۱۳۹۷/۰۷/۱۶
–
۳۰۳۶ بازدید
سلام. تفسیر حدیث “الدعا مخ العباده، دعاکردن مغز عبادت است” چیست؟ تشکر .
دعا در فرهنگ لغت به مفهوم خواندن، صدا زدن، و عبادت و نیایش است. خواندن گاهی توأم با خواستن است و زمانی به شکل راز و نیاز و تضرع و ابتهال می باشد.[1] اقبال لاهوری می نویسد: نیایش خواه به شکل فردی و خواه به صورت اجتماعی، تجلی اشتیاق درونی انسان برای دریافت جوابی در سکوت است.[2] اگر بخواهیم تعریف جامع تری از دعا ارائه بدهیم، باید بگوئیم دعا تجلی عشق و میل به خدا برای نیل به تکامل و رفع نیازمندیهاست و (الدعا الرغبة الی الله) نیایش، گرایش و کشش به سوی خداست.
استاد شهید مرتضی مطهری می فرمایند: اولیاء خدا هیچ چیزی را به اندازه دعا خوش ندارند، همه خواهش ها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان می گذارند و بیش از آن اندازه که به مطلوبهای خود اهمیت دهند به خود این طلب و راز و نیاز اهمیت می دهند. هیچ گونه احساس خستگی و ملالت نمی کنند.[3]آیة الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی که یکی از زاهدان و عارفان بلند مرتبه است، یکی از فواید دعا را گشوده شدن درهای مکاشفه و مشاهده و تحصیل معارف و حقایق عالیه در نزد عارفین و عابدان حقیقی می داند، آنجا که می گوید: «بیشتر مردم قدر نعمت مناجات را نمی دانند، مناجات شامل معارف بالایی ا ست که به جز اهلش که همان اولیای خدا هستند و از طریق کشف و شهود به آن رسیده اند کسی از آن آگاهی ندارد و رسیدن به این معارف و اراده مکاشفه از بهترین نعمت های آخرت است که قابل مقایسه با هیچ کدام از نعمت های دنیا نیست.[4]روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که می فرمایند: «در نزد خدا مقاماتی است که بدون دعا به کسی نمی دهند».[5]و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده اند: بهترین عبادت دعاست.[6]اما مغز بودن دعا نسبت به عبادات دیگر که در کتابهای مختلفی چون بحارالانوار عدة الداعی، و ارشاد القلوب و… وارد شده، در پاورقی محجة البیضاء، ج 2، ص 283 در توضیح این عبارت می فرماید: مخ خالص هر شئ را گویند. علت اینکه دعا چنین است ، چون حقیقت عبادت همان خضوع و تذلل است و این در دعا بیش از سایر عبادات حاصل است.
و در پاورقی عدة الداعی در توضیح (الدعا مخ العبادة) می فرماید: مخ هر چیزی خالص آن می باشد، وقتی دعا کننده از ما سوا و غیر خدا قطع امید می کند و در عالم وجود ، مؤثری غیر از ذات باریتعالی نمی داند و تمام امور را در دست حضرت حق می بیند، با تمام وجود متوجه آن قدرت غیر متناهی می شود و غرض از عبادت هم ثواب و پاداش معنوی و اخروی می باشد، که آن هم منحصراً دست خداوند می باشد.[7]استاد حسن زاده آملی نیز در کتاب هزار و یک نکته می فرمایند: لطائف و اسراری که در ادعیه استفاده شده، در روایات دیده نمی شود. و علتش این است که ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ در روایات با مردم محاوره داشتند و به کنه عقل خودشان با آنها سخن نگفتند، بلکه به قدر عقول آنان (مردم) تکلم می کردند. اما با خداوند متعال، بکنه عقل خودشان مناجات و دعا داشتند.[8]و در ریاض السلاکین آمده است: عبادت اظهار کردن نهایت ذلت و خضوع و انکسار و حاجت می باشد و چیزی بالاتر از دعا برای این امر نداریم.[9] جهت اطلاع بیشتر ر. ک:
1. ترجمه المیزان، سوره بقره، آیه 186.
2. انگیزه پیدایش مذاهب، آیة الله مکارم شیرازی (انتشارات هدف) قسمت دعا، ص 90.
3. تفسیر نمونه، سوره بقره، آیه 186، ج اول.
4. ره توشه راهیان نور ویژه رمضان 1376، ج 2، ص 113.
5. احیاء تفکر دینی، اقبال لاهوری، ترجمه احمد آرام (انتشارات قلم، چاپ آفتاب، ص 108.
پی نوشت ها:
[1] . ره توشه راهیان نور، ویژه رمضان 78 .
[2] . اقبال لاهوری، احیای تفکر دینی، احمد آرام، رسالت قلم، چاپ آفتاب، ص 108.
[3] . مطهری، مرتضی، بیست گفتار، تهران، کتابفروشی صدوق، ص 247 .
[4] . ره توشه راهیان نور، ویژه رمضان 76، ج 2، ص 113 .
[5] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 466.
[6] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفا، ج 93.
[7] . عدة الداعی، ص 29 ـ 30 .
[8] . هزار و یک نکته، ص 89، نکته 91 .
[9] . ریاض السالکین، چاپ جامعه مدرسین، ج 6، ص 46 .
برداشت از سایت اندیشه قم -مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم