۱۳۹۷/۰۴/۲۶
–
۳۹۳۱ بازدید
سلام کسی گناهی درخفا انجام داده ایا با کسی که علنا بین مردم گناه کنه گناهش یاجرمش یکی است؟
پرسشگر گرامی!در پاسخ لطفا به مطالب زیر توجه کنید : فسق در لغت به معنای خروج از حقّ است و فاسق خارج شونده از حقّ را گویند. (ر. ک: صحاح جوهری) و در اصطلاح فاسق یعنی شخصی که آشکارا گناه می کند و عملا از تحت اطاعت و اوامر الهی خارج شده است. و مسلمان فاسق کسی است که، با این که اعتقادات اسلامی داشته و آن را قبول دارد ولی در عمل و یا برخی اعمال خلاف احکام و دستورات الهی عمل می کند.پس از ذکر تعریف فسق، با استفاده از آیات و احادیث، به بیان برخی از علائم فسق می پردازیم:1- گناه کردن روایتی از امام صادق (علیه السلام) در معنی فسق نقل شده:« هر معصیتی از معاصی بزرگ خدا که کسی آن را انجام دهد، یا شخصی از روی لذت جوئی و شهوت و شوق غالب به آن در آید، این فسق است و مرتکب آن فاسق و به لحاظ فسق، از حیطه ایمان خارج است. اگر به این عمل ادامه دهد تا جائی که به حد اهمیت ندادن و خفیف شمردن برسد، به سبب این بی اعتنائی و خفیف شماری، کفر بر او لازم آید». (میزان الحکمه، ج10 ص4632 ، ح15913)در حقیقت فاسق همان گناه کار است، ولی به کسی که احیانا در پنهانی گناه می کند و از کرده خود پشیمان می شود و توبه می کند، فاسق گفته نمی شود. به فرموده قرآن کریم: « یا ایها الذین آمنوا ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمین». (سوره حجرات، آیه 6)فاسق کسی است که صداقت و عدالت او قطعی نیست و باید در مورد سخنی که می گوید مطالعه و بررسی شده و در تصمیم گیری عجله نکرد تا حقیقت روشن شود، زیرا این امکان وجود دارد که تبعیت از خبر او باعث پشیمانی گردد. البته در یک اصطلاح عرفی فاسق به زنان فاحشه و فاسد نیز گفته می شود. غیبت کردن کفار اشکال ندارد. اما مسلمان یا مؤمنی که واجبات را ترک کرده و معصیت کار است اما خدا و پیغمبر را قبول دارد غیبت کردن آن جایز نیست مگر این که آشکارا گناه یا گناهانی را انجام می دهد که غیبت کردن آن شخص فقط در مورد گناه و کار حرامی که آن شخص مرتکب می شود اشکال ندارد. مثلا اگر قمار باز است و همه این را می دانند در صورتی که در این جهت غیبت او بشود اشکال ندارد. 2- عهد شکنی خداوند در سوره بقره مى فرماید: «الَّذِینَ ینقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَقِهِ وَ یقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یوصلَ وَ یفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ؛ (فاسقان آنها هستند که) پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، مى شکنند، و پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى نمایند، و در جهان فساد مى کنند، اینها زیانکارانند» (سوره بقره،آیه 27)در این آیه به یکی از نشانه های فاسقان اشاره کرده مى گوید: آنها پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى کنند. گر چه بسیارى از مفسران این آیه را ناظر به خصوص به قطع رحم و بریدن رابطه خویشاوندى دانسته اند، ولى دقت در مفهوم آیه نشان مى دهد که معنى وسیعتر و عمومى ترى دارد که مساله قطع رحم یکى از مصداقهاى آن است. زیرا آیه مى گوید: فاسقان پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار بماند قطع مى کنند، این پیوندها شامل پیوند خویشاوندى، پیوند دوستى، پیوندهاى اجتماعى، پیوند و ارتباط با رهبران الهى و پیوند و رابطه با خدا است، و به این ترتیب نباید معنى آیه را منحصر به قطع رحم و زیر پا گذاشتن رابطه هاى خویشاوندى دانست.کسانی که از مسیر حق و شرع خارج شوند، فاسق هستند. (سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن،ج5، ص176)3- خوردن آنچه که نام خدا برآن برده نشده خداوند در سوره انعام آیه 121 می فرماید: « و لا تاکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه و انه لفسق و از آنچه که نام خدا بر آن خوانده نشده است مخورید؛ چرا که آن قطعا فسق است. ( مقصود ذبح غیر شرعی است)».4- نفاقدر آیه 67 سوره توبه در تعریف مردان و زنان منافق آمده است: «… یامرون بالمنکر و ینهون عن المعروف و یقبضون ایدیهم نسوا الله فنسیهم ان المنافقین هم الفاسقون …به کارهای ناپسند وا می دارند و از کار پسندیده باز می دارند و دستهای خود را (از انفاق) فرو می بندند. خدا را فراموش کردند پس (خدا هم) فراموششان کرد. راستی که منافقان همان فاسقانند».برای درک و فهم بهتر از مصداق فاسق (در آیه) باید نسبت به منکر و معروف، شناخت لازم را کسب کرد، تا هر کس که امر به زشتی و نهی از کار شایسته و معروف می کند را شناخت و او را از مصادیق افراد فاسق دانست. البته بسیاری از افراد از روی جهل و نادانی به برخی از اعمال زشت دست زده و یا بعضی از کارهای پسندیده را ترک کرده، دیگران را نیز تشویق می کنند و در صورتی که حقیقت امر برایشان آشکار شود، از راه خطا باز می گردند. بهتر است نام این دسته از افراد را جاهل گذاشت، نه فاسق. از دیگر چیزهایی که انسان را در زمره فاسقین جای می دهد، بخل و امساک از انفاق به نیازمندان و فراموش کردن خداوند است. کسی که آفریده خدا را فراموش کند و از دستورات خالق خویش سر باز زند، از زمره مؤمنین خارج گشته، در گروه شیاطین و فاسقان قرار خواهد گرفت.5- لهو، بیهوده کاری، تجاوز و بهتان زدن در حدیثی از پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) آمده است: نشانه فاسق چهار چیز است: سرگرمی و بیهوده کاری وتجاوز و بهتان زدن. (میزان الحکمة، ج 10، ح 15914)منظور از سرگرمی (لهو)، کارهای غفلت آوری است که خدا را از یاد می برد و انسان را به کارهای بیهوده مشغول می دارد.بیهوده کاری (لغو) نیز، به فرموده امام علیّ (علیه السلام) به معنای هر سخنی است که در آن یاد خدا نباشد.تجاوز به حقوق مردم و دادن نسبتهای ناروا و دروغ به آنها (تهمت)، از دیگر مصادیق فسق می باشد.6- انکار آیات الهی«و لقد انزلنا الیک ایات بینات و ما یکفر بها الا الفاسقون؛ همانا بر تو آیاتی روشن فرستادیم و جز فاسقان (کسی) آن را انکار نمی کند». (سوره بقره ، آیه 99)7- برگزیدن دنیا و رها کردن آخرتامام علیّ (علیه السلام) در وصف گمراهان می فرمایند: دنیا را برگزیدند و آخرت را فرو گذاشتند، آب زلال را رها کردند و آب گندیده را نوشیدند. گویی یکی از فاسقان آنها را می بینم که زشتکاری را در پیش گرفته و با آن دمخور و مانوس و سازگار شده است، تا جایی که موهای سرش در آن زشتکاری سفید گشت و اخلاق و عادات او رنگ آن را پذیرفت. ( نهج البلاغه، خطبه 144)البته لازم به یاد آوری است، استفاده ی در حد ضرورت از دنیا نه تنها عیب نیست بلکه لازم و ضروری نیز می باشد. بنابر این مقصود از مذمت برگزیدگان دنیا، کسانی هستند که به دنیا دل بسته اند و با بدست آوردن حلال و حرام دنیا، آخرت را از یاد برده اند. گفتار دوم.