ترک نماز خلود در جهنم شفاعت بی نماز محروم از شفاعت
۱۳۹۷/۰۲/۰۱
–
۱۱۱۵ بازدید
سلام,درروایت میگوید کسی که ذره ای ایمان داشته باشد باشفاعت نجات پیدا میکند آیا کسیکه درطول عمر نماز نخوانده ولی ذکر ودعا وصلوات بسیار میفرستاده وازهمه گناهان کبیره دیگر توبه کرده آیا این فرد صدرصد واردبهشت میشودبخاطر ایمانش.
بی نمازی آثار و نتایج شوم فراوان مادی و معنوی را به دنبال دارد.با توجه به روایات گفته شده به راحتی می توان این نتیجه را گرفت که عاقبت شومی در انتظار بی نماز می باشد و در روایات از او بسیار مذمّت شده است و وی را همردیف کافر، خراب کننده دین، از بین برنده عمل، یهودی، نصرانی، مجوسی و بی بهره از اسلام معرّفی کرده است این به معنای کافر بودن شرعی تارک الصلاة نیست. لذا تا وقتی منکر نماز به عنوان یک اصل ضروری دین نباشد، مسلمان هست.
در آیات مختلف قرآن کریم گروههای زیر به عنوان مخلدون در عذاب معرفی شدهاند:
1-کافران (آل عمران116) 2- مشرکان (نحل29) 3- منافقان (مجادله17) 4- مرتدان (آل عمران86-88)
5- تکذیب کنندگان آیات الهی (اعراف36) 6- دشمنان خدا و پیامبر(ص) (توبه63) 7- ظالمان و ستمگران (شوری45)
8- اشقیاء (هود106-107) 9- آنها که غرق در گناهند (بقره81) 10-قاتل مومن (نساء 93) 11- رباخواران (بقره 275)
12- سبک اعمالان (مومنون102-103) 13-گنهکاران به طور عام (جن23)(8)
با دقت در آیات فوق این نکته معلوم میشود که آنچه مسلم است خلود کفار، افراد بی ایمان و مشرکان در دوزخ میباشد، اما خلود همه گنهکاران و معصیتکاران وبی نمازان مسلم نیست مگر اینکه عصیان و گناه اینها مخصوصابی نمازان آنچنان عظیم یا گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود. مثلا در آیه 81 بقره تعبیر به «احاطت به خطیئته»: «کسی که گناهی انجام دهد و آثار گناه تمام وجود او را بپوشاند» نشان میدهد که ارتکاب گناه به تنهایی موجب خلود در آتش نمیشود بلکه احاطه گناه به تمام وجود انسان که او را به سوی کفر سوق میدهد، سبب خلود میشود، چنانچه در آیه 10سوره روم عاقبت انجام گناه را تکذیب آیات الهی و به سخریه گرفتن آنها میداند.این آیه نشان میدهد که اصرار بر گناه و ادامه آن منجر به کفر و تکذیب آیات الهی میشود.همچنین آیاتی که مغفرت الهی را گسترده و شامل همه گناهان غیر از شرک میداند و آیات شفاعت و قبول توبه دلیل روشنی بر این حقیقتاند که حساب کفار و مشرکان از گنهکاران دیگرکه قابل بخشش و آمرزشاند، جداست. در روایات نیز به اختصاص خلود به کفار تصریح شده است، در روایتی امام کاظم علیه السلام فرمودند: « لَا یُخَلِّدُ اللَّهُ فِی النَّارِ إِلَّا أَهْلَ الْکُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الشِّرْک» «خداوند فقط کفار، منکرین، گمراهان و مشرکین را در آتش عذاب دائمی میکند.»پس اگریک مسلمانی بی نمازباشدواین باعث شودکه حتی به ضروریات دین کافرشود.بی شک درجهنم جاودان خواهدبود.
شفاعت از ماده «شفع» به معناى «زوج» در مقابل ماده «وتر» به معناى «فرد» گرفته شده است و به معناى این است که شخصى در کنار شخص دیگر قرار گیرد و با وساطت خود، او را در رسیدن به خواسته و حاجتش یارى دهد.
شفاعت در محاورات عرفى و گفت و گوى روزمره مردم، غالباً به معناى وساطت و درخواست شخص آبرومندى از بزرگى، براى عفو مجرمى یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزارى، به کار مى رود.
در حقیقت شخصى که متوسل به شفاعت مى شود، نیروى خود را به تنهایى کافى نمى بیند؛ به این جهت نیروى خود را با نیروى شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف مى کند تا به آنچه مى خواهد نایل شود.
یکى از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهى مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجارى خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان مى رسد.
شفاعت در مغفرت، عبارت است از: «وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهى به بندگان گنه کار». بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهى از طریق مجارى و اسباب آن، به بندگان است.
به تعبیر استاد شهید مطهرى: «شفاعت»، در حقیقت همان مغفرت الهى است که وقتى به خداوند – که منبع و صاحب خیرها و رحمت ها است نسبت داده مى شود، با نام «مغفرت» خوانده مى شود و هنگامى که به وسایط و مجارى رحمت منسوب مى گردد، نام «شفاعت» به خود مى گیرد. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه کار واسطه شده و سبب مى شود که آمرزش و مغفرت الهى، شامل حال انسان گنه کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهى شامل حال گنه کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد (مانند شفاعت اولیاى الهى براى گنه کاران در روز قیامت).
شفاعت اولیاى الهى در روز قیامت براى گنه کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهى، بدون حساب نیست. گنه کارانى مورد شفاعت قرار مى گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینى آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمى شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودى نخواهد داشت.
در آیات مختلف قرآن کریم گروههای زیر به عنوان مخلدون در عذاب معرفی شدهاند:
1-کافران (آل عمران116) 2- مشرکان (نحل29) 3- منافقان (مجادله17) 4- مرتدان (آل عمران86-88)
5- تکذیب کنندگان آیات الهی (اعراف36) 6- دشمنان خدا و پیامبر(ص) (توبه63) 7- ظالمان و ستمگران (شوری45)
8- اشقیاء (هود106-107) 9- آنها که غرق در گناهند (بقره81) 10-قاتل مومن (نساء 93) 11- رباخواران (بقره 275)
12- سبک اعمالان (مومنون102-103) 13-گنهکاران به طور عام (جن23)(8)
با دقت در آیات فوق این نکته معلوم میشود که آنچه مسلم است خلود کفار، افراد بی ایمان و مشرکان در دوزخ میباشد، اما خلود همه گنهکاران و معصیتکاران وبی نمازان مسلم نیست مگر اینکه عصیان و گناه اینها مخصوصابی نمازان آنچنان عظیم یا گسترده باشد که انسان را به کفر و ترک ایمان بکشاند یا بی ایمان از دنیا برود. مثلا در آیه 81 بقره تعبیر به «احاطت به خطیئته»: «کسی که گناهی انجام دهد و آثار گناه تمام وجود او را بپوشاند» نشان میدهد که ارتکاب گناه به تنهایی موجب خلود در آتش نمیشود بلکه احاطه گناه به تمام وجود انسان که او را به سوی کفر سوق میدهد، سبب خلود میشود، چنانچه در آیه 10سوره روم عاقبت انجام گناه را تکذیب آیات الهی و به سخریه گرفتن آنها میداند.این آیه نشان میدهد که اصرار بر گناه و ادامه آن منجر به کفر و تکذیب آیات الهی میشود.همچنین آیاتی که مغفرت الهی را گسترده و شامل همه گناهان غیر از شرک میداند و آیات شفاعت و قبول توبه دلیل روشنی بر این حقیقتاند که حساب کفار و مشرکان از گنهکاران دیگرکه قابل بخشش و آمرزشاند، جداست. در روایات نیز به اختصاص خلود به کفار تصریح شده است، در روایتی امام کاظم علیه السلام فرمودند: « لَا یُخَلِّدُ اللَّهُ فِی النَّارِ إِلَّا أَهْلَ الْکُفْرِ وَ الْجُحُودِ وَ أَهْلَ الضَّلَالِ وَ الشِّرْک» «خداوند فقط کفار، منکرین، گمراهان و مشرکین را در آتش عذاب دائمی میکند.»پس اگریک مسلمانی بی نمازباشدواین باعث شودکه حتی به ضروریات دین کافرشود.بی شک درجهنم جاودان خواهدبود.
شفاعت از ماده «شفع» به معناى «زوج» در مقابل ماده «وتر» به معناى «فرد» گرفته شده است و به معناى این است که شخصى در کنار شخص دیگر قرار گیرد و با وساطت خود، او را در رسیدن به خواسته و حاجتش یارى دهد.
شفاعت در محاورات عرفى و گفت و گوى روزمره مردم، غالباً به معناى وساطت و درخواست شخص آبرومندى از بزرگى، براى عفو مجرمى یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزارى، به کار مى رود.
در حقیقت شخصى که متوسل به شفاعت مى شود، نیروى خود را به تنهایى کافى نمى بیند؛ به این جهت نیروى خود را با نیروى شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف مى کند تا به آنچه مى خواهد نایل شود.
یکى از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهى مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجارى خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان مى رسد.
شفاعت در مغفرت، عبارت است از: «وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهى به بندگان گنه کار». بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهى از طریق مجارى و اسباب آن، به بندگان است.
به تعبیر استاد شهید مطهرى: «شفاعت»، در حقیقت همان مغفرت الهى است که وقتى به خداوند – که منبع و صاحب خیرها و رحمت ها است نسبت داده مى شود، با نام «مغفرت» خوانده مى شود و هنگامى که به وسایط و مجارى رحمت منسوب مى گردد، نام «شفاعت» به خود مى گیرد. مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه کار واسطه شده و سبب مى شود که آمرزش و مغفرت الهى، شامل حال انسان گنه کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهى شامل حال گنه کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد (مانند شفاعت اولیاى الهى براى گنه کاران در روز قیامت).
شفاعت اولیاى الهى در روز قیامت براى گنه کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهى، بدون حساب نیست. گنه کارانى مورد شفاعت قرار مى گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینى آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمى شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودى نخواهد داشت.