خانه » همه » مذهبی » نحوه انتقام مختار -مجازات‌های مختار -مجازات قاتلان امام حسین(ع)

نحوه انتقام مختار -مجازات‌های مختار -مجازات قاتلان امام حسین(ع)


نحوه انتقام مختار -مجازات‌های مختار -مجازات قاتلان امام حسین(ع)

۱۳۹۷/۰۶/۲۹


۱۳۹ بازدید

مختار چه کسانی را کشت؟

به طور خلاصه قیام مختار را ذکر کرده و در لابلای آن به ذکر قصاص برخی از قاتلین سید الشهدا و اهل بیت مطهرش خواهیم پرداخت: هنگام غروب روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول سال 66 هجری قمری, یعنی حدود پنج سال بعد از قیام عاشورا, ابراهیم اشتر(فرزند مالک اشتر نخعی)که مرد شماره ی 2 انقلاب مختار بود, بالای مناره ی مسجد رفت و اذان گفت . نیروهای وفادار به انقلاب به سوی مسجد روان شدند و پشت سر ابراهیم اشتر, فرمانده نیروهای جنگی مختار, نماز خواندند. پس از نماز به دستور ابراهیم اشتر, جمعیت حاضر در مسجد, با هم به سوی خانه مختار, فرمانده کل نیروهای انقلابی , حرکت کردند. رئیس شهربانی کوفه خود را به سرعت به استاندار رساند و به او گفت : به زودی مختار قیام خواهد کرد, باید مراقب باشی . استاندار کوفه عبدالله بن مطیع بود که از سوی عبدالله بن زبیر نصب شده بود. روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول سال 66 هجری قمری از سوی عبدالله بن مطیع در کوفه حکومت نظامی برقرار شد. رئیس شهربانی به همه ی نقاط حساس و مهم کوفه , نیروی نظامی اعزام کرد و مراکز مهم نظامی تحت مراقبت شدید قرار گرفت . از سوی استاندار عبدالرحمن بن سعید مأمور حفظ میدان سبیع شد, کعب بن ابی کعب مأمور کنترل میدان بشر گردید, شمر بن ذی الجوش مراقب میدان سالم بود, عبدالله بن مخنف مسؤول حفظ میدان صائدین شد, ابو حوشب مسؤول کنترل میدان مراد شد و شبث بن ربعی به خارج شهر به نقطه ای به نام شوره زار اعزام شد. این مسؤولان هر کدام نیروهای جنگی ورزیده ای در اختیار داشتند و به این ترتیب همه جای کوفه تحت کنترل اینها درآمد. ابراهیم اشتر همچنان به طرف خانه مختار در حرکت بود و او می دید که شهر در کنترل نیروهای استاندار است ولی بدون هیچگونه ترس به این عمل خود ادامه داد. حمید بن مسلم می گوید: شب سه شنبه بود که به طرف خانه مختار حرکت کردیم . به خانه عمرو بن حریث رسیدیم , تعداد ما در حدود یکصد نفر بود, همه مسلح بودیم , شمشیرهایمان زیر لباسمان بود, زره هم پوشیده بودیم . حرکت کردیم تا به خانه سعید بن قیس رسیدیم , از آن خانه هم گذشتیم تا به خانه اسامه رسیدیم . ما به طرف باب الفیل پیش رفتیم تا به خانه مختار برسیم . ما درست به سوی قلب دشمن می رفتیم . همچنان به پیش می رفتیم که ناگهان فرمانده نیروهای دشمن راه را بر ما بست و گفت : چه کاره اید؟ کجا می روید؟ ابراهیم گفت : من ابراهیم هستم فرزند اشتر. رئیس پلیس گفت : این افراد مسلح کیستند؟ شما مشکوک هستید و نمی گذارم بروید. ابراهیم گفت : ای بی پدر برو کنار. رئیس پلیس گفت : هرگز نمی شود. مردی پشت سر رئیس پلیس بود به نام ابوقطن و ابراهیم با او سابقه ی دوستی داشت . ابراهیم به او گفت : ای ابا قطن بیا جلو. او فکر کرد که ابراهیم می خواهد از او بخواهد که این رئیس مانع حرکت ما نشود. ابو قطن جلو آمد و ابراهیم ناگهان نیزه او را گرفت و گفت : عجب نیزه ای است ها؟! ناگهان نیزه را در گلوی رئیس پلیس فرو برد و او را از پا درآورد و همراهان ابراهیم سر او را از بدن جدا کردند. نیروهای تحت فرماندهی رئیس پلیس وقتی اوضاع را چنین دیدند صحنه را ترک کردند. برخی از آن نیروها این جریان را به اطلاع استاندارد کوفه رساندند. ابن مطیع پسر رئیس پلیس را رئیس پلیس کرد. ما رفتیم تا به خانه مختار رسیدیم و جریان را به او گفتیم . ابراهیم به مختار گفت : باید همین امشب برنامه را شروع کنیم و مختار گفت : خداوند تو را به خیر و خوبی مژده بدهد. در همان شب , قیام رسما اعلام شد. عملیات قیام در سه مرحله خلاصه می شد: الف . آزادسازی کوفه ب . سرکوب ضد انقلاب داخلی ج . آماده سازی نیروی کافی برای جنگ با نیروهای شام . مختار دستور داد نیروهای انقلابی بیرون بریزند و حرکت کنند. نیروهای انقلابی گروه گروه به محله دیرهند آمدند و زیر پرچم مختار و ابراهیم قرار گرفتند. برخی از رؤسای قبایل اطراف داخل کوفه شدند و خود را به نیروهای مختار رساندند. اکثر مردم عراق آن زمانها ایرانی بودند. ایرانیان نیز به مختار و ابراهیم پیوستند. صبح شد, رهبر قیام مختار جلو ایستاد و نماز را به جماعت اقامه کرد. از سوی استاندار کوفه منادی ندا داد: ای مردم کوفه هر کس امشب به مسجد کوفه نیاید خونش هدر است . جمعیت زیادی به مسجد رفتند. ابن مطیع تعدادی از سران قبال کوفه را مأموریت داد تا هر کدام گروهی را فرماندهی کنند. ابن مطیع بیشتر سران و فرماندهان خود را از قاتلین کربلا انتخاب کرد و نیروهای خود را به این صورت سازماندهی کرد: 1. شبث بن ربعی به فرماندهی چهار هزار نفر انتخاب شد. 2. راشد, رئیس پلیس , به فرماندهی چهار هزار نفر, 3. شداد بن ابیجر به فرماندهی سه هزار نفر, 4. عکرمه بن ربعی به فرماندهی سه هزار نفر 5. عبدالرحمن بن سوید به فرماندهی سه هزار نفر. مختار ابراهیم اشتر را با900 پیاده نظام و نعیم بن هبیره را با 900 نفر به طرف مقر فرماندهی دشمن روانه کرد. مختار به آنان گفت : بروید, با دشمن روبرو شوید, هنگامی که به دشمن رسیدید با نیروهای پیاده درگیر شوید و حمله را شروع کنید. مواظب باشید هدف تیراندازان قرار نگیرد. مختار تأکید کرد: به مقر خود باز نگردید تا پیروز شوید یا همه کشته شوید. این 1800 نفر به جنگ راشد رفتند که چهارهزار نفر نیرو در اختیار داشت . مختار یزید بن انس را با 900 نفر به سوی نیروهای شبث بن ربعی فرستاد که چهار هزار نفر بودند. نیروهای مختار و ابن مطیع با هم درگیر شدند. درگیریها در همه جبهه ها به شدت ادامه یافت و آخر سر نیروهای استاندار کوفه شکست خوردند و خود استاندار شبانه به صورت مخفی و در لباس زنانه از قصر فرار کرد و به این ترتیب کوفه تسخیر شد و بسیاری از نیروهای غیرانقلابی و ضدانقلابی به نیروهای مختار پیوستند. مختار در کوفه یک حکومت شیعی انقلابی تشکیل داد. تشکیل این حکومت بر اساس مکتب اهلبیت و با اجازه ی آنان صورت گرفت . روز جمعه بود, همه در نماز جمعه حاضر شدند. مختار در خطبه های نماز جمعه گفت : ای مردم کوفه ! من از جانب اهلبیت پیامبر مأموریت یافته ام تا به خونخواهی امام مظلوم حسین به علی و شهدای کربلا قیام کنم و انتقام خون آن گلگون کفنان را بگیرم و تا آخرین نفس این هدف را تعقیب خواهم کرد. پس از سخنرانی مردم گروه گروه با مختار بیعت کردند. مختار پس از تصرف کوفه و عادی شدن اوضاع به سازماندهی نیروهای انقلابی پرداخت . ابراهیم بن اشتر نخعی را فرمانده کل نیروهای مسلح کرد, عبدالله بن کامل را رئیس کل شهربانی کرد و ابو عمره ی کیانی را هم فرمانده گارد مخصوص کرد. پس از این , عبدالله بن حارث نخعی را استاندار ارمنیه , محمد بن عمیر را استاندار آذربایجان , عبدالرحمن بن سعید را استاندار موصل , اسحاق بن مسعود را استاندار مدائن , قدامه بن ابی عیسی را فرماندار بهقباد بالا, محمد بن کعب را فرماندار بهقباد میانی , حبیب بن منفذ را فرماندار بهقباد پایینی و سعید بن حذیفه را استاندار حلوان کرد. روزها و شب ها می گذشت و در این میان نیروهای ضدانقلابی مخفیانه خود را سازماندهی می کردند. پس از آنکه قوت یافتند, ناگهان وضع کوفه را به هم زدند. جنگ در کوفه آغاز شد و بسیار خطرناک گردید. مختار در محاصره قرار گرفت . ابراهیم اشتر به کوفه بازگشت و این امر روحیه ی دشمن را ضعیف و در پایان به شکست دچار ساخت . این بار پانصد نفر از ضدانقلاب ها اسیر شدند. این اسیران دست بسته به مقر مختار آورده شدند. آنان را از مقابل مختار عبور می دادند و در میان آنان هر کس که در حادثه کربلا دست داشت , مجازات می شد. از میان این پانصد نفر, 248 نفر از عوامل حادثه کربلا بودند. فرمان اعدام این 248 نفر صادر شد. همه را گردن زدند. پس از این ماجرا آنان که در قتل امام حسین (ع ) دست داشتند مخفی شدند. مختار فرمان داد, قاتلان امام حسین را تعقیب کنید. در پی این فرمان عملیات تعقیب و دستگیری قاتلان کربلا شروع شد. ده نفر از قاتلان حادثه کربلا که بر بدن امام حسین اسب تاخته بودند دستگیر و به پشت خوابانده شدند. آنان را به زمین میخ کوب کردند و اسب ها را با نعل آنقدر بر آنان تاختند که به هلاکت رسیدند. شمر شتر امام حسین را که مخصوص امام حسین بود, به عنوان غنیمت به کوفه آورده و آن را به شکرانه کشتن امام حسین ذبح کرده و بین دشمنان اهلبیت تقسیم کرده بود. به دستور مختار آن خانه ها شناسائی شدند و خراب کردند و کسانی را که با آگاهی از گوشت آن شتر خورده بودند, اعدام کردند. به روایتی شمر بن ذی الجوشن در حال فرار زخمی و اسیر شد. مختار دستور داد او را گردن زدند و بعد بدن او را در روغن جوشان افکندند. بجدل بن سلیم که انگشتر امام را از دست امام در آورده و غارت کرده بود, دستگیر شد. مختار دستور داد انگشتانش را قطع کردند, دو پایش را هم قطع کردند و در همان حال مرد. خولی که سر امام حسین را به کوفه برده بود, دستگیر شد. مختار دستور داد که او را در مقابل خانه اش کشتند و جسدش را آتش زدند. سنان بن انس که روز عاشورا بر بدن امام حسین نیزه می زد و می توان گفت که یکی از قاتلان اصلی امام حسین است , دستگیر شد. او را دست بسته نزد مختار آوردند. مختار دستور داد: اول انگشتان او را ببرید, سپس دو دستش را, سپس دو پایش را و زنده زنده داخل روغن جوشان بیندازید. حکیم بن طفیل که امام را با تیر می زد و قاتل حضرت عباس است , دستگیر شد و نیروهای انقلابی خودشان او را تیرباران کردند چون ترسیدند که عده ای از مختار عفو او را بخواهد. حرمله که علی اصغر را کشته بود, دستگیر و نزد مختار آورده شد, مختار دستور داد اول دو دست او را قطع کردند, سپس دستور داد دو پایش را هم بریدند و پس از آن او را آتش زدند و به این ترتیب قاتلان امام حسین هم کیفر خود را دیدند.عمر سعد نیز که به‌ وقت‌ خروج‌ مردم‌ کوفه‌ برضد مختار، به‌ کوفه‌ بازگشته بود‌ و با دیگر سران‌ مخالف‌ مختار، رهبری‌ مردم‌ را به‌ دست‌ گرفته بود، با شکست‌ کوفیان‌ بار دیگر از کوفه‌ گریخت‌ و به‌ سوی‌ بصره‌ حرکت‌ کرد تا به‌ مَصعب‌ بن‌ زبیر پناهنده‌ شود. مختار یکى‌ از فرماندهان‌ خود را به‌ نام‌ ابوقلوص‌ شبامى‌ به‌ تعقیب‌ آنان‌ فرستاد. وی‌ ابن‌ سعد را دستگیر کرده‌ به‌ نزد مختار آورد و ابن‌ سعد و پسرش‌ حفص‌ که‌ او نیز در مجلس‌ مختار بود به‌ دستور مختار کشته‌ شدند و وی‌ پس‌ از آتش‌ زدن‌ بدن‌ آنان‌ سرهای‌ آن‌ دو را برای‌ محمد بن‌ حنفیه‌ به‌ مدینه‌ فرستاد (یعقوبى‌، 2/259).پـس از آن که مـخـتـار از طرف شورشیان کوفه آسوده خاطر شد و آنان را سر جاى خود نشانید ابراهیم پسر مالک اشتر را مامور جنگ با ابن زیاد نمود.
در حین جنگ ابراهیم شخصاً ابـن زیـاد را از نـظر دور نمى‌داشت و صف‌ها را مى‌شکافت تا خود را به او برساند. ابن زیاد غرق در سلاح، با نیزه‌اش به هر طرف حمله مى‌کرد. ناگهان ابراهیم، خـود را در مقابل ابن زیاد دید و چون عقابى شکارى به او حمله برد و شمشیر خود را آنچنان محکم بر کمر او فرود آورد که تاریخ مى‌نویسد: ابن زیاد جلوى دست و پاى اسبش، غلتید و همانند گاوى که سرش را بریده باشند، صدا مى‌کرد.بدن او به دو نیم شـد؛ قـسـمـت بـالاى بـدن او بـه یـک طـرف و قسمت پایین بدنش به طرف دیگر پرتاب شد و ابراهیم فریاد زد: «ابن زیاد را کشتم.» نکته قابل توجه اینجاست که این واقعه در روز عاشوراى سال 67 ه‍ . ق واقع شد .ابراهیم دستـور داد سر ابن زیاد را از بـدنـش جـدا کـرده و جـسـدش را بـه آتـش کشیدند.سپس گفت: خدا را شکر مى‌کنم که ابن زیاد به دست من کشته شد.
( برای آگاهی کامل در مورد زندگی نامه مختارو مطالب یاد شده به کتاب »ماهیت قیام مختار بن ابی عبید« نوشته سید ابو فاضل اردکانی , از انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی , مراجعه شود. )
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.در کربلا چه گذشت، ترجمة نفس المهموم، شیخ عباس قمی، مترجم محمد باقر کمره ای.
2. جنبش های شیعی در تاریخ اسلام، هاشم معروف الحسینی، ترجمة محمد صادق عارف.
3. تاریخ طبری، ج 4، ترجمة ابوالقاسم پاینده

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد