حضرت امام و ویژگیهای انقلاب اسلامی
۱۳۹۷/۰۳/۰۹
–
۹۱۵ بازدید
ارزش هایی که حضرت امام درقبل انقلاب در توصیف حکومت آینده ایران بیان فرمودند چه بودند و تا چه میزان تحقق یافته اند؟
انقلاب اسلامی سال 1357 نه تنها برای ساقط کردن و فروپاشی رژیم پهلوی، که بمنظور استقرار نظام سیاسی اسلام وبنا نهادن ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نوین در چارچوب ارزشها و احکام اسلامی شکل گرفت. بنابراین برایارزیابی میزان انطباق دستاوردها و نتایج با اهداف و آرمانها، باید از این دیدگاه به مسئله پرداخت. اسلامی بودن انقلاب سال 57 ایران بدین معنی است که: آرمانها و اهداف نهائی این انقلاب، تحقق اهداف و آرمانهایاسلام است. اسلام به عنوان یک دین جامع و کارآمد، همه عرصههای فردی و اجتماعی انسان را، متناسب با اهداف عالیخلقت او، که رسیدن به مرتبه خلافت الهی و حرکت در مسیر کمال مطلق است مد نظر قرار داده است. اصول کلی ساختارهاو ارزشهای حاکم بر زندگی را، تبیین کرده است. همین دیدگاه درباره اسلام بود که مبنای نظری و اعتقادی انقلاب اسلامی راشکل میداد. اگر بخواهیم اهداف انقلاب اسلامی را فهرست کنیم، باید فهرستی از اهداف و آرمانهای اجتماعی اسلام رادر عرصههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی ارائه دهیم. عناوین برجسته و اساسی این فهرست عبارت است از: ـ استقرار عدالت به معنی گسترده و عمیق آن در عرصههای اقتصادی، سیاسی، قضایی، و … ـ پرورش عقلی و فکری افراد جامعه و رشد علمی در همه ابعاد مورد نیاز. ـ تربیت و رشد معنوی و ریشهدار شدن ارزشهای اخلاقی و انسانی در افراد جامعه. ـ آبادانی و پیشرفت اقتصادی برای تأمین رفاه عمومی و ریشهکن شدن فقر و محرومیت. ـ احیاء و اجرای حدود و مقررات الهی برای زمینهسازی حیات معنوی و فضای مناسب تعالی انسان. ـ گسترش اندیشه توحیدی و الهی در سطح جهان بمنظور آشنایی جهانیان با اندیشهها و ارزشهای متعالی اسلام. ـ و بالاخره، فراهم آوردن زمینههای مادی و معنوی سعادت دنیوی و اخروی افراد جامعه. همین اهداف و آرمانها است که به عنوان وظایف اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی، بیانشده است.
شرایط لازم برای تحقق اهداف انقلاب:
قطعا تحقق این اهداف کلان و بلند، مستلزم تمهیدات و مقدماتی است که عدم توجه بدان، موجب بروز انتظارات وتوقعات دور از دسترس و غیرواقعبینانه میگردد. آنچه برای تحقق این اهداف کلان ضروری است، عبارت است از: 1) چارچوب نظری روشن و شفاف در مورد نگرش اسلامی به ابعاد و جنبههای مختلف جامعه و ارزشها و روشهایلازمالاتباع در جامعه اسلامی است. 2) طراحی و تدوین نظامهای قابل اجرا در عرصههای تربیتی، فرهنگی، اقتصادی، قضائی، سیاسی، و … متناسب بااقتضائات و نیازهای عینی و محدودیتها و امکانات جامعه است. 3) ایجاد ساختار کلان مطلوب و قوانین، قواعد و روشهای متناسب با آن. 4) تربیت نیروی انسانی کارآمد و کارساز برای اجرا و تحقق این اهداف. پس از تمهید و آمادهسازی این مقدمات، نوبت به تدوین برنامههای عملیاتی و اجرائی مناسب میرسد که فعالیتهماهنگ و متوازن مجموعه نیروها و بخشهای دستاندرکار امور جامعه را برای اجرای آن برنامهها میطلبد. بدیهی است طی شدن این فرآیند، به سادگی و بدون چالشهای نظری و عملی و بکارگیری شیوه آزمون و خطا، میسرنخواهد بود و تازه این در صورتی است که جامعه در شرایط متعادل و طبیعی قرار داشته و موانع بیرونی و درونی مخالف ومتضاد با این فرایند، بر سر راه نباشد. اما این فرآیند از کجا میتواند آغاز شود؟ آیا در زمان استقرار نظام شاهنشاهی و باوجود سلطه بیگانه بر کشور و حاکمیت استبدادی وابسته و فاسد رژیم پهلوی اساسا چنین فرآیندی قابل طرح است؟ آیانخبگان و علماء و روشنفکران متعهد و دلسوز فرصت و اجازه پیدا میکنند که این فرآیند را ارائه کنند؟ چه رسد به اینکهبخواهند بطور جدی و عملی، مقدمات اجرای آن را فراهم سازند در شرایط سالهای قبل از 57 جامعه ما، بزرگترین وریشهدارترین مانعی که بر سر راه آغاز این فرآیند قرار داشت، رژیم پهلوی و چارچوب سلطنت استبدادی بود، که فروپاشی وسقوط آن، شرط لازم ـ و البته نه تنها شرط کافی ـ برای آغاز این فرآیند شمرده میشد. بنابراین اولین گام انقلاب سال 57، کهبگونهای اعجازآمیز و در اوج ناباوری دوست و دشمن به ثمر نشست، برداشتن بزرگترین مانع از سر راه فرآیند تحقق آرماناساسی انقلاب بود. اولین دستاورد مهم انقلاب: اگر خواستهها و وعدههای اساسی انقلابیون و رهبران فکری و سیاسی انقلاب را در دو دسته کلی وعدههای آنی، عاجل وزودآمد و وعدههای آتی، آجل و دیرآمد تقسیم کنیم، میبینیم که اولین خواسته عاجل توده مردم انقلابی کاملا و به سرعتتحقق پیدا کرد که سقوط رژیم پهلوی بود. نگاهی به خاطرات سردمداران رژیم پهلوی و عناصر بیگانه حامی آنان و همچنینمروری بر دیدگاههای شخصیتهای برجسته انقلاب بویژه رهبر فقید و بنیانگذار انقلاب اسلامی، نشان میدهد که سقوطرژیم پهلوی تا چه اندازه برایهمه مهم، اعجابانگیز و غیرمنتظره بوده است. البته از دیدگاه ما، این گام، تنها «رفع مانع» شمرده میشود و گام نخست، ولی این دیدگاه، به هیچوجه از اهمیت و ارزش آننمیکاهد. فروپاشی رژیمی که بر مبنای ریشههای چند صد ساله، بلکه 2500 ساله اندیشه و فرهنگ سیاسی شاهمدارانهشکل گرفته و با بیش از نیم قرن سابقه حکومت و تکیه بر حمایتها و هدایتهای فکری و مادی بلوک غرب، پایههای خودرا مستحکم ساخته بود و به ظاهر، هیچ بحران سیاسی و اقتصادی و یا نظامی آن را تهدید نمیکرد، امر سادهای نیست. همین واقعیت است که همه تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را به شگفتی افکنده که در اظهارات و نوشتههایآنان به صراحت و روشنی دیده میشود. ما از هر زاویهای که رویدادهای پس از سال 57 را تحلیل کنیم و حتی در صورتی که جهتگیریها و روند امور را ـ پس ازپیروزی 22 بهمن سال 57 ـ انحرافی و غلط بدانیم، باز هم چیزی از اهمیت و ارزش این دستاورد کم نمیشود و نفس سقوطرژیم پهلوی، هدف عاجل و زودآمدی بود که تحقق آن را به هیچوجه نمیتوان انکار کرد. البته گذشت زمان، ممکن استتوجه بالفعل و برجستگی موضوع را در ذهنیت عمومی جامعه کاهش دهد، ولی در بررسی علمی و واقعبینانه موضوع، ازاهمیت آن و نقش حقیقی این رخداد، چیزی کم نمیکند. آیا گذشت بیش از دو قرن از انقلاب 1789 فرانسه، میتواند اهمیتو نقش شگرف آن را در تحولات بعدی اروپا و جهان، کاهش دهد؟ به فرض که در ذهنیت عمومی جهانیان این رویدادبرجستگی خود را از دست داده باشد. برای درک اهمیت این رویداد ـ یعنی سقوط رژیم پهلوی در سال 57 ـ کافی است که مروری بر تحولات اجتماعیکشورمان از یکصد سال قبل از آن داشته باشیم: نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو، نهضت مشروطیت، مبارزات منطقهای و محلیبا سلطه نوین استعمار انگلیس برای احیاء دستاوردهای مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزات سالهای 39تا 42، تلاشها و مجاهدتهای گسترده و طاقتفرسائی بود که از حدود سالهای 1260 ـ حدود صد سال قبل از پیروزیانقلاب 57 ـ برای محدود کردن سلطه استبدادی و استعماری حاکم بر کشور ما جریان داشته و هیچکدام هم نتوانستضربهای اساسی و کاری بر آن وارد سازد. در حقیقت انقلاب اسلامی سال 57 شجره خبیثهای را که مبارزات پیگیر و نفسگیرملت ما برای مقابله با شاخهها و میوههای تلخ آن سامان یافته بود، از ریشه برکند و رشتههای وابستگی و ذلتی را که به دست وپای ملت ما تنیده و تا اعماق حیات اجتماعی آن نفوذ کرده بود، از هم گسست. یادآوری و تأکید مجدد بر این نکته لازم است که سقوط رژیم پهلوی ـ با همه اهمیت و نقشآفرینی ـ تنها به عنوان «رفعمانع» از سر راه فرآیندی تلقی میشود که مراحل پیشگفته را برای نزدیک شدن به آرمان غایی و بلند انقلاب، ممکنمیسازد. اما برای توفیق این فرآیند، چه دستاوردی تاکنون داشتهایم؟ دومین دستاورد اساسی و بنیادی: استقرار نظام جمهوری اسلامی و تدوین مبنای حقوقی و قانونی حرکت ملت ایران ـ یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامیایران ـ گام مهم دیگری بوده است که مسیر حرکت نظام را تعریف کرده و در دو دهه پس از نخستین پیروزی، چارچوب رفتاراجتماعی جامعه ما را تنظیم کرده است. تجربه فراهم آمده از تعاملات سیاسی و اجتماعی دوران پس از انقلاب، برای ملتی کهتازه میخواهد خود زمام خویش را در دست داشته باشد و با افت و خیز و آزمون و خطا پس از دورانهای طولانی تحملنظامهای فاسد، استبدادی و وابسته، روی پای خود بایستد و سرنوشت خود را رقم بزند، دستاورد ارزشمندی است که نبایدآن را ناچیز شمرد. قبلا اشاره شد که طی فرآیند رسیدن به آرمان اساسی و نهایی انقلاب اسلامی، کاری ساده و سهل نیست.تعمیق و تثبیت پایههای اعتقادی به نظام بینشی اسلام، طراحی و تدوین نظامهای کارآمد در عرصههای مختلف، ایجاد واصلاح ساختار کلان مطلوب، پرورش و رشد نیروی انسانی کارآمد و تدوین برنامههای عملیاتی متناسب با نیازهای جامعه وهماهنگی و توازن نیروهای اجتماعی برای طی این فرآیند، هدفی ارزشمند و دیریاب است. تحقق عینی این اهداف کلان، بیش از همه به رشد فرهنگی و فکری جامعه و علم و تجربه مدیریتی در سطوح گوناگونادارهکننده جامعه و به همدلی، اخلاص، یقین، و خودباوری فردی و جمعی نیاز دارد که هر اندازه این زمینهها فراهم شود، درروند آن فرآیند، سرعت و پیشرفت بیشتری ملاحظه خواهد شد. سایر دستاوردها: علاوه بر این دو دستاورد مهم و بنیادین، انقلاب اسلامی ایران پیامدها و نتایج مبارک دیگری هم داشته است که هر کدامبنوبه خود، از اهمیت بسیاری برخوردار است. این پیامدها عبارت است از: ـ ایجاد امید و نشاط در ملتهای ستمدیده و بخصوص مسلمانان مستضعف و در بند رژیمهای وابسته و استبدادی، برایحرکت و تلاش و مجاهدت در راه مبارزه با ستمگران و مستکبران. ـ تغییر و چرخش اساسی در جهتگیریها و سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور در راستایاستقرار عدالت و تأمین منافع مردم و بخصوص محرومان و نیازمندان. ـ تأمین استقلال سیاسی در سیاست و روابط خارجی و اعمال حق حاکمیت ملی و قطع طمع استعمارگران و از بین بردننقاط اساسی نفوذ و تأثیرگذاری آنان بخصوص در دستگاهها و مراکز مهم تصمیمگیری و اجرا. ـ مبارزه با انحطاط و ابتذال فرهنگی و زمینهسازی برای رشد استعدادها و ظرفیتهای هنری و فرهنگی اصیل و ریشهدارایرانی ـ اسلامی و احیاء هویت ملی مردم ما. ـ به فعلیت رساندن بنیه و اقتدار ملت ایران و بسیج آن در جهت دفاع از میهن اسلامی و حیثیت ملی، که در دوران 8 سالهدفاع مقدس برجستگی و نقش خود را نشان داد. ـ آغاز خودباوری علمی و ورود به مرحله >تولید دانش
شرایط لازم برای تحقق اهداف انقلاب:
قطعا تحقق این اهداف کلان و بلند، مستلزم تمهیدات و مقدماتی است که عدم توجه بدان، موجب بروز انتظارات وتوقعات دور از دسترس و غیرواقعبینانه میگردد. آنچه برای تحقق این اهداف کلان ضروری است، عبارت است از: 1) چارچوب نظری روشن و شفاف در مورد نگرش اسلامی به ابعاد و جنبههای مختلف جامعه و ارزشها و روشهایلازمالاتباع در جامعه اسلامی است. 2) طراحی و تدوین نظامهای قابل اجرا در عرصههای تربیتی، فرهنگی، اقتصادی، قضائی، سیاسی، و … متناسب بااقتضائات و نیازهای عینی و محدودیتها و امکانات جامعه است. 3) ایجاد ساختار کلان مطلوب و قوانین، قواعد و روشهای متناسب با آن. 4) تربیت نیروی انسانی کارآمد و کارساز برای اجرا و تحقق این اهداف. پس از تمهید و آمادهسازی این مقدمات، نوبت به تدوین برنامههای عملیاتی و اجرائی مناسب میرسد که فعالیتهماهنگ و متوازن مجموعه نیروها و بخشهای دستاندرکار امور جامعه را برای اجرای آن برنامهها میطلبد. بدیهی است طی شدن این فرآیند، به سادگی و بدون چالشهای نظری و عملی و بکارگیری شیوه آزمون و خطا، میسرنخواهد بود و تازه این در صورتی است که جامعه در شرایط متعادل و طبیعی قرار داشته و موانع بیرونی و درونی مخالف ومتضاد با این فرایند، بر سر راه نباشد. اما این فرآیند از کجا میتواند آغاز شود؟ آیا در زمان استقرار نظام شاهنشاهی و باوجود سلطه بیگانه بر کشور و حاکمیت استبدادی وابسته و فاسد رژیم پهلوی اساسا چنین فرآیندی قابل طرح است؟ آیانخبگان و علماء و روشنفکران متعهد و دلسوز فرصت و اجازه پیدا میکنند که این فرآیند را ارائه کنند؟ چه رسد به اینکهبخواهند بطور جدی و عملی، مقدمات اجرای آن را فراهم سازند در شرایط سالهای قبل از 57 جامعه ما، بزرگترین وریشهدارترین مانعی که بر سر راه آغاز این فرآیند قرار داشت، رژیم پهلوی و چارچوب سلطنت استبدادی بود، که فروپاشی وسقوط آن، شرط لازم ـ و البته نه تنها شرط کافی ـ برای آغاز این فرآیند شمرده میشد. بنابراین اولین گام انقلاب سال 57، کهبگونهای اعجازآمیز و در اوج ناباوری دوست و دشمن به ثمر نشست، برداشتن بزرگترین مانع از سر راه فرآیند تحقق آرماناساسی انقلاب بود. اولین دستاورد مهم انقلاب: اگر خواستهها و وعدههای اساسی انقلابیون و رهبران فکری و سیاسی انقلاب را در دو دسته کلی وعدههای آنی، عاجل وزودآمد و وعدههای آتی، آجل و دیرآمد تقسیم کنیم، میبینیم که اولین خواسته عاجل توده مردم انقلابی کاملا و به سرعتتحقق پیدا کرد که سقوط رژیم پهلوی بود. نگاهی به خاطرات سردمداران رژیم پهلوی و عناصر بیگانه حامی آنان و همچنینمروری بر دیدگاههای شخصیتهای برجسته انقلاب بویژه رهبر فقید و بنیانگذار انقلاب اسلامی، نشان میدهد که سقوطرژیم پهلوی تا چه اندازه برایهمه مهم، اعجابانگیز و غیرمنتظره بوده است. البته از دیدگاه ما، این گام، تنها «رفع مانع» شمرده میشود و گام نخست، ولی این دیدگاه، به هیچوجه از اهمیت و ارزش آننمیکاهد. فروپاشی رژیمی که بر مبنای ریشههای چند صد ساله، بلکه 2500 ساله اندیشه و فرهنگ سیاسی شاهمدارانهشکل گرفته و با بیش از نیم قرن سابقه حکومت و تکیه بر حمایتها و هدایتهای فکری و مادی بلوک غرب، پایههای خودرا مستحکم ساخته بود و به ظاهر، هیچ بحران سیاسی و اقتصادی و یا نظامی آن را تهدید نمیکرد، امر سادهای نیست. همین واقعیت است که همه تحلیلگران انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را به شگفتی افکنده که در اظهارات و نوشتههایآنان به صراحت و روشنی دیده میشود. ما از هر زاویهای که رویدادهای پس از سال 57 را تحلیل کنیم و حتی در صورتی که جهتگیریها و روند امور را ـ پس ازپیروزی 22 بهمن سال 57 ـ انحرافی و غلط بدانیم، باز هم چیزی از اهمیت و ارزش این دستاورد کم نمیشود و نفس سقوطرژیم پهلوی، هدف عاجل و زودآمدی بود که تحقق آن را به هیچوجه نمیتوان انکار کرد. البته گذشت زمان، ممکن استتوجه بالفعل و برجستگی موضوع را در ذهنیت عمومی جامعه کاهش دهد، ولی در بررسی علمی و واقعبینانه موضوع، ازاهمیت آن و نقش حقیقی این رخداد، چیزی کم نمیکند. آیا گذشت بیش از دو قرن از انقلاب 1789 فرانسه، میتواند اهمیتو نقش شگرف آن را در تحولات بعدی اروپا و جهان، کاهش دهد؟ به فرض که در ذهنیت عمومی جهانیان این رویدادبرجستگی خود را از دست داده باشد. برای درک اهمیت این رویداد ـ یعنی سقوط رژیم پهلوی در سال 57 ـ کافی است که مروری بر تحولات اجتماعیکشورمان از یکصد سال قبل از آن داشته باشیم: نهضت مبارزه با امتیاز تنباکو، نهضت مشروطیت، مبارزات منطقهای و محلیبا سلطه نوین استعمار انگلیس برای احیاء دستاوردهای مشروطیت، نهضت ملی شدن صنعت نفت و مبارزات سالهای 39تا 42، تلاشها و مجاهدتهای گسترده و طاقتفرسائی بود که از حدود سالهای 1260 ـ حدود صد سال قبل از پیروزیانقلاب 57 ـ برای محدود کردن سلطه استبدادی و استعماری حاکم بر کشور ما جریان داشته و هیچکدام هم نتوانستضربهای اساسی و کاری بر آن وارد سازد. در حقیقت انقلاب اسلامی سال 57 شجره خبیثهای را که مبارزات پیگیر و نفسگیرملت ما برای مقابله با شاخهها و میوههای تلخ آن سامان یافته بود، از ریشه برکند و رشتههای وابستگی و ذلتی را که به دست وپای ملت ما تنیده و تا اعماق حیات اجتماعی آن نفوذ کرده بود، از هم گسست. یادآوری و تأکید مجدد بر این نکته لازم است که سقوط رژیم پهلوی ـ با همه اهمیت و نقشآفرینی ـ تنها به عنوان «رفعمانع» از سر راه فرآیندی تلقی میشود که مراحل پیشگفته را برای نزدیک شدن به آرمان غایی و بلند انقلاب، ممکنمیسازد. اما برای توفیق این فرآیند، چه دستاوردی تاکنون داشتهایم؟ دومین دستاورد اساسی و بنیادی: استقرار نظام جمهوری اسلامی و تدوین مبنای حقوقی و قانونی حرکت ملت ایران ـ یعنی قانون اساسی جمهوری اسلامیایران ـ گام مهم دیگری بوده است که مسیر حرکت نظام را تعریف کرده و در دو دهه پس از نخستین پیروزی، چارچوب رفتاراجتماعی جامعه ما را تنظیم کرده است. تجربه فراهم آمده از تعاملات سیاسی و اجتماعی دوران پس از انقلاب، برای ملتی کهتازه میخواهد خود زمام خویش را در دست داشته باشد و با افت و خیز و آزمون و خطا پس از دورانهای طولانی تحملنظامهای فاسد، استبدادی و وابسته، روی پای خود بایستد و سرنوشت خود را رقم بزند، دستاورد ارزشمندی است که نبایدآن را ناچیز شمرد. قبلا اشاره شد که طی فرآیند رسیدن به آرمان اساسی و نهایی انقلاب اسلامی، کاری ساده و سهل نیست.تعمیق و تثبیت پایههای اعتقادی به نظام بینشی اسلام، طراحی و تدوین نظامهای کارآمد در عرصههای مختلف، ایجاد واصلاح ساختار کلان مطلوب، پرورش و رشد نیروی انسانی کارآمد و تدوین برنامههای عملیاتی متناسب با نیازهای جامعه وهماهنگی و توازن نیروهای اجتماعی برای طی این فرآیند، هدفی ارزشمند و دیریاب است. تحقق عینی این اهداف کلان، بیش از همه به رشد فرهنگی و فکری جامعه و علم و تجربه مدیریتی در سطوح گوناگونادارهکننده جامعه و به همدلی، اخلاص، یقین، و خودباوری فردی و جمعی نیاز دارد که هر اندازه این زمینهها فراهم شود، درروند آن فرآیند، سرعت و پیشرفت بیشتری ملاحظه خواهد شد. سایر دستاوردها: علاوه بر این دو دستاورد مهم و بنیادین، انقلاب اسلامی ایران پیامدها و نتایج مبارک دیگری هم داشته است که هر کدامبنوبه خود، از اهمیت بسیاری برخوردار است. این پیامدها عبارت است از: ـ ایجاد امید و نشاط در ملتهای ستمدیده و بخصوص مسلمانان مستضعف و در بند رژیمهای وابسته و استبدادی، برایحرکت و تلاش و مجاهدت در راه مبارزه با ستمگران و مستکبران. ـ تغییر و چرخش اساسی در جهتگیریها و سیاستهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور در راستایاستقرار عدالت و تأمین منافع مردم و بخصوص محرومان و نیازمندان. ـ تأمین استقلال سیاسی در سیاست و روابط خارجی و اعمال حق حاکمیت ملی و قطع طمع استعمارگران و از بین بردننقاط اساسی نفوذ و تأثیرگذاری آنان بخصوص در دستگاهها و مراکز مهم تصمیمگیری و اجرا. ـ مبارزه با انحطاط و ابتذال فرهنگی و زمینهسازی برای رشد استعدادها و ظرفیتهای هنری و فرهنگی اصیل و ریشهدارایرانی ـ اسلامی و احیاء هویت ملی مردم ما. ـ به فعلیت رساندن بنیه و اقتدار ملت ایران و بسیج آن در جهت دفاع از میهن اسلامی و حیثیت ملی، که در دوران 8 سالهدفاع مقدس برجستگی و نقش خود را نشان داد. ـ آغاز خودباوری علمی و ورود به مرحله >تولید دانش