انسان فاسق، شاید از نظر اعتقادی فردی راست اندیش باشد، ولی در مقام عمل، انسانی راست کار نیست.به سخن دیگر، انسان منافق در فرهنگ قرآنی به کسی گفته می شود که از نظر ظاهر و رفتارهای اجتماعی، برپایه هنجارهای عقلانی و شرعی عمل می کند ولی از نظر اعتقادی هیچ باور و اعتقادی به خوب و بدهای اخلاقی و باید و نبایدهای شرعی ندارد و اصولا منکر دین و شریعت اسلام است، در مقابل فاسق، کسی است که از نظر اعتقادی در مرتبه ای از مراتب ایمان قراردارد، ولی در مقام عمل برخلاف باورهایش رفتار می کند.البته گمانی دراین نیست که بینش ها در نگرش ها و نگرش ها در بینش های آدمی تاثیر متقابل دارد. از همین جا می توان دریافت که از نظر اعتقادی انسان فاسق از ایمان محکم و استواری برخوردار نیست، وگرنه رفتارهای ضد هنجارهای شرعی از خود بروز نمی داد. بنابراین از همین رفتارها می توان دانست که شخص فاسق، انسانی سست ایمان است. از این رو از محدوده بایدها و نبایدهای شرعی بیرون می رود و با آنکه به احکام شرعی اقرار و از نظربینشی التزام دارد، ولی در مقام عمل، چنین التزامی را مراعات نمی کند و برخلاف باورها رفتار می کند. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 636 ذیل واژه فسق)انسان مؤمن زمانی به فسق متهم می شود که در جامعه، رفتارهای ضد شریعت و هنجارهای شرعی را انجام دهد و نسبت به تذکرات و نهی از منکر دیگران واکنش منفی نشان داده و بدان ترتیب اثر ندهد. بنابراین، در تحقق معنای فسق عناصری چون مخالفت با موازین شرعی و هنجارهای آن، اظهار و تکرار، عدم پذیرش نهی از منکر و رفتار برخلاف باور و ایمان شرعی نقش اساسی دارد.بنابراین، کسی که برخلاف موازین شرعی رفتار نمی کند و تنها برخلاف رسوم اجتماعی جامعه عمل می کند، فاسق خوانده نمی شود. به عنوان نمونه اگر در جامعه ای داشتن موهای بلند و گیس های افشان برای پسران و مردان، زشت باشد، و مردی برخلاف این رسم اجتماعی، گیس داشته باشد، فاسق شناخته نمی شود، هر چند که به سبب مخالفت با عرف اجتماعی، ممکن است قابل سرزنش باشد و بهتر آن است که عرف مقبول اجتماعی را مراعات نماید تا انگشت نما نشده و این رفتار عامل وهن ایمان وی نشود. پس در صورتی شخص فاسق شناخته می شود که برخلاف موازین شریعت رفتار کند.در فرهنگ قرآنی دامنه فسق از مخالفت با شریعت نیز فراتر است؛ زیرا در آیه 74 سوره انبیاء، رفتارهای خلاف عقلانیت چون همجنس گرایی را به عنوان عمل فاسقانه معرفی می کند. البته شاید بتوان این نوع عمل را نیز در دایره مخالفت با شریعت قرار داد، زیرا احکام عقلانی همواره مورد تأیید و امضا شریعت می باشد و این خوب و بدهای عقلانی به عنوان بایدها و نبایدهای شرعی محسوب شده و مخالفت با آن به عنوان مخالفت با شریعت شمرده می شود.همچنین اگر شخصی مخالفت شرعی را در نهان انجام دهد و تلاش بر مخفی کاری داشته باشد، هر چند که عده ای با تجسس و روش های دیگر، از این عمل آگاه شوند، به عنوان شخص فاسق نامیده نمی شود. زیرا شرط در فسق، اظهار خلاف شریعت در رفتارهای اجتماعی است. چنان که اگر شخصی گمان کند که عمل و رفتار وی هنجاری است در حالی که این گونه نیست، فاسق نیست؛ زیرا از حکم شرعی آگاهی نداشته و یا گمان وی آن بوده است که این عمل شرعی است. بنابراین، اگر گمان کند که مثلا تراشیدن ریش و محاسن با تیغ، اشکال شرعی ندارد، یا اینکه آن را عمل هنجاری عقلانی بداند، فاسق شمرده نمی شود.اگر کسی غافل از رفتارهای ضدهنجاری خود باشد و با تذکر کلامی یا تشر زدن در برخی از موارد، از غفلت خارج شود و ترک عمل خلاف شریعت نماید، به عنوان فاسق شناخته نمی شود؛ زیرا بسیاری از مردم یا از احکام شرعی غافل می شوند یا در مقام عمل در غفلت قرار می گیرند و موضوعی را ضد هنجارهای شریعت نمی شناسند و بدان اقدام می کنند. به هرحال درتحقق عنوان فسق نسبت به شهروندان امت اسلام شرایطی مطرح می باشد که نمی توان از آن چشم پوشید و شخصی را به خاطر عملی اشتباه یا خطا یا اشتباه در تطبیق یا حکم و مانند آن متهم به فسق نمود و آثار فاسق را بر وی بار کرد و او را از بسیاری از حقوق شهروندی چون پذیرش شهادت و گواهی و مانند آن محروم ساخت.مصادیقی از رفتارهای فاسقانهبرای اینکه مفهوم فسق بهتر شناخته شود، برخی از مصادیق قرآنی فسق در عمل اجتماعی دراین جا بیان می شود.خداوند در آیه 55 سوره نور یکی از مصادیق فسق را بازی با ایمان می داند. به این معنا که اگر شخص نسبت به حق آگاهی یابد و بدان ایمان آورد ولی به هر علتی کفر بورزد، در حکم فاسق شناخته می شود. البته می توان براساس این آیه کسانی را هم که تنها به حق آگاه شده و نسبت به آن شناخت یافته اند، ولی رفتارهای ضد شناختی خود را ادامه می دهند و براساس موازین کفر عمل می کنند، فاسق شمرد، زیرا ملاک در فسق این افراد، ایمان و ارتداد نیست، بلکه شناخت حق و کفر به آن، آنها را در دایره فاسقان قرار می دهد. براین اساس، می توان گفت که دو دسته حق شناسان منکر و مرتدان، اگر به رفتارهای ضد شریعت خویش ادامه دهند، در حکم فاسقان هستند. (نگاه کنید، روح المعانی، جلد10، جزء18، ص299)خداوند در آیه 49 کسانی را که به تکذیب آیات قرآنی می پردازند تا برخلاف آن عمل کنند، انسان های فاسق می شمارد؛ زیرا هنگامی که حقایق روشن درآیات الهی و وحیانی بیان شد، انکار و تکذیب و عمل و رفتار برخلاف آنها نشان از فسق ایشان می کند؛ زیرا حاضر نیستند در چارچوب اصول عقلانی و شرعی که بر پایه خوب و بد و زشت و زیبا بنیاد نهاده شده عمل کنند.اعتراض و رویگردانی از قضاوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ولایت و حاکمیت ایمانی و مراجعه به طاغوت و حاکمیت و حکومت آن، از دیگر مصادیق رفتارهای فاسقانه است که در آیه 49 سوره مائده بیان شده است.انحرافات جنسی و همجنس گرایی که بر خلاف اصول عقلانی است و شریعت، آن را عامل تباهی و فساد خانواده و جامعه می شمارد، از دیگر رفتارهای فاسقانه ای است که در آیه 74 سوره انبیاء تبیین شده است.برخی از بدعت ها در دین هر چند که در چارچوب کلیات آن می باشد، ولی به سبب سخت گیری ها و ایجاد تنگناها در زندگی، زمینه ساز انحراف و فسق می شود. از جمله اینکه کسانی چون راهبان مسیحی که برای خود ریاضت هایی تعیین می کنند و برای صرف تمام زندگی در عبادت از تشکیل خانواده سر باز می زنند، گاه برای پاسخ گویی به نیازهای طبیعی و غریزی خود، در دام فسق و فجور می افتند. با نگاهی به زندگی راهبان و کشیشان کاتولیک می توان دریافت که چرا زندگی مجردی، آنان را به هم جنس گرایی و تجاوز به کودکان سوق داده است و حتی از زندگی مردمان مومن عادی خارج شده اند؟ خداوند در آیه 27 سوره حدید برخی از بدعت های به ظاهر مثبت را عامل فسق برمی شمارد و به مومنان هشدار می دهد که زندگی معتدل را براساس آموزه های وحیانی در پیش گیرند و برای خود قوانین سخت و دشوار وضع نکنند تا در انجام آن فرو مانند یا مرتکب رفتارهای پست تر و زننده تر شوند. از دیگر مصادیق فسق و فجور می توان به عدم اطاعت از رهبران اسلامی و ترک صحنه های جهادی (توبه، آیات 49 و 53 و مائده، آیات 21 تا 25) اشاره کرد. کسانی که برخلاف فرمان های رهبران اسلامی از مشارکت در میادین گوناگون سیاسی و اجتماعی بویژه نظامی سر باز می زنند، راه فسق را در پیش گرفته اند، زیرا اطاعت از رهبری، نشانه ایمان است. تضییع حقوق دیگران و نادیده گرفتن آن در اجتماع، از دیگر عواملی است که نشان از فسق شخص می کند. کسانی که به هر دلیلی حق دیگران را آنان ضایع می کنند، باید بدانند که چنین رفتاری فاسقانه است و آثار و تبعات فسق را بر آنان بار می کند. (بقره، آیه 282) همچنین ضرررسانی به دیگران در معامله و یا گواهی در آن، از دیگر مصادیق فسق است که در آیه 16 سوره اسراء بیان شده است. کسانی ممکن است خود اهل فسق و فجور نباشند، ولی به سبب بیمار دلی و نفاق، دیگران را به منکرات تشویق کنند، چنین افرادی نیز باید بدانند که در مسیر فسق و فجور گام برمی دارند و اگر با نگاهی بصیرت گون به خود بنگرند، فسق خود را می بینند؛ زیرا تشویق دیگران حکایت از گرایش فاسقانه دارد که در دام آن خواهند افتاد. (توبه، آیه 67)همچنین کسانی که خدا را فراموش می کنند، در دام فسق گرفتار خواهند شد، زیرا فراموشی خداوند آنان را به فراموشی خود می کشاند، به گونه ای که در ورطه فساد و فسق می افتند و در آن غرق می شوند. (حشر، آیه 19) دنیاطلبی و ترجیح تعلقات مادی بر محبت خدا و پیامبر(ص) و عمل به آموزه های آن، نیز عامل دیگری در فسق افراد است که در آیه 24 سوره توبه و 20 سوره احقاف بیان شده است. دوستی با کافران و روابط نزدیک و ولایی با آنها از دیگر مصادیق فسق است که خداوند در آیات 80 و 81 بیان کرده است. به این معنا که هرگونه ارتباط نزدیک و ولایت پذیری حکومت و حاکمیت آنان، شخص را از دایره اسلام به دایره فسق وارد می کند. بنابراین نمی توان دوستی و پذیرش حکومت و حاکمیت کافران، را امری عادی جلوه داد، زیرا چنین رفتاری حتی اگر به تولی در حد حاکمیت و حکومت نرسد و تنها در حوزه دوستی خلاصه شود، به سبب اینکه نوعی حاکمیت را برای کافر به ارمغان می آورد، فسق شمرده می شود. عهدشکنی و پیمان ها را نقض کردن و بدان وفا ننمودن از دیگر مصادیق فسق است که در آیات چندی از جمله 26 و 27 و نیز 99 و 100 سوره بقره بیان شده است. تهمت و قذف به مؤمنان و نسبت زنا به زنان عفیف، از دیگر مصادیق فسق است که خداوند در آیه 4 سوره نور متعرض آن شده و حتی مجازات خاص تازیانه را برای آن به عنوان حدی از حدود الهی معین کرده است.این ها تنها شماری از مصادیق قرآنی فسق است. با نگاهی به همین موارد می توان دریافت که رفتارهای فاسقانه، ناهنجاری های اجتماعی هستند که موجبات تباهی شخص و جامعه را فراهم می آورد. از این رو خداوند در حق فاسقان، سخت گیری هائی روا داشته که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود.سلب برخی از حقوق شهروندی فاسقاناز آن جایی که فسق و فجور عامل مهمی در نابودی و فروپاشی جامعه است (بقره، آیه59 و اعراف، آیه 165 و اسراء، آیه16) خداوند، نسبت به فاسقان سخت گیری های خاص را اعمال کرده است. بر اساس آیه 59 سوره مائده می توان دریافت که فسق، عامل خشم الهی و انتقام از فاسقان می باشد؛ زیرا خداوند برخی از اهل کتاب را به سبب فسق ایشان، در همین دنیا مجازات کرده و از آنها انتقام ستانده است.انسان فاسق در جامعه مطرود است. این طرد اجتماعی گاه به شکل محرومیت از برخی از حقوق شهروندی خودنمایی می کند. از جمله اینکه در دادگاه ها و مانند آن، گواهی و شهادت فاسق پذیرفته نمی شود و اگر خبری بدهد، متوقف به تحقیق و پژوهش در صحت و سقم آن است. (حجرات، آیه6)فاسق ازنظر اجتماعی کسی است که شخصیتش ساقط شده و به عنوان یک شهروند معمولی با او مواجه نمی شوند. از این رو وی را همانند دیگر مؤمنان در یک کفه ترازو قرار نمی دهند، بلکه فاسق در کفه ای و مؤمن در کفه ای دیگر قرار می گیرد. این مرزبندی میان فاسق و غیر فاسق، به نوعی مرزبندی در حقوق شهروندی و بهره گیری از آن است. (سجده، آیه18)ازنظر اسلام کسانی که فاسق هستند، از بسیاری از حقوق شهروندی خود بی بهره می شوند. از جمله اینکه خرده گیری و عیب جویی از آنها جایز است و گناه و جرم حساب نمی شود؛ زیرا خود شخص، شخصیت اجتماعی و حقوق طبیعی اجتماعی خودش را از میان برده و اجازه داده است تا مورد طعن و خرده گیری و عیب جویی دیگران قرار گیرد. (مائده، آیه59 و نیز روح المعانی، ج4، جزء6، ص253)فسق همچنین موجب می شود تا مؤمنان مجاز به خشم گیری بر فاسقان باشند؛ چنانکه خداوند فسق اهل کتاب را عامل خشم و غضب مسلمانان نسبت به آنان دانسته است. (مائده، آیه59 و نیز مجمع البیان، ج3و4، ص330)کسانی که فاسق هستند جایز است که مسلمانان آنان را طرد کرده و روابط خود را با آنها از هم بگسلند. حتی بر خویشان است که روابط فامیلی خود را با فاسقان کاهش داده و یا قطع پیوند و رحم کنند. (بقره، آیات26 و 27 و نیز توبه، آیات7و 8)فسق عامل بسیاری از بدبختی های شخص در دنیا و آخرت است؛ زیرا فاسق ازنظر شهروندی انسانی غیرسالم تلقی شده و از بسیاری از حقوق محروم می گردد به گونه ای که در جامعه نمی تواند پست ها و مناصبی را در اختیار گیرد، چنان که در آخرت نیز از رضوان الهی و مغفرت محروم خواهد شد (توبه، آیات77 تا 80 و نیز 96 و منافقون، آیه6) این افراد مورد لعن و نفرین قرار می گیرند (مائده، آیه24 و 25) و در دنیا و آخرت ذلیل و خوار خواهند بود. (احقاف، آیه20 و حشر، آیه5)