۱۳۹۷/۰۵/۱۶
–
۱۰۱۵ بازدید
روشنفکر بودن خوب است یا بد؟
از نقاط قوت جریان روشنفکری دینی می توان به توجه به دین و آموزه های دینی و تلاش در جهت تعامل میان دین و توجه به عقلانیت و تفکر و اندیشه و تبیین عقلانی دین و پاسخگو بودن دین به نیازهای جدید جوامع بشری و… اشاره نمود .مهمترین نقاط ضعف و آسیب های جریان روشنفکری را می توان در این موارد برشمرد :1.آسیب شناسی مفهومی روشنفکری دینی
شاخص اصلی روشنفکری عقلانیت و خرد پذیری و خرد گرایی و نقد وضع موجود و حل چالش اصلی دنیای معاصر یعنی مدرنیته و دین است . بر این اساس , روشنفکری دینی با گرایش سوسیالیستی یا لیبرالیستی , بیش از دینی بودن به سوسیالیسم یا لیبرالیسم گرایش دارد . مهدی بازرگان سرسلسله روشنفکری دینی با گرایش لیبرال بود و به گونه ای دین را تفسیر می کرد که با برخی زوایای توسعه لیبرالی هماهنگ باشد . شریعتی سرسلسله روشنفکری دینی سوسیالیستی بود . اگر روشنفکری دینی نقاد ماهیت و حقیقت دین و دینداری است که در آن صورت روشنفکری دینی به این معنا را باید مترادف روشنفکری سکولار دانست نه به معنای جریانی که درصدد است میان مدرنیته و دین یا دنیای مدرن و اسلام جمع کند .
2. غفلت از رسالت روشنفکری :آسیب مشترک دیگر میان سه گفتمان روشنفکری دینی تجدد گرا عبارت است از بی توجهی و غفلت از رسالت اصلی روشنفکری که عبارت از کشف علل انحطاط و عقب ماندگی و پاسخ به رابطه و تعارض دین و مدرنیته است و این بی توجهی خود زاییده گرایش شدید به غرب و اندیشه غربیان و کم توجهی به تاریخ و جامعه ایران معاصر است . روشنفکری همیشه از این زاویه رنج برده است که چرا روشنفکران شناخت کافی از توده مردم و گروههای مختلف ندارند و تنها در جهان خود به سر برده و به جای شناخت دغدغه های جامعه و درمان آنها تنها به بیان دغدغه های خود می پردازند . البته شریعتی از این جهت کمتر دچار آسیب بود ولی از جهت دیگری او هم آسیب زده شد و آن جهت عبارت از بی توجهی به تاریخ گسترده ایران بود .
3. غفلت از روش نقلی – دینی : به کار گیری روشهای برون دینی و غفلت و دور شدن از روش های درون دینی به ویژه مراجعه به احادیث ائمه اطهار علیهم السلام گرچه گفتمان بازرگان به قرآن توجه ویژه ای داشت ولی ان هم با دو گفتمان شریعتی وسروش در فاصله گرفتن از سنت اهل بیت مشترک است ., البته سروش به ویژه در مباحث اخلاقی از فرمایشات امیر مؤمنان بهره جسته است , ولی در مباحث روشنفکری و دغدغه های اجتماعی , دور شدن از مباحث درون دینی اعم از قرآن و روایات مشهود است و همین امر سبب شده تا مباحث فلسفه دین دکتر سروش و مباحث ایدئولوژی و اجتماعی دکتر شریعتی با آموزه های دینی تعارض و چالش جدی پیدا کنند.
علاوه بر اینکه هنوز این سه گفتمان نتوانسته اند به خوبی رابطه علم و اسلام , عقل و اسلام و دنیای سنتی با دنیای مدرن را تبیین کنند هر چند سروش در این زمینه از دو گفتمان دیگر موفق تر بوده است , لکن با کمرنگ کردن دین و لاغر کردن اسلام به نوعی هماهنگی دست یافته که چنین تبیینی بدون تلاش روشنفکری دینی وبا رویکرد روشنفکری سکولار هم میسر بود , زیرا بسیاری از روشنفکری سکولار مانند ملکم خان نیز به ضرورت وجود دین حداقلی در جامعه باور و لااقل اعتراف داشت .
4. مقابله شدید با جریان سنتی: آسیب دیگر سه گفتمان روشنفکری دینی تجدد گرا , مقابله شدید با جریان سنتی و نهاد روحانیت آن هم با رویکرد سیاسی است . متأسفانه , روشنفکری دینی تجدد گرا گمان می کنند که یکی از رسالت هایشان حذف روحانیت است ع غافل از اینکه روحانیت بیش از هزار سال است که به نهاد مستحکم اجتماعی تبدیل شده است , هر چند آن هم از آسیب های متعددی رنج می برد ولی به جای بیان دلسوزانه کاستی ها و بیان بایستگی های جریان روحانیت و جریان سنتی نباید برخورد سیاسی و غیر علمی را در پیش گرفت که اگر رویکرد علمی و عقلانی دنبال شود , روشنفکری دینی به رسالت خود یعنی تغییر وضع موجود و اصلاح امور اجتماعی کامیاب می گردد و در غیر این صورت , به یک حزب سیاسی منزوی تبدیل خواهد شد .
5. شفاف نبودن مفاهیم کلیدی : آسیب مشترک دیگر سه گفتمان روشنفکری دینی , کوتاهی در شفاف سازی مفاهیم و تصورات و مدلل نساختن باورها و تصدیقات آنهاست . توضیح اینکه روشنفکران دین دار در طرح مباحث خود از مفاهیم و واژگان فراوانی بهره می گیرند و گاهی اصطلاحات مکاتب دیگر را نیز به عاریه استفاده می کنند , اما تعریف روشن و شفافی از آنها ارایه نمی دهند .علاوه براین آسیب , مدعیات فراوان روشنفکری , گرفتار فقدان تئوریکی و نیز وجود غیر آگاهانه مبانی متهافت تئوریکی است به عبارت دیگر روشنفکری دینی باید مبانی معرفت شناختی , هستی شناختی , روش شناختی , انسان شناختی و هرمنوتیکی خود را دقیق و شفاف معرفی کند . صرف اینکه بارها گفته می شود که روشنفکری دینی به عقل مستقل از دین و شریعت پایبند است , کافی نیست باید چیستی و ملاک و معیار عقلانیت و ده ها پرسش دیگررا در این گفتمان پاسخ داد .
6. تطبیق اسلام با مکاتب دیگر: آسیب دیگر روشنفکری دینی , تطبیق و انطباق اسلام با دستاوردهای مدرنیسم یعنی لیبرالیسم و حقوق بشر و سایر ارزش های مدرن است , اما چگونه می توان به انطباق دو سیستم کاملاً متفاوت پرداخت با چه روش شناسی بشر مدرن با بشر سنتی یا حق مدرن با حق سنتی منطبق می شوند و حقوق بشر , معادل کرامت انسانی قرار می گیرد . به هر حال انطابق مکانیکی اسلام و مدرنیته که بازرگان در مطهرات و بهداشت انجام داد , مستلزم انطباق معرفت شناختی نیست . این پروژه روشنفکری دینی نه تنها کامیاب نشد که به پروژه عقلانیت و معنویت منتهی گشت یعنی انطباق اسلام با عقلانیت مدرنیته را متوجه شدند , اما همانند عده ای تجدد گرا شدند بلکه تجدد گرایی را با معنویت جمع کردند .
7. تببیین کارکرد گرایانه از دین : روش کارکردگرایی , گزاره ها وباورهای دینی را از زاویه عملی ارزیابی می کند و بر این باور است که باورهای دینی در حیات دنیایی کارکردهای فردی و اجتماعی دارد تا این جا مشکل وبحران دین پژوهی پیش نمی آید . آسیب دین شناسی آن جا ظاهر می شود که به جای کشف کار کردهای دین , به دین وباورهای دینی کارکردگرایانه نگریسته و نگاه معرفت شناسانه و واقع گرایانه به گزاراه های دینی منتفی می شود . سخن در این نیست که احکام عبادی و آموزه های دینی , فاقد کارکرد فردی و اجتماعی و دنیایی اند , بلکه غرض این است که نباید فقط به تبیین کارکردی بسنده کرد تا مخاطب با کشف بدیل , از آموزه های دینی دست بشوید همچنان که در آثار مهندس بازرگان چنین روشی مشهود است .
پیامد تبیین کارکردگرایانه افراط و تفریط معرفت دینی است که زمانی این دین شناس را وا می دارد که تمام نیازهای دنیایی را از آموزه های اسلام جویا شود وزمانی دیگر به تفریط سوق یابد وفقط خدا و آخرت را از دین برگزینند .
8. آسیب روش شناختی : برخی از دین شناسان معاصر در روشن شناسی دین پژوهی , انحصار گرا هستند و فقط از یک روش بهره می گیرند و روش های دیگر را طرد می کنند . برای نمونه مهندس بازرگان در هر دو دوره معرفت دینی خویش ( دوره انتظار حداکثری از دین و دوره حد اقلی از دین ) جواب پرسش های دینی را از آیات قرآن جویا می شد . او در مواردی از روش تجربی بهره می گرفت وروش فلسفی و عقلی ار به شدت طرد می کرد .
پاره ای دیگر از دین شناسان معاصر , شکل دیگری از آسیب روش شناسی را مرتکب شدند و آن انحصار در روش برون متنی است . این طایفه در پاسخ یابی به پرسش های دین پژوهی فقط به روش های برون متنی تمسک می جویند وبهره گیری از قرآن وسنت را به دو دلیل ناصواب تلقی می کنند .
از آسیب های روش شناختی روشنفکران می توان این موارد را برشمرد:
1. آسیب جزء نگری به جای کل نگری : آسیب دیگری که در دین پژوهی و دین شناسی معاصر شیوع دارد , جایگزینی بخشی از اسلام به مثابه کل آن است . بر این اساس , پاره ای از دین در چشم انداز دین شناس به گونه ای پررنگ و با اهمیت جلوه می کند که سایر ساحت ها و اجزای دین یا از نگاه او مغفول و یا منتفی می شود . این آسیب در دین شناسی دکتر شریعتی جریان بیشتری دارد که نمونه آن را از نگاه انقلابی به اسلام و اسلام انقلابی و تقسیم تشیع بر اساس آن به تشیع علوی وصفوی می توان دید .
2. آسیب مغالطه اشتراک لفظی : بسیاری از زیان های دنیا گرفتار الفاظ و معانی هستند که از بحران اشتراک لفظی رنج می برند , یعنی الفاظ در زبان های بشری وجود دارد که بیش از یک معنا دارند . وجود مشترکات لفظی در یک جمله , مخاطب را دچار سردرگمی می کند , زیرا در ان جمله الفاظی به کار می رود که دارای معانی متعددند و چه بسا گوینده جمله از آن لفظ یک معنا و مخاطبان معنای دیگری را اراده می کنند و خود به خود مغالطه اشتراک لفظی پدید می اید ., البته این نوع اسیب فکری درمان پذیر است زیرا گوینده می تواند با به کار گیری شواهد و قراین معینه مخاطبان را از این لغزش فکری برهاند .
دین پژوهی معاصر از مغالطه اشتراک لفظی رنج می برد برای نمونه پیش از انقلاب عده ای در ایران , گرایش های مادی و مارکسیستی داشتند و گاهی نیز از مفاهیم قرآنی و اسلامی بهره می گرفتند و آن را در راستای مفاهیم مارکسیستی به کار می بردند . یا در مقام استدلال بر پلورالیسم دینی عنصر هدایت الهی را دلیلی بر حقانیت همه ادیان تلقی می نمودند در حالی که هدایت تکوینی و هدایت تشریعی متفاوت از یکدیگر است و هدایت تکوینی به معنای هدایت و رشد طبیعی موجودات را به صورت گسترده وجود دارد و هدایت تشریعی به معنای ارائه طریق و نشان دادن ران نیز برای تمام انسان ها جریان دارد .
3. تحمیل پیش فرض ها : یکی از آسیب های دین پژوهان معاصر در جهان اسلام این است که پاره ای از اندیشه وران اسلامی در مقام تفسیر متون دینی , ضوابط و شرایط تفسیر را رعایت نکرده , پیش فرض ها و پیش داشته های خود را بر متون دینی , یعنی آیات و روایات تحمیل و تطبیق می کنند .
4. آسیب نسبی گرایی: یکی از مهمترین آسیب های دین پژوهی معاصر , آسیب نسبی گرایی است که در حوزه معرفت شناسی مطرح می شود . برخی از دین پژوهان معاصر در تحلیل مسائل دینی از مبنای نسبی گرایی بهره گرفته , دین شناسی نسبی گرایانه را در جامعه رواج دادند , غافل از اینکه نسبی گرایی گرفتار تهافت و تناقض ذاتی است , زیرا اگر معیاری برای ارزش گذاری معرفتی در کار نباشد , دیدگاه نسبی گرایی نیز فاقد معیار است . نظریه قرائت های گوناگون از دین با تحلیل فنی و کارشناسی آن و نیز پلورالیسم دینی و نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت و دید گاههای برخی از نو اندیشان معاصر در حوزه مسائل جدید کلامی از نسبی گرایی معرفتی متأثر شدند .
9. آسیب های رفتاری روشنفکری : روحیه تقلید گرایی و نداشتن نگاه جامع نگر به نیازهای اجتماعی مردم وتکیه کردن بر نظریات و فرضیات کلی علوم اجتماعی در تصمیم گیریها و تقلید کورکورانه از غرب و… از آسیب های رفتاری روشنفکران است .( خسرو پناه , عبد الحسین , جریان شناسی فکری ایران معاصر , قم: مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی , 1388 , ص 332- 366)
شاخص اصلی روشنفکری عقلانیت و خرد پذیری و خرد گرایی و نقد وضع موجود و حل چالش اصلی دنیای معاصر یعنی مدرنیته و دین است . بر این اساس , روشنفکری دینی با گرایش سوسیالیستی یا لیبرالیستی , بیش از دینی بودن به سوسیالیسم یا لیبرالیسم گرایش دارد . مهدی بازرگان سرسلسله روشنفکری دینی با گرایش لیبرال بود و به گونه ای دین را تفسیر می کرد که با برخی زوایای توسعه لیبرالی هماهنگ باشد . شریعتی سرسلسله روشنفکری دینی سوسیالیستی بود . اگر روشنفکری دینی نقاد ماهیت و حقیقت دین و دینداری است که در آن صورت روشنفکری دینی به این معنا را باید مترادف روشنفکری سکولار دانست نه به معنای جریانی که درصدد است میان مدرنیته و دین یا دنیای مدرن و اسلام جمع کند .
2. غفلت از رسالت روشنفکری :آسیب مشترک دیگر میان سه گفتمان روشنفکری دینی تجدد گرا عبارت است از بی توجهی و غفلت از رسالت اصلی روشنفکری که عبارت از کشف علل انحطاط و عقب ماندگی و پاسخ به رابطه و تعارض دین و مدرنیته است و این بی توجهی خود زاییده گرایش شدید به غرب و اندیشه غربیان و کم توجهی به تاریخ و جامعه ایران معاصر است . روشنفکری همیشه از این زاویه رنج برده است که چرا روشنفکران شناخت کافی از توده مردم و گروههای مختلف ندارند و تنها در جهان خود به سر برده و به جای شناخت دغدغه های جامعه و درمان آنها تنها به بیان دغدغه های خود می پردازند . البته شریعتی از این جهت کمتر دچار آسیب بود ولی از جهت دیگری او هم آسیب زده شد و آن جهت عبارت از بی توجهی به تاریخ گسترده ایران بود .
3. غفلت از روش نقلی – دینی : به کار گیری روشهای برون دینی و غفلت و دور شدن از روش های درون دینی به ویژه مراجعه به احادیث ائمه اطهار علیهم السلام گرچه گفتمان بازرگان به قرآن توجه ویژه ای داشت ولی ان هم با دو گفتمان شریعتی وسروش در فاصله گرفتن از سنت اهل بیت مشترک است ., البته سروش به ویژه در مباحث اخلاقی از فرمایشات امیر مؤمنان بهره جسته است , ولی در مباحث روشنفکری و دغدغه های اجتماعی , دور شدن از مباحث درون دینی اعم از قرآن و روایات مشهود است و همین امر سبب شده تا مباحث فلسفه دین دکتر سروش و مباحث ایدئولوژی و اجتماعی دکتر شریعتی با آموزه های دینی تعارض و چالش جدی پیدا کنند.
علاوه بر اینکه هنوز این سه گفتمان نتوانسته اند به خوبی رابطه علم و اسلام , عقل و اسلام و دنیای سنتی با دنیای مدرن را تبیین کنند هر چند سروش در این زمینه از دو گفتمان دیگر موفق تر بوده است , لکن با کمرنگ کردن دین و لاغر کردن اسلام به نوعی هماهنگی دست یافته که چنین تبیینی بدون تلاش روشنفکری دینی وبا رویکرد روشنفکری سکولار هم میسر بود , زیرا بسیاری از روشنفکری سکولار مانند ملکم خان نیز به ضرورت وجود دین حداقلی در جامعه باور و لااقل اعتراف داشت .
4. مقابله شدید با جریان سنتی: آسیب دیگر سه گفتمان روشنفکری دینی تجدد گرا , مقابله شدید با جریان سنتی و نهاد روحانیت آن هم با رویکرد سیاسی است . متأسفانه , روشنفکری دینی تجدد گرا گمان می کنند که یکی از رسالت هایشان حذف روحانیت است ع غافل از اینکه روحانیت بیش از هزار سال است که به نهاد مستحکم اجتماعی تبدیل شده است , هر چند آن هم از آسیب های متعددی رنج می برد ولی به جای بیان دلسوزانه کاستی ها و بیان بایستگی های جریان روحانیت و جریان سنتی نباید برخورد سیاسی و غیر علمی را در پیش گرفت که اگر رویکرد علمی و عقلانی دنبال شود , روشنفکری دینی به رسالت خود یعنی تغییر وضع موجود و اصلاح امور اجتماعی کامیاب می گردد و در غیر این صورت , به یک حزب سیاسی منزوی تبدیل خواهد شد .
5. شفاف نبودن مفاهیم کلیدی : آسیب مشترک دیگر سه گفتمان روشنفکری دینی , کوتاهی در شفاف سازی مفاهیم و تصورات و مدلل نساختن باورها و تصدیقات آنهاست . توضیح اینکه روشنفکران دین دار در طرح مباحث خود از مفاهیم و واژگان فراوانی بهره می گیرند و گاهی اصطلاحات مکاتب دیگر را نیز به عاریه استفاده می کنند , اما تعریف روشن و شفافی از آنها ارایه نمی دهند .علاوه براین آسیب , مدعیات فراوان روشنفکری , گرفتار فقدان تئوریکی و نیز وجود غیر آگاهانه مبانی متهافت تئوریکی است به عبارت دیگر روشنفکری دینی باید مبانی معرفت شناختی , هستی شناختی , روش شناختی , انسان شناختی و هرمنوتیکی خود را دقیق و شفاف معرفی کند . صرف اینکه بارها گفته می شود که روشنفکری دینی به عقل مستقل از دین و شریعت پایبند است , کافی نیست باید چیستی و ملاک و معیار عقلانیت و ده ها پرسش دیگررا در این گفتمان پاسخ داد .
6. تطبیق اسلام با مکاتب دیگر: آسیب دیگر روشنفکری دینی , تطبیق و انطباق اسلام با دستاوردهای مدرنیسم یعنی لیبرالیسم و حقوق بشر و سایر ارزش های مدرن است , اما چگونه می توان به انطباق دو سیستم کاملاً متفاوت پرداخت با چه روش شناسی بشر مدرن با بشر سنتی یا حق مدرن با حق سنتی منطبق می شوند و حقوق بشر , معادل کرامت انسانی قرار می گیرد . به هر حال انطابق مکانیکی اسلام و مدرنیته که بازرگان در مطهرات و بهداشت انجام داد , مستلزم انطباق معرفت شناختی نیست . این پروژه روشنفکری دینی نه تنها کامیاب نشد که به پروژه عقلانیت و معنویت منتهی گشت یعنی انطباق اسلام با عقلانیت مدرنیته را متوجه شدند , اما همانند عده ای تجدد گرا شدند بلکه تجدد گرایی را با معنویت جمع کردند .
7. تببیین کارکرد گرایانه از دین : روش کارکردگرایی , گزاره ها وباورهای دینی را از زاویه عملی ارزیابی می کند و بر این باور است که باورهای دینی در حیات دنیایی کارکردهای فردی و اجتماعی دارد تا این جا مشکل وبحران دین پژوهی پیش نمی آید . آسیب دین شناسی آن جا ظاهر می شود که به جای کشف کار کردهای دین , به دین وباورهای دینی کارکردگرایانه نگریسته و نگاه معرفت شناسانه و واقع گرایانه به گزاراه های دینی منتفی می شود . سخن در این نیست که احکام عبادی و آموزه های دینی , فاقد کارکرد فردی و اجتماعی و دنیایی اند , بلکه غرض این است که نباید فقط به تبیین کارکردی بسنده کرد تا مخاطب با کشف بدیل , از آموزه های دینی دست بشوید همچنان که در آثار مهندس بازرگان چنین روشی مشهود است .
پیامد تبیین کارکردگرایانه افراط و تفریط معرفت دینی است که زمانی این دین شناس را وا می دارد که تمام نیازهای دنیایی را از آموزه های اسلام جویا شود وزمانی دیگر به تفریط سوق یابد وفقط خدا و آخرت را از دین برگزینند .
8. آسیب روش شناختی : برخی از دین شناسان معاصر در روشن شناسی دین پژوهی , انحصار گرا هستند و فقط از یک روش بهره می گیرند و روش های دیگر را طرد می کنند . برای نمونه مهندس بازرگان در هر دو دوره معرفت دینی خویش ( دوره انتظار حداکثری از دین و دوره حد اقلی از دین ) جواب پرسش های دینی را از آیات قرآن جویا می شد . او در مواردی از روش تجربی بهره می گرفت وروش فلسفی و عقلی ار به شدت طرد می کرد .
پاره ای دیگر از دین شناسان معاصر , شکل دیگری از آسیب روش شناسی را مرتکب شدند و آن انحصار در روش برون متنی است . این طایفه در پاسخ یابی به پرسش های دین پژوهی فقط به روش های برون متنی تمسک می جویند وبهره گیری از قرآن وسنت را به دو دلیل ناصواب تلقی می کنند .
از آسیب های روش شناختی روشنفکران می توان این موارد را برشمرد:
1. آسیب جزء نگری به جای کل نگری : آسیب دیگری که در دین پژوهی و دین شناسی معاصر شیوع دارد , جایگزینی بخشی از اسلام به مثابه کل آن است . بر این اساس , پاره ای از دین در چشم انداز دین شناس به گونه ای پررنگ و با اهمیت جلوه می کند که سایر ساحت ها و اجزای دین یا از نگاه او مغفول و یا منتفی می شود . این آسیب در دین شناسی دکتر شریعتی جریان بیشتری دارد که نمونه آن را از نگاه انقلابی به اسلام و اسلام انقلابی و تقسیم تشیع بر اساس آن به تشیع علوی وصفوی می توان دید .
2. آسیب مغالطه اشتراک لفظی : بسیاری از زیان های دنیا گرفتار الفاظ و معانی هستند که از بحران اشتراک لفظی رنج می برند , یعنی الفاظ در زبان های بشری وجود دارد که بیش از یک معنا دارند . وجود مشترکات لفظی در یک جمله , مخاطب را دچار سردرگمی می کند , زیرا در ان جمله الفاظی به کار می رود که دارای معانی متعددند و چه بسا گوینده جمله از آن لفظ یک معنا و مخاطبان معنای دیگری را اراده می کنند و خود به خود مغالطه اشتراک لفظی پدید می اید ., البته این نوع اسیب فکری درمان پذیر است زیرا گوینده می تواند با به کار گیری شواهد و قراین معینه مخاطبان را از این لغزش فکری برهاند .
دین پژوهی معاصر از مغالطه اشتراک لفظی رنج می برد برای نمونه پیش از انقلاب عده ای در ایران , گرایش های مادی و مارکسیستی داشتند و گاهی نیز از مفاهیم قرآنی و اسلامی بهره می گرفتند و آن را در راستای مفاهیم مارکسیستی به کار می بردند . یا در مقام استدلال بر پلورالیسم دینی عنصر هدایت الهی را دلیلی بر حقانیت همه ادیان تلقی می نمودند در حالی که هدایت تکوینی و هدایت تشریعی متفاوت از یکدیگر است و هدایت تکوینی به معنای هدایت و رشد طبیعی موجودات را به صورت گسترده وجود دارد و هدایت تشریعی به معنای ارائه طریق و نشان دادن ران نیز برای تمام انسان ها جریان دارد .
3. تحمیل پیش فرض ها : یکی از آسیب های دین پژوهان معاصر در جهان اسلام این است که پاره ای از اندیشه وران اسلامی در مقام تفسیر متون دینی , ضوابط و شرایط تفسیر را رعایت نکرده , پیش فرض ها و پیش داشته های خود را بر متون دینی , یعنی آیات و روایات تحمیل و تطبیق می کنند .
4. آسیب نسبی گرایی: یکی از مهمترین آسیب های دین پژوهی معاصر , آسیب نسبی گرایی است که در حوزه معرفت شناسی مطرح می شود . برخی از دین پژوهان معاصر در تحلیل مسائل دینی از مبنای نسبی گرایی بهره گرفته , دین شناسی نسبی گرایانه را در جامعه رواج دادند , غافل از اینکه نسبی گرایی گرفتار تهافت و تناقض ذاتی است , زیرا اگر معیاری برای ارزش گذاری معرفتی در کار نباشد , دیدگاه نسبی گرایی نیز فاقد معیار است . نظریه قرائت های گوناگون از دین با تحلیل فنی و کارشناسی آن و نیز پلورالیسم دینی و نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت و دید گاههای برخی از نو اندیشان معاصر در حوزه مسائل جدید کلامی از نسبی گرایی معرفتی متأثر شدند .
9. آسیب های رفتاری روشنفکری : روحیه تقلید گرایی و نداشتن نگاه جامع نگر به نیازهای اجتماعی مردم وتکیه کردن بر نظریات و فرضیات کلی علوم اجتماعی در تصمیم گیریها و تقلید کورکورانه از غرب و… از آسیب های رفتاری روشنفکران است .( خسرو پناه , عبد الحسین , جریان شناسی فکری ایران معاصر , قم: مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی , 1388 , ص 332- 366)