خطبه عقد حضرت علی و حضرت فاطمه
۱۳۹۷/۰۷/۰۹
–
۱۶۱ بازدید
ماجرای عقد حضرت علی و حضرت زهرا (فدایشان شوم) چه طور بوده است؟ یعنی مثل ماها سفره عقد انداختند و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه خواندند؟
برادر عزیز؛ خوشحالیم که با جوانی در ارتباطیم که نفس هایش به محبت اهل بیت(علیهم السلام) گره خورده است و به دنبال دانایی های بیشتری از سیره آن بزرگواران است.
در تاریخ آمده است پس از مراسم خواستگاری حضرت علی(علیه السلام) و موافقت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز بعد از تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم». علی(علیه السلام)، مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمودند. برخی اصحاب را در بین راه ملاقات کردند. آن ها (که از ماجرای خواستگاری مطلع بودند) از نتیجه ی کار جویا شدند. فرمودند: «رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد و اکنون در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد».
پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف بردند و به بلال فرمودند: «مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن». هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمودند: «ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم و شما را برآن گواه بگیرم».
سپس نشستند و به علی(علیه السلام) فرمودند: «برخیز و خطبه عقد را بخوان».
علی(علیه السلام) برخاستند و فرمودند: «خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم که به غیر از او خدایی نیست. شهادتی که مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، درودی که مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و به آن دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و به آن امر نموده است. ای مردم! رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه را به عقد من درآورد و زره ام را از بابت مهریه قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید».
مسلمانان به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردند: «یا رسول الله! فاطمه را به ازدواج علی درآورده ای؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ دادند: «آری». پس تمام حضار دست به دعا برداشته، گفتند: «خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میان تان دوستی و محبت قرار دهد»[ اربلى (1381ق.، ج 1، ص 358 و 359).].
در تاریخ آمده است پس از مراسم خواستگاری حضرت علی(علیه السلام) و موافقت رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز بعد از تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم». علی(علیه السلام)، مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمودند. برخی اصحاب را در بین راه ملاقات کردند. آن ها (که از ماجرای خواستگاری مطلع بودند) از نتیجه ی کار جویا شدند. فرمودند: «رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد و اکنون در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد».
پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف بردند و به بلال فرمودند: «مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن». هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمودند: «ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم و شما را برآن گواه بگیرم».
سپس نشستند و به علی(علیه السلام) فرمودند: «برخیز و خطبه عقد را بخوان».
علی(علیه السلام) برخاستند و فرمودند: «خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم که به غیر از او خدایی نیست. شهادتی که مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)، درودی که مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و به آن دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر کرده و به آن امر نموده است. ای مردم! رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، فاطمه را به عقد من درآورد و زره ام را از بابت مهریه قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید».
مسلمانان به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردند: «یا رسول الله! فاطمه را به ازدواج علی درآورده ای؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخ دادند: «آری». پس تمام حضار دست به دعا برداشته، گفتند: «خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میان تان دوستی و محبت قرار دهد»[ اربلى (1381ق.، ج 1، ص 358 و 359).].
یادگاری
امام على(علیه السلام):
«أوّلُ العَقلِ التَودُّدُ: اوّل و سرآغاز عقل، مهرورزی است»[ تمیمی آمدی (1410ق.، ص 189).].
فصل سوم – بایسته های نامزدی