خانه » همه » مذهبی » آغازی بر پایان لیبرال دموکراسی

آغازی بر پایان لیبرال دموکراسی


آغازی بر پایان لیبرال دموکراسی

۱۳۹۷/۰۸/۲۷


۲۴۳ بازدید

آغازی بر پایان لیبرال دموکراسی

شرایط کنونی جهان را می‌­توان بحران عمومی لیبرال دموکراسی نامید. کلیه نظام‌­های وابسته به آن در وضعیتی بحرانی و انحطاطی به سر می‌­برند. سطح نازل مشارکت‌­های عمومی، دولت‌­های مدعی مشروعیت مردمی را با بحران ساختاری رو‌به‌رو ساخته است و در نهایت دموکراسی بدون “دموس” را برای آنها رقم زده است.

آغازی بر پایان لیبرال دموکراسی

شرایط کنونی جهان را می‌­توان بحران عمومی لیبرال دموکراسی نامید. کلیه نظام‌­های وابسته به آن در وضعیتی بحرانی و انحطاطی به سر می‌­برند. سطح نازل مشارکت‌­های عمومی، دولت‌­های مدعی مشروعیت مردمی را با بحران ساختاری رو‌به‌رو ساخته است و در نهایت دموکراسی بدون “دموس” را برای آنها رقم زده است.

پایگاه تحلیلی مصداق/ شاید کمتر کسی تصور می‌­کرد اندیشه لیبرالیسم که نطفه آن در قرن شانزدهم میلادی بسته شد و در قرن ۱۷ به هیئت یک ایدئولوژی تمام عیار درآمده و در قرون ۱۸ و ۱۹ نقشی فعال و بسیار مهم در سیاست و تحولات بزرگ اجتماعی_سیاسی جوامع غربی بازی کرد(۱)، به ایدئولوژی قاهره و هدایت کننده کشورهای غربی(۲) و پس از فروپاشی مارکسیسم در دهه ۸۰، به نیرومندترین ایدئولوژی عالم مدرن تبدیل گردد.

لیبرال دموکراسی به عنوان یک روش حکومت­‌داری بر دو پایه لیبرالیسم به عنوان محتوا و دموکراسی به مثابه روش یا ارزش مبتنی است.(۳) در همین نقطه آغازی تعریف، تناقضی آشکار به وجود می­‌آید. لیبرالیسم که جان­مایه اش آزادیِ فردانگارانه است، چگونه با دموکراسی به معنای مردم سالاری و نظریه تکیه زده بر روح جمعی سازگار است؟ در حقیقت دموکراتیک شدن لیبرالیسم زمانی صورت گرفت که طبقه کارگر که خود محصول جامعه سرمایه داریِ مبتنی بر بازار بود، به قدرتی دست یافت که توانست وجود خود را به عنوان وزن‌ه­ای موثر در فرآیند رقابت آمیز جامعه‌­ی مبتنی بر بازار آزاد تحمیل کند.(۴) و در اثر بازخورد نگرش‌­های لیبرالی در طبقات محروم، لیبرالیسم مجبور به پذیرش دموکراسی شد.(۵)

با سیطره لیبرالیسم بر جوامع غربی، حکومت لیبرال دموکراسی که خود بیشترین انطباق را با روح سودجو و عقل معاش حاکم بر تمدن غرب داشت، به عنوان ایدئولوژی غالب و مسلّط تمدّن مدرن درآمد. دموکراسی بشر را با لذات دارای حق قانون­‌گذاری، حاکمیت و معیار ارزش­‌های اخلاقی می­‌داند(۶) و مبنای قدرت را در اصل قرارداد اجتماعی جستجو می­‌کند. در این نوع از اندیشه، مفهوم پیشرفت بر پایه رفاهِ مادی و گسترش سلطه بشر بر طبیعت تعریف می­‌شود و هیچ­گونه اولوهیّت و نگاه به آسمان در آن راه ندارد.

در ادامه، دانشمندان مبدع و پیرو لیبرال دموکراسی، اصل تفکیک قوّا را برای جلوگیری از تجمع قدرت و نفی استبداد مطرح نمودند؛ اما با توجه به اینکه مفهوم قدرت در ذات و جوهره خود، میل به تمرکز و تراکم دارد، با تفکیک شکلی نمی‌توان این صفت ذاتی را از آن شست. حال آنکه مفهوم لیبرالیسم بر پایه حق مالکیت نامحدود بنا شده و اخلاقیات سودانگارانه و یوتیلیتاریستی اجازه این تفکیک را نمی‌دهد.(۷)

لیبرال دموکراسی از هنگامی که پدر و اصلی­‌ترین سخنگویش «جان لاک» به تبیین و ترویج آن اهتمام ورزید تا امروز، چندین دوره مختلف را طی کرد. از قرون ۱۷ در قالب لیبرالیسم کلاسیک ظاهر شد و در پی بحران‌­های گسترده اجتماعی_اقتصادی و فقر و شکاف طبقاتی حاصل، اندیشه سوسیال دموکراسی در آراء «برنشتاین» آلمانی و «سیدنی­وب» انگلیسی با لیبرالیسم پیوند خورد (شاید بهتر این باشد که بگوییم سوسیالیسم در خدمت لیبرال دموکراسی قرار گرفت) و تا پایان دهه ۷۰، رویکرد مسلط اروپای غربی بود.

دو دوره مهم لیبرال دموکراسی سپری شد اما بحران­‌ها و تعارضات این اندیشه برطرف نشده و نئولیبرالیسم در دهه۸۰ رشد یافت(۸) تا جایی که بسیاری از جوامع غربی تابع این ایدئولوژی شدند. غافل از اینکه راست جدید نیز درمانی بر دردهای لیبرال دموکراسی نبوده و دموکرات­های لیبرال نیز همانند روی دیگر سکّه­‌ی ایدئولوژی‌­های انسان­‌ساز (کمونیسم) محکوم به فروپاشی هستند و بحران‌­های تصمیم‌­گیری و اعتماد جهانی چون موریانه‌­ای آخرین قطعات آن را نیز خواهد خورد.(۹)

شرایط کنونی جهان را می‌­توان بحران عمومی لیبرال دموکراسی نامید. کلیه نظام‌­های وابسته به آن در وضعیتی بحرانی و انحطاطی به سر می‌­برند. سطح نازل مشارکت‌­های عمومی، دولت‌­های مدعی مشروعیت مردمی را با بحران ساختاری رو‌به‌رو ساخته است و در نهایت دموکراسی بدون “دموس” را برای آنها رقم زده است. نفوذ بیش از حد کارتل‌­های نفتی، لابی‌های سرمایه‌­داری و فیلترهای زرسالاری، عملا همان مشارکت حداقلی را نیز به امری صوری تقلیل داده است.

تناقض لاینحل و ذاتی اندیشه لیبرال دموکراسی و رقابت خصومت آمیز روح جمعی و روح فردی، لیبرال دموکراسی را با پارادوکس روبه­رو کرده است و با کاهش حس وحدت و وفاق اجتماعی و در نهایت زوال حس مسئولیت متقابل اجتماعی دنیای مدرن، با تنزل سطح اخلاقیات عمومی و تضعیف اساس اقتدار جامعه مواجه است.(۱۰)

نگاه لیبرال دموکراسی، تعریف شهروندی را «حداکثرساز نفع» می‌­داند و به نوعی از شهروند مفهومی فردگرا، اتمی و مِلکی می‌­سازد؛ حال آنکه شهروند دموکراتیک بنا بر نگاه «هارولد لاسول» دارای چهار ویژگی است: باز بودن و اجتماعی بودن و در نتیجه روابط گسترده با دیگران؛ ترجیح ارزش­ها و نیازهای مورد توجه و طلب دیگران؛ اعتماد به نیک­‌سرشتی بنیادی انسان همراه با اعتماد به نفس؛ و در آخر رسوخ ویژگی­‌های مذکور در ناخودآگاه افراد. لذا با تعریف فوق از انسان دموکراتیک، نظام لیبرال دموکراسی در این حوزه هم مبتلا به تناقضی آشکار میان مفاهیم و تکیه­‌گاه‌­های این نظریه شده است.(۱۱)

حاصل حکومت اندیشه لیبرال دموکراسی، زندگی یکنواخت بدون هرگونه تحرک، همراه با مناسبات کالاهای تجملاتی و سرکوبندگی ابزار و وسایل ماشینی، ذوق کاذب زیباشناسی هنری و … می­‌باشد و این شیوه­ی زندگی، بشر امروز را نه تنها از نظر مادی بلکه از منظر صحت و اصالت انسانی با خطر مواجه کرده است.(۱۲)

با فراگیری این اندیشه، تناقضات درونی آن یکی پس از دیگری آشکار شد؛ فلسفه سیاسی‌­اش که قرار بود مروّج برابری، حامی آزادیِ فردی و دفاع از تکثّر فرهنگی باشد، در عمل به نابرابری، محدودیت، هویت­‌گرایی و تجانس فرهنگی تبدیل شده است. وعده‌­های آن برای آزادی عمومی و رضایت مردمی نیز با افزایش نفوذ دولت­‌های پنهان (لابی‌­های زرسالار و …) از طریق ابزارهای کنترل، قانون، پلیس و … پوچ شده است و در نظر اندیشمندان جایگزینی دولت‌­های لیبرال دموکرات با رژیم­‌های توتالیتر محتمل است.(۱۳) و این یعنی غروبی بر بهشت خود ساخته بشری که دست از دامن وحی و تعالم وحیانی کوتاه کرد و انسان را مرکز توجهات خود قرار داد.

۱/شهریار زرشناس، سنجش ایدئولوژی­های مدرن، انتشارات کیهان، ص ۳۹

۲/ بیانات رهبر انقلاب ۱۴/۱۱/۹۰

۳/ محمد مشکات، سنجش لیبرال دموکراسی، پژوهشنامه انقلاب اسلامی بهار ۱۳۸۵ شماره ۱۳

۴/ مک فرسن سی بی، جهان حقیقی دموکراسی، نشر البرز، ص ۶۷

۵/ محمد مشکات، سنجش لیبرال دموکراسی، پژوهشنامه انقلاب اسلامی بهار ۱۳۸۵ شماره ۱۳

۶/ شهریار زرشناس، سنجش ایدئولوژی­های مدرن، انتشارات کیهان، ص ۸۷

۷/ شهریار زرشناس، درباره دموکراسی، نشر معارف ص۸۳ الی ۸۶

۸/همان ص ۸۸ و ۸۹

۹/ بیانات رهبر انقلاب ۱۴/۱۱/۹۰

۱۰/ شهریار زرشناس، درباره دموکراسی، نشر معارف ص۱۰۶ و ۱۰۷

۱۱/ محمد مشکات، سنجش لیبرال دموکراسی، پژوهشنامه انقلاب اسلامی بهار ۱۳۸۵ شماره ۱۳

۱۲/ شهریار زرشناس، درباره آزادی، کانون اندیشه جوان ، ص۱۰۳

۱۳- Deneen.patrick.j/ Why Liberalism Failed / ۲۰۱۸ / P ۲۴۸

مطالب مرتبط:

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد