ولادت با برکت جواد(علیه السلام)
۱۳۹۷/۰۷/۲۰
–
۳۴۶ بازدید
گویا ولادت امام جواد(علیه السلام)، برای پدر و یاران ایشان بسیار مهم و بابرکت بوده است. علت چیست؟
با برکت بودن ولادت امام جواد(علیه السلام) نکته ای است که در کلام امام رضا(علیه السلام) به چشم می خورد. یحیی صنعانی می گوید:[ کافی، ج6، ص 360. ] در مکه خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدم. ایشان مشغول پوست کندن موز بودند و به فرزند خردسالشان، حضرت جواد(علیه السلام)، موز می دادند. گفتم: «فدایتان شوم، این کودک همان مولود مبارک است؟» فرمودند: «نعم یا یحیی، هذا المولود الذی لم یولد فی الاسلام مثله مولود أعظم برکة علی شیعتنا منه»؛ «آری یحیی، این همان مولودی است که در اسلام، بابرکت تر از او برای شیعیان ما متولد نشده است.»نداشتن فرزند برای امام، بهانه ای برای واقفی ها شده بود که حتی امامت امام رضا(علیه السلام) را نیز منکر شوند. در زمانی که هنوز ابوجعفر(علیه السلام) متولد نشده بودند، ابن قیامای واسطی که از واقفیان بود، به امام رضا(علیه السلام) گفت: «ممکن است [در یک زمان] دو امام وجود داشته باشد؟» امام فرمودند: «نه؛ مگر این که یکی از آن ها ساکت باشد.» گفت: «اینک امام ساکتی همراه ندارید [تا جانشین و امام بعد از شما باشد]؟» حضرت فرمودند: «به خدا سوگند که به زودی خداوند به من فرزندی عطا می فرماید که به دست او، حق و اهل حق را ثابت کند و باطل و اهل باطل را از میان ببرد.» بعد از یک سال، ابوجعفر(علیه السلام) متولد شدند.[ کافی، ج1، ص 321. ]تولد امام جواد(علیه السلام) به نوعی چشم روشنیِ یاران و همراهان راستین امام رضا(علیه السلام) نیز بود. صفوان بن یحیی می گوید: به ابوالحسن الرضا(علیه السلام) گفتم: «پیش از آنکه خداوند ابوجعفر جواد(علیه السلام) را به شما عنایت کند، درباره ی او می پرسیدم و می فرمودید: خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد. بالاخره خداوند آن پسری که می خواستید، به شما عطا کرد و چشم ما روشن شد. خدا کند که مرگتان را نبینیم؛ ولی اگر حادثه ای رخ داد، بعد از شما چه کسی امام است؟» امام رضا(علیه السلام) با دست مبارکشان به ابوجعفر جواد(علیه السلام) اشاره کردند که در برابرشان ایستاده بود. گفتم: «قربانتان شوم، این کودک که فقط سه سال دارد!» امام فرمودند: «خردسالی او چه ضرری دارد؟ عیسی بن مریم(علیه السلام) در سه سالگی حجّت خدا شد.»[ همان. ]
در روایتی دیگر آمده است: اسماعیل بن ابراهیم به امام رضا(علیه السلام) می گفت: «زبان پسرم لُکنت و سنگینی دارد. فردا او را خدمت شما می فرستم تا دست به سرش بکشید و برایش دعا کنید که او غلام شماست.» امام فرمودند: «هُوَ مَوْلَی أَبِی جَعْفَرٍ فَابْعَثْ بِهِ غَداً إِلَیهْ»[ همان. ]؛ «او دوست دار ابی جعفر است. او را فردا نزد وی فرست.» این نکته ی تاریخی نیز نشان دهنده ی اهتمام امام برای توجه یارانشان به جوادالائمه(علیه السلام) است تا از برکت ایشان در خردسالی بهره مند شوند.
در روایتی دیگر آمده است: اسماعیل بن ابراهیم به امام رضا(علیه السلام) می گفت: «زبان پسرم لُکنت و سنگینی دارد. فردا او را خدمت شما می فرستم تا دست به سرش بکشید و برایش دعا کنید که او غلام شماست.» امام فرمودند: «هُوَ مَوْلَی أَبِی جَعْفَرٍ فَابْعَثْ بِهِ غَداً إِلَیهْ»[ همان. ]؛ «او دوست دار ابی جعفر است. او را فردا نزد وی فرست.» این نکته ی تاریخی نیز نشان دهنده ی اهتمام امام برای توجه یارانشان به جوادالائمه(علیه السلام) است تا از برکت ایشان در خردسالی بهره مند شوند.