۱۳۹۷/۰۶/۱۳
–
۱۰۸۹ بازدید
چرا اکثر پیامبران در منطقه بین النهرین ظهور کردند در صورتی که تمدن چین وجود داشته؟
ظهور پیامبران؛ اختصاص به منطقه خاصى ندارد و آیات قرآن، دلالت دارد بر این که هر قوم و امتى پیامبرى داشته اند: و ان من امّة الا خلافیه نذیر، (فاطر، آیه 24) و فلقد بعثنافى کل امّة رسولاً ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت، (نحل، آیه 36). و اگر در قرآن مجید، تنها نام عدّه معدودى از پیامبران بزرگ برده شده؛ بدین معنا نیست که تعداد ایشان منحصر به همین افراد بوده است؛ بلکه در خود قرآن تصریح شده است که بسیارى از پیامبران بوده اند که نامى از ایشان در این کتاب شریف به میان نیامده است. ورسلاً لم نقصصهم علیک، (نساء، آیه 124). باید راهى وراى حسّ و عقل باشد که بتوان از آن براى هدایت مردم، استفاده کرد، امّا فعلیت یافتن هدایت افراد، مشروط به دو شرط است: یکى آن که خودشان بخواهند از نعمت الهى بهره مند شوند، دوم این که دیگران موانعى براى هدایت آنان فراهم نکنند. محروم ماندنبسیارى از مردم از هدایت پیامبران در اثر سوء اختیار خودشان بوده است؛ چنان که محرومیت بسیارى دیگر، در اثر موانعى بوده که دیگران در راه گسترش دعوت آنان به وجود آورده بودند. البته پیامبران الهى براى برداشتن این موانع از پیش پاى مردم، نهایت تلاش را کرده اند،(آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدى). بنابراین نمى توان گفت که همه پیامبران در یک منطقه خاص بوده اند، بلکه طبق احادیثى که در مورد تعداد آنان رسیده است (124 چهار هزار نفر)، از این تعداد چند پیامبر مشخص مربوط به آسیا و خاورمیانه است. از طرفى نمى توان گفت که در اروپا پیامبرى نیامده است؛ مگراین که دلیلى باشد و دلیلى قاطعى در این مورد وجود ندارد. دلایل نقلى یاد شده نیز مخالف چنین دیدگاهى است. بنابراین هر امتى راهنما و پیامبرى داشته است تا حجت خداوند بر مردم تمام باشد. از نظر عقلى نیز منطقه جغرافیایى پیامبر مهم نیست؛ بلکه آنچه مهم است، تسلیم حقیقت شدن است، چنان که گروندگان به اسلام از نقاط مختلف دنیا بوده و هستند. توجه به این نکته نیز مفید است که در زمان ظهور پیامبران، منطقه مسکونى عمده انسان ها مناطق آسیایى بوده است این که چرا بیشتر انبیاى اولوالعزم در خاورمیانه ظهور کرده اند براى ما معلوم نیست. البته به طور اجمالى و احتمالى نکاتى را مى توان بیان داشت، ولى علم تفضیلى و دقیق آن نزد خدا است. از طرفى باید متوجه این نکته بود که عدم انگیزش پیامبرى اولوالعزم در مناطق یاد شده، مساوى با نبودن پیامبر الهى نیست؛ بلکه خداوند پیامبران زیادى را برانگیخته است که آیین و شریعت پیامبران اولوالعزم را تبلیغ کرده و پیام الهى را به همه نقاط جهان رسانده اند؛ حتى شخصیت هایى چون بودا – که در هند، چین و بسیارى از مناطق جنوب شرق آسیا تحت تأثیر آیین او مى باشند – بنا بر احتمالى از پیامبران الهى بوده اند و جالب این که در آثار به جاى مانده از کنفوسیوس و بودا و ادیانى – که امروزه به عنوان «ادیان پنهان خدا» شناخته مى شوند . دلیل این امر که خاورمیانه و خصوصا بین النهرین محل ظهور بسیارى از پیامبران شناخته شده بوده است, به احتمال قوى ظهور تمدن هاى مختلف در این منطقه از جهان است. به گفته باستان شناسان و کسانى که در تاریخ تمدن اقوام و ملل مطالعه مى کنند اولین نمونه ها در این منطقه شکل گرفته است از این رو ضرورت بعثت پیامبران را در پى داشته است. نکته دیگر اینکه بسیارى از پیامبران نیز مبعوث شده اند ولى ما نامى از آنها در اختیار نداریم قرآن مى فرماید: رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ ؛ پیامبرانى که ما براى تو بازگو نکردیم . لذا مطمئنا در بسیارى از مناطق جهان همانند هند، چین، آمریکا و… نیز در گذشته هاى دور که امکان ارتباط وجود نداشته بر حسب ضرورت پیامبرانى مبعوث شده اند و شواهد تاریخى بشر گواه این معناست. مثلا بودا گر چه نامش را به عنوان پیامبر نمى برند ولى وقتى زندگى او بررسى مى شود بسیارى از خصوصیات پیامبران را در زندگى او و شکل تماس وى با جهان غیب مشاهده مى کنیم. از همین رو در برخى از روایات آمده که خداوند 124 هزار پیامبر براى بشریت فرستاده است.
حال آنکه ما به بیش از سى اسم واقف نیستیم. از طرفى خود قرآن که بزرگ ترین حجت قاطع الهى است مى فرماید: وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ براى هر قومى هدایتگرى وجود دارد. در ایران هم بسیارى از پیامبران وجود داشته اند (پیامبران اولوالعزم، پیامبران تشریعى اند و مبلغان ادیان ها پیامبران تبلیغى بوده اند).یکى از لوازم نبوت عامه این است که هیچ مردمى بدون راهنما نیستند و ممکن نیست خداوند ملتى را بدون رهنما رها کند زیرا خدا مربى و مدبر انسان است و انسان مسافرى است که عوالمى را پشت سر گذاشته و عوالمى پیش روى دارد انسان بدون راهنمایى وحى نمى داند از چه عوالمى آمده است و به کدام عوالم مى رود قرآن کریم در این مورد مى فرماید هیچ امتى بدون پیغمبر و راهنما نخواهد بود «ان من امة الاخلا فیها نذیر»، (فاطر، آیه 24) امکان ندارد جمعیتى در منطقه اى زندگى کنند و خداوند براى آنان راهنما نفرستد خداوند مردم را خواه موحد و خواه غیر موحد از نبوت جدا نمى کند اصولاً نبوت از بشریت جدا نمى شود یعنى ممکن نیست در عصرى یا نسلى در سرزمینى گروهى زندگى کنند و براى آنان نبوت نباشد و ممکن نیست جامعه بشرى را بیافریند و وحى و سروش غیبى را خلق نکند زیرا جامعه بدون وحى حیات انسانى نخواهد داشت. انفکاک بشریت و نبوت ممکن نیست یا خود پیغمبر در یک جامعه معین به سر مى برد و یا نماینده و جانشین او و یا کتاب و تعالیمش.
این که در غرب پیامبرى ظهور کرده است یا نه باید گفت ممکن است در آن قسمتها جمعیتى نبوده و یا اگر بوده ما دلیلى نداریم که خداوند براى آنها انبیایى نفرستاده است چون همه انبیایى که آمار و نامشان در جوامع روایى هست تنها نام بعضى در قرآن ذکر شده است خداى سبحان مى فرماید: «منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک؛ ما پیش از تو رسولانى فرستادیم سرگذشت گروهى از آنان را براى تو باز گفته و گروهى را براى تو بازگو نکرده ایم،» (غافر، آیه 78) لذا شاید در غرب نیز انبیایى بوده اند که در قرآن قصه آنان نیامده است و علت عدم ذکر نام و قصه آنان در قرآن این است که کتاب و آثار تبلیغى آنها براى مردم مشرق زمین و خاورمیانه اصلاً آشنا نبود، (تفسیر موضوعى ج 6 آیت عبدالله جوادى آملى).
حال آنکه ما به بیش از سى اسم واقف نیستیم. از طرفى خود قرآن که بزرگ ترین حجت قاطع الهى است مى فرماید: وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ براى هر قومى هدایتگرى وجود دارد. در ایران هم بسیارى از پیامبران وجود داشته اند (پیامبران اولوالعزم، پیامبران تشریعى اند و مبلغان ادیان ها پیامبران تبلیغى بوده اند).یکى از لوازم نبوت عامه این است که هیچ مردمى بدون راهنما نیستند و ممکن نیست خداوند ملتى را بدون رهنما رها کند زیرا خدا مربى و مدبر انسان است و انسان مسافرى است که عوالمى را پشت سر گذاشته و عوالمى پیش روى دارد انسان بدون راهنمایى وحى نمى داند از چه عوالمى آمده است و به کدام عوالم مى رود قرآن کریم در این مورد مى فرماید هیچ امتى بدون پیغمبر و راهنما نخواهد بود «ان من امة الاخلا فیها نذیر»، (فاطر، آیه 24) امکان ندارد جمعیتى در منطقه اى زندگى کنند و خداوند براى آنان راهنما نفرستد خداوند مردم را خواه موحد و خواه غیر موحد از نبوت جدا نمى کند اصولاً نبوت از بشریت جدا نمى شود یعنى ممکن نیست در عصرى یا نسلى در سرزمینى گروهى زندگى کنند و براى آنان نبوت نباشد و ممکن نیست جامعه بشرى را بیافریند و وحى و سروش غیبى را خلق نکند زیرا جامعه بدون وحى حیات انسانى نخواهد داشت. انفکاک بشریت و نبوت ممکن نیست یا خود پیغمبر در یک جامعه معین به سر مى برد و یا نماینده و جانشین او و یا کتاب و تعالیمش.
این که در غرب پیامبرى ظهور کرده است یا نه باید گفت ممکن است در آن قسمتها جمعیتى نبوده و یا اگر بوده ما دلیلى نداریم که خداوند براى آنها انبیایى نفرستاده است چون همه انبیایى که آمار و نامشان در جوامع روایى هست تنها نام بعضى در قرآن ذکر شده است خداى سبحان مى فرماید: «منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک؛ ما پیش از تو رسولانى فرستادیم سرگذشت گروهى از آنان را براى تو باز گفته و گروهى را براى تو بازگو نکرده ایم،» (غافر، آیه 78) لذا شاید در غرب نیز انبیایى بوده اند که در قرآن قصه آنان نیامده است و علت عدم ذکر نام و قصه آنان در قرآن این است که کتاب و آثار تبلیغى آنها براى مردم مشرق زمین و خاورمیانه اصلاً آشنا نبود، (تفسیر موضوعى ج 6 آیت عبدالله جوادى آملى).