خانه » همه » مذهبی » فلسفه بندگی خدا

فلسفه بندگی خدا


فلسفه بندگی خدا

۱۳۹۷/۰۴/۲۴


۹۶۴ بازدید

چرا انسان چون مملوک خداست باید مطاع بی چون و چرای او باشد؟ مگر خودش حقی ندارد؟ مگر به واسطه استحقاقش به وجود نبود که به وجود آمد؟ چرا باید تمامی استعداد و ظرفیتها و تفکراتش را کنار بگذارد و فقط به حرف او گوش دهد (منظور اومانیسم است)؟

الف) خداوند در انتظار اطاعت و عبادت کسى نیست و اطاعت و عبادت و طغیان بندگان نفع و ضررى براى خداوند ندارد. قرآن مجید در این باره مى فرماید: و من ینقلب على عقبیه فلن یضروا الله شیئا؛ هر کس به جاهلیت و گمراهى پسروى کند هرگز خدا را زیان نمى رساند، (آل عمران 144).
به عنوان نمونه پیرامون قربانى در حج مى فرماید: لن ینال الله لحومها ولاد مائها؛ چنان نیست که گوشت و خون آن به خدا برسد، (حج، آیه 37). بنابراین اطاعت و عبادت خدا فلسفه هاى دیگرى دارد که به اختصار به برخى از فلسفه هاى آن اشاره مى شود:
1ـ نقش تربیتى و سازندگى؛ اطاعت و عبادت و ارتباط با خدا در رشد کمالات انسانى، پرورش فضائل و مکارم اخلاقى و تنظیم مناسبات انسانى و اجتماعى نقش فوق العاده اى دارد.
2ـ آرامش روحى و روانى؛ از دیدگاه روان شناختى اطاعت و ارتباط با خدا، انس با خالق هستى و گفتگو با آفرینش گر عالم و آدم از بهترین عوامل آرامش روانى و مقابله با اضطرابات درونى است.
3ـ ایجاد روح امید و نشاط، یکى از دیگر کارکردهاى روانشناختى عبادت و اطاعت خدا، احساس امیدوارى است، زیرا کسى که با خدا در ارتباط است، و او را اطاعت و بندگی می کند خود را در زندگى تنها و بى پناه نمى یابد. از اینرو روانشناسان معتقدند که دین و عقاید و مناسک دینى باعث کاهش رنجهاى انسان و بویژه غم و رنج تنهایى در کویر خشک زندگى و در برخورد با ناملایمات و دشوارى ها است. آرى اطاعت و عبادت آدمى شور و نشاط، امید و قدرت بردبارى و مقاومت در برابر سختیها عطا مى کند.
4ـ اعمال انسان داراى اثر تکوینى و حقیقى در حیات جاودان آدمى است. به عبارت دیگر بهشت و دوزخ یک امر قراردادى و وضعى نیست، بلکه حضور و تجسم خود عمل انسان است.
براى آگاهى بیشتر در این باره ر.ک:
1ـ کلیاتى پیرامون عبادات اسلامى شهید سید محمدباقر صدر.
2ـ اسرار عبادات آیه الله جوادى آملى.
ب ) اگر آدمى نخواهد بنده کسى باشد تنها از یک راه ممکن است و آن اطاعت و بندگى خدا کردن، در این صورت است که آدمى از قید همه تعلقات و زنجیرهاى بندگى و بردگى رها مى شود و با بى نهایت هم آوا و هم سخن مى شود، لیکن آنکه از طرق بندگى خدا سر برتافت گرفتار بندگى نفس و شیطان و بردگى در برابر دریوزگان مى شود:
آنکه گریزد ز خراجات شاه     بار کش غول بیابان شود
این که انسان آزاد و مختار آفریده شده است، یعنى آزاد از اطاعت و بندگى و بردگى خلایق، که آنان نیز مثل ما، همه بندگانى تهیدست و فقیران درگاه الهى اند، اما اختیار آن گونه که از دایره قدرت خدا نیز رها باشیم نه مطلوب است و نه ممکن.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد