند هرگز برای کفار، بر مؤمنان راهی (برای سیادت و برتری) قرار نداده است (نساء، آیه 141).
بنابراین مسلمانان نباید ریزه خوار دیگران باشند، و دستشان را پیش کفار دراز کنند و ارتباطشان با آنها به شکلی باشد که ذلت جامعه اسلامی از آن استشمام شود، در این مورد نیز مردم و دولت هر دو مسئولند. ولی فرقی که بین کفار حربی و غیر حربی وجود دارد این است که باید برخورد با این گروه عادلانه باشد و ارزش هایی که در مسائل اجتماعی مطرح می شوند -مثل محترم شمردن جان، ناموس و مال- درباره این دسته از کفار نیز مطرحند و جز در موارد استثنایی که ممکن است این احترام ها از افراد برداشته شود باید این حرمت ها درباره کفار غیر حربی رعایت شود.
در مورد کفار حربی مسلما دفاع در همه زمینه ها در مقابل آنها مقدس است و در زمان حکومت ائمه هدی(ع) اسلام جهاد ابتدایی با آنها در صورتی که ولی جامعه ترجیح داد جائز می داند. این کار باعث تعالی محرومان و عذاب طواغیت و مستکبران است. قرآن در این زمینه می فرماید: «قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و یخزهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قوم مؤمنین؛ شما به قتال و کارزار برخیزید تا خدا آنان را به دست شما عذاب کند و خوار گرداند و شما را بر آنها منصور و غالب نماید و دل های اهل ایمان را (به فتح و پیروزی بر کافران) شفا بخشد» (توبه، آیه 114). البته مسئله جنگ موضوعی پردامنه است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: جنگ و جهاد در قرآن، آیت الله مصباح یزدی.
گروه دوم منافقان اند. چه منافقان دوره معاصر و چه منافقانی که در صدر اسلام و بعد از آن وجود داشته اند و تاریخ را به چالش کشیده اند. اگر منافقان دست به اسلحه بردند وظیفه حکومت مقابله فیزیکی با آنهاست، همچنان که امیرمؤمنان سه جنگ سرنوشت ساز را با بغات و منافقان داشت. ولی اگر مقابله عملی با حکومت نداشتند ضمن این که از حقوق شهروندی برخوردارند، نباید اجازه داد پست های حکومتی به دست آنها بیفتد. همچنان که حضرت علی(ع) هیچ مسئولیتی به آنها واگذار نکرد و همچنان که حضرت امام(ره) فرمودند: «نگذارید مملکت به دست نااهلان بیفتد».
گروه سوم فاسقان و فاجران اند. منظور از فاسقان کسانی اند که عقاید آنها صحیح است اما در عمل نسبت به دستورات دینی بی مبالاتی می کنند. مثلا فردی می داند باید نماز بخواند اما نمی خواند، می داند شراب حرام است ولی شراب خواری می کند. اگر کسی مسلمان بود و حکمی را ندانست، وظیفه ما ارشاد جاهل است اما اگر می دانست باید نسبت به او امر به معروف و نهی از منکر کرد. البته امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است و با انجام یک نفر از دیگران ساقط می شود. این فریضه با چهار شرط واجب می شود:
1. شخص آمر یا ناهی خودش از احکام شرعی اطلاع کافی داشته باشد.
2. احتمال تأثیر بدهد.
3. فرد خاطی اصرار بر ترک واجب یا انجام دادن معصیت داشته باشد.
4. این عمل آمر یا ناهی مفسده ای نداشته باشد.
امر به معروف و نهی از منکر نیز مراتبی دارد:
اول: انکار قلبی، دوم: اظهار کردن به زبان، سوم: متألم کردن معصیت کار یعنی برخورد فیزیکی با او که این مرحله در زمان حکومت اسلامی به عهده حکومت است نه فرد.
طرفداران و علاقمندان به این سه گروه نیز شامل تبری می شوند ولی باید توجه داشت که حساب سردمداران کافر یا بدعت گذار از پیروان دلپاک جداست، و سرانجام دانایان لجاجت پیشه از ناآگاهان عبودیت پیشه یکسان نیست.
نکته پایانی این که، تبری هم شامل تبری زبانی است یعنی لعن و نفرین، هم قلبی و هم عملی، ما در نوشته حاضر، بنابر خواسته خودتان،به طور خلاصه و از حیث فقهی، به تبری عملی اشاره داشتیم. برای آگاهی بیشتر می توانید به کتاب «ولاء ها و ولایت ها و جاذبه و دافعه علی(ع)» از آثار متفکر شهید استاد مرتضی مطهری و کتاب «آذرخشی دیگر در آسمان کربلا» از آیت الله مصباح یزدی مراجعه فرمایید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد