۱۳۹۷/۰۳/۰۵
–
۲۵۲۹ بازدید
نظر اسلام در مورد ترور چیست؟ چرا پیامبر عده ای را ترور کرد در حالی که مسلم بن عقیل در منزل هانی این کار را در مورد عبید الله بن زیاد انجام نداد که اگر این کار را میکرد واقعه کربلا ایجاد نمی شد. این در حالی است که در صدر اسلام عده ای از مشرکین و کفار به دستور پیامبر اکرم ترور شدند (مانند کعب بن اشرف، سلام بن ابی الحقیق و عصماء که داستان آنها در کتاب های تاریخ از جمله کتاب زندگانی حضرت محمد نوشته سید هاشم رسولی محلاتی آمده است)
ابتدا لازم است بدانیم : 1- ترور از نظر اسلام ممنوع و حرام و اگر ترور مسلمانی باشد از گناهان کبیره است و شخصیت فرد نمی تواند توجیه کننده و مجوز ترور باشد .
2- تمامی مطالب تاریخی که در سوال آمده است اعم کیفیت قتل سه نفر یاد شده و عمل جناب مسلم بن عقیل هیچ کدام روایت از معصوم نیست و تنها یک نقل تاریخی است که مورخی همچون ابن اثیر بلاذری و ابومخنف آنرا نوشته اند واین گونه نقل ها ارزش در این حد ندارد که مبنای حکم شرعی باشد بنا بر این نمیتوان بر اساس آن حکم شرعی صادر نمود آن چه از نظر آموزه های دینی مسلم است این است که کشتن افراد بیگناه اعم از مومن وکافر به هیچ وجه جایز نیست وفردی که واجب القتل است اعم از این که کافر حربی باشد که در مقام جنگ با مسلمانان است ویا کسی که به پیامبر سب وناسزا می گوید در فرضی که شرایط آن مهیا باشد جایز بلکه لازم است در کیفیت قتل هم دلیل روشنی نداریم که لزوما به شکل ترور نباید باشد در برخی روایات اشاره به نهی از کشتن به شکل ترور شده از جمله در کافی روایتی نقل شده که راوی با امام در باره فردی سخن می گوید که دشنام به امیرمومنان می دهد و از امام اجازه قتل مخفیانه او را می خواهد و امام از کشتن او به شکل ترور نهی می کنند و می فرمایند اسلام مانع ترور است الکافی ج : 7 ص : 375 که این میتواند یک دستور اخلاقی باشد نه یک دستور وجوبی و لزومی که یکی از علل رعایت این دستور عدم مقابله به مثل کفار در کشتن مسلمانان به این شیوه باشد و یا شاید به این جهت بوده که کشتن آن فرد توسط راوی مصلحت نبوده به جهت تقیه و امام با بیان این دستور اخلاقی خواسته اند اور ا از این کار منصرف کنند تا ضرری متوجه او نشود ضمن آن در ادامه روایت نیز امام می فرماید به زودی خداوند از راه دیگری شر او را کم و اورا ریشه کن خواهد نمود که همین گونه نیز می شود بنا بر این نیازی به کشتن آن فرد که سب امیر مومنان می کرده در آن شرایط نبوده عمل جناب مسلم بن عقیل هم بر فرض صحت این نقل تاریخی علل مختلفی میتواند داشته باشد همچون رعایت نکته اخلاقی یاد شده در خصوص ترورو یا این که ایشان از سوی امام حسین علیه السلام ماذون به جنگ و قتل نبوده وتنها مامور به گرفتن بیعت از مردم کوفه بوده است در برخی نقل های تاریخی نیز اشاره به این شده که جناب مسلم دو علت را برای نکشتن ابن زیاد ذکر کرده اند اول این که کشتن کسی به شکل مکر وخدعه کار صحیحی نیست ودوم این که هانی میزبان ایشان نسبت به کشتن ابن زیاد در خانه ایشان کراهت داشته است در هر صورت همان گونه که گفتیم هیچ کدام از این نقل های تاریخی ثابت شده نیست و نمیتواند مبنای برای حکم شرعی باشد وتنها به عنوان موید حکم شرعی میتواند مورد استفاده واقع شود .
2- تمامی مطالب تاریخی که در سوال آمده است اعم کیفیت قتل سه نفر یاد شده و عمل جناب مسلم بن عقیل هیچ کدام روایت از معصوم نیست و تنها یک نقل تاریخی است که مورخی همچون ابن اثیر بلاذری و ابومخنف آنرا نوشته اند واین گونه نقل ها ارزش در این حد ندارد که مبنای حکم شرعی باشد بنا بر این نمیتوان بر اساس آن حکم شرعی صادر نمود آن چه از نظر آموزه های دینی مسلم است این است که کشتن افراد بیگناه اعم از مومن وکافر به هیچ وجه جایز نیست وفردی که واجب القتل است اعم از این که کافر حربی باشد که در مقام جنگ با مسلمانان است ویا کسی که به پیامبر سب وناسزا می گوید در فرضی که شرایط آن مهیا باشد جایز بلکه لازم است در کیفیت قتل هم دلیل روشنی نداریم که لزوما به شکل ترور نباید باشد در برخی روایات اشاره به نهی از کشتن به شکل ترور شده از جمله در کافی روایتی نقل شده که راوی با امام در باره فردی سخن می گوید که دشنام به امیرمومنان می دهد و از امام اجازه قتل مخفیانه او را می خواهد و امام از کشتن او به شکل ترور نهی می کنند و می فرمایند اسلام مانع ترور است الکافی ج : 7 ص : 375 که این میتواند یک دستور اخلاقی باشد نه یک دستور وجوبی و لزومی که یکی از علل رعایت این دستور عدم مقابله به مثل کفار در کشتن مسلمانان به این شیوه باشد و یا شاید به این جهت بوده که کشتن آن فرد توسط راوی مصلحت نبوده به جهت تقیه و امام با بیان این دستور اخلاقی خواسته اند اور ا از این کار منصرف کنند تا ضرری متوجه او نشود ضمن آن در ادامه روایت نیز امام می فرماید به زودی خداوند از راه دیگری شر او را کم و اورا ریشه کن خواهد نمود که همین گونه نیز می شود بنا بر این نیازی به کشتن آن فرد که سب امیر مومنان می کرده در آن شرایط نبوده عمل جناب مسلم بن عقیل هم بر فرض صحت این نقل تاریخی علل مختلفی میتواند داشته باشد همچون رعایت نکته اخلاقی یاد شده در خصوص ترورو یا این که ایشان از سوی امام حسین علیه السلام ماذون به جنگ و قتل نبوده وتنها مامور به گرفتن بیعت از مردم کوفه بوده است در برخی نقل های تاریخی نیز اشاره به این شده که جناب مسلم دو علت را برای نکشتن ابن زیاد ذکر کرده اند اول این که کشتن کسی به شکل مکر وخدعه کار صحیحی نیست ودوم این که هانی میزبان ایشان نسبت به کشتن ابن زیاد در خانه ایشان کراهت داشته است در هر صورت همان گونه که گفتیم هیچ کدام از این نقل های تاریخی ثابت شده نیست و نمیتواند مبنای برای حکم شرعی باشد وتنها به عنوان موید حکم شرعی میتواند مورد استفاده واقع شود .