خانه » همه » مذهبی » وهابیت و تربت کربلا

وهابیت و تربت کربلا


وهابیت و تربت کربلا

۱۳۹۷/۰۸/۱۳


۱۸۸۳ بازدید

در یکى از شبکه‌هاى وهابى شنیدیم که کارشناس این شبکه، مى‌گفت:شیعیان معتقد هستند که تربت امام حسین علیه السلام براى هر دردى شفا است. اگر واقعا چنین است، چرا شما به پزشک مراجعه مى‌کنید؟ چرا آیت الله سیستانى براى مداواى بیمارى خود به کشورهاى اروپایى رفت؟ چرا بیمارستان‌ها و درمانگاه‌هاى خود را تعطیل نمى‌کنید.لطفا در این باره توضیح دهید.

تفاوت بین شفا و دوا: متأسفانه این کارشناس وهابى فرق دوا و شفا را تشخیص نداده است، در غیر این صورت چنین اشتباهى را مرتکب نمى‌شد. تردیدى نیست که «شفا» به دست خداوند است؛ و این خداوند است که در برخى از چیزها شفا قرار داده است؛ از جمله در قرآن، عسل و… و از جمله در خاک کربلا.
از نظر لغت شفاء؛ یعنى رسیدن و آمدن بهبودى است. و به نوعى معناى آن حاصل مصدرى است. و مى‌توان گفت شفاء امرى است که با آمدنش درد پایان مى‌یابد.
چنانچه راغب اصفهانى در مفردات خود به همین قضیه اشاره کرده است.
ترجمه مفردات راغب ج 2 337.
اما «دوا» که جمع آن «ادویه» مى‌شود، به هر چیزى که بیمارى را با آن درمان مى‌کنند گفته مى‌شود.
دواء: مایتداوی به، و «دَاوَاهُ » عالجه:
الدَّوَاء- جمع أَدْوِیَة: دارو، آنچه که بیمارى را با آن درمان کنند.
فرهنگ ابجدی عربی- فارسی، متن 400.
خلاصه این که شفا یافتن؛ یعنى بهبودى از بیمارى، حال گاهى بهبودى به وسیله مداوا و معالجه با دوا است و گاهى بدون مداوا و به وسیله معجزه و… است؛
البته گاهى در محاوره به جاى یکدیگر نیز به کار برده شده است؛ اما معناى حقیقى این دو باهم تفاوت دارند.
خاک کربلا، شفای هر دردی است
همان طور که گفتیم، خداوند در برخى از چیزها در این دنیا «شفا» قرار داده است که در ادامه با سند و مدرک به آن‌ها اشاره خواهیم کرد. یکى از چیزهایى که طبق روایات اهل بیت علیهم السلام، خداوند شفا در آن قرار داده است، خاک مقدس و ملکوتى کربلاى معلا است که خداوند به خاطر جانفشانى‌هاى سید الشهداء علیه السلام و یاران وفادار آن حضرت، این اثربخشى را به خاک کربلا عطا کرده است.
دیدگاه علمای شیعه
روایاتى که از طریق اهل بیت علیهم السلام در این باره وارد شده است مستفیض بلکه در حد تواتر است ؛ و براى اثبات آن ابتدا نظر بعضى از علماى بزرگ را درباره روایات این باب متذکر مى شویم:
شیخ محمد حسن جواهرى:
وعلى کل حال (فلا یحل شئ منه) أی الطین (عدا) الطین من (تربة الحسین ( علیه السلام ) فإنه یجوز الاستشفاء) به بلا خلاف بل الاجماع بقسمیه علیه، بل النصوص فیه مستفیضة أو متواترة.
و به هر حال خوردن هیچ خاکى حلال نیست ؛ جز خاک و تربت امام حسین علیه السلام که جایز است خوردن آن به قصد شفا گرفتن و اختلافى در آن نیست، بلکه اجماع به هردو قسمش (لفظى و معنوی) بر جواز استشفاء از آن دلالت مى‌کند؛ بلکه روایات دال بر آن، مستفیض یا در حد تواتر است.
النجفی، الشیخ محمد حسن (متوفاى1266هـ)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج36، ص358، تحقیق وتعلیق وتصحیح: محمود القوچانی، ناشر: دار الکتب الاسلامیة ـ تهران، الطبعة: السادسة، 1363ش.
شهید اول، محمد بن جمال الدین مکی:
أجمع الأصحاب على الاستشفاء بالتربة الحسینیة صلوات الله على مشرفها، وعلى أفضلیة التسبیح بها وبذلک أخبار متواترة.
تمام علما اجماع کرده‌اند، بر جواز خوردن تربت امام حسین علیه السلام به منظور شفا گرفتن، و همچنین بر استحباب درست کردن تسبیح از آن، و روایاتى که این مطلب را ثابت مى‌کند نیز متواتر است.
العاملی الجزینی، محمد بن جمال الدین مکی، الشهید الأول (متوفای786 ه‍ ـ)،‌ کتاب الدروس ج2، ص25، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، طبق برنامه مکتبه اهل بیت علیهم السلام.
محقق سبزواری:
وى نیز در کفایه الفقه ادعاى اتفاق اصحاب کرده است:
ویستثنى من الطین المحرم التربة الحسینیة ( علیه السلام ) للاستشفاء… والأخبار فی جواز أکلها للاستشفاء کثیرة. وعلیه اتفاق الأصحاب.
خوردن هر خاکى حرام است؛ اما از این قاعده کلى، خوردن خاک کربلا به قصد شفا گرفتن، استثناء شده است. روایاتى که این مطلب را ثابت مى‌کند، بسیار زیاد است و تمام بزرگان شیعه بر این قضیه اتفاق دارند.
المحقق السبزواری، (متوفاى1090هـ)، کفایة الفقه المشتهر بکفایة الأحکام، ج2، ص612/611، الطبعة: الأولى، تحقیق: الشیخ مرتضى الواعظی الأراکی، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1423.
شیخ حرعاملی:
ایشان در کتاب فصول مهمه در باب11 (ان التربه الحسینیه شفاء من کل داء) نیز فرموده است.
اقول: و الاحادیث فی ذلک کثیره جدا.
من مى‌گویم: احادیث وارده در این زمینه بسیار زیاد است.
الحر العاملی، الشیخ محمد بن الحسن (متوفای1104ه)، الفصول المهمة فی أصول الأئمة، ج3، ص34،‌ تحقیق وإشراف: محمد بن محمد الحسین القائینی، ناشر: مؤسسة معارف إسلامی إمام رضا (ع)،چاپ: الأولى، سال چاپ: 1418 – 1376 ش.
آیت الله شیخ هادی نجفی:
الروایات بهذا المضمون أعنی: تربته ( علیه السلام ) شفاء من کل داء وأمان من کل خوف کثیرة جدا بل متواترة اجمالا بل معنا.
روایات با این مضمون؛ یعنى این که تربت امام حسین علیه السلام شفاى هر دردى و امان از هر خوفى است بسیار زیاد است؛ بلکه تواتر اجمالى دارد و داراى تواتر معنوى است.
الشیخ هادی النجفی، معاصر، موسوعة أحادیث أهل البیت (ع)، ج2، ص152، الطبعة: الأولى، 1423 – 2002 م، ناشر: دار إحیاء التراث العربی للطباعة والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان.
آیة الله السید محمد روحانی:
الاستشفاء بتربة الحسین – علیه السلام – وکیف کان فلا یحمل شئ من الطین ( عدا الیسیر من تربة الحسین – علیه السلام – للاستشفاء ) فإنه یجوز بلا خلاف بل الاجماع بقسمیه علیه والنصوص به مستفیضة أو متواترة.
شفاء خواستن به واسطه تربت امام حسین علیه السلام که البته حمل بر مقدار کمى از خاک مى‌شود، به درستیکه جایز است، هیچ کسى در آن اختلاف ندارد؛ بلکه اجماع به هردو قسمش بر آن وجود دارد و روایات دال بر آن مستفیضه یا متواتره‌اند.
السید محمد صادق الروحانی، معاصر، فقه الصادق (ع)، ج24 ص172،چاپ سوم،سال چاپ: 1414، ناشر: مؤسسة دار الکتاب – قم.
شفا در خاک کربلا از منظر روایات
روایت سعد بن سعد:
عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الطِّینِ فَقَالَ أَکْلُ الطِّینِ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ إِلَّا طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمْناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
سعد بن سعد روایت کرده است: از امام موسى بن جعفر علیه السلام سوال کردم از خوردن خاک؛ فرمودند خوردن آن حرام است و حرمتش مثل حرمت میته و خون و گوشت خوک است ؛ مگر خاک قبر امام حسین علیه السلام ؛ به درستیکه در آن شفاى از هر دردى و امان از هر خوفى است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص478تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت محمد بن اسماعیل بصری:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْبَصْرِیِّ وَ لَقَبُهُ فَهْدٌ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ.
محمد بن اسماعیل بصرى ملقب به فهد از بعض رجالش از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاى از هر دردى است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص461تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت سلیمان بن عمر السراج:
عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عُمَرَ السَّرَّاجِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: یُؤْخَذُ طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام مِنْ عِنْدِ الْقَبْرِ عَلَى سَبْعِینَ ذِرَاعاً.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج 4، ص: 588، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
روایت محمد بن سلیمان بصری:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْبَصْرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: فِی طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام الشِّفَاءُ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَکْبَرُ.
محمد بن سلیمان بصرى از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: در خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاى از هردردى است و آن خاک دواى اکبر است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص462تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت ابوالصباح کنانی:
عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فِیهِ شِفَاءٌ وَ إِنْ أُخِذَ عَلَى رَأْسِ مِیلٍ.
ابوالصباح کنانى از امام صادق علیه السلام روایت کرده است:خاک قبر امام حسین علیه السلام در آن شفاست گرچه از فاصله یک مایلى از قبر برداشته شود.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص462،تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت عبد الله بن سنان:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا تَنَاوَلَ أَحَدُکُمْ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَلْیَقُلْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الَّذِی تَنَاوَلَهُ- وَ الرَّسُولِ الَّذِی بَوَّأَهُ وَ الْوَصِیِّ الَّذِی ضُمِّنَ فِیهِ أَنْ تَجْعَلَهُ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ….
عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: هنگامیکه کسى از شما خاک قبر امام حسین علیه السلام را مى‌خورد باید بگوید بار خدایا من به حق ملکى که از آن خورده است و فرستاده اى که آنجا ساکن شده است و وصیى که ضمانت کرده است از تو مسئلت دارم که در آن شفاء قرار دهى از هر دردى….
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات ،ص469، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت ابویحیی واسطی:
عَنْ أَبِی یَحْیَى الْوَاسِطِیِّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الطِّینُ کُلُّهُ حَرَامٌ کَلَحْمِ الْخِنْزِیرِ وَ مَنْ أَکَلَهُ ثُمَّ مَاتَ مِنْهُ لَمْ أُصَلِّ عَلَیْهِ إِلَّا طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ
یحیى واسطى از رجال خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: تمامى خاکها حرام هستند همانند گوشت خوک و هر کسى که از خاکی خورد و بر اثر آن مرد نماز میت بر او نمى‌خوانم، مگر خاک قبر امام حسین علیه السلام، بدرستیکه در آن شفاى از هر دردى است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات،ص478، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
جابربن یزید جعفی:
عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیه السلام یَقُولُ : طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَانٌ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ وَ هُوَ لِمَا أُخِذَ لَه .
جابربن یزید جعفى از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: خاک قبر امام حسین علیه السلام شفاى از هر دردى است و امان از هر ترسى است و به هر نیتى که خورده شود برآورده شود.
الحر العاملی، الشیخ محمد بن الحسن، متوفای: 1104،الفصول المهمة فی أصول الأئمة، ج3، ص34، تحقیق: تحقیق وإشراف: محمد بن محمد الحسین القائینی، چاپ اول،سال چاپ: 1418 – 1376 ش، ناشر: مؤسسة معارف إسلامی إمام رضا (ع).
روایت ابوبکر حضرمی:
وَ رَوَى أَبُو بَکْرٍ الْحَضْرَمِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لَوْ أَنَّ مَرِیضاً مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یَعْرِفُ حَقَّ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ حُرْمَتَهُ أَخَذَ لَهُ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام مِثْلَ رَأْسِ الْأَنْمُلَةِ کَانَ لَهُ دَوَاءً وَ شِفَاء.
ابوبکر حضرمى از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: اگر مریضى از مومنین که حق و حرمت امام حسین علیه السلام را بشناسد به اندازه سر انگشتى از خاک قبرش بردارد براى او دواء و شفاست.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص465، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت محمد بن زیاد:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَمَّتِهِ قُلْتُ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ فِی طِینِ الْحَائِرِ الَّذِی فِیهِ الْحُسَیْنُ علیه السلام شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
محمد بن زیاد از عمه‌اش از امام صادق علیه السلام روایت کرده است در خاک حائری که امام حسین علیه السلام در آن مدفون است شفاى از هر دردى است و امان از هر ترسى است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات،، ص467، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت ابوالیسع:
عَنْ أَبِی الْیَسَعِ قَالَ: سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ آخُذُ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع- یَکُونُ [عِنْدِی ] أَطْلُبُ بَرَکَتَهُ قَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِکَ.
ابى‌یسع روایت کرده است: مردى از امام صادق علیه السلام سوال کرد آیا از خاک قبر امام حسین علیه السلام برگیرم و در نزد خود نگاه دارم و از برکت آن استفاده کنم، فرمودند اشکالى در این کار نیست.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص466، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت ابوعبد الله برقی:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: دَفَعَتْ إِلَیَّ امْرَأَةٌ غَزْلًا فَقَالَتْ ادْفَعْهُ إِلَى حَجَبَةِ مَکَّةَ لِیُخَاطَ بِهِ کِسْوَةُ الْکَعْبَةِ قَالَ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ .إِلَى الْحَجَبَةِ وَ أَنَا أَعْرِفُهُمْ فَلَمَّا أَنْ صِرْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ امْرَأَةً أَعْطَتْنِی غَزْلًا فَقَالَتْ ادْفَعْهُ بِمَکَّةَ لِیُخَاطَ بِهِ کِسْوَةُ الْکَعْبَةِ فَکَرِهْتُ أَنْ أَدْفَعَهُ إِلَى الْحَجَبَةِ فَقَالَ اشْتَرِ بِهِ عَسَلًا وَ زَعْفَرَانَ [زَعْفَرَاناً]- وَ خُذْ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ اعْجِنْهُ بِمَاءِ السَّمَاءِ وَ اجْعَلْ فِیهِ مِنَ الْعَسَلِ وَ الزَّعْفَرَانِ وَ فَرِّقْهُ عَلَى الشِّیعَةِ لِیُدَاوُوا بِهِ مَرْضَاهُمْ.
عبد الله برقى از بعضى از اصحاب روایت کرده است: زنى بافته‌اى (ریسمان یا پشم ریسیده شده‌ای) را به من داد تا به حاجبین کعبه بدهم که پرده کعبه را با آن بدوزند، اما من ناپسند دانستم که آن ریسمان را به حاجبین کعبه دهم چون آنان را مى‌شناختم [به اخلاق ونحوه برخوردشان با این قضیه آگاهى داشتم]، وقتى به مدینه رسیدیم خدمت امام باقر علیه السلام مشرف شدیم، به ایشان عرض کردم فدایت شوم زنى به من ریسمانى داد تا به مکه ببرم تا پوشش کعبه را با آن بدوزند اما من نپسندیدم که به حاجبین کعبه بدهم.[اکنون که من از کعبه دورم و نمی‌توانم به خواسته اش عمل کنم با آن چه کنم] امام علیه السلام فرمودند: با آن عسل و زعفران بخر و از خاک قبر امام حسین علیه السلام را با آب باران مخلوط کن و آن عسل و زعفران را درآن بریز و بین شیعیان تقسیم کن تا با آن مریضیهایشان را درمان کنند.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص461، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ.
روایت یونس بن ربیع
عَنْ یُونُسَ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَیْنِ علیه السلام لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ.
یونس بن ربیع از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: در بالاى سر قبر امام حسین علیه السلام خاک قرمزى است که در آن شفاى از هر دردى مگر مرگ است.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج 4، ص: 588، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
روایت ابن ابی یعفور:
عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَأْخُذُ الْإِنْسَانُ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَیَنْتَفِعُ بِهِ وَ یَأْخُذُ غَیْرُهُ وَ لَا یَنْتَفِعُ بِهِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ مَا یَأْخُذُهُ أَحَدٌ وَ هُوَ یَرَى أَنَّ اللَّهَ یَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ بِهِ.
ابن ابى یعفور روایت کرده است: به امام صادق علیه السلام عرض کردم انسانى از خاک قبر امام حسین علیه السلام برمى‌گیرد و از آن نفع مى‌برد و دیگرى از آن برمى‌گیرد و نفعى از آن نمى‌برد، فرمودند: نه به خدایى که جزاو خدایى نیست قسم، کسى از آن خاک برنمى‌گیرد در حالیکه اینگونه مى‌اندیشد که خداوند به واسطه آن به او نفع مى‌بخشد مگر اینکه به حال او نفع داشته باشد.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج 4، ص: 587، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص461، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایٍت عمر بن واقد:
عَنْ عُمَرَ بْنِ وَاقِدٍ قَال لی موسی بن جعفر علیه السلام:…..
َ لَا تَأْخُذُوا مِنْ تُرْبَتِی شَیْئاً لِتَتَبَرَّکُوا بِهِ فَإِنَّ کُلَّ تُرْبَةٍ لَنَا مُحَرَّمَةٌ إِلَّا تُرْبَةَ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَهَا شِفَاءً لِشِیعَتِنَا….
عمر بن واقد روایت کرده است:امام موسى بن جعفر علیه السلام به من فرمودند: از خاک قبر من چیزى بر ندارید تا از آن تبرک بجوئید، بدرستیکه هر خاکى به جز خاک جدم امام حسین علیه السلام بر ما حرام است و خداوند متعال در آن شفاء براى شیعیان ما قرار داده است.
القمی، ابی جعفر الصدوق، محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفای381هـ)، عیون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص96، تحقیق: تصحیح وتعلیق وتقدیم: الشیخ حسین الأعلمی، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت – لبنان، سال چاپ: 1404 – 1984 م
روایت محمد بن مسلم:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) یَقُولَانِ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ، وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ، وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ.
محمد بن مسلم روایت کرده است از امام باقر و امام صادق علیهما السلام شنیدم که مى‌فرمودند: خداوند متعال در عوض شهادتش امامت را در ذریه‌اش و شفاء را در تربتش و اجابت دعا را در نزد قبرش قرار داده و ایامى که زائر به زیارت او مى‌آید و بر مى‌گردد از عمرش به حساب نمى‌آید.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی،ص318، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة – مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم، الطبعة: الأولى، 1414هـ
روایت حارث بن مغیره نصری:
عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ النَّصْرِیِّ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ):
إِنِّی رَجُلٌ کَثِیرُ الْعِلَلِ وَ الْأَمْرَاضِ، وَ مَا تَرَکْتُ دَوَاءً إِلَّا تَدَاوَیْتُ بِهِ فَمَا انْتَفَعْتُ بِشَیْ ءٍ مِنْهُ.فَقَالَ لِی: أَیْنَ أَنْتَ عَنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ، وَ أَمْناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
حارث بن مغیره نصرى روایت کرده است: خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم من مردى هستم که زیاد مریض مى‌شوم، و هیچ دوایى نیست که استفاده نکرده باشم اما هیچکدام به حالم فایده‌اى نداشته است، ایشان به من فرمودند: آیا خاک قبر حسین بن على علیهماالسلام را استفاده کرده‌اى، بدرستیکه در آن شفاى از هر دردى و امان از هر خوفى است.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی،ص318 تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة – مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم، الطبعة: الأولى، 1414هـ
روایت زید ابی اسامه:
عَنْ زَیْدٍ أَبِی أُسَامَةَ، قَالَ: کُنْتُ فِی جَمَاعَةٍ مِنْ عِصَابَتِنَا بِحَضْرَةِ سَیِّدِنَا الصَّادِقِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فَأَقْبَلَ عَلَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) جَعَلَ تُرْبَةَ جَدِّیَ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ….
زید ابى اسامه روایت کرده است به همراه جماعتى از بزرگان در محضر آقایمان امام صادق علیه السلام بودیم، امام صادق علیه السلام به ما رو کرده و فرمودند خداوند متعال تربت جدم حسین علیه السلام را شفاى از هر دردى و امان از هر خوفى قرار داده است.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی،ص318، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة – مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم، الطبعة: الأولى، 1414هـ
روایت سعد بن سعید اشعری:
سَعْدُ بْنُ سَعِیدٍ الْأَشْعَرِیُّ، عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الطِّینِ الَّذِی یُؤْکَلُ یَأْکُلُهُ النَّاسُ.
فَقَالَ: کُلُّ طِینٍ حَرَامٌ کَالْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ مَا خَلَا طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ.
الطوسی، الشیخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفاى460هـ)، الأمالی،ص319، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة – مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم، الطبعة: الأولى، 1414هـ
روایت ابی حمزه ثمالی:
عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ کُنْتُ بِمَکَّةَ وَ ذَکَرَ فِی حَدِیثِهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی رَأَیْتُ أَصْحَابَنَا یَأْخُذُونَ مِنْ طِینِ الْحُسَیْنِ علیه السلام لِیَسْتَشْفُوا بِهِ هَلْ فِی ذَلِکَ شَیْ ءٌ مِمَّا یَقُولُونَ مِنَ الشِّفَاءِ قَالَ قَالَ یُسْتَشْفَى بِمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْقَبْرِ عَلَى رَأْسِ أَرْبَعَةِ أَمْیَال .
ابوحمزه ثمالى روایت کرده است: من در مکه بودم … خدمت امام صادق علیه السلام عرضه داشتم فدایتان شوم من دیده‌ام یاران ما (شیعیان ) از خاک امام حسین علیه السلام بر مى‌گیرند تا بوسیله آن شفا یابند آیا شما نیز قائل هستید که آن خاک شفا دهنده است فرمودند به فاصله چهار میل از قبر مطهر از خاک آن براى طلب شفا مى‌توان استفاده کرد.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص470/471تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ.
یونس بن ربیع:
عَنْ یُونُسَ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَیْنِ علیه السلام لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ.
یونس بن ربیع روایت کرده است: امام صادق علیه السلام فرمودند در کنار سر مبارک امام حسین علیه السلام خاک قرمزى است که درآن شفاى از هر دردى به جز مرگ است.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج4 ص588، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.ج 9 ؛ ص346.
یونس بن رفیع:
عَنْ یُونُسَ بْنِ رَفِیعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ عِنْدَ رَأْسِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیه السلام لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ.
یونس بن رفیع روایت کرده است: در نزد سر مبارک حسین بن على علیهما السلام خاک قرمزى است که در آن شفاى از هر دردى است مگر مرگ.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات،ص468، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت ابو جعفر موصلی:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْمَوْصِلِیِّ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: إِذَا أَخَذْتَ طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ فَقُلْ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ الْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهَا وَ الْمَلَکِ الَّذِی کَرَبَهَا وَ بِحَقِّ الْوَصِیِّ الَّذِی هُوَ فِیهَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ هَذَا الطِّینَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ فَإِنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ حَتْماً شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
ابى جعفر موصلى روایت کرده است که امام باقر علیه السلام فرمودند: هنگامیکه خاک قبر امام حسین علیه السلام را برداشتى پس بگو: خداوندا بحق این تربت مبارک و به حق ملائکه موکل به این تربت و ملکى که سخت اندوهگینش کرده و به حق وصیى که در آن است بر محمد و آل محمد درود فرست و این خاک را شفا قرارده از هر دردى و امان قرار ده از هر خوفى و ترسى، اگر چنین کنى حتما شفاى از هر دردى است و امان دهنده از هرخوف و ترسى.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات،ص469، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایت سماعه بن مهران:
رَوَى سَمَاعَةُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کُلُّ طِینٍ حَرَامٌ عَلَى بَنِی آدَمَ مَا خَلَا طِینَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام مَنْ أَکَلَهُ مِنْ وَجَعٍ شَفَاهُ اللَّهُ تَعَالَى.
سماعه بن مهران روایت کرده است: امام صادق علیه السلام فرمودند: خوردن هر خاکى بر بنى آدم حرام است به جز خاک قبر امام حسین علیه السلام، هر دردمندى آن تربت را بخورد خداى تعالى او را شفا مى‌بخشد.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، تحقیق: الشیخ، ص479، جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ.
روایت ابراهیم بن محمد ثقفی:
رَوَى إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِیُ[عن ابیه عن الصادق جعفر بن محمد] أَنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، صکَانَتْ مِسْبَحَتُهَا مِنْ خَیْطِ صُوفٍ مُفَتَّلٍ مَعْقُودٍ عَلَیْهِ عَدَدَ التَّکْبِیرَاتِ فَکَانَتْ علیه السلام تُدِیرُهَا بِیَدِهَا تُکَبِّرُ وَ تُسَبِّحُ إِلَى أَنْ قُتِلَ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ فَاسْتَعْمَلَتْ تُرْبَتَهُ وَ عَمِلَتِ الْمَسَابِیحَ فَاسْتَعْمَلَهَا النَّاسُ فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ علیه السلام عُدِلَ بِالْأَمْرِ إِلَیْهِ فَاسْتَعْمَلُوا تُرْبَتَهُ لِمَا فِیهَا مِنَ الْفَضْلِ وَ الْمَزِیَّة.
ابراهیم بن محمد ثقفى از پدرش از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: تسبیح فاطمه دختر رسول خدا صلى الله علیهما و آله تسبیحش از از نخ پشمى پیچیده شده‌اى که به عدد تکبیرها بر روى آن گره خورده بود و که حضرتشان بادستان مبارکشان دور مى‌دادندو تکبیرو تسبیح مى‌گفتند تا زمانیکه حمزه بن عبد المطلب سید الشهداء به شهادت رسیدند بعد از آن از تربت او تسبیح درست کردند و مردم نیز به سیره او عمل کردند. آنگاه که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، امر به تربت امام حسین علیه السلام به جاى تربت حمزه سید الشهداء شد،بعد از آن از تربت امام حسین علیه السلام تسبیح درست کردند؛ به سبب فضیلت ومزیتى که در تربت امام حسین علیه السلام است.
الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری البغدادی (متوفاى413 هـ)، کتاب المزار مناسک المزار ،ص 150، تحقیق آیة الله السید محمد باقر الأبطحی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع ـ بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ ـ 1993م.
طبرسى، حسن بن فضل،متوفای 548، مکارم الأخلاق،ص281،نشر شریف رضى – قم، چاپ:ششم،1392ق /1970 م.
روایت حنان بن سدیر:
وَ رَوَى حَنَانُ بْنُ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَنْ أَکَلَ مِنْ طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام غَیْرَ مُسْتَشْفٍ بِهِ فَکَأَنَّمَا أَکَلَ مِنْ لُحُومِنَا فَإِذَا احْتَاجَ أَحَدُکُمْ لِلْأَکْلِ مِنْهُ لِیَسْتَشْفِیَ بِهِ فَلْیَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَکَةِ الطَّاهِرَةِ وَ رَبَّ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ وَ رَبَّ الْجَسَدِ الَّذِی سَکَنَ فِیهِ وَ رَبَّ الْمَلَائِکَةِ الْمُوَکَّلِینَ بِهِ اجْعَلْهُ لِی شِفَاءً مِنْ دَاءِ کَذَا وَ کَذَا وَ اجْرَعْ مِنَ الْمَاءِ جُرْعَةً خَلْفَهُ وَ قُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَدْفَعُ عَنْکَ بِهَا کُلَّ مَا تَجِدُ مِنَ السُّقْمِ وَ الْهَمِّ وَ الْغَمِّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى
حنان بن سدیر از پدرش روایت کرده است: امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس خاک قبر امام حسین علیه السلام را بدون نیت شفاء بخورد مثل این است که از گوشت بدن ما خورده باشد، پس هر گاه یکى از شما براى شفاء به آن احتیاج پیدا کرد باید بگوید: به نام خدا و با استعانت از خدا، بار خدایا اى پروردگار این تربت مبارکه طاهره، و پروردگار نورى که بر این خاک نازل شده است و پروردگار جسدى که در این خاک ساکن شده است و پروردگار ملائکه موکل به این خاک، آن را براى من شفای از دردم قرار بده، سپس جرعه‌اى آب بنوشد و بگوید: خداوندا آن را رزق واسع و علم نافع و شفاى از هر دردى و مرضى قرار بده، پس بدرستیکه خداوند متعال دفع مى‌کند از تو به واسطه این تربت هر آنچه که از درد و ناراحتى و اندوه و غم دارى، انشاء الله تعالى.
الحر العاملی، محمد بن الحسن (متوفاى1104هـ)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة،ج4 ص265، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الثانیة، 1414هـ.
روایت محمد بن مارد عن عمته:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَارِدٍ عَنْ عَمَّتِهِ قَالَتْ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِنَّ فِی طِینِ الْحَائِرِ الَّذِی فِیهِ الْحُسَیْنُ علیه السلام شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ أَمَاناً مِنْ کُلِّ خَوْفٍ.
محمد بن مارد از عمه‌اش روایت کرده است: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: در خاک حائر حسینى علیه السلام شفاى از هر درد و امان از هر خوفى است.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات،ص467، تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
شفا دادن، تنها به دست خداوند است
تا این جا ثابت شد که یکى از ویژگى‌هاى امام حسین علیه السلام این است که تربت مبارکش شفابخش است و تربت دیگرى را جز تربت آن حضرت شفاء دهنده نیست؛ البته از دیدگاه شیعه این تربت مبارکه به خودى خود شفاء نمى‌دهد؛ بلکه منحصرا به اذن پرودگار شفاء مى‌دهد؛ یعنى این خداوند است که در خاک کربلا شفا قرار داده است؛ همانطور که در آداب خوردن تربت مبارکه نیز به آن تصریح شده است که با گفتن «بسم الله» و بردن نام خداوند و با استعانت از خدا، خورده شود:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْبَصْرِیِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: طِینُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ إِذَا أَکَلْتَهُ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
از محمد بن اسماعیل البصرى از بعض رجالش از امام صادق (ع) روایت شده است که خاک قبر امام حسین(ع) شفاى از هر دردى است، در هنگام خوردن بگو: به نام خدا و با استعانت از خدا، خداوندا آن را رزق واسع و علم نافع قرار بده و شفاى از هر دردى قرار بده، بدرستیکه فقط تو بر هر کارى توانا هستى.
القمی، أبی القاسم جعفر بن محمد بن قولویه (متوفاى367هـ)، کامل الزیارات، ص461تحقیق: الشیخ جواد القیومی، لجنة التحقیق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ
روایات شیعه و سنى نیز گویاى این است که شفاء، تنها به دست خداوند است و او است شفاء را در آنچه بخواهد قرار دهد.
مرحوم کلینى در کافى خود روایتى را ذکر کرده است:
عَنْ حُسَیْنٍ الْخُرَاسَانِیِّ وَ کَانَ خَبَّازاً قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَجَعاً بِی فَقَالَ إِذَا صَلَّیْتَ فَضَعْ یَدَکَ مَوْضِعَ سُجُودِکَ ثُمَّ قُلْ بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، صاشْفِنِی یَا شَافِی، لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً، شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ.
حسین خراسانى از دردى که در من بود به محضر امام صادق علیه السلام عرض حال کردم فرمودند پس از نماز دستانت را در موضع سجودت قرار بده سپس بگو: بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، ص مرا شفاء بده اى شفاء دهنده، شفایى نیست جز شفاى تو ، آنچنان شفایى که ترک نمى‌‌کند هیچ بیمارى را، شفاى از هردرد و بیمارى.
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج2، ص567، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
همچنین شیخ حر عاملى در کتاب وسائل الشیعه مى‌نویسد:
عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر علیه السلام قال:… إنما الشفاء بید الله.
محمد بن مسلم روایت کرده است: امام باقر علیه السلام فرمودند: شفاء فقط به دست خداست.
الحر العاملی، محمد بن الحسن (متوفاى1104هـ)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج17، ص182، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، الطبعة: الثانیة، 1414هـ..
و بخارى در صحیح خود از عایشه نقل کرده است:
عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا ” أَنَّ النَّبِیَّ (ص) کَانَ یُعَوِّذُ بَعْضَ أَهْلِهِ یَمْسَحُ بِیَدِهِ الْیُمْنَى، وَیَقُولُ: اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ، أَذْهِبْ الْبَاسَ اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِی، لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ، شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سَقَمًا “.
از عایشه روایت شده است: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بعضى از اهل خود را براى تعویذ با دست راست خود مسح مى‌کرد و مى‌فرمود: “خداوندا، اى پرودگار مردم، درد را از او ببر و شفایش ده و تو شفا دهنده‌اى و شفایى جز شفاى تو نیست، شفایى که ترک نمى‌کند هیچ بیمارى را».
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2168، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
در نتیجه از دیدگاه شیعه و سنى، «شفا» دادن تنها در اختیار خداوند است و البته قادر است که «شفا» را در هرچه که بخواهد قرار دهد.
البته این بدان معنى نیست که خداوند نیازى به واسطه داشته باشد؛ بلکه سنت خداوند اینچنین بوده است که به واسطه‌هایى به بندگانش یارى مى‌رساند؛ همانطورى که خداوند پیام خود را به وسیله فرشتگان و پیامبران به بندگانش مى‌رساند؛ بى‌آن که نیازمند فرشته یا پیامبرى باشد.
اسباب شفا از دیدگاه آیات و روایات اهل سنت
طبق آیات قرآن و روایات، خداوند قادر و حکیم، شفاء را در بعضى از آِیات و اذکار و همچنین اشیاء اعم از اطعمه و اشربه قرار داده است.
موارد بسیارى را مى‌توان یافت که در قرآن و روایات شیعه یا سنى تصریح شده است که خداوند به وسیله آن‌چیزها شفا مى‌دهد که ما به چند مورد به صورت خلاصه اشاره خواهیم کرد:
قرآن شفاست
خداوند کریم در قرآن مى‌فرماید:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآَنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آَیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آَمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آَذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى أُولَئِکَ یُنَادَوْنَ مِنْ مَکَانٍ بَعِیدٍ. فصلت/44.
و اگر [این کتاب را ] قرآنى غیر عربى گردانیده بودیم، قطعاً مى گفتند: «چرا آیه هاى آن روشن بیان نشده؟ کتابى غیر عربى و ] مخاطب آن ]عرب زبان؟» بگو:«این ] کتاب ]براى کسانى که ایمان آورده اند رهنمود و درمانى است، و کسانى که ایمان نمى آورند در گوشهایشان سنگینى است و قرآن برایشان نامفهوم است، و ] گویى ]آنان را از جایى دور ندا مى دهند! (فصّلت:44 )
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا. الإسراء/ 82.
و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى کنیم، و ] لى ] ستمگران را جز زیان نمى افزاید.
«عسل» شفاست
ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ. النحل/69.
سپس از همه میوه ها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. ] آنگاه ] از درون [شکم] آن، شهدى که به رنگهاى گوناگون است بیرون مى‌آید. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در این ] زندگى زنبوران ] براى مردمى که تفکر مى کنند نشانه ] قدرت الهى ] است.
«فاتحه الکتاب» شفاست
ابوبکر بیهقى در شعب الإیمان مى‌نویسد:
عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، أَنَّهُ قَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ (ص)… ثُمَّ قَالَ: ” یَا جَابِرُ، أَلا أُخْبِرُکَ بِخَیْرِ سُورَةٍ نَزَلَتْ فِی الْقُرْآنِ؟ “، قَالَ: قُلْتُ: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: ” فَاتِحَةُ الْکِتَابِ، قَالَ عَلِیٌّ: وَأَحْسَبُهُ، قَالَ: فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ “.
از جابر بن عبدالله انصارى نقل شده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود اى جابر! آیا تو را خبر ندهم به بهترین سوره‌اى که در قرآن نازل شده، عرض کردم بلى یا رسول الله صلی الله علیه و آله ، فرمودند: «فاتحه الکتاب» بزرگ است و من آن را بزرگ مى‌شمارم فرمود: در آن شفاى از هر دردى است.
البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسی ابوبکر (متوفاى458هـ) شعب الإیمان، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ.، ص797.
خاک مدینه و آب دهان بعضی از ما شفا است
محمد بن اسماعیل بخارى در صحیح خود مى‌نویسد که خاک مدینه و آب دهان برخى از افراد شفا است:
عن عَائِشَةَ قالت کان النبی صلى الله علیه وسلم یقول فی الرُّقْیَةِ تُرْبَةُ أَرْضِنَا وَرِیقَةُ بَعْضِنَا یُشْفَى سَقِیمُنَا بِإِذْنِ رَبِّنَا.
عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است که با رقیه کردن با خاک زمین ما و آب دهان بعضى از ما شفا مى‌یابد مریض ما به اذن پروردگار ما.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2168، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
«بال مگس» شفاست
أَبَا هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، یَقُولُ: قَالَ النَّبِیُّ (ص): ” إِذَا وَقَعَ الذُّبَابُ فِی شَرَابِ أَحَدِکُمْ فَلْیَغْمِسْهُ، ثُمَّ لِیَنْزِعْهُ فَإِنَّ فِی إِحْدَى جَنَاحَیْهِ دَاءً وَالْأُخْرَى شِفَاءً “
اباهریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: هرگاه پشه در نوشیدنى شما افتاد، آن را در نوشیدنى خود غرق کنید ، بعد از آن خارج کنید، پس به درستیکه در یک بال آن مرض و در یک بال آن شفاست.[شاید بالی که در آن مرض است در نوشیدنی شما فرو رفته باشد]البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5ص 2180 تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
«آب قارچ (کمأه)» شفای چشم است
عن سَعِیدِ بن زَیْدٍ رضی الله عنه قال قال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم الْکَمْأَةُ من الْمَنِّ وَمَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَیْنِ .
سعید بن زید روایت کرده است رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : کماه[که همان قارچ است] از « منّ » است [من طعامهایى که خداوند براى بنى اسرائیل نازل کرد] و آب قارچ شفاى چشم است.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری،ج4، ص1700/ ج5ص 2159 تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
سیاه دانه (الحبه السوداء) شفاست
عن خَالِدِ بن سَعْدٍ قال خَرَجْنَا وَمَعَنَا غَالِبُ بن أَبْجَرَ فَمَرِضَ فی الطَّرِیقِ فَقَدِمْنَا الْمَدِینَةَ وهو مَرِیضٌ فَعَادَهُ بن أبی عَتِیقٍ فقال لنا عَلَیْکُمْ بِهَذِهِ الْحُبَیْبَةِ السَّوْدَاءِ فَخُذُوا منها خَمْسًا أو سَبْعًا فَاسْحَقُوهَا ثُمَّ اقْطُرُوهَا فی أَنْفِهِ بِقَطَرَاتِ زَیْتٍ فی هذا الْجَانِبِ وفی هذا الْجَانِبِ فإن عَائِشَةَ حَدَّثَتْنِی أنها سَمِعَتْ النبی صلى الله علیه وسلم یقول إِنَّ هذه الْحَبَّةَ السَّوْدَاءَ شِفَاءٌ من کل دَاءٍ إلا من السَّامِ قلت وما السَّامُ قال الْمَوْتُ.
خالد بن سعد مى‌گوید به همراه غالب بن ابجر به مسافرت رفته بودیم که در بین راه مریض شد وقتى هم که به مدینه رسیدیم همچنان مریض بود، ابو عتیق به عیادتش آمد به ما گفت بر شما باد سیاه دانه پنج یا هفت دانه از آن را کوبیده و بهمراه روغن زیتون در هر دوسوراخ بینى او بریزید به درستیکه عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله براى من روایت کرد: «سیاه دانه شفاى تمامى درد هاست مگر از سام، سوال کردم سام چیست؟ فرمودند: مرگ».
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2154،تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
«حجامت» شفاست
أَنَّ جَابِرَ بن عبد اللَّهِ رضی الله عنهما دعا الْمُقَنَّعَ ثُمَّ قال لَا أَبْرَحُ حتى تَحْتَجِمَ فَإِنِّی سمعت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یقول إِنَّ فیه شِفَاءً
جابر بن عبد الله انصارى مقنع را فراخواند، سپس گفت مفارقت نمى‌کنم ؛ مگر اینکه حجامت کنم، من از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند در حجامت شفاست.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری،، ج5ص 2156،،تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
«عود هندی » شفاست
عَنْ أُمِّ قَیْسٍ بِنْتِ مِحْصَنٍ قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ (ص) یَقُولُ: ” عَلَیْکُمْ بِهَذَا الْعُودِ الْهِنْدِیِّ، فَإِنَّ فِیهِ سَبْعَةَ أَشْفِیَةٍ: یُسْتَعَطُ بِهِ مِنَ الْعُذْرَةِ، وَیُلَدُّ بِهِ مِنْ ذَاتِ الْجَنْبِ “،….
ام قیس دختر محصن روایت کرده است : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: برشما باد عود هندی؛ زیرا در آن هفت شفاى از هفت درد است که از آن جمله است مریضى ذات الجنب (التهاب و تحریک پرده ذات الجنب).
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2155/2160،تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم،ج 4ص 1734، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
عَنْ عَائِشَةَ: أَنَّ امْرَأَةً دَخَلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَمَعَهَا صَبِیٌّ یَسِیلُ مَنْخَرَاهُ دَمًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):” عَلامَ تَدْغَرْنَ أَوْلادَکُنَّ؟ أَلا أَخَذْتِ قُسْطًا بَحَرِیًّا، ثُمَّ أَسْعَطْتِهِ إِیَّاهُ، فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ سَبْعَةِ أَدْوِیَةٍ إِحْدَاهُنَّ ذَاتُ الْجُنُبِ “.
از عایشه روایت شده است زنى به همراه فرزندش بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدند و از سوراخهاى بینى او خون جارى بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند:
با چه چیزى اولاد خود را بخور مى‌دهید (درمان مى کنید)؟ چرا قسط بحرى تهیه نمى‌کنى و در بینى‌اش نمى‌گذارى، بدرستیکه در آن شفاء از هفت درد است که یکى از آن ذات الجنب است.
الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفاى 807 هـ)، کشف الإستار عن زوائد البزار على الکتب الستة، ص881، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: مؤسسة الرسالة ـ بیروت، الطبعة: الأولی، 1399هـ ـ 1979م.
تلبینه شفاست
عَنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ (ص) فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ: ” التَّلْبِینَةُ مُجِمَّةٌ لِفُؤَادِ الْمَرِیضِ تَذْهَبُ بِبَعْضِ الْحُزْنِ “
از عایشه نقل شده است: من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم فرمودند تلبینه دل مریض را قرص و محکم مى‌کند و اندوه را از بین مى‌برد.
البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفاى256هـ)، صحیح البخاری، ج5، ص2067 تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
التلبینة حساء یتخذ من دقیق أو نخالة ویجعل فیه عسل وإنما سمیت تلبینة تشبیهاً باللبن لبیاضها ورقتها
ثعالبی گفته است: تلبینه غذاى پخته شده‌اى است که از آرد یا نخاله آن وروغن درست شده است که در آن عسل ریخته شده باشد، و وجه تسمیه آن شباهتش به شیر است به سبب سفیدى و رقیق بودن آن.
عبد الملک بن محمد بن إسماعیل أبو منصور الثعالبی (متوفاى429، فقه اللغة، ج1، ص58.
عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ، عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ: ” فِی التَّلْبِینَةِ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ “.
از اسحاق بن ابى طلحه روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: در تلبینه شفاى از هر درد است.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى852هـ)، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، ج11، ص38، تحقیق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزیز الشتری، ناشر: دار العاصمة/ دار الغیث، الطبعة: الأولى، السعودیة – 1419هـ.
«نماز» شفاست
عَنْ أَبِی هُرَیْرَة، قَالَ: مَا هَجَّرْتُ، إِلَّا وَجَدْتُ النَّبِیَّ (ص) یُصَلِّی، قَالَ: فَصَلَّى، ثُمَّ قَالَ: ” اشِکَنْبْ دَرْدْ؟ “. قَالَ: قُلْتُ: لَا، قَالَ: ” قُمْ فَصَلِّ، فَإِنَّ فِی الصَّلَاةِ شِفَاءً “.
ابوهریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اى ابا هریره! آیا شکمت درد مى کند؟ عرض کردم: بلى. فرمودند: بلند شو نماز بخوان به راستى در نماز شفاست.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل،ج2 ص390 ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
« ذکر لا حول ولا قوه الا بالله » شفاست
عَنْ بَهْزِ بْنِ حَکِیمٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ: أَکْثِرُوا مِنْ قَوْلِ: لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، فَإِنَّهُ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّةِ، وَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ تِسْعَةٍ وَتِسْعِینَ دَاءً، أَوَّلُهَا الْهَمُّ.
از بهز ‌بن ‌حکیم از پدرش و پدرش از جدش از رسول خدا(ص) روایت کرده: آن حضرت فرمودند: ذکر لاحول و لا قوة الا بالله را زیاد بگویید ؛ زیرا این ذکر گنجى از گنجهاى بهشتى است و در آن شفاى نود ونه درد است که اولین آنها اندوه است.
ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الأوسط، ج1 ص289 ،تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین – القاهرة – 1415هـ.
«غبار مدینه» شفاست
عَنْ إِسْمَاعِیل بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ ثَابِتِ بْنِ قَیْسِ بْنِ شَمَّاسٍ، عَنْ أَبِیهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): غُبَارُ الْمَدِینَةِ شِفَاءٌ مِنَ الْجُذَامِ.
اسماعیل بن محمد بن ثابت بن قیس بن شماس از پدرش از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: گرد وغبار شهر مدینه شفاى از جذام است.
السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر، ج2 ص242، دار الفکر – بیروت / لبنان – 1423هـ – 2003م، الطبعة: الأولى، تحقیق: یوسف النبهانی.
أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضیاء المکی الحنفی الوفاة: 854هـ، تاریخ مکه المکرمه و مسجد الحرام تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریفة والقبر الشریف، ج1، ص234، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت / لبنان – 1424هـ – 2004م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر
«خرمای عجوه منطقه عالیه» شفاست
عَنْ عَائِشَةَ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ: ” إِنَّ فِی عَجْوَةِ عجوة الْعَالِیَةِ شِفَاءً….
عایشه از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است که: به درستیکه در خرماى عجوة منطقه عالیه شفاست….
النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج3 ص1619 تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج4ص 369، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج6 ص105 ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
«دنبه گوسفند اعرابی» شفاست
أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ، یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ: ” شِفَاءُ عِرْقِ النَّسَا، أَلْیَةُ شَاةٍ أَعْرَابِیَّةٍ تُذَابُ، ثُمَّ تُجَزَّأُ ثَلَاثَةَ أَجْزَاءٍ، ثُمَّ یُشْرَبُ عَلَى الرِّیقِ فِی کُلِّ یَوْمٍ جُزْءٌ “
انس بن مالک از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت مى‌کند که شفاى سیاتیک، ذوب شده‌ى دنبه گوسفند اعرابى است، که سه قسمت شود و در هر روز یک سوم آن ناشتا نوشیده شود.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص229 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990.
«بول شتر و شیر او» شفاست
أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): ” إِنَّ فِی أَبْوَالِ الْإِبِلِ وَأَلْبَانِهَا، شِفَاءً لِلذَّرِبَةِ بُطُونُهُمْ “
ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده: در بول و شیر شتر شفاى ذربه شکم («ذرب» به تحریک راء دردى است که عارض بر معده مى‌شود و غذا هضم نمى‌شود و در آن فاسد مى‌شود و «ذرب» به سکون راء دردى است که عارض بر کبد مى‌شود.مجمع البحرین / ج 2 /ص 58 ) است.
الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج12 ص238تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء – الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.
«استنجاء با آب » شفای بواسیر است
عَنْ عَائِشَةَ ” أَنَّ نِسْوَةً مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَخَلْنَ عَلَیْهَا، فَأَمَرَتْهُنَّ أَنْ یَسْتَنْجِینَ بِالْمَاءِ، وَقَالَتْ: مُرْنَ أَزْوَاجَکُنَّ بِذَلِکَ، فَإِنَّ النَّبِیَّ (ص) کَانَ یَفْعَلُهُ، وَهُوَ شِفَاءٌ مِنَ الْبَاسُورِ “
از عایشه نقل شده است که زنانى از اهل بصره بر او وارد شدند آنها را امر کرد که با آب استنجاء کنند. سپس به آنان توصیه کرد که به شوهرانشان هم امر به استنجاء به آب کنند، استنجاء به آب از سنت نبوى بوده است و استنجاء با آب شفاى از بواسیر است.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج6ص93، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
گیاه «سنا» شفاست
عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَیْسٍ، قَالَتْ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (ص): “… فَقَالَ: ” لَوْ کَانَ شَیْءٌ یَشْفِی مِنَ الْمَوْتِ کَانَ السَّنَا، أَوِ السَّنَا شِفَاءٌ مِنَ الْمَوْتِ.
از اسماء بنت عمیس نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود:… اگر چیزى شفاى از مرگ باشد آن چیز گیاه «سنا» است، یا سنا شفاى از مرگ است.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج6 ص369 ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین،ج4، ص448، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990.
«شیر گاو» شفاست
عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآَلِهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: ” مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ دَاءٍ إِلا وَقَدْ أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً، وَفِی أَلْبَانِ الْبَقَرِ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ “.
طارق بن شهاب از عبد الله از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است: خداوند هیچ دردى را خلق نکرده؛ مگر اینکه دوایش را آفریده است و در شیر گاو شفاى براى تمامى دردهاست.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، 4، ص218، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990،
النسائی، ابوعبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی (متوفاى303 هـ)، السنن الکبرى، ج4، ص371، تحقیق: د.عبد الغفار سلیمان البنداری، سید کسروی حسن، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 – 1991.
هلیله سیاه (ِالْهِلِیلِجِ الأَسْوَدِ) شفاست
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآَلِهِ وَسَلَّمَ: ” عَلَیْکُمْ بِالْهِلِیلِجِ الأَسْوَدِ، فَاشْرَبُوهُ، فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ، طَعْمُهُ مُرٌّ، وَهُوَ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ “.
ابوهریره از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است که بر شماست که هلیله سیاه بخورید ؛ چون هلیله سیاه یک درخت بهشتى است و طعم تلخى دارد و شفاى براى تمامى دردهاست.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج4، ص448، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990.
«نمک» شفاست
عَنْ عَلِیٍّ رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ (ص): ” إِذَا أَکَلْتَ فَابْدَأْ بِالْمِلْحِ، وَاخْتِمْ بِالْمِلْحِ، فَإِنَّ الْمِلْحَ شِفَاءُ سَبْعِینَ دَاءً، أَوَّلِهَا الْجُنُونِ وَالْجُذَامِ، وَالْبَرَصِ، وَوَجَعِ الْأَضْرَاسِ، وَوَجَعِ الْحَلْقِ، وَوَجَعِ الْبَطْنِ “.
على علیه السلام (ع) از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت فرمود: هنگام غذا خوردن با نمک شروع کن و با نمک پایان بده، به درستیکه نمک شفاى هفتاد درد است، از آن جمله است جنون و جذام و پیسى و ورم لثه و ورم حلق و و ورم شکم است.
العسقلانی، ابن حجر ،متوفای 852 المطالب العالیه بزوائد المسانید الثمانیه،ج 10، ص705، دار النشر العاصمه – الغیث المملکه العربیه السعودیه محقق عبد الله بن عبد المحسن بن احمد التوجیری الطبعه الاولی، عام 1998 م – 1419 هـ.
پرپین (یا الرِّجْلَةِ یا الفرفحینه یا سرمه یا خرفه) شفاست
إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَسْلَمِیُّ، عَنْ ثَوْرٍ، قَالَ: مَرَّ النَّبِیُّ (ص) بِالرِّجْلَةِ، وَفِی رِجْلِهِ قُرْحَةٌ، فَدَاوَاهَا بِهَا، فَبَرَأَتْ، فَقَالَ النَّبِیُّ (ص): ” بَارَکَ اللَّهُ فِیکِ، انْبُتِی حَیْثُ شِئْتِ، فَأَنْتِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِینَ دَاءً، أَدْنَاهُ الصُّدَاعُ “.
ابراهیم بن محمد اسلمى از ثور روایت کرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از کنار بوته رجله‌اى (پرپین یا خرفه ) عبور کردند و بوسیله آن کوبیدگى که در پاى مبارکشان بود درمان کردند سپس به آن خطاب کردند رشد کن هرجا که بخواهى زیرا تو شفا دهنده هفتاد درد هستى که کمترینش سردرد است.
الحارث بن أبی أسامة / الحافظ نور الدین الهیثمی الوفاة: 282بغیة الباحث عن زوائد مسند الحارث، ج2، ص579، دار النشر: مرکز خدمة السنة والسیرة النبویة – المدینة المنورة – 1413 – 1992، الطبعة: الأولى، تحقیق: د. حسین أحمد صالح الباکری
«بادمجان» شفاست
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: کُنَّا فِی وَلِیمَةِ رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ، فَأَتَى بِطَعَامٍ فِیهِ بَاذِنْجَانُ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ: یَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ الْبَاذِنْجَانَ یُهَیِّجُ الْمرارَ وَیُیَبِّسُ اللِّسَانَ، فَأَکَلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) بَاذِنْجَانَةً فِی لُقْمَةٍ، فَأَعَادَ الرَّجُلُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): ” إِنَّمَا الْبَاذِنْجَانُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ، وَلا دَاءَ فِیهِ “.
از ابن عباس مى‌گوید ما بر خوان ولیمه مردى از انصار بودیم که غذایى آورد که در آن بادمحان بود، مردى از قوم گفت یا رسول الله (ص) بادمجان تلخى ها را زیاد دارد و زبان را خشک مى‌کند، پس حضرت بادمجان کوچکى را دریک لقمه خوردند آن مرد باز هم همان حرفها را تکرار کرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بادمجان شفاى از هر دردى است و مرضى در آن نیست.
عبد الرحمن بن محمد بن احمد بن فضاله النیسابوری، متوفای 420، فوائد ابی علی بن فضاله،، ص4.
«پنیر به همراه گردو» شفاست
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ (ص): الْجُبْنُ دَاءٌ فَإِذَا أُکِلَ بِالْجَوْزِ فَهُوَ شِفَاءٌ.
از ابن عباس نقل شده است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: پنیر مرض است؛ اما هنگامیکه با گردو خورده شود شفاست. »
الرافعی القزوینی، عبد الکریم بن محمد (متوفاى 623 هـ)، التدوین فی أخبار قزوین، ج1،، ص457، تحقیق: عزیز الله العطاری، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – 1987م.
«نوشیدن اضافه وضوء مؤمن » شفاست
عَبْدَ اللَّهِ بْنَ بِشْرٍ، وَجَمَاعَةً مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ (ص) یَقُولُونَ: سَمِعْنَا النَّبِیَّ (ص) یَقُولُ: ” الشُّرْبُ مِنْ فَضْلِ وُضُوءِ الْمُؤْمِنِ فِیهِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِینَ دَاءً أَدْنَاهُمُ الْهَمُّ”.
عبد الله بن شبر و جماعتى از اصحاب پیامبر (ص) از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده‌اند: خوردن اضافه آب وضوى مومن شفاى از هفتاد درد است که کوچکترین آنها اندوه است.
ابن الجوزی، عبد الرحمن بن علی بن الجوزی (متوفای 597 هـ)، العلل المتناهیة فی الأحادیث الواهیة، ج1، ص352، تحقیق: خلیل المیس، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت،‌ الطبعة: الأولى 1403.
«آب زمزم» شفاست
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): ” مَاءُ زَمْزَمَ لِمَا شُرِبَ لَهُ، فَإِنْ شَرِبْتَهُ تَسْتَشْفِی بِهِ شَفَاکَ اللَّهُ، وَإِنْ شَرِبْتَهُ مُسْتَعِیذًا عَاذَکَ اللَّهُ، وَإِنْ شَرِبْتَهُ لِیَقْطَعَ ظَمَأَکَ قَطَعَهُ “.
ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده است آب زمزم براى هر آنچه نوشیده شود (برآورده مى شود ) اگر نوشیدى که شفا پیدا کنى خدا تو را شفاء مى‌دهد، اگر به نیت استعاذه بنوشى خداوند تورا پناه مى‌دهد، و اگر براى رفع تشنگى نوشیدى تشنگى‌ات را رفع مى‌کند.
الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص646 تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت الطبعة: الأولى، 1411هـ – 1990،
سیره عملی اهل سنت در استشفاء
آب غسل ابن تیمیه شفا است
ابن کثیر دمشقى، در شرح حال استادش ابن تیمیه حرانى مى‌نویسد که در تشییع جنازه ابن تیمیه، مردم کارهاى خارق العاده‌اى کردند؛ از جمله این که تعدادى از مردم آب باقى مانده از غسل ابن تیمیه را نوش جان کردند:
وحضَرها نساءٌ کثیرات بحیثُ حُزِرْنَ بخَمْسَةَ عَشَرَ ألفا (امرأة غیر اللاتی کن على الاسطحة وغیرهن الجمیع یترحمن ویبکین علیه فیما قیل) وأما الرجال فحُزِرُوا بستین ألفا وأکثر إلى مائتی ألفٍ وشَرِبَ جماعةٌ الماءَ الذی فَضَلَ من غَسْلِه واقْتَسَمَ جماعةٌ بَقِیَّةِ السِّدرِ الذی غُسِّلَ به وقیل: إن الطاقِیّةِ التی کانت على رأسه دُفِعَ فیها خَمْسُمائةِ درهمٍ وقیل: أن الخَیْطِ الذی کان فیه الزَّئْبَقُ الذی کان فی عُنُقِه بسبب القَمْلِ مائة وخمسونَ درهماً….
در تشییع جنازه ابن تیمیه زنان زیادى شرکت کرده بودند؛ به طورى که پانزده هزار نفر تخمین زده مى‌شدند؛ غیر از آن‌ها که از بالاى بام‌ها نگاه مى‌کردند، همه آن‌ها براى ابن تیمیه گریه مى‌کردند و براى او طلب رحمت مى‌کردند. اما مرد‌ها شصت تا دویست هزار نفر تخمین زده مى‌شدند. گروهى از تشییع کنندگان، باقى مانده آب غسل ابن تیمیه را نوش جان کردند، گروه دیگرى باقى مانده سدر او را بین خود تقسیم کردند. گفته شده که گلاهى را که او بر سر داشت به پانصد درهم خریدند و همچنین گفته شده که ریسمانى را که به جیوه آغشته کردند و براى دفع شپش‌هاى او روى جنازه انداخته بودند، شخصى به صد و پنجاه درهم خرید….
ابن کثیر الدمشقی، ابوالفداء إسماعیل بن عمر القرشی (متوفاى774هـ)، البدایة والنهایة، ج14، ص136، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
وقتى پیروان ابن تیمیه، آب غسل او را به منظور استشفا مى‌خوردند، چرا به خاک کربلا و… اشکال مى‌گیرند؟
خاک قبر ابن تیمیه شفا است
ابن ناصر الدین دمشقى یکى از فضائل ابن تیمیه را شفا دادن خاک قبر او شمرده است. وى در کتاب الرد الوافر مى‌نویسد:
قال علی بن عبد الکریم ابن الشیخ سراج الدین البغدادی الاصل البطایحی المزی أخبرنی بشیء غریب قال: کنت شابا وکانت لی بنت حصل لها رمد وکان لنا اعتقاد فی ابن تیمیة وکان صاحب والدی ویأتی الینا ویزور والدی فقلت فی نفسی لآخذن من تراب قبر ابن تیمیة فلأکحلها به فانه طال رمدها ولم یفد فیها الکحل فجئت الى القبر فوجدت بغدادیا قد جمع من التراب صررا فقلت ما تصنع بهذا؟ قال أخذته لوجع الرمد أکحل به أولادا لی فقلت: وهل ینفع ذلک؟ فقال: نعم! وذکر أنه جربه فازددت یقینا فیما کنت قصدته فأخذت منه فکحلتها وهی نائمة فبرأت قال وحکیت ذلک لابن قاضی الجبل یعنی الامام شرف الدین أبا العباس أحمد ابن الحسن بن عبد الله بن شیخ الاسلام أبی عمر المقدسی قال وکان یأتی الینا فأعجبه ذلک وکان یسألنی ذلک بحضرة الناس فأحکیه ویعجبه ذلک.
على بن عبد الکریم داستان عجیبى را براى من نقل کرد و گفت:
من جوان بودم و دخترى داشتم که چشم درد داشت، ما به ابن تیمیه اعتقاد داشتیم، او رفیق پدرم بود و پیش ما مى‌آمد و با پدرم دیدار مى‌کرد. با خودم گفتم که از خاک قبر ابن تیمیه بردارم و آن را در چشم دخترم همانند سرمه بمالم؛ چون چشم درد او طولانى شده بود و هیچ سرمه‌اى نیز فایده نداشت. پس سر قبر ابن تیمیه رفتم، دیدم مردى بغدادى خاک‌هاى قبر ابن تیمیه را در کیسه‌هاى جمع مى‌کند، گفتم: با این‌ها چه مى‌کنی؟ گفت: من آن‌ها را براى درد چشم بر مى‌دارم تا آن‌ها به چشم فرزندان خود همانند سرمه بمالم. گفتم: ایا این خاک فایده دارد؟ گفت: بلى من آن را تجربه کرده‌ام.
پس بر یقینم افزوده شد و مقدارى از خاک قبر را برداشتم و آن را به چشم دخترم مالیدم؛ در حالى که او خوابیده بود؛ پس فورا چشمش بینا شد.
این داستان را شیخ الإسلام ابوعمر مقدسى در میان گذاشتم او نیز تعجب کرد، این قضیه را از من در حضور مردم سؤال کرد من نیز داستان را نقل کردم
ابن ناصرالدین الدمشقی، ابو عبدالله شمس الدین محمد بن عبدالله (متوفاى842هـ)، الرد الوافر على من زعم بان من سمى ابن تیمة شیخ الاسلام کافر، ص39، مطبعة کردستان العلمیه ـ مصر، 1329هـ.
وقتى خاک قبر ابن تیمیه، شفا باشد، چه اشکالى دارد که خداوند همین اثر را در خاک قبر سید الشهداء علیه السلام قرار داده باشد؟
خاک قبر بخاری شفا است
آقاى ذهبى در کتاب خود در مورد وفات و دفن بخارى نوشته است:
«واما التراب، فانّهم کانوا یرفعون عن القبر، حتّى ظهر القبر، ولم یکن یُقدَر على حفظ القبر بالحراس، وغلبنا على أنفسنا فنصبنا على القبر خشباً مُشَّبکاً، لم یکن أحدٌ یقدر على الوصول إلى القبر».
«اما خاک قبر مردم تمامى آن را برداشتند (بردند) در حدى که قبر [جسد] آشکار شد به گونه‌اى که با وجود نگهبانان نیز نمى‌شد از قبر محافظت کرد و ما مغلوب [مردم] بودیم تا اینکه ضریحى را بر سر قبر نصب کردیم، طوریکه هیچکس نتواند به قبر دسترسى داشته باشد.
الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج12، ص467، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة – بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
آیا اهل سمرقند در سال 256 هجرى کافر و مشرک بودند که تبرک مى‌جستند به خاک قبر محمد بن اسماعیل بخارى؟
آیا کفار تجهیز و کفن و تشییع جنازه و دفن کردند؟
یا اینکه مسلمان بودند و سیره اهل سنت نیز چنین بوده است.
طلب شفاء ابن منکدر از قبر رسول الله
إسماعیل بن یعقوب التیمی قال کان ابن المنکدر یجلس مع أصحابه فکان یصیبه صمات فکان یقوم کما هو حتى یضع خده على قبر النبی (ص) ثم یرجع فعوتب فی ذلک فقال إنه یصیبنی خطر فإذا وجدت ذلک استعنت بقبر النبی (ص) وکان یأتی موضعا من المسجد یتمرغ فیه ویضطجع فقیل له فی ذلک فقال إنی رأیت النبی (ص) فی هذا الموضع.
ابن منکدر با اصحاب خود مى‌نشست پس گاهى زبانش بند مى‌آمد، سپس برمى‌خواست در همان حالى که بود تا اینکه گونه‌هایش را بر قبر پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌گذاشت و سپس بر مى‌گشت، وقتى از جانب شاگردانش مورد باز‌خواست مى‌شد در جواب مى‌گفت: براى من سکته‌اى پیش آمد که براى برطرف کردن آن استعانت از قبر پیامبر صلى الله علیه و آله جستم و گاهى نیز در جایى از مسجد دراز مى‌کشید و غلط مى‌زد و مى‌گفت من پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را در این جایگاه دیده بودم.
الذهبی ،محمد بن أحمد بن عثمان بن قایماز الذهبی أبو عبد الله، سیر أعلام النبلاء، ج5، ص359 /358، الوفاة: 748، دار النشر: مؤسسة الرسالة – بیروت – 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی.
حال سؤال ما از کارشناس وهابى این است که وقتى خاک مدینه، خاک قبر این تیمه، عسل، بال مگى، شیر شتر، دبنه گوسفند اعرابى، شیر گاو، بادمجان و… بتوانند به اذن پروردگار شفا دهند، چه مانعى وجود دارد که خاک کربلا نیز چنین خاصیتى داشته باشد؟
چرا ملک عبد الله ! امیر المؤمنین حاضر شما که بارها و بارها به کشورهاى اروپایى و آمریکایى براى مداوا رفته، از این چیزها استفاده نکرده است تا شفا پیدا کند؟
چرا اصلا شهر مدینه، بیمارستان و درمانگاه دارد؟ با این که مردم مى‌توانند از خاک آن جا براى شفا استفاده کنند.
چرا خاک مدینه را براى سایر پیروان مکتب اهل سنت، صادر نمى‌کنید تا آن‌ها نیز با استفاده از خاک مدینه، شفا پیدا کنند و نیازى به صرف هزینه‌هاى گزاف نداشته باشند؟
به نقل از سایت ولی عصر

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد