۱۳۹۷/۰۹/۱۷
–
۳۲۷۵ بازدید
آیا عملی هست که افراد را به آن دعوت کنیم و خود آن عمل تکوینا انها را اصلاح کند؟
بله دعوت به نماز، راجع به این موضوع به مطالب زیر توجه کنید:الف ) ارزش و اهمیت نماز در زندگی و رستگاری انساننماز در دین اسلام والاترین فریضه بعد از ولایت می باشد و از ارزش زیادی بر خوردار است در این مقاله سعی شده است ارزش و اهمیت و نقش نماز در سعادت و رستگاری به اختصار بیان شود تا با آگاهی و بصیرت بیشتر به این عبادت بپردازیم و از انجام این فریضه الهی محروم نمانیم .نماز فریضه ای است در تمام ادیان و جود داشته است . در دین اسلام نماز به صورت نماز های یومیه ، مستحبی و دیگر نماز ها می باشد. در ادیان دیگر ، برای مثال در دین مسیحت ، حضرت عیسی در گهواره می فرماید :«خدایم مرا به نماز و زکات سفارش کرده است.» و در دین حضرت ابراهیم خلیل الله ، «حضرت ابراهیم همسر و کودک خویش را در بیابان داغ مکه ، آن هنگام که هیچ آب و گیاهی نداشت ، برای به پا داشتن نماز مسکن داد.»
در اسلام والاترین فریضه بعد از ولایت که مسلمین بایدآن را ادا کنند ، نماز است به گونه ای که دیگر اعمال انسان از جمله ، نیکی به دیگران ، صدقه و … با شرط قبولی نماز مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد. حجت الاسلام قرآئتی در کتاب تمثیلات خود نماز را به گواهینامه رانندگی تشبیه می کند ، گواهینامه ای که مجوز رانندگی در بزرگراه سعادت است و اگر این گواهینامه را نداشته باشیم دیگر کارت ها برایمان کاری نمی کند باتوجه به اهمیت و ارزش این فریضه ی اللهی نباید از آن غافل باشیم و سعی کنیم هر چه بهتر و زیبا تر این عبادت را انجام دهیم.
ستون دین
هر بنایی با ستون هایش پا بر جاست و بنای بدون پایه و ستون دمی بیش نمی پاید.پس در ساختمان پایه ها (ستون ها) نقش اساسی را به دوش می کشند به صورتی که عدم وجود آن ها باعث فرو پاشی بنا می شود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : الصلوه عماد دینکم . نماز پایه و ستون دین شماست.
امام علی (ع) می فرماید:اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم.شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست .
با احادیث آمده از ائمه اطهار (ع) متوجه می شویم که نماز هم ، نقش ستون را در بنای اسلام ایفا می کند و بدون آن اسلام نمی تواند پایدار بماند و این هم مورد دیگری است که اهمیت نماز را در دین اسلام را بیان می کند
نماز ، شرط قبولی اعمال دیگر
با اینکه در مطالب پیشین به نقش نماز در قبولی اعمال دیگر اشاره شد اما لازم به توضیح بیشتر می باشد.
امام صادق (ع) می فرماید :اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله . نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.
سخن ائمه اطهار مهری است که حجت راتمام می کند برای کسانی که اعمال دیگر را برای توجیه بی نمازیشان مطرح می کنند و در انجام فریضه نماز عذر نا به جا می آورند.
و به ما هم نشان می دهد که نماز تا حدی والاست که حتی اعمال دیگر هم بدان وابسته است . پس وای بر بی نمازان و وای بر آنان که در نماز سست هستند
نماز ، آثار و برکات در زندگی
در موارد پیش تر به نقش و اهمیت نماز پر داختیم. و حال می خواهیم در باره ی آثار و برکات نماز بحث کنیم ، برکاتی که مانند نور به زندگی روشنایی می بخشد ، گره ها را می گشاید ، دل ها را مسرور می کند ، اکسیری از پاکی بر سیاهی می ریزد ، انسان را یاری می نماید ، مونس تنهایی ها می شود و در سخت ترین مواقع و در بزرگترین زمین خوردن ها دست بر شانه انسان می نهد و او را از زمین بلند می کند .
اکنون برخی از این آثار و برکات را فرا می گیریم :
• نورانی شدن دل به وسیله نماز
• جدایی از بدی ها و سختی ها
• قبولی اعمال دیگر
• ریزش گناهان
• رفع غم واندوه
• و …
نماز باز دارنده از گناهان و رسیدن به رستگاری
انسان در همه لحظات عمر حتی تا دم مرگ هم ممکن است دچار لغزش شود و خود را در گناه آلوده کند ، نماز یکی از راه هایی است که انسان را از ارتکاب به گناه باز می دارد. و به راه راست هدایت می کند. پس نماز ، راه گشا و کلید دری است که به سوی سعادت و رستگاری باز می شود.
روایت است که جوانی از یاران در نماز جماعت با پیامبر گرامی اسلام (ص) شرکت می کرد ولی کار های زشت نیز مرتکب می شد ، به آن حضرت خبر دادند ، حضرت فرمود :«بالاخره نمازش ، روزی او را نجات خواهد داد و از کار های زشت بازش می دارد.» مدتی نگذشت که جوان توبه کرد.
نماز ، کار نامه قبولی
جهان هستی مدرسه ای است که دانش آموزان آن انسان ها و تکالیف آن ها همان واجبات هستند که باید انسان ها آن ها را انجام دهند . دانش آموزی که وارد مدرسه می شود تکالیفی بر او محول می شود که باید آن را انجام دهند . انسان با قدم نهادن در جهان هستی تکالیف و اعمالی که مجموع آنها دین است. و توسط پیامبران به مردم ابلاغ می شود و آ دمیان موظف اند در انجام آنها بکوشند .حال اگر انسان ها تکالیف خود را در این مدرسه انجام دهند مسلما کارنامه قبولی به دست می گیرد و خشنود می شود و اما وای بر دانش آموزانی که این مدرسه را محل سرگرمی می پندارند و وقت خود را در آن به بطالت می گذرانند و در آخرنیز مردود می شوند.
نمار ، شکر ناچیز
خداوند انسان را آفرید و به او حیات بخشید ، اورا اشرف مخلوقات قرار داد ، به او قدرت تفکر عطا نمود تا از دیگر موجودات برتر باشد ، به او فطرت زیبا بخشید، جسم سالم به او داد تا بتواند راحت زندگی کند وانواع نعمت ها را بر او گستراند .
آیا خداوندی که این همه نعمت که هر یک برتری انسان را بر دیگرموجودات به تصویر می کشد و خدایی که مهربانتر هر کس برای انسان است و نسبت به بندگان مهربان است آیا جای شکر ندارد؟ آیا دور از انصاف نیست که شکر خدایی را این نعمت و مهربانی به ما آدمیان عطا کرده است به جا نیاوریم؟ کوچکترین و حداقل ترین شکر گزاری همین نماز خواندن است. ما با نماز خواندنمان از خداوند غنی سپاس گزاری می کنیم.
ب ) نماز ، باز دارنده از منکر است یعنی اگر کسی از نماز گزاران باشد ، منکرات را انجام نمی دهد!
در حدیثی طویلی در تفسیر مجمع البیان ج 5 ص 201 ، وجود دارد که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روزى به اصحاب فرمود: کدام آیه امیدوار کننده تر از آیات دیگر باشد؟ بعضى گفتند: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ»حضرت فرمود: نیکو است اما ارجى(امید وارکننده تر) این نیست. گفتند: «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» فرمود: نیکواست ، اما ارجى نباشد. بعد گفتند: آیا نزد ما آیت دیگری نیست که ما آن را بدانیم و ارجى ( امید وار کننده تر) باشد! حضرت فرمود: شنیدم دوست خودم رسول خدا را که فرمود: آیه «أَقِمِ الصَّلاةَ» (الخ) امیدوار کننده ترین آیتى است در قرآن. بعد ادامه دادند که : به خدائى که مرا بشیر و نذیر گردانید اگر یکى از شما قیام نماید به وضو، ذنوب آن اعضا ساقط شود، وزمانی که توجه به قبله کند ،گناهانش آمرزیده شود، و هیچ سیئه بر صحیفه عملش نماند، و همچنین است ما بین دو نماز.
بعد فرمود: یا على منزلت نماز پنج گانه براى امت من مانند نهرى است بر در خانه شخص اگرشخصی بدنش چرک باشد و هر روز پنج مرتبه در آن نهر غسل نماید آیاهیچ چرکى باقى می ماند؟ گفتم: نه. فرمود: به خدا قسم ، نماز پنجگانه براى امت من. نیزچنین است « تفسیر عیاشى ج 2 ص 161، و بحارج 82 ص 220. […..]»
ولی چند نکته لازم است که بیان شود !
1- انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر، حدیث مبارکی از رسول اکرم صلی الله علیه وآله است .
2- منظورازاین جمله این است که : نماز صحیحی که مقبول درگاه الهى باشد، البته مکلف را از معاصى و کار بد، باز میدارد. پس هرگاه شخص، کثرت معاصى و گناهان را در خود ملاحظه کند، مشخص مى شود که نماز او خالى از نقص نیست.
3- با توجه به صدق روایت ، واینکه آنچه از پیامبر صلی الله علیه وآله رسیده حق وصحیح است ، گناهان موجود در اشخاصی که نماز می خوانند مارا راهنمایی به نقص درنمازها یمان می کند ، ومی بایستی که آن نقایص را جبران کرد، نه اینکه شک در درستی حدیث کرد! در واقع نقص از خودمان در چگونگی به جا آوردن نماز است ! نه در تاثیر نماز!
4- اگر کسی گناهانی که از موجبات جهنم است را داشت ، ولی نماز هم می خواند ، مانند کسانی که ربا خوارند ویا دروغگویند ویا … ونمازراهم می خوانند،حتی در صفوف جماعت حاضر می شوند ، چنین کسانی درواقع ،نماز نمی خوانند! ، بلکه صورتی از نماز را به جا می آورند، آن صورت ، کارساز نیست . ودرحقیقت آنها هم جزء بی نمازها شمرده می شوند! ولی باید توجه داشت که با اینکه بعضی از نمازها ناقص است اما به اندازه خودش ، شخص رااز گناه باز می دارد وهر چه نماز کاملتر باشد میزان باز دارندگیش از گناه قویتروبیشتر است!
5- هر چقدر نماز با مراتب بالاتری بجا آورده شود ، میزان باز دارندگیش از منکر بیشتر است ، لذا درحدیثی از حضرت علی علیه السلام درمورد مراتب ودرجات نماز فرموده اند: «انّ قوما عبدوا اللّه سبحانه رغبة فتلک عبادة التّجار، و قوما عبدوه رهبة فتلک عبادة العبید، و قوما عبدوا شکرا فتلک عبادة الاحرار.»
بدرستى که گروهى عبادت کردند خداى سبحانه را :
1- از روى رغبت یا به سبب رغبت ، یعنى رغبت در بهشت و نعمتهاى او و طلب آنها، پس این عبادت تجار است،
2- و گروهى عبادت کردند او را از روى ترس یا بسبب ترس یعنى ترس از جهنّم و عذاب او، پس این عبادت بندگان است،
3- و گروهى عبادت کردند او را از براى شکر، پس این عبادت آزادگان است.
6- بهتر این است که در عبادت ، نه رغبت منظور باشد و نه رهبت وترس بلکه از براى اداى شکر باشد و این عبادت آزادگان است یعنى جمعى که در بند علایق نیستند و آزادند از خواهشها و هوسها؛ عبادت ایشان مانند خدمات بندگان از ترس خداوند نباشد.وچنین عبادتی واقعا تاثیر بازدارندگی را دارا است
7- اگر کسى بگوید که: عبادت از براى شکر نیز در حقیقت درمقابل نعمت است پس آن نیز از قبیل قسم اوّل است؟جواب گوئیم که: قسم اوّل آن است که غرض از عبادت ، گرفتن نعمتى باشد و آن شبیه به تجارت بازرگانان است، درحالی که عبادت از براى شکر این است که عبادت کرده شود از براى شکرگزارى واداى حقوق نعمتهاى حق تعالى که به شخص داده شده. و در بعضى أحادیث همین مضمون از آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه به عبارت دیگری نقل شده و آن این است که: فرموده:« ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فى جنّتک و لکن وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک» یعنى عبادت نکردم تورا از راه خوف از آتش تو و نه از براى طمع در بهشت تو، و لیکن یافتم تورا سزاوار پرستش و اطاعت، پس عبادت کردم تورا؛ و پوشیده نیست که عبادت آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه از براى خوف از آتش یا طمع در بهشت نبوده ، بلکه از براى این بوده که حق تعالى سزاوار عبادت و پرستش است و دلالت نمى کند بر این که عبادت از براى خوف یا طمع صحیح نباشد، زیرا که ممکن است که آن هم صحیح باشد ،درنهایت عبادت بر وجهى که آن حضرت مى کرده افضل باشد
شهادت مى دهد بر این معنى آنچه روایت کرده ثقة الاسلام محمّد بن یعقوب کلینى طاب ثراه در اصول کتاب کافى از حضرت امام بحق ناطق امام جعفر صادق صلوات اللّه و سلامه علیه که فرموده: «العبادة ثلاثة ؛ قوم عبدوا اللّه عزّ و جلّ خوفا فتلک عبادة العبید، و قوم عبدوا اللّه تبارک و تعالى طلب الثّواب فتلک عبادة الاجراء، و قوم عبدوا اللّه عزّ و جلّ حبّا له فتلک عبادة الاحرار و هى افضل العبادة» یعنى عبادت سه قسم است گروهى عبادت کرده اند خداى عزّ و جلّ را از راه ترس پس این عبادت بندگان است که از ترس ارباب خدمت میکنند. و گروهى عبادت کرده اند خداى تبارک و تعالى را از براى طلب ثواب، پس این عبادت مزدوران است که کارى میکنند که مزدى ستانند، و گروهى عبادت کرده اند خداى عزّ و جلّ را بسبب محض دوستى او، پس این عبادت آزادگان است و این افضل عبادتهاست، زیرا که مخفى نیست که این حدیث شریف ظاهر بلکه صریح است در صحّت هر سه قسم و افضلیّت قسم سوم. پس کلام آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه نیز باید محمول بر این شود.
8- إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر، صد در صد درست و صحیح است، ولى باید صلاة حقیقى و مطابق واقع باشد.و در این عالم چون همه چیز در پوشش مادّه است: آثار معنوى و امور روحانى محسوس با حواسّ جسمانى نمى شوند، ولى در عالم ماوراى مادّه که حجاب مادّى بودن برطرف گردید، حقایق و واقعیّتها ظاهر و آشکار شده، و صدق از کذب جدا خواهد شد. پس آن أقوال و أعمال و عقایدى براى انسان نافع و مؤثّر خواهد بود که روى صحّت و تمامیّت و واقعیّت صورت گرفته باشد. و اگر نه، صد سال نماز و عبادات دیگر که تمامیّت و واقعیّت نداشته باشد؛ نتیجه بخش نمى شود.
9- تحقیق آنستکه ناهى و مانع بودن نماز از فحشاء و منکر از جهات عدیده است :
اولا : التزام بنماز و تحصیل شرائط آن ملازم با اجتناب از حرام و نجس است اقلا بقدریکه لباس و آب وضو و مکان نمازگزار حلال و پاک باشد و این نوعا موجب اجتناب کلّى خواهد شد.
ثانیا : انسان در حین اشتغال بنماز و تحصیل شرائط آن قهرا از معصیت بازداشته خواهد شد و این مقدار وقت در از منه فراغت شخص خالى از اهمیّت نیست که صرف در معصیت نشود
ثالثا : اجزاء نماز که تکبیر و حمد و ثنا و دعا و ذکر خدا است تمامى مانند شخصى با نمازگزار سخن میگوید که چنین خدائى وجود دارد و باید در اطاعت او کوشید و از معصیتش چشم پوشید
رابعا: نماز در نفس نورانیّتى ایجاد میکند که نمازگزار بسبب آن صفاى ضمیر، مایل بمعصیت نمیشود یا اقلا قادر بر خوددارى و مخالفت با هواى نفس امّاره میگردد و مرتکب معصیت نمیگردد و این منافى با آن نیست که گاهى دیده میشود کسى نمازگزار و معصیت کار است چون این قبیل قضایا بر سبیل اقتضاء و نوعیّت و اکثریّت اطلاق میشود نه بلحاظ دوام و علّیّت و کلّیت و مستفاد از آن بیش از این مقدار نیست
خامسا : نماز در وقت اشتغال بآن و قبل و بعدش ملازم و مقارن با یاد خدا است که آن افضل طاعات و اعظم قربات و اکبر عبادات است و نماز بدون آن مقبول درگاه احدیّت نخواهد بود و بقدر بودن با آن مقبول است و آن بزرگترین لطف الهى است براى بازداشتن بنده از معصیت چنانچه مشهود است و این جهت بنظر حقیر اظهر جهات مذکوره براى بازداشتن نماز از گناه است و این معنى اقرب معانى بذهن و ابلغ در اثبات مرام بذکر علت در کلام و انسب بصدر و ذیل آیه شریفه است که بدوا هم اشاره بآن شد و اخبار ائمه اطهار و اقوال مفسرین هر یک ناظر بجهتى از این جهات میباشد و تدعون بصیغه خطاب نیز قرائت شده است.
در اسلام والاترین فریضه بعد از ولایت که مسلمین بایدآن را ادا کنند ، نماز است به گونه ای که دیگر اعمال انسان از جمله ، نیکی به دیگران ، صدقه و … با شرط قبولی نماز مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد. حجت الاسلام قرآئتی در کتاب تمثیلات خود نماز را به گواهینامه رانندگی تشبیه می کند ، گواهینامه ای که مجوز رانندگی در بزرگراه سعادت است و اگر این گواهینامه را نداشته باشیم دیگر کارت ها برایمان کاری نمی کند باتوجه به اهمیت و ارزش این فریضه ی اللهی نباید از آن غافل باشیم و سعی کنیم هر چه بهتر و زیبا تر این عبادت را انجام دهیم.
ستون دین
هر بنایی با ستون هایش پا بر جاست و بنای بدون پایه و ستون دمی بیش نمی پاید.پس در ساختمان پایه ها (ستون ها) نقش اساسی را به دوش می کشند به صورتی که عدم وجود آن ها باعث فرو پاشی بنا می شود. پیامبر اکرم (ص) می فرماید : الصلوه عماد دینکم . نماز پایه و ستون دین شماست.
امام علی (ع) می فرماید:اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم.شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست .
با احادیث آمده از ائمه اطهار (ع) متوجه می شویم که نماز هم ، نقش ستون را در بنای اسلام ایفا می کند و بدون آن اسلام نمی تواند پایدار بماند و این هم مورد دیگری است که اهمیت نماز را در دین اسلام را بیان می کند
نماز ، شرط قبولی اعمال دیگر
با اینکه در مطالب پیشین به نقش نماز در قبولی اعمال دیگر اشاره شد اما لازم به توضیح بیشتر می باشد.
امام صادق (ع) می فرماید :اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله . نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.
سخن ائمه اطهار مهری است که حجت راتمام می کند برای کسانی که اعمال دیگر را برای توجیه بی نمازیشان مطرح می کنند و در انجام فریضه نماز عذر نا به جا می آورند.
و به ما هم نشان می دهد که نماز تا حدی والاست که حتی اعمال دیگر هم بدان وابسته است . پس وای بر بی نمازان و وای بر آنان که در نماز سست هستند
نماز ، آثار و برکات در زندگی
در موارد پیش تر به نقش و اهمیت نماز پر داختیم. و حال می خواهیم در باره ی آثار و برکات نماز بحث کنیم ، برکاتی که مانند نور به زندگی روشنایی می بخشد ، گره ها را می گشاید ، دل ها را مسرور می کند ، اکسیری از پاکی بر سیاهی می ریزد ، انسان را یاری می نماید ، مونس تنهایی ها می شود و در سخت ترین مواقع و در بزرگترین زمین خوردن ها دست بر شانه انسان می نهد و او را از زمین بلند می کند .
اکنون برخی از این آثار و برکات را فرا می گیریم :
• نورانی شدن دل به وسیله نماز
• جدایی از بدی ها و سختی ها
• قبولی اعمال دیگر
• ریزش گناهان
• رفع غم واندوه
• و …
نماز باز دارنده از گناهان و رسیدن به رستگاری
انسان در همه لحظات عمر حتی تا دم مرگ هم ممکن است دچار لغزش شود و خود را در گناه آلوده کند ، نماز یکی از راه هایی است که انسان را از ارتکاب به گناه باز می دارد. و به راه راست هدایت می کند. پس نماز ، راه گشا و کلید دری است که به سوی سعادت و رستگاری باز می شود.
روایت است که جوانی از یاران در نماز جماعت با پیامبر گرامی اسلام (ص) شرکت می کرد ولی کار های زشت نیز مرتکب می شد ، به آن حضرت خبر دادند ، حضرت فرمود :«بالاخره نمازش ، روزی او را نجات خواهد داد و از کار های زشت بازش می دارد.» مدتی نگذشت که جوان توبه کرد.
نماز ، کار نامه قبولی
جهان هستی مدرسه ای است که دانش آموزان آن انسان ها و تکالیف آن ها همان واجبات هستند که باید انسان ها آن ها را انجام دهند . دانش آموزی که وارد مدرسه می شود تکالیفی بر او محول می شود که باید آن را انجام دهند . انسان با قدم نهادن در جهان هستی تکالیف و اعمالی که مجموع آنها دین است. و توسط پیامبران به مردم ابلاغ می شود و آ دمیان موظف اند در انجام آنها بکوشند .حال اگر انسان ها تکالیف خود را در این مدرسه انجام دهند مسلما کارنامه قبولی به دست می گیرد و خشنود می شود و اما وای بر دانش آموزانی که این مدرسه را محل سرگرمی می پندارند و وقت خود را در آن به بطالت می گذرانند و در آخرنیز مردود می شوند.
نمار ، شکر ناچیز
خداوند انسان را آفرید و به او حیات بخشید ، اورا اشرف مخلوقات قرار داد ، به او قدرت تفکر عطا نمود تا از دیگر موجودات برتر باشد ، به او فطرت زیبا بخشید، جسم سالم به او داد تا بتواند راحت زندگی کند وانواع نعمت ها را بر او گستراند .
آیا خداوندی که این همه نعمت که هر یک برتری انسان را بر دیگرموجودات به تصویر می کشد و خدایی که مهربانتر هر کس برای انسان است و نسبت به بندگان مهربان است آیا جای شکر ندارد؟ آیا دور از انصاف نیست که شکر خدایی را این نعمت و مهربانی به ما آدمیان عطا کرده است به جا نیاوریم؟ کوچکترین و حداقل ترین شکر گزاری همین نماز خواندن است. ما با نماز خواندنمان از خداوند غنی سپاس گزاری می کنیم.
ب ) نماز ، باز دارنده از منکر است یعنی اگر کسی از نماز گزاران باشد ، منکرات را انجام نمی دهد!
در حدیثی طویلی در تفسیر مجمع البیان ج 5 ص 201 ، وجود دارد که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روزى به اصحاب فرمود: کدام آیه امیدوار کننده تر از آیات دیگر باشد؟ بعضى گفتند: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ»حضرت فرمود: نیکو است اما ارجى(امید وارکننده تر) این نیست. گفتند: «یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» فرمود: نیکواست ، اما ارجى نباشد. بعد گفتند: آیا نزد ما آیت دیگری نیست که ما آن را بدانیم و ارجى ( امید وار کننده تر) باشد! حضرت فرمود: شنیدم دوست خودم رسول خدا را که فرمود: آیه «أَقِمِ الصَّلاةَ» (الخ) امیدوار کننده ترین آیتى است در قرآن. بعد ادامه دادند که : به خدائى که مرا بشیر و نذیر گردانید اگر یکى از شما قیام نماید به وضو، ذنوب آن اعضا ساقط شود، وزمانی که توجه به قبله کند ،گناهانش آمرزیده شود، و هیچ سیئه بر صحیفه عملش نماند، و همچنین است ما بین دو نماز.
بعد فرمود: یا على منزلت نماز پنج گانه براى امت من مانند نهرى است بر در خانه شخص اگرشخصی بدنش چرک باشد و هر روز پنج مرتبه در آن نهر غسل نماید آیاهیچ چرکى باقى می ماند؟ گفتم: نه. فرمود: به خدا قسم ، نماز پنجگانه براى امت من. نیزچنین است « تفسیر عیاشى ج 2 ص 161، و بحارج 82 ص 220. […..]»
ولی چند نکته لازم است که بیان شود !
1- انّ الصّلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر، حدیث مبارکی از رسول اکرم صلی الله علیه وآله است .
2- منظورازاین جمله این است که : نماز صحیحی که مقبول درگاه الهى باشد، البته مکلف را از معاصى و کار بد، باز میدارد. پس هرگاه شخص، کثرت معاصى و گناهان را در خود ملاحظه کند، مشخص مى شود که نماز او خالى از نقص نیست.
3- با توجه به صدق روایت ، واینکه آنچه از پیامبر صلی الله علیه وآله رسیده حق وصحیح است ، گناهان موجود در اشخاصی که نماز می خوانند مارا راهنمایی به نقص درنمازها یمان می کند ، ومی بایستی که آن نقایص را جبران کرد، نه اینکه شک در درستی حدیث کرد! در واقع نقص از خودمان در چگونگی به جا آوردن نماز است ! نه در تاثیر نماز!
4- اگر کسی گناهانی که از موجبات جهنم است را داشت ، ولی نماز هم می خواند ، مانند کسانی که ربا خوارند ویا دروغگویند ویا … ونمازراهم می خوانند،حتی در صفوف جماعت حاضر می شوند ، چنین کسانی درواقع ،نماز نمی خوانند! ، بلکه صورتی از نماز را به جا می آورند، آن صورت ، کارساز نیست . ودرحقیقت آنها هم جزء بی نمازها شمرده می شوند! ولی باید توجه داشت که با اینکه بعضی از نمازها ناقص است اما به اندازه خودش ، شخص رااز گناه باز می دارد وهر چه نماز کاملتر باشد میزان باز دارندگیش از گناه قویتروبیشتر است!
5- هر چقدر نماز با مراتب بالاتری بجا آورده شود ، میزان باز دارندگیش از منکر بیشتر است ، لذا درحدیثی از حضرت علی علیه السلام درمورد مراتب ودرجات نماز فرموده اند: «انّ قوما عبدوا اللّه سبحانه رغبة فتلک عبادة التّجار، و قوما عبدوه رهبة فتلک عبادة العبید، و قوما عبدوا شکرا فتلک عبادة الاحرار.»
بدرستى که گروهى عبادت کردند خداى سبحانه را :
1- از روى رغبت یا به سبب رغبت ، یعنى رغبت در بهشت و نعمتهاى او و طلب آنها، پس این عبادت تجار است،
2- و گروهى عبادت کردند او را از روى ترس یا بسبب ترس یعنى ترس از جهنّم و عذاب او، پس این عبادت بندگان است،
3- و گروهى عبادت کردند او را از براى شکر، پس این عبادت آزادگان است.
6- بهتر این است که در عبادت ، نه رغبت منظور باشد و نه رهبت وترس بلکه از براى اداى شکر باشد و این عبادت آزادگان است یعنى جمعى که در بند علایق نیستند و آزادند از خواهشها و هوسها؛ عبادت ایشان مانند خدمات بندگان از ترس خداوند نباشد.وچنین عبادتی واقعا تاثیر بازدارندگی را دارا است
7- اگر کسى بگوید که: عبادت از براى شکر نیز در حقیقت درمقابل نعمت است پس آن نیز از قبیل قسم اوّل است؟جواب گوئیم که: قسم اوّل آن است که غرض از عبادت ، گرفتن نعمتى باشد و آن شبیه به تجارت بازرگانان است، درحالی که عبادت از براى شکر این است که عبادت کرده شود از براى شکرگزارى واداى حقوق نعمتهاى حق تعالى که به شخص داده شده. و در بعضى أحادیث همین مضمون از آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه به عبارت دیگری نقل شده و آن این است که: فرموده:« ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فى جنّتک و لکن وجدتک اهلا للعبادة فعبدتک» یعنى عبادت نکردم تورا از راه خوف از آتش تو و نه از براى طمع در بهشت تو، و لیکن یافتم تورا سزاوار پرستش و اطاعت، پس عبادت کردم تورا؛ و پوشیده نیست که عبادت آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه از براى خوف از آتش یا طمع در بهشت نبوده ، بلکه از براى این بوده که حق تعالى سزاوار عبادت و پرستش است و دلالت نمى کند بر این که عبادت از براى خوف یا طمع صحیح نباشد، زیرا که ممکن است که آن هم صحیح باشد ،درنهایت عبادت بر وجهى که آن حضرت مى کرده افضل باشد
شهادت مى دهد بر این معنى آنچه روایت کرده ثقة الاسلام محمّد بن یعقوب کلینى طاب ثراه در اصول کتاب کافى از حضرت امام بحق ناطق امام جعفر صادق صلوات اللّه و سلامه علیه که فرموده: «العبادة ثلاثة ؛ قوم عبدوا اللّه عزّ و جلّ خوفا فتلک عبادة العبید، و قوم عبدوا اللّه تبارک و تعالى طلب الثّواب فتلک عبادة الاجراء، و قوم عبدوا اللّه عزّ و جلّ حبّا له فتلک عبادة الاحرار و هى افضل العبادة» یعنى عبادت سه قسم است گروهى عبادت کرده اند خداى عزّ و جلّ را از راه ترس پس این عبادت بندگان است که از ترس ارباب خدمت میکنند. و گروهى عبادت کرده اند خداى تبارک و تعالى را از براى طلب ثواب، پس این عبادت مزدوران است که کارى میکنند که مزدى ستانند، و گروهى عبادت کرده اند خداى عزّ و جلّ را بسبب محض دوستى او، پس این عبادت آزادگان است و این افضل عبادتهاست، زیرا که مخفى نیست که این حدیث شریف ظاهر بلکه صریح است در صحّت هر سه قسم و افضلیّت قسم سوم. پس کلام آن حضرت صلوات اللّه و سلامه علیه نیز باید محمول بر این شود.
8- إنّ الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر، صد در صد درست و صحیح است، ولى باید صلاة حقیقى و مطابق واقع باشد.و در این عالم چون همه چیز در پوشش مادّه است: آثار معنوى و امور روحانى محسوس با حواسّ جسمانى نمى شوند، ولى در عالم ماوراى مادّه که حجاب مادّى بودن برطرف گردید، حقایق و واقعیّتها ظاهر و آشکار شده، و صدق از کذب جدا خواهد شد. پس آن أقوال و أعمال و عقایدى براى انسان نافع و مؤثّر خواهد بود که روى صحّت و تمامیّت و واقعیّت صورت گرفته باشد. و اگر نه، صد سال نماز و عبادات دیگر که تمامیّت و واقعیّت نداشته باشد؛ نتیجه بخش نمى شود.
9- تحقیق آنستکه ناهى و مانع بودن نماز از فحشاء و منکر از جهات عدیده است :
اولا : التزام بنماز و تحصیل شرائط آن ملازم با اجتناب از حرام و نجس است اقلا بقدریکه لباس و آب وضو و مکان نمازگزار حلال و پاک باشد و این نوعا موجب اجتناب کلّى خواهد شد.
ثانیا : انسان در حین اشتغال بنماز و تحصیل شرائط آن قهرا از معصیت بازداشته خواهد شد و این مقدار وقت در از منه فراغت شخص خالى از اهمیّت نیست که صرف در معصیت نشود
ثالثا : اجزاء نماز که تکبیر و حمد و ثنا و دعا و ذکر خدا است تمامى مانند شخصى با نمازگزار سخن میگوید که چنین خدائى وجود دارد و باید در اطاعت او کوشید و از معصیتش چشم پوشید
رابعا: نماز در نفس نورانیّتى ایجاد میکند که نمازگزار بسبب آن صفاى ضمیر، مایل بمعصیت نمیشود یا اقلا قادر بر خوددارى و مخالفت با هواى نفس امّاره میگردد و مرتکب معصیت نمیگردد و این منافى با آن نیست که گاهى دیده میشود کسى نمازگزار و معصیت کار است چون این قبیل قضایا بر سبیل اقتضاء و نوعیّت و اکثریّت اطلاق میشود نه بلحاظ دوام و علّیّت و کلّیت و مستفاد از آن بیش از این مقدار نیست
خامسا : نماز در وقت اشتغال بآن و قبل و بعدش ملازم و مقارن با یاد خدا است که آن افضل طاعات و اعظم قربات و اکبر عبادات است و نماز بدون آن مقبول درگاه احدیّت نخواهد بود و بقدر بودن با آن مقبول است و آن بزرگترین لطف الهى است براى بازداشتن بنده از معصیت چنانچه مشهود است و این جهت بنظر حقیر اظهر جهات مذکوره براى بازداشتن نماز از گناه است و این معنى اقرب معانى بذهن و ابلغ در اثبات مرام بذکر علت در کلام و انسب بصدر و ذیل آیه شریفه است که بدوا هم اشاره بآن شد و اخبار ائمه اطهار و اقوال مفسرین هر یک ناظر بجهتى از این جهات میباشد و تدعون بصیغه خطاب نیز قرائت شده است.