طلسمات

خانه » همه » مذهبی » تقیه مصلحت

تقیه مصلحت


تقیه مصلحت

۱۳۹۷/۰۲/۱۵


۵۵۲ بازدید

تفاوت تقیه با مصلحت چیست ؟

ـ نسبت تقیّه و مصلحت
تقیه: اگر کسی اعتقادی حقّ داشته باشد و علنی نمودن آن اعتقاد برایش خطرات جدّی به همراه داشته باشد، به حکم عقل و شرع بر او واجب می شود که آن اعتقاد خود را علنی نسازد. البته تقیّه در هر جایی جایز نیست؛ تقیّه آنجا جایز است که ظاهر نساختن حقّ، موجب ضرر جدّی به اصل حقّ نشود. مثلاً اگر ببینیم که تقیّه ی ما موجب نابودی اسلام در یک منطقه یا جهان می شود، و از طرفی، با کشته شدن ما اسلام از نابودی نجات می یابد، در اینجا استقبال از شهادت واجب است. امّا اگر ببینیم که کشته شدن ما هیچ اثری در این امر ندارد، تقیّه همچنان واجب خواهد بود. بر همین اساس است که امام حسین علیه السلام تقیّه نمی کند. چون می دیدید که اگر با شهادت خود، یزید را رسوا نسازد، او تمام اسلام را نابود خواهد ساخت.
مصلحت: اگر مسلمان بین دو یا چند امر قرار گیرد، باید ملاحظه کند که کدامیک بیشتر به حقّ نزدیکتر و برای حقّ، سودمندتر است، و همان را انجام دهد. مثلاً شخص مسلمان می بیند که اگر بخواهد مطلبی راست را بیان کند، نزاعی بین دو یا چند مسلمان ایجاد می شود؛ پس آن مطلب راست را مخفی می کند و یا در صورت لزوم عکس آن را بیان می کند. در چنین مواردی، فرد در واقع بین اظهار حقّ و اخفای حقّ قرار گرفته و می بیند که اگر حقّ را اظهار کند، حقّ بزرگتری از بین می رود. لذا حقّ کوچکتر را فدای حقّ بزرگتر می کند.
پس تقیّه در واقع خودش نوعی مراعات مصلحت است. از یک طرف، حفظ جان و مال و آبروی خود و دیگران واجب است، و از طرف دیگر اظهار اعتقاد درست هم خوب است؛ لکن جایی که لزوم اظهار اعتقاد درست، از لزوم حفظ جان و مال و آبروی مومن برتر نشده مصلحت در حفظ جان و مال و آبروی مومن است.
توضیح بیشتر:
مصلحت : از مصادیق قاعده اهم و مهم است وقاعده قاعده اهم و مهم این است: چشم پوشی از مهم به خاطر اهم .
مصلحت مطرح در فقه اسلامی را شخص بما هو شخص تشخیص نمی دهد بلکه مصلحت را خود دین مشخّص می نماید. لذا شخص باید با رجوع به دین ، مصلحت را تشخیص دهد نه مستقلّ از دین. در مباحث فقهی ، منظور از مصلحت ، مصلحت حقیقی است نه مصلحت پنداری یک شخص ، که چه بسا مفسده را مصلحت تشخیص می دهد. لذا در این مباحث ، مصلحت معیارمند، مدّ نظر است نه هر چیزی که مردم آن را مصلحت بپندارند.
مصلحت اندیشی یعنی صلاح حقیقی فرد یا اجتماع را در نظر گرفتن ؛ که نتیجه ی آن، گاه به صورت آسان گیری و گاه به صورت سختگیری است.
تقیه در لغت: تقیه، مصدر باب «اتقی یتقی» به معنای صیانت، خودنگهداری و محافظت از خویش است. فیروز آبادی (متوفای817هـ) می‌گوید: اتقیت الشی ء، وتقیته أتقیه…حذرته. از چیزی تقیه کردم یعنی «از آن خود را حفظ کردم». (الفیروزآبادی، محمد بن یعقوب (متوفای: 817 هـ)،
از مجموع کلمات اهل لغت استفاده می‌شود که معنای لغوی تقیه؛ صیانت، حفاظت و نگهداری چیزی از ضرر، آزار و اذیت مورد دیگر است و این همان معنای اصطلاحی تقیه نزد شیعه است که در ذیل خواهد آمد.
علما و فقهای شیعه در تعریف تقیه، عبارات متفاوتی دارند؛ اما از نظر مضمون تقریباً همه به یک مطلب اشاره دارند. شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه (متوفای413هـ) در تعریف تقیه می‌گوید: تقیه مخفی کردن حق و مخفی نگاه داشتن اعتقاد به حق است؛ و پرده پوشی از مخالفان؛ و اینکه در مقابل ایشان کاری را که به دین یا دنیای تو ضرر می‌رساند انجام ندهی. وجوب تقیه زمانی است که بدانی یا گمان قوی داشته باشی که به تو ضرری برسد؛ اما اگر چنین احتمالی نباشد، تقیه واجب نیست.)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد