دفن والحاق سرمطهر امام حسین (ع) به بدن
۱۳۹۷/۰۸/۰۶
–
۱۲۳۱ بازدید
این مطلب که سر مطهر امام حسین(ع) در اربعین به بدن ملحق شده به چه معناست یعنی نبش قبر کرده اند یا اینکه بدن و سر جدا جدا دفن شده اند؟
در اصل اینکه سر امام حسین علیهالسلام کجا دفن شده است، منابع تاریخی شیعه و سنی گزارشهای گوناگونی آوردهاند تا آنجا که هفت قول در این باره گفته شده است. 1_کربلا، سر به بدن ملحق شده است. این قول مشترک میان شیعه و سنی است. علمای شیعه، از جمله شیخ صدوق (متوفای 381 ق)، سید مرتضی (متوفای 436 ق)، فتال نیشابوری (متوفای 508 ق)، ابن نما حلی، سید ابن طاووس (متوفای 664 ق) شیخ بهایی و مجلسی این قول را بیان کردهاند. شیخ صدوق و پس از او، فتال نیشابوری در این باره مینویسند: علی بن حسین علیه السلام همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین علیهالسلام را به کربلا باز گرداند. (شیخ صدوق، الامالی، مجلس سی و یکم، ص 232؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص192و مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 140). سید مرتضی در این باره میگوید: روایت کردهاند که سر امام حسین علیهالسلام با جسد در کربلا دفن شد. (رسائل المرتضی، ج 3، ص 130).ابن شهر آشوب بعد از نقل سخن فوق از سید مرتضی، از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به همین سبب (ملحق کردن سر امام به بدن و دفن آن) زیارت اربعین (از جانب امامان علهیمالسلام) توصیه شده است. (مناقب آل ابیطالب، ج 4، ص 85 و مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 199: «قال الطوسی رحمة الله: و منه زیارة الاربعین»)ابن نمای حلی نیز نگاشته است: آنچه از اقوال بر آن میتوان اعتماد کرد، آن است که بعد از آن که سر امام در شهرها گردانده شد، به بدن بازگردانده شد و با جسد دفن شد. (نجم الدین محمد بن جعفر بن نما حلی، مثیرالاحزان، ص 85). سید ابن طاووس نوشته است: اما سر حسین علیهالسلام، روایت شده که سر برگردانده شد و در کربلا با جسد شریفش دفن شد و عمل اصحاب بر این معنا بوده است. (سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 114).مجلسی، یکی از وجههای استحباب زیارت امام حسین علیهالسلام را در روز اربعین، الحاق سرهای مقدس را به اجساد توسط علی بن حسین علیهماالسلام بیان کرده است. مجلس، (بحارالانوار، ج 98، ص 334)، وی در جای دیگر بعد از نقل اقوال دیگر در این باره مینویسد: مشهور بین علمای امامیه آن است که سر امام همراه بدن دفن شده است. (همان، ج 45، ص 145). برخی اندیشمندان اهل تسنن نیز این قول را بیان کردهاند: ابوریحان بیرونی (متوفای 440 ق) در این باره مینویسد: و فی العشرین ردّ راس الحسین علیهالسلام الی مجثمه حتی دفن مع جثته…؛ در روز بیستم (صفر)، سر حسین علیهالسلام به بدنش ملحق و با آن دفن گردید. (بیرونی، الاثار الباقیه عن القرون الخالیه، ص 331). قرطبی (متوفای 671 ق) مینویسد: امامیه میگویند که سر حسین علیهالسلام پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین مینامند. (محمد بن احمد قرطبی، التذکرة فی امور الموتی و امور الاخره، ج 2، ص 668). قزوینی نیز نگاشته است: روز اول ماه صفر، عید بنیامیه است، چون در آن روز، سر حسین علیهالسلام را به دمشق وارد ساختند و در روز بیستم آن ماه، سر ایشان به بدن، باز گردانده شد. (زکریا محمد بن محمود قزوینی، عجائب المخلوقات و الحیوانات و غرائب الموجودات، ص 45).مناوی (متوفای 1031 ق) نوشته است: امامیه میگویند: پس از چهل روز از شهادت، سر به بدن بازگردانده شد و در کربلا دفن شد. (عبدالرووف مناوی، فیض القدیر، ج 1، ص 205).اما اینکه آیا دقیقاً سر به بدن ملحق شد و یا در کنار ضریح و در نزدیکى بدن دفن شد، عبارت روشنى در دست نیست و در اینجا نیز سید بن طاووس چون و چرا را نهى کرده است.(اقبال الاعمال، ص 588.)عده اى گفته اند: پس از آنکه سر را در زمان یزید سه روز به دروازه دمشق آویزان کردند، پایین آورده و آن را در گنجینه اى از گنجینه هاى حکومتى گذاشتند و تا زمان سلیمان بن عبدالملک در آنجا بود. سپس وى آن را بیرون آورده و پس از تکفین، آن را در گورستان مسلمانان در دمشق دفن کرد. پس از آن جانشین وى عمر بن عبدالعزیز (حکومت 99 تا 101 ق) آن را از گورستان درآورده و معلوم نشد که با آن چه کرد! اما با توجه به تقید او به ظواهر شریعت، به احتمال فراوان آن را به کربلا فرستاده است(الامینى، محمدامین، مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 324؛ به نقل از: مقتل الخوارزمى، ج 2، ص 75).2_نجف اشرف در کنار قبر حضرت على(ع)از عبارت علّامه مجلسى(ره) و نیز با پژوهش در روایات چنین به دست مى آید که رأس مبارک در نجف اشرف و در کنار قبر حضرت على(ع) دفن شده است.(بحارالانوار، ج 45، ص 145.)روایاتى همانند سلام دادن امام صادق(ع) به همراه فرزندش اسماعیل، بر امام حسین(ع) – پس از نماز خواندن بر جدشان حضرت على(ع) در نجف – به صراحت و روشنى وجود سر را در نجف تا زمان امام صادق(ع) ثابت مى داند.( کامل الزیارات، ص 34)روایات دیگرى نیز همین مطلب را تأیید مى کند؛ به گونه اى که حتى در کتاب هاى شیعه، زیارتى براى سر امام(ع) در نزد قبر امام على(ع) نقل شده است.( مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 325-328.)درباره کیفیت انتقال سر به این مکان، از قول امام صادق(ع) چنین نقل شده است: یکى از دوستداران اهل بیت(ع) در شام آن را سرقت کرد و به کنار قبر حضرت على(ع) آورد.(بحارالانوار، ج 45، ص 145.) البته اشکال این دیدگاه آن است که قبر حضرت على(ع) تا زمان امام صادق(ع) براى همگان شناخته شده نبود.در روایتى دیگر آمده است: پس از آنکه سر مدّتى در دمشق بود، به کوفه نزد ابن زیاد برگردانده شد و او از ترس شورش مردم، دستور داد که آن را از کوفه خارج کرده و در نزد قبر حضرت على(ع) دفن کنند.(همان، ص 178) اشکال دیدگاه قبلى به این دیدگاه نیز وارد است.
3_کوفه، ابن جوزى این دیدگاه را ابراز کرده و گفته است: عمرو بن حریث مخزومى آن را از ابن زیاد گرفت و پس از غسل، تکفین و خوشبو کردن، سر را در خانه خود دفن کرد.(تذکرة الخواص، ص 259؛ به نقل از: مع الرکب الحسینى، ص 329).
4_ مدینه، ابن سعد صاحب طبقات الکبرى این دیدگاه را پذیرفته و چنین بیان کرده است: یزید سر را براى عمرو بن سعید حاکم مدینه فرستاد و او پس از تکفین، آن را در قبرستان بقیع در کنار قبر مادرش فاطمه(س) دفن کرد.(ابن سعد، طبقات، ج 5، ص 112.)این دیدگاه به وسیله تعدادى دیگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسین(ع) و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذیرفته شده است.(مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 330 و 331.)اشکال مهم این دیدگاه آن است که قبر حضرت فاطمه(س) معلوم نبوده تا در کنار آن دفن شود.
5_شام، شاید بتوان گفت: بیشترین گزارش هاى اهل سنّت، حکایت از دفن سر در شام مى کند که معتقدان به این دیدگاه نیز در میان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز کرده اند؛ همچون:الف. در کنار دروازه فرادیس که بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد؛ب. در باغى در کنار مسجد جامع اموى؛ج. در دارالاماره؛د. در گورستانى در دمشق؛ه . در کنار دروازه توما.(مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 331-335.)
6_ رقّه، رقّه شهرى در کنار فرات بوده که گفته شده است: یزید سر امام(ع) را براى آل ابى محیط – خویشان عثمان که در آن زمان در این شهر ساکن بودند – فرستاد و آنها، آن را در خانه اى دفن کردند که بعدها آن خانه به مسجد تبدیل شد.(همان، ص 334؛ به نقل از: تذکرة الخواص، ص 265.)
7_ مصر (قاهره)نقل شده است: خلفاى فاطمى – که از آغاز نیمه دوم قرن چهارم تا آغاز نیمه دوم قرن هفتم در مصر حکم مى راندند و پیرو مذهب شیعى اسماعیلى بودند – سر مبارک امام حسین(ع) را از دروازه فرادیس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل کردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسین(ع) را پس از سال 500 بنا کردند.(البدایة و النهایة، ج 8، ص 205)مقریزى سال دقیق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال 548 دانسته و گفته است: هنگام بیرون آوردن سر از عسقلان چنین مشاهده شد که خون آن هنوز تازه و نخشکیده است و بویى همچون مشک از آن به مشام مى رسد.(مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 337) علامه سیدمحسن امین عاملى (از دانشمندان معاصر شیعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مى گوید: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در کنار آن نیز مسجدى بزرگ بنا کردند. من در سال 1321 ق آنجا را زیارت کرده و مردان و زنان زیادى را در حال زیارت و تضرع در آن مکان دیدم. سپس مى گوید: شکى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد؛ اما اینکه آن سر از آن امام(ع) یا شخص دیگرى بوده، جاى شک است!(امین عاملى، سیدمحسن، لو اعج الاشجان فى مقتل الحسین(ع)، ص 250.)علامه مجلسى(ره) نیز به نقل از گروهى از مصریان، به وجود بارگاهى عظیم در مصر با نام «مشهد الکریم» اشاره مى کند.(بحارالانوار، ج 45، ص 144.)
با بررسی و تامل در این اقوال، این نتیجه را در بردارد که دیدگاه اول، یعنی الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه است، ونیز قول دوم که در منابع حدیثی شیعه از قول ائمه(ع) درباره آن روایاتی وارد شده است در رتبه بعدی است(باید گفت که اگرچه برخی از روایات، قول به دفن سر امام(ع) در کنار (یا پایین) قبر امیرالمؤمنین(ع) را تأیید می کند و نیز زیارت امام حسین(ع) نزد سر امیرالمؤمنین(ع) وارد شده است، با این وجود، روایات یاد شده در مرئی و منظر علما و فقهای شیعه بوده است و هیچ یک به مضمون آن پای بند نشده و به آن اعتماد نکرده اند، زیرا افزون بر آنکه اسناد آنها تمام نبوده و رجال آن معروف و مشهور نیستند، مضمون آنها درباره محل دفنِ سر نیز با یکدیگر همخوانی ندارد)، اما بقیه اقوال، گفته مورخان و اندیشمندان اهل سنت است، از این رو با آنکه برخی از آن اقوال همانند قول سوم و چهارم از قدمت زیادی برخوردارند، اما افزون بر اشکالاتی که برای اقوال یاد شده بیان شد، چون نه روایتی از معصوم درباره آنها نقل شده است و نه اندیشمندان شیعه به آن قائل شده اند، نمی توان به آنها اعتنا کرد.
از این رو این قول قابل اعتنا و پذیرش است و بنا بر گزارشهای تاریخی این الحاق در روز بیستم صفر سال 61 بوده است. بنا بر قول مشهور، این کار توسط امام زینالعابدین علیهالسلام صورت گرفته است.( مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 145 و همو، جلاء العیون، ص 407).
اما از نحوهی الحاق آن در منابع چیزی گزارش نشده، چون عمل به دست معصوم صورت گرفته و او دارای علم لدنی و الهی است شاید نیازی به نبش قبر به معنای عرفی آن نبوده باشد.
3_کوفه، ابن جوزى این دیدگاه را ابراز کرده و گفته است: عمرو بن حریث مخزومى آن را از ابن زیاد گرفت و پس از غسل، تکفین و خوشبو کردن، سر را در خانه خود دفن کرد.(تذکرة الخواص، ص 259؛ به نقل از: مع الرکب الحسینى، ص 329).
4_ مدینه، ابن سعد صاحب طبقات الکبرى این دیدگاه را پذیرفته و چنین بیان کرده است: یزید سر را براى عمرو بن سعید حاکم مدینه فرستاد و او پس از تکفین، آن را در قبرستان بقیع در کنار قبر مادرش فاطمه(س) دفن کرد.(ابن سعد، طبقات، ج 5، ص 112.)این دیدگاه به وسیله تعدادى دیگر از دانشمندان اهل سنّت (مانند خوارزمى، در مقتل الحسین(ع) و ابن عماد حنبلى در شذرات الذهب) پذیرفته شده است.(مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 330 و 331.)اشکال مهم این دیدگاه آن است که قبر حضرت فاطمه(س) معلوم نبوده تا در کنار آن دفن شود.
5_شام، شاید بتوان گفت: بیشترین گزارش هاى اهل سنّت، حکایت از دفن سر در شام مى کند که معتقدان به این دیدگاه نیز در میان خود اختلاف داشته و اقوال مختلفى ابراز کرده اند؛ همچون:الف. در کنار دروازه فرادیس که بعدها مسجد الرأس در آن ساخته شد؛ب. در باغى در کنار مسجد جامع اموى؛ج. در دارالاماره؛د. در گورستانى در دمشق؛ه . در کنار دروازه توما.(مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 331-335.)
6_ رقّه، رقّه شهرى در کنار فرات بوده که گفته شده است: یزید سر امام(ع) را براى آل ابى محیط – خویشان عثمان که در آن زمان در این شهر ساکن بودند – فرستاد و آنها، آن را در خانه اى دفن کردند که بعدها آن خانه به مسجد تبدیل شد.(همان، ص 334؛ به نقل از: تذکرة الخواص، ص 265.)
7_ مصر (قاهره)نقل شده است: خلفاى فاطمى – که از آغاز نیمه دوم قرن چهارم تا آغاز نیمه دوم قرن هفتم در مصر حکم مى راندند و پیرو مذهب شیعى اسماعیلى بودند – سر مبارک امام حسین(ع) را از دروازه فرادیس شام، به عسقلان و سپس به قاهره منتقل کردند و بر آن مقبره معروف به تاج الحسین(ع) را پس از سال 500 بنا کردند.(البدایة و النهایة، ج 8، ص 205)مقریزى سال دقیق انتقال سر از عسقلان به قاهره را سال 548 دانسته و گفته است: هنگام بیرون آوردن سر از عسقلان چنین مشاهده شد که خون آن هنوز تازه و نخشکیده است و بویى همچون مشک از آن به مشام مى رسد.(مع الرکب الحسینى، ج 6، ص 337) علامه سیدمحسن امین عاملى (از دانشمندان معاصر شیعه) پس از نقل انتقال سر از عسقلان به مصر مى گوید: «در محلّ دفن سر بارگاه بزرگى ساختند و در کنار آن نیز مسجدى بزرگ بنا کردند. من در سال 1321 ق آنجا را زیارت کرده و مردان و زنان زیادى را در حال زیارت و تضرع در آن مکان دیدم. سپس مى گوید: شکى در انتقال سرى از عسقلان به مصر وجود ندارد؛ اما اینکه آن سر از آن امام(ع) یا شخص دیگرى بوده، جاى شک است!(امین عاملى، سیدمحسن، لو اعج الاشجان فى مقتل الحسین(ع)، ص 250.)علامه مجلسى(ره) نیز به نقل از گروهى از مصریان، به وجود بارگاهى عظیم در مصر با نام «مشهد الکریم» اشاره مى کند.(بحارالانوار، ج 45، ص 144.)
با بررسی و تامل در این اقوال، این نتیجه را در بردارد که دیدگاه اول، یعنی الحاق سر به بدن، مشهور و مورد اعتماد و عمل علمای شیعه است، ونیز قول دوم که در منابع حدیثی شیعه از قول ائمه(ع) درباره آن روایاتی وارد شده است در رتبه بعدی است(باید گفت که اگرچه برخی از روایات، قول به دفن سر امام(ع) در کنار (یا پایین) قبر امیرالمؤمنین(ع) را تأیید می کند و نیز زیارت امام حسین(ع) نزد سر امیرالمؤمنین(ع) وارد شده است، با این وجود، روایات یاد شده در مرئی و منظر علما و فقهای شیعه بوده است و هیچ یک به مضمون آن پای بند نشده و به آن اعتماد نکرده اند، زیرا افزون بر آنکه اسناد آنها تمام نبوده و رجال آن معروف و مشهور نیستند، مضمون آنها درباره محل دفنِ سر نیز با یکدیگر همخوانی ندارد)، اما بقیه اقوال، گفته مورخان و اندیشمندان اهل سنت است، از این رو با آنکه برخی از آن اقوال همانند قول سوم و چهارم از قدمت زیادی برخوردارند، اما افزون بر اشکالاتی که برای اقوال یاد شده بیان شد، چون نه روایتی از معصوم درباره آنها نقل شده است و نه اندیشمندان شیعه به آن قائل شده اند، نمی توان به آنها اعتنا کرد.
از این رو این قول قابل اعتنا و پذیرش است و بنا بر گزارشهای تاریخی این الحاق در روز بیستم صفر سال 61 بوده است. بنا بر قول مشهور، این کار توسط امام زینالعابدین علیهالسلام صورت گرفته است.( مجلسی، بحارالانوار، ج 45، ص 145 و همو، جلاء العیون، ص 407).
اما از نحوهی الحاق آن در منابع چیزی گزارش نشده، چون عمل به دست معصوم صورت گرفته و او دارای علم لدنی و الهی است شاید نیازی به نبش قبر به معنای عرفی آن نبوده باشد